امام محمد غزالی، فرزند محمد، فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی و یکی از بزرگترین مردان تصوف سده پنجم هجری است. نام کامل وی، ابیحامد محمد بن محمد الغزالی الشافعی، ملقب به حجت الاسلام زینالدین الطوسی است. فهرست مندرجات۱.۱ - تولد ۱.۲ - وجه تسمیه غزالی ۱.۳ - تحصیلات ۱.۴ - شرکت در مجالس مناظره ۱.۵ - اساتید و شاگردان ۱.۶ - تألیفات ۱.۷ - وفات ۲ - غزالی و فلسفه ۲.۱ - عوامل ۲.۱.۱ - اول ۲.۱.۲ - دوم ۲.۱.۳ - سوم ۲.۲ - تلخیص کتاب مقاصد الفلاسفه ۲.۳ - تألیف کتاب «تهافت الفلاسفه ۲.۴ - حمله به فلاسفه ۲.۵ - بزرگترین اشتباهات فیلسوفان از نظر غزالی ۲.۶ - نفوذ دینی و فلسفی در غرب ۳ - غزالی و دکارت ۳.۱ - شباهتهای غزالی با دکارت ۳.۱.۱ - اول ۳.۱.۲ - دوم ۳.۱.۳ - سوم ۳.۱.۴ - چهارم ۳.۱.۵ - پنجم ۳.۱.۶ - ششم ۳.۱.۷ - هفتم ۴ - استعمار آرا و آثار اسلامی ۵ - مزار منسوب در بغداد ۵.۱ - توصیف بنا ۵.۲ - صحت و سقم انتساب ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱.۱ - تولد“ابوحامد محمد غزالی” در سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ هـ در «طابران» (یکی از شهرهای طوس) به دنیا آمد.۱.۲ - وجه تسمیه غزالیپدرش مرد فقیری بود که شغل پشمفروشی در بازار داشت و شاید به همین خاطر او را "غزالی" نامیدند. [۱]
ابینصر السبکی، تاجالدین، طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۱۹۳، بیجا، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ پنجم.
۱.۳ - تحصیلات"غزالی" تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش نزد "احمد رازکانی" آغاز کرد. سپس به نیشابور رفته و در درس "امام جوینی" شرکت نمود. بر اثر مطالعه و زحمات فراوان، در زمان اندکی جزء بزرگان و علما محسوب گشت. از نیشابور به محضر "خواجه نظامالملک" وزیر سلجوقی عازم و مورد استقبال و احترام واقع شد.۱.۴ - شرکت در مجالس مناظرهدر مجالس مناظره که در حضور خواجه تشکیل مییافت، به طور فعالانه شرکت و به منازعه با بزرگان میپرداخت؛ به طوری که مشهور و سرشناس گشت و "نظام الملک" تدریس مدرسه نظامیه بغداد را به او واگذار کرد.۱.۵ - اساتید و شاگرداناز جمله اساتید برجسته او علاوه بر "جوینی" میتوان به "قاضی ابوالفتح" حاکم طوسی، "محمد بن احمد خواری" و "ابوسهیل محمد بن عبیدالله حفصی" و از شاگردانش میتوان به "ابوالخطاب" و "ابن عقیل" که از بزرگان اهل حنابله بودند، [۳]
ابن کثیر، ابیالفداء اسماعیل، ج۱۲، ص۲۱۴، البدایه والنهایه، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ه، چاپ اول.
اشاره کرد.۱.۶ - تألیفات"ابوحامد" آثار زیادی از خود به جای گذاشته است که از آن جمله میتوان به «نصیحة الملوک، فضایل الانام، فارسنامه، کیمیای سعادت، [۴]
تفصلی، آذر و فضایلی جوان، مهین، فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص۵۷۳، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، چاپ اول.
احیاء علوم الدین، تهافت الفلاسفه، الوجیر فی فروع الفقه، المستصفی، [۵]
کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۱۱، ص۲۲۶، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیجا.
سرالعالمین و کشف ما فی الدارین و المظنون به علی غیر اهله [۶]
الذهبی، شمسالدین محمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۲، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۶ ه، چاپ چهارم.
اشاره نمود.۱.۷ - وفاتسرانجام، پس از حدود نیم قرن زندگی، روز دوشنبه، جمادی الاخره سال ۵۰۵ هـ در اقامتگاهش دار فانی را وداع گفت. [۷]
ابن اثیر، عزالدین ابیالحسن علی، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۴۹۱، بیروت، دار صادر و دار بیروت، ۱۳۸۶ ه، بیجا.
نظریات غزالی در فلسفه بیشتر جنبه انتقادی دارد. او در آثار فلسفی خود ضمن ارائه گزارش ساده از آرای فیلسوفان، با باریکبینی و موشکافی به نقد آنها میپردازد. ابوحامد از استقلال فکری فوقالعاده برخوردار بود و ضد فلسفههای ارسطویی و افلاطونی و نمایندگان مسلمان (مثل فارابی و ابنسینا) به مبارزه واقعی برخاست. ۲.۱ - عواملشاید بتوان عوامل چنین روحیهای را در سه چیز دانست:۲.۱.۱ - اولالگو قرار دادن عموی خویش در دوره جوانی که در کلام و فقه بسیار مشهور بود.۲.۱.۲ - دومفضای باز و آزادی تفکر و جرأت پرداختن به هر نوع مناظره در زمانی که در خدمت جوینی بود؛ و نخستین تمایل تفکرات فلسفی او نیز از همینجا آغاز شد. [۸]
سعید شیخ، «غزالی: ما بعد الطبیعه»، ج۲، ص۴، مترجم محسن جهانگیری، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف و گردآوری نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۶۵.
۲.۱.۳ - سوماوضاع سیاسی زمان زندگی او که مصادف با عصر سوم عباسی و ضعف و انحلال بود. ظهور اسماعیلیان و حسن صباح، تسلط سلجوقیان و حمله صلیبیان از جمله حوادثی بود که اوضاع را آشوبتر میکرد. [۹]
الفاخوری، حنا و الجر، خلیل، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ص۵۱۷، مترجم عبدالمحمد آیتی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۷، چاپ سوم.
۲.۲ - تلخیص کتاب مقاصد الفلاسفهمطالعه سخت جریان کامل فلسفه یونان و تسلط بر مسائل و مشارب آن، منجر به تلخیص کتابی به عربی به نام «مقاصد الفلاسفه» شد؛ و توسط گوند سیالووس به لاتین ترجمه و به عنوان یک اثر مشایی اصیل، شمرده شد؛ به طوری که آلبرت کبیر، آکویناس، بیکن، نام غزالی را به همراه ابنسینا و ابنرشد بارها ذکر کردند.۲.۳ - تألیف کتاب «تهافت الفلاسفهتألیف کتاب «تهافت الفلاسفه» که با دقیقترین جدل موجود در تاریخ فلسفه، حمله مخربی را بر رأی مشائیان اسلام، متوجه ساخت، اعتراض فیلسوفان را برآورد و در کمتر از صد سال، دو پاسخ از ابنرشد با تألیف کتاب «تهافت التهافت» و یک متکلم ترک (خواجهزاده) داده شد.۲.۴ - حمله به فلاسفهاو در بیست مسئله (از مبدأ گرفته تا معاد) به فلاسفه حمله، و بسیاری از آرای فیلسوفان مشایی را باطل گرداند.۲.۵ - بزرگترین اشتباهات فیلسوفان از نظر غزالیوقتی ترجمه فلسفه ارسطو به عربی مورد توجه غزالی واقع شد، با اسلوب منظم و دقیق به مطالعه آن پرداخت. در نتیجه علوم فلسفی را به ریاضیات، منطق، طبیعیات، سیاست، اخلاق و مابعدالطبیعه تقسیم کرده و مفصلاً و سخت مشغول مطالعه آنان گردید. بدین ترتیب او دریافت که بزرگترین اشتباهات فیلسوفان الهی در آراء مابعدالطبیعی است که برخلاف علوم ریاضی و طبیعی، متکی بر استدلال قطعی و تجربه اثباتی نیست؛ بلکه بر ظن و گمان استوار میباشد.۲.۶ - نفوذ دینی و فلسفی در غربغزالی در غرب نفوذ دینی و فلسفی بسیاری پیدا کرد و آثارش مانند:«تهافت الفلاسفه» در قرن ششم، «مقاصد» تحت عنوان منطق و فلسفه غزالی عرب و «النفس الانسانی» ترجمه گردید. "بار هبرایوس" فصلهای بسیاری از «احیاء علوم الدین» را استنساخ، و در کتابهای خود جرح و تعدیل کرد. در طول قرن هشتم سه فیلسوف شکاک غرب، تحت تأثیر غزالی قرار گرفته و درباره مسئله علیت به استدلال پرداختند. این سه نفر "پترایلی"، "نیکلارو تروکور" و "ویلیام آکمی" بودند. [۱۰]
سعید شیخ، «غزالی: ما بعد الطبیعه»، ج۲، ص۱۳، مترجم محسن جهانگیری، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف و گردآوری نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۶۵.
دکارت مستقیماً یا غیر مستقیم به تأثیرپذیری از متفکران مسلمان اعتراف نکرده؛ اما خیلی مشکل است که قبول کنیم او از موضع فلسفی غزالی به طور کلی بیخبر بوده و تحت تأثیر آرای او قرار نگرفته باشد. ۳.۱ - شباهتهای غزالی با دکارتبا توجه به نظریات غزالی در تألیفاتش و دکارت در کتابهای «تأملات در فلسفه اولی» و «اصول فلسفه» و «گفتار در روش» میتوان شباهتهایی بین این دو را این چنین بیان نمود:۲.۱.۱ - اولهر دو تفکر فلسفی خود را از مطالعه نفس خود آغاز کردهاند.۲.۱.۲ - دومهر دو صفات سلبی و ایجابی خداوند متعال را از مفهوم وجود واجب اخذ کردهاند.۲.۱.۳ - سوممأیوسی هر دو از بزرگان فلسفه پس از مراجعه ابتدایی به اقوال و نظرات آنان.۳.۱.۴ - چهارمهر دو در کتابهای خود (المنقذ من الضلال) غزالی و (گفتار در روش دکارت)، بحث از زندگانی خود و سیر تحول فکری خود میکنند و فکر میکنند عقایدی که دارند از عقاید سنتی و موروثی آنان است نه از اقوال فلاسفه.۳.۱.۵ - پنجمهر دو با استدلالهای یکسان به نتیجه میرسند که از طریق حواس نمیتوانند به معرفت یقینی نایل گردند.۳.۱.۶ - ششمهر دو سعی میکردند که همه کتابهایی را که به دستشان میرسد، مطالعه کنند، و موضوعاتی که هر دو در فلسفه، ریاضیات، منطق، الهیات و طبیعیات ذکر میکردند، مثل هم بود. در نتیجه دریافتند که عقاید گذشتگان مفید علم یقینی نیست و به همه علوم گذشته شکاک شدند.۳.۱.۷ - هفتمروشهای اینان عین هم، شیوه و جدیدی را برای کشف حقیقت ابداع نمودند. [۱۱]
میان محمد شریف، «تأثیر فلسفی از دکارت تا کانت»، ج۳، ص۵۳۲، ترجمه نصرالله پور جوادی، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف و گردآوری نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۶۵.
بنابراین با این شباهتها، میتوان به دزدی فرهنگی آثار مسلمانان توسط غربیها پی برد که در بخش بعدی به آن اشاره خواهد شد. تمدن اسلامی در اوج و شکوفایی خود، شاهد ثمرههایی در زمینههای مختلفی بود، که غربیان از دستآوردهای علمی و تألیفات مسلمانان بهره گرفته، به نام خودشان مطرح نمودند. آرا و آثار استادان مسلمان از جمله ابنسینا، رازی، ابنهیثم، غزالی، ابنرشد و... آنان را مبهوت و متحیر نمود؛ لذا پاپها و دستگاههای کلیسا و دولتهای غربی و مستشرقان آنها مصمم شدهاند برای فراگیری علم و تمدن مسلمانان و رشد علمی خود و پیریزی مقدمات علمی یک نهضت فرهنگی و یک تمدن جدید گامهایی بردارند: انتقال علوم و تمدن اسلامی، ربودن کتابهای کتابخانهها و نسخههای خطی و پژوهشهای علمی در کتابهای مسلمانان سه گام اساسی در این زمینه بود. [۱۲]
زمانی، محمدحسن، اسلامشناسی و شرقشناسی، قم، مؤسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۵، چاپ اول، ص ۱۱۲ ـ ۹۵.
در این راستا، متفکران غربی، آرا و نظریات اندیشمندان اسلامی را با تغییرات جزئی به نام خودشان منتشر میساختند؛ از جمله آثار غزالی مثلاً در باب منطق، کتاب «مقاصد الفلاسفه» را «یوحنای» اسپانیایی ترجمه، و به نام خودش چاپ کرد و حتی دکارت و کانت بعضی از مهمترین اندیشههای فلسفی خویش را از کتب فلسفی غزالی گرفتند و به نام خود مطرح نمودند. و بیجا نیست که شباهتهای بسیاری بین غزالی و دکارت وجود دارد. [۱۳]
خلیقه حسن، محمد، ازمة الاستشراق الحدیث و المعاصر، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیه، ۱۴۲۱ هـ ، ص۴۰۶.
در یک نگاه کلی اگر ما به کارنامه اسلام در طول قرون گذشته گذری داشته باشیم، کتابها و کتابخانهها، مدارس و دانشگاهها، در علم طب و بیمارستانها، داروسازی و علوم طبیعی، نجوم و ریاضیات، فیزیک و شیمی، جغرافیا و جهانگردی، تاریخنویسی، ملل و نحل، عقاید و مذاهب، فلسفه، کلام و حکمت، هنرهای زیبا، عرفان و ادب و... مسلمانان در سطوح عالی جای داشتهاند و غرب، دندان طمع و غارت به آنها انداخت. [۱۴]
زرینکوب، عبدالحسین، کارنامه اسلام، ص۵، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، چاپ سوم.
زیارتگاهی، در بخش شرقی بغداد قرار دارد و درباره شخص مدفون در آن، اختلافنظر وجود دارد، به گفته ثامر العامری، در حال حاضر به امام محمد غزالی، از علمای بزرگ اهلسنت منسوب میباشد و براساس تصویر منتشر شده، روی ضریح، تابلویی وجود دارد که نام وی، در آن نوشته شده است، [۱۵]
عامری، ثامر عبدالحسن، المراقد والمزارات فی العراق، ص۳۱۰.
اما یونس السامرائی، آن را به شیخ احمد غزالی (برادر امام محمد غزالی)، منسوب دانسته است. [۱۶]
سامرائى، يونس ابراهيم، مراقد بغداد، ص۷۷.
۵.۱ - توصیف بنازیارتگاه غزالی، میان قبرستانی قدیمی قرار دارد که در چند دهه اخیر، به نام قبرستان غزالی، نامیده شده و در سال ۱۹۸۶ م، وزارت اوقاف عراق، مقبرهای با معماری جدید بر قبر ساخته است. [۱۷]
سامرائى، يونس ابراهيم، مراقد بغداد، صص۷۷ - ۷۸.
بر فراز اتاق، گنبدی وجود دارد و روی قبر نیز ضریح فلزی مشبک، نصب شده است.۵.۲ - صحت و سقم انتسابانتساب زیارتگاه غزالی در بغداد، به هیچیک از دو برادر، نمیتواند درست باشد، زیرا امام محمد غزالی در طوس وفات یافته و در آنجا، به خاک سپرده شده و شیخ احمد غزالی نیز در قزوین، از دنیا رفته و مزاری منسوب به وی نیز در این شهر، باقی مانده است، ضمن آنکه در بیشتر کتابها و منابعی که مساجد و زیارتگاههای بغداد را معرفی کردهاند، [۱۸]
برای مثال: بندنيجى قادرى، صفاءالدين عيسى، جامع الانوار فی مناقب الاخیار.
[۱۹]
راوی، سیدمحمد سعید، خیر الزاد فی تاریخ مساجد وجوامع بغداد.
[۲۰]
عبدالحميد عباده، العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع.
به وجود این زیارتگاه، اشارهای نشده است، البته به گفته یونس السامرائی، در وقفنامهای به تاریخ ۱۱۸۶ ه. ق، از زیارتگاه غزالی، یاد شده است، اما به شخص مدفون در آن، اشارهای نشده است. [۲۱]
سامرائى، يونس ابراهيم، مراقد بغداد، ص۷۸.
گفتنی است امام محمد و شیخ احمد غزالی، هر دو، مدتی در بغداد حضور داشتهاند. امام محمد غزالی، سالها در مدرسه نظامیه بغداد، به تدریس اشتغال داشته است و برادرش احمد نیز وارد این شهر شده و با برخی از صوفیان مهم آن، نظیر عبدالقادر سهروردی و ابوالبرکات بغدادی، دیدار داشته و آنها از وی، تاثیر پذیرفتهاند، با در نظر گرفتن این مسئله و با توجه به اهمیت این دو برادر در تاریخ تصوف، به نظر میرسد این زیارتگاه، بهصورت نمادین، به یکی از این دو، انتساب یافته است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ابوحامد محمد غزالی». زیارتگاههای عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، برگرفته از مقاله «زیارتگاه غزالی»، ج۱، ص۴۵۰. ردههای این صفحه : اهالی توس | درگذشتگان سال 505 (قمری) | صوفیان ایران قرن 5 (قمری) | عالمان ایران سده پنجم(قمری) | فقهای اهلسنت قرن 5 (قمری) | فیلسوفان اسلامی قرن 5 (قمری) | فیلسوفان اهل ایران | مدفونان در طوس |