ابوعبدالله خصیبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوعبدالله خصیبی (متوفای ۳۵۸ق)، از نصیریان اهل
مصر بود که نزد
عبدالله بن محمد جنبلانی کسب دانش کرد و از او
طریقت باطنیه را فراگرفت. وی پیوند خویشاوندی با
سیفالدوله حمدانی داشت و تالیفاتی در
طریقت نصیریه دارد. در تاریخ وفات او اختلاف نظر هست؛ برخی از منابع، وفات او را در
سال ۳۴۶ ق و پارهای
سال ۳۵۸ ق دانستهاند.
ابوعبدالله، حسین
بن حمدان خصیبی، مهتر طایفه
علویان نصیری و اصالتاً اهل مصر است. به جنبلای
عراق کوچید و نزد عبدالله
بن محمد جنبلانی فارسی (بزرگ داعیان
علوی و مهتر و عالم ایشان در عصر خود و مؤسس
طریقت جنبلانیه) کسب دانش کرد و نیز آیین طریقه باطنیه را از او فراگرفت. سپس رهسپار
بغداد شد و از آن جا به حلب رفت و تا پایان عمر، در آن جا ماندگار شد. او در عرصه دین و سیاست، نمایندگانی داشت و پیوند خویشاوندی با سیفالدوله داشت.
بسیاری از
رجالیون و فهرستنویسان
شیعه مانند
نجاشی او را به شدت تضعیف کردهاند. نجاشی درباره او عبارت «فاسد المذهب» را آورده و برخی در صدد توجیه و تصحیح عقیده خصیبی و آثار او بر آمده و از او به نیکی یاد میکنند. فرقه نصیریه او را از بزرگان خود میدانند زیرا وی با
محمد بن نصیر رئیس این فرقه مرتبط بوده و او را باب
امام دوازدهم میدانسته است. البته نمیری مورد
لعن ائمه قرار گرفته است.
«ابوعبدالله حسین
بن حمدان خصیبی جنبلانی» در
قرن سوم/ نهم و بنابر یک منبع، در سال ۲۶۰ ق/ ۸۷۳ م به دنیا آمد.
خانواده او ساکن جنبلاء، شهری میان
کوفه و واسط بوده است. او به نام پدربزرگش (خصیب) به خصیبی ملقب شد.
حمدان، پدر خصیبی، یکی از
راویان احادیث شیعی بود که عمدتا به
سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مربوط میشدند. عموی او
ابراهیم بن خصیب، از مرابطان
امام عسکری (علیهالسّلام) بود.این دو نفر در کتاب خصیبی نام برده شدهاند.
عموی دیگرش
احمد بن خصیب در نوشتههای شیعی به عنوان یکی از مؤمنانی که برای تهنیت گفتن به امام عسکری (علیهالسّلام) به خاطر تولد پسرش
مهدی (علیهالسّلام) به
سامرا رفت، معرفی میشود. وی نیز همانند برادرش
حمدان، ظاهرا در نوشتههای مربوط به سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تبحر داشت.
خصیبی در خانوادهای شیعی بزرگ شد که به امام معصوم نزدیک بود و لذا از همان سنین اولیه، در معرض تجربههای دینی قرار داشت. او در کتابش میگوید که در سال ۲۷۳ ق/ ۸۸۶ م (شاید در ۱۳ سالگی)، در مسجدی در غرب شهر
مدینه به
جماعت نماز خوانده، مسجدی که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و پسر عمویش
علی (علیهالسّلام) در آن با هم نماز خوانده بودند.
خصیبی در حالی که هنوز جوان بود، با ملاقات با
عبدالله جنان چرخشی اساسی یافت. جنان ملقب به «فارسی» و «زاهد» بود و نوشتههایش نشان دهنده تاثر از
ادیان ایرانی است. عبدالله جنان اصولی را به خصیبی انتقال داد که از
ابوشعیب محمد بن نصیر نمیری، دریافت کرده بود. در سال ۳۱۴ ق/ ۹۲۶ م خصیبی با عارفی قدیمی به نام
علی بن احمد، از شاگردان
ابن نصیر، در شهر
طرباء نزدیک
کربلا ملاقات کرد. طی این ملاقات که در دهم
محرم رخ داد، ۱۵۰ تن از شاگردان این
عارف نیز شرکت داشتند.
علی به اطلاع خصیبی رساند که امام حسن عسکری (علیهالسّلام) از میان همه مریدانش، ابن نصیر را برگزیده و متبرک ساخته بود. از روایات نصیریه آگاه میشویم که خصیبی در نتیجه مطالعات باطنی اش خود را واسطه میان جهان انسانی مریدان و جهان معنوی میدانسته است. به نظر میرسد که خصیبی پیام خود را از راه تبلیغ علنی منتشر میکرد و لذا خود و مریدانش را در معرض خطر جدی قرار میداد. حاکم بغداد نیز وی را به همین خاطر زندانی کرد.
حبس و آزار خصیبی دلیل تصمیم او برای حرکت به سوی منطقه
شام گردید. او در آن جا با احتیاط بسیاری عمل میکرد و توانست در این منطقه فرقهای برپا کند که اعضای آن، موحدون نامیده شدند. وی در سال ۳۳۶ ق/ ۹۴۷ م، همزمان به قدرت یافتن
آل بویه، به
طرباء بازگشت و بار دیگر در
بغداد فعال شد. او در سالهای آخر عمرش، مجددا به سوریه بازگشت و زندگی در حلب یا اطراف آن را برگزید.خاندان شیعی عربی
حمدانیان از سال ۳۳۳ ق/ ۹۴۵ م بر حلب حکمرانی داشت. این اوضاع او را قادر میساخت که با هویت شیعی در آن جا زندگی کند. وی در کتابش «
الهدایة الکبری» هویت شیعیاش را درباره امامان دوازده گانه ابراز کرد.
در
سنت نصیری، اشعار متعددی به خصیبی نسبت داده میشود، ولی تنها شعری را که در واقع میتوان نام برد، «قصیده غدیریه» است که ظاهرا کل آن را طبرانی گردآوری کرده است.
بیشترین فعالیتهای مذهبی خصیبی در شهر بغداد بود که از جمله این فعالیتها میتوان به موضع گیری در برابر
اسماعیلیه اشاره نمود پس از آن به شهرهای
خراسان و
دیلم سفر کرد و سرانجام در حلب نزد امیر سیفالدوله ساکن شد و به وسیله وکلای خود در شهرهای عراق و شام به اداره امور دینی آن مناطق میپرداخت.
محمد بن علی جلی، از جمله شاگران اوست که برای رهبری موحدون حلب برگزیده شد. یکی دیگر از شاگردان روایی خصیبی،
هارون بن موسی تلعکبری (م ۳۸۵ق) است.
خصیبی در مذاهب، کتابهایی نگاشت که الهدایة الکبری فی مذهب النصیریه که آن را به سیفالدوله تقدیم کرد؛ کتاب الدیانة، الأدعیه، الاخوان و المائده که این کتاب را هم به سیفالدوله تقدیم کرد، از آن جمله است.
تاریخ ادبیات شیعه، کتابهای زیادی را به وی نسبت میدهد، ولی خیلی از آنها نامهای گوناگون یک کتاباند. «الهدایه» که «الهدایه الکبری»، «
تاریخ الائمة» و «
الهدایة فی تاریخ الائمة و معجزاتهم» نیز نامیده میشود، تنها کتاب شیعی خصیبی است که هم اکنون باقی مانده است.
«
الاخوان و المسائل»، «
اسماء النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و الائمة علیهالسّلام»، «رسالة التخلیط»، «الرسالة الراست باشیة»، «السیاقة» و «رسالة التوحید» از دیگر آثار منسوب به وی میباشند.
آثار خصیبی نشان دهنده احاطهای بسیار او بر
زبان عربی که
علوم دینی (به ویژه
قرآن،
تفسیر و
حدیث) را آموخته و شاعری است خوش ذوق که از اشعار دوره پیش از
اسلام و
دوره اسلامی، به یک اندازه مطلع است.
در تاریخ وفات او اختلاف نظر هست؛ برخی از منابع، وفات او را در سال ۳۴۶ق، پاره ای سال ۳۵۸ق خواندهاند. او در ۸۸ سالگی درگذشت. آرامگاه او، در شمال حلب، و به نام الشیخ بیرق معروف است.
الهدایة الکبری (کتاب)
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۲۸۲.
نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
نرم افزار کتابخانه مهدویت، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.