ابوالوفاء ابنعقیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ عَقیل، ابوالوفاء علی بن عقیل بن محمد ظفری بغدادی (۴۳۱-۱۲ جمادیالاول ۵۱۳ق/۱۰۴۰-۲۲ اوت ۱۱۱۹م)،
فقیه،
متکلم و
واعظ حنبلی. میباشد.
وی در
بابالطاق بغداد زاده شد
و در خاندانی اهل
علم و
ادب پرورش یافت.
گرچه از نحوه تحصیل و نیز استادان او پیش از سال ۴۴۷ق/۱۰۵۵م که غزها به بغداد حمله کردند، اطلاع چندانی در دست نیست، اما ظاهراً تا این سال نزد
ابویعلی ابن فرّاء فقه میآموخته است.
پس از حمله غزها و ویران شدن بابالطاق ناگزیر استاد خویش را ترک گفت و تحت حمایت و پرورش
ابومنصور ابن یوسف که از یک خانواده بزرگ و یک تیره قدیمی حنبلی
بغداد و
دوست نزدیک
خلیفه قائم بود، قرار گرفت.
وی همچنین پنهانی از درسهای
محمد ابن احمد معتزلی معروف به ابن ولید، که مورد حمایت خاص ابومنصور بود، بهره میگرفت، از دیگر مشایخ وی
ابن شیطا در
قرائت،
ابوالقاسم ابن برهان در
ادب،
تَوَّزی و
ابوبکر ابن بشران در
حدیث و نیز
خطیب بغدادی شایان ذکرند.
بدینترتیب ابن عقیل که در خاندانی حنفی زاده شده بود، از سویی تحت تأثیر ابومنصور و از سوی دیگر به دلیل عضو شدن در گروه کوچکی که تمایلات حنبلی داشت، به این
مذهب گرایش یافت. این گروه به دلیل علایق و دوستیهای معنوی تشکیل شده بود و در آن
ابن مسلمه،
وزیر خلیفه قائم و
ابواسحاق شیرازی و چند تن دیگر شرکت میجستند و خلیفه
قطب واقعی آن به شمار میرفت و این گروه گرچه تمایلات حنبلی داشت، اما متعصب نبود و بیشتر به اصلاح اخلاقی عوام و
متصّوفه و بهرهگیری از تعالیم
معتزله توجه نشان میداد و ابن عقیل تا آخر عمر ارتباط خود را با این گروه حفظ کرد.
اینکه استادان او در این گرایش وی نقش مؤثری داشته باشند، مورد
تردید است، زیرا از مشایخ او تنها ابویعلی ابن فراء و
ابومحمد تمیمی حنبلی بودهاند، در حالی که او نزد
ابوالطیب طبری و
ابونصر ابن صبّاغ شافع ی و
ابوعلی دامغانی حنفی نیز درس خوانده است.
وی در فاصله ۴۴۴-۴۵۰ق در دوره وزارت ابن مسلمه که از هواداران
حلاج بود، کتابی در ستایش حلاج نوشت.
ابن عقیل، چنانکه اشاره شد، مورد توجه ابومنصور بن یوسف بود، چنانکه در فتاوی او را مقدّم میداشت و معاش او را تأمین میکرد و این امر انگیزیهای گردید برای دشمنی مخالفان او به رهبری شریف ابوجعفر
عبدالخالق بن عیسی که مسنتر از او بود و پس از
مرگ ابومنصور در اوایل ۴۶۰ق دشمنی شدّت یافت،
، و سرانجام کار آنچنان بر ابن عقیل سخت شد که وی در ۱۵
ربیعالاول ۴۶۱ق/۱۴ ژانویه ۱۰۶۹م با جامه مبدل به خانه
ابوالقاسم بن رضوان،
داماد ابومنصور، در باب المراتب رفت
مقدسی به استناد سخنی از خود ابن عقیل
قائل به دو دوره تعقیب برای او شده است: یکی پیش از وزارت نظامالملک در ۴۵۶ق که مورد آزار حنبلیان قرار گرفت و از معاشرت با شیوخ
معتزله ممنوع گردید و دیگر پس از وزارت
نظامالملک، براساس تحلیل وقایع.
دوره دوم پس از درگذشت ابومنصور در ۱۴
محرم ۴۶۰ق/۲۵ نوامبر ۱۰۶۷م آغاز و در ۱۰ محرم ۴۶۵ق/۲۷ سپتامبر ۱۰۷۲م كه ابن عقيل در ملا´ عام
توبه خويش را از عقابد پيشين اعلام كرد، پايان مىيابد
و در این تاریخ ابن عقیل متنی نوشت که در آن از عقاید خاص خود برائت جست. متن این توبه نامه را ابوجعفر دیده است. در این سند او از
مذهب اعتزال و پیروان آن برائت جست و
عقیده خود را در مورد حلاج رد نمود و
قتل او را درست خواند و شریف ابوجعفر و همراهانِ او را در
انکار خویش مصیب دانست و اذعان کرد که این سخنان را بدون اجبار نوشته است.
به هر حال چنانکه
ابن قدامه،
ابن رجب و ابن کثیر
معتقد بودهاند، ابن عقیل از تمایلات معتزلی خویش هرگز کاملاً دست بر نداشته است. وی پس از توبه مجدداً به
فتوا و
تدریس و
مناظره مشغول شد و در زمان قائم به افتاء در
دیوان پرداخت.
و مدتی نیز بر
منبر وعظ نشست تا آنکه در ۴۷۵ق به دنبال برخورد بین حنبلیان و
اشاعره وعظ را ترک گفت و به تدریس بسنده کرد
پس از ورود
غزالی به
بغداد در ۴۸۰ق/۱۰۸۷م، ابن عقیل در نظامیه به درس او حاضر شد
در ۴۸۴ق که
ملکشاه سلجوقی و
نظامالملک وارد بغداد شدند، او به عنوان بیانگر آراء حنبلیان نزد ایشان حاضر شد
در دوران
مستظهر، مجدالدین ابوطاهر یوسف برای ۱۵ سال آخر
عمر او مواجب تعیین کرد و مسکنی بدو داد پس از درگذشت او به هنگام
دفن فتنهای رخ داد
که خود بیانگر وجود گروههای مخالف با اوست.
ابوعمر ابن ظفر مغازلی،
ابوالمعمر انصاری،
ابوالرضی فارسی و
ابوطاهر سلفی و دیگران از او روایت کردهاند
او به
ابوسعید سمعانی و
عبدالحق یوسفی و
یحیی ابن بوش اجازه روایت داده و
ابن برهان اصولی نزد وی درس خوانده است
عبدالخالق بن یوسف شیرازی و ابوالفتح
محمد بن یحیی بن مواهب و ابوالفضل
محمد بن ناصر سلامی تصانیف ابن عقیل را روایت کردهاند.
۱. کتاب الجدل، که در مجلة معهد الدراسات الشرقیة
، دمشق، ۱۹۶۷م و مجلة المکتبة
به چاپ رسیده است؛
۲. کتاب الفنون، که اثری است بسیار بزرگ مشتمل بر
وعظ،
تفسیر،
فقه،
اصول،
نحو،
لغت،
شعر،
تاریخ و حکایات
که تنها یک مجلد آن در کتابخانه ملی پاریس شناسایی شده و توسط جورج مقدسی به چاپ رسیده است.
۳. جزء فی نصرة الحلاج، که به اعتقاد ابن عقیل پس از
توبه آن را نابود نکرده و رابطه آن با اخبار الحلاج که توسط خود ماسینیون در سالهای ۱۹۱۴، ۱۹۳۶، ۱۹۵۷م به چاپ رسیده، قابل بررسی است.
۱. الرد علی الاشاعرة و اثبات الحرف و الصوت فی کلام الکبیر المتعال
؛
۲. الفرق، نسخهای از آن در رامپور موجود است)؛
۳. الفصول یا کفایة المفتی علی مذهب احمد، اثری بزرگ بوده
که تنها جلد سوم آن شامل برخی از فصول ضمان در کتابخانه چستربیتی و دارالکتب مصر موجود است.
۴. الواضح فی الاصول.
(۱) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
(۲) ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، ۱۹۵۱م.
(۳) ابن رجب، عبدالرحمان، الذیل علی طبقات الحنابلة، به کوشش هنری لائوست و سامی دهان، دمشق، ۱۳۷۰ق/ ۱۹۵۱م.
(۴) ابن عقیل، علی، کتاب الفنون، به کوشش جورج مقدسی، بیروت، ۱۹۷۰م.
(۵) ابن کثیر، البدایة.
(۶) بغدادی، ایضاح.
(۷) حاجی خلیفه، کشف.
(۸) خدیویه، فهرست.
(۹) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۹۸۴م.
(۱۰) ذهبی، محمد، معرفة القراءِ الکبار، به کوشش محمد سید جاء الحق، قاهره، ۱۹۶۷م.
۱۱) رودانی، محمد، صلة الخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۱۲) زرکلی، اعلام.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالوفاء ابنعقیل»، ج۴، ص۱۵۳۰.