ابوالقاسم کبیر قمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوالقاسم کبیر قمی (۱۲۸۰-۱۳۵۳ق)، فرزند ملا محمدتقی، یکی از معاصرین آیت اللّه
حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و از علماء بزرگ
حوزه علمیه قم در
قرن چهاردهم قمری بود.
وی در
قم،
کاشان،
اصفهان و
نجف نزد بزرگانی چون
حاج آقا رضا همدانی،
میرزا حسین خلیلی تهرانی،
آخوند خراسانی،
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی،
محمدحسن نادی و دیگران بهره برده به
درجه اجتهاد رسید. او پس از حدود ۳۰ سال به قم بازگشت و پیشوای دینی مردم و خزانهداری نفائس و ضریح و
حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) بر عهده وی قرار گرفت، همچنین به
تدریس و فعالیتهای علمی و فرهنگی پرداخت. او در تاسیس حوزه علمیه قم، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی را همراهی کرد. شیخ ابوالقاسم کبیر قمی در یازدهم
جمادی الثانی ۱۳۵۳ق و در
مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به خاک سپرده شد.
قم، شهری است که در طول چهارده
قرن هماره آکنده از عالمان و دانشمندان و فقیهان و محدثان بوده است. اما در این میان قرن چهارم و قرن چهاردهم هجری درخشش خاصی داشته و شمار دانشپژوهان در این دو قرن، بیش از زمانهای دیگر بوده است.
قم، در نیمه اول قرن چهاردهم شاهد تاسیس حوزه علمیه (
۱۳۴۰ق) و رونق بیش از پیش علوم
اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) و مهاجرت عدّه بسیاری از دانشپژوهان معارف شیعی بود، که یکی از نامآورترین عالمان و
مدرّسان قم در آن زمان، مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ ابوالقاسم قمی - معروف به کبیر - بوده است. فقیهی بزرگ، که هنوز آوازه سجایای اخلاقی و مراتب علمیاش در
شهر قم، شهرت فراوان دارد.
آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم قمی، در حدود سال
۱۲۸۰ق در بیت علم و فضیلت زاده شد. پدرش شیخ ملا محمدتقی هم یکی از افاضل قم بوده است.
البته سال ولادتش، در جایی تصریح نشده است، اما از آنجا که در سال
۱۳۵۳ق، در سنین بیش از هفتاد سالگی بدرود حیات گفت پس سال تولدش در حدود ۱۲۸۰ق بوده است.
شیخ ابوالقاسم کبیر قمی در
ایران و
عراق تحصیل کرده است.
حاج شیخ ابوالقاسم،
دروس مقدماتی و ادبیات و سطوح اولیه را در قم و
کاشان و
اصفهان نزد حضرات آیات:
۱ - حاج شیخ
محمدحسن نادی (م
۱۳۱۷ق) نویسنده «
ردّ الشیخیه» که از بزرگان علمای قم و ابوالزوجهاش بود.
۲ - حاج شیخ
محمدجواد قمی (م ح
۱۳۱۴ق) از اعاظم علمای قم.
۳ - حاج
ملا محمد نراقی (م).
۴ - میرزا
فخرالدین نراقی (م
۱۳۲۵ق).
۵ - حاج آقا
منیرالدین بروجردی (م
۱۳۴۲ق) صاحب «
الفروق بین الفریضه و النافله» و منظومه در فقه و اصول فرا گرفت
و پس از آن به
تهران مهاجرت کرد و
رسائل را هم در محضر آیت الله
میرزا محمدحسن آشتیانی (م
۱۳۱۹ق) آموخت و در برخی از علوم همچون ادبیات و حسن خط، مهارت بسیاری کسب نمود.
حاج شیخ ابوالقاسم در حدود سال
۱۳۰۵ق، رهسپار نجف اشرف شد و سالیان بسیار با تلاش و کوشش فراوان - همراه با فقر و تنگی معیشت
در فراگیری علم کوشید. برخی از اساتیدش در نجف عبارتند از آیات عظام:
۱ -
حاج آقا رضا همدانی (ح
۱۲۵۰ -
۱۳۲۲ق) صاحب «
مصباح الفقیه فی شرح شرایع الاسلام».
۲ - حاج
میرزا حسین خلیلی تهرانی (م
۱۳۲۶ق).
۳ - آخوند
ملا محمدکاظم خراسانی (
۱۲۵۵ -
۱۳۲۹ق) صاحب «
کفایة الاصول» و «
فوائد الاصول».
۴ -
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (
۱۲۴۷ -
۱۳۳۷ق) صاحب «
عروة الوثقی» و «حاشیه مکاسب».
وی در نجف، آنقدر کوشید تا به
درجه اجتهاد نائل آمد و در همانجا، از علمای بزرگ و فقیهان سترگ و از مروّجین شرع مقدس - به گفتار و کردارش - به شمار میرفت.
آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم قمی به هنگام تحصیل خود در اصفهان و کاشان و نجف از گروهی
اجازه روایت اخذ کرد که آنها عبارتند از آیات عظام:
۱ - میرزا
ابوالمعالی کلباسی (م
۱۳۱۵ق) صاحب «الجبر و التفویض» و «
الاستشفاء بالتربة الحسینیة»؛
۲ - میرزا
محمدهاشم چهارسوقی اصفهانی (-
۱۳۱۸ق) صاحب «
مبانی الاصول» و «
اصول آل الرسول»؛
۳ - حاج آقا
منیرالدین بروجردی اصفهانی (
۱۲۶۹ -
۱۳۴۲ق) صاحب «منظومه در شرححال اصحاب اجماع» و شرححال رواة؛
۴ -
سید محمد علوی بروجردی کاشانی (-
۱۳۶۲ق)؛
۵ - آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (م ۱۳۲۹ق) صاحب «
الفوائد الفقهیة و الاصولیة» و «قضا و شهادات»؛
۶ - سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (م ۱۳۳۷ق) صاحب «تعادل و تراجیح» و «اجتماع امر و نهی».
آیت الله
سید موسی شبیری زنجانی به نقل از آقای حاج میرزا
مهدی ولایی - یکی از نویسندگان فاضل فهرست کتب خطی کتابخانه آستان قدس - نقل کردهاند، که: زمانی آقای حاج شیخ ابوالقاسم قمی به نجف اشرف مشرّف شد و در ضمن سخنانش فرمود:
«وضع شما طلبهها، الان خیلی اعیانی و شاهانه است، در زمانی که ما تحصیل میکردیم طلبههای معمولی هفتهای یک نوبت پختنی داشتند و طلبههای اعیان هفتهای دو بار و طلبههای فقیر ماهی یک وعده. در یکی از سالهای تحصیلی که دو ماه گوشت نخورده بودم از کنار حجره طلبهای رد میشدم که دیدم آبگوشت را از درون دیزی، در کاسه میریزد. بوی آبگوشت که در فضا پیچیده بود پای مرا سست کرد آن طلبه به من تعارف نمود و من قبول نکردم و گفتم: من نهار خوردهام، چون پیشتر خود را با مقداری تربچه سیر کرده بودم.»
سال بازگشت شیخ ابوالقاسم به قم دقیقاً معلوم نیست، امّا اگر مدت توقف و زندگیاش را در نجف حدود ۳۰ سال بدانیم، بازگشتش باید در سال ۱۳۲۴ق بوده باشد. وی در حالی به قم بازگشت که یکی از علمای مشهور و دانشمندان نامآور قمی حوزه نجف به شمار میرفت و لذا در قم با استقبال بسیار مواجه شد و مردم و طلاب، گرد او جمع شدند و معظم له را پیشوای دینی خود قرار دادند.
وی در قم به اقامه جماعت در
مسجد امام حسن عسکری (علیهالسّلام) و
تدریس فقه و
اصول، و حلّ مشکلات مردم پرداخت، و خزانهداری نفائس و ضریح و
حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) (که منصب آبا و اجدادیاش بود) بر عهده وی قرار گرفت - تا بدانجا که یکی از القاب مشهورش «خازن الحرم» است -
و مردم قم و اطراف آن،
تقلید از او را پذیرفتند.
(
آیت الله اراکی میفرمود: روزی، آقای حاج شیخ فرمودند:
شیخ انصاری (علیهالرحمه) در
رسائل،
حدیث رفع را ظاهر در خصوص رفع مؤاخذه دانسته، ولی از صحیحه بزنطی بر میآید که رفع جمیع آثار - حکم وضعی و حکم تکلیفی - مراد است بنابراین باید از ظاهر حدیث رفع، دست برداشت و این نظر آقای حاج شیخ ابوالقاسم است ایشان میفرمود: معلوم نیست سؤال سائل از حکم وضعی باشد، بلکه چون حلف به طلاق و عتاق (به نحو شرط نتیجه) خود حرام تکلیفی است، امکان دارد سؤال از این باشد که حالا که کسی مجبور شده به حلف، آیا مرتکب کار حرامی شده؟
)
شیخ ابوالقاسم قمی در طول سالیان فراوان
تدریس فقه شاگردان بسیاری را پروراند. پیش از ورود آیت الله حایری به قم و تاسیس حوزه علمیه (۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش) عموم شاگردانش را طلاب و فضلای قمی تشکیل میدادند. البته ایشان همه روزه برای برخی از بازاریان باسواد، یک
درس مکاسب هم داشتند که مرحوم حاج سید علی بلور فروش و حاج شیخ علی سقط فروش از آن جملهاند و پس از ورود آیت الله حایری هم، بسیاری از شاگرداناش به حلقه
درسی حاج شیخ ابوالقاسم قمی نیز پیوستند و از او هم بهره بردند.
سبک تدریس ایشان مبتنی بر دقّت بسیار و ژرفنگری بود و لذا مسئلهای را که عنوان میکردند، دیر به پایان میرسید و شاگردانش با وی، بسیار به بحث میپرداختند و اکثر روزها، مباحثه بین الاثنینی میشد - و این
سبک تدریس میرزای شیرازی نیز بوده است و در پرورش قوّه اجتهاد و ملکه استنباط در شاگردان، نقش مؤثری دارد - علم و فضل و دانش گسترده وی در قم تا بدانجا مشهور بود که حتی آیت الله حایری در
درس اصول خویش به طرح برخی نظرات وی پرداخته و بعضی از آنها را قبول میکرد.
از مرحوم
آیت الله گلپایگانی هم نقل شده است که روزی آقای حاج شیخ عبدالکریم مطالبی را از حاج شیخ ابوالقاسم نقل کردند و دو اشکال از اشکالات ایشان را قبول و دوتای دیگر را رد کردند. (آیا این حلف، عقوبت دارد و باید کفاره بدهد؟)
علامه
سید محسن امین هم دربارهاش مینویسد: «وی عالمی فاضل، محقق مدقق، و فقیه اصولی و متقی و زاهد، و مشهور به فضل و دقّت و نظر و گستردگی معلومات بود. و حتی از نظر علمی به گونهای بود که بعضی ایشان را بر آیت الله حایری ترجیح میدادند، ولی ریاست حوزه از آن حاج شیخ عبدالکریم بود. در سال ۱۳۵۳ق، ایشان را در قم دیدم و پیرامون برخی مسائل فقهی گفتگو کردیم و فضل و دقت نظرش را از آن فهمیدیم. فضلاء قم ایشان را میستودند.
شیخ
آقا بزرگ تهرانی هم مینویسد: «... طلاب، مجلس
درس او را مغتنم و مقام استفاده میشمردند و این به خاطر وفور علم و کثرت دانش وی بود...»
واعظ خیابانی هم مینویسد: «امام اورع ازهد و حیر فقیه اوحد آقا شیخ ابوالقاسم، شیخ علمای قم و مرجع تقلید ایشان،
وی همین عالم مقدس ربانی است که در قم بر جنازه آیت الله
میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی با قاطبه علماء و مجتهدین و اهالی قم از زوّار و مجاورین نماز خواند.
بالجمله، موقعیت علمی ایشان در قم و در اوساط علمی
شیعه معروف بوده و لذا طلاب فراوانی در
درس او شرکت میکردهاند. امّا ما به این تعداد از شاگردانش - در کتب تراجم - دست یافتهایم.
برخی از تلامذه ابوالقاسم کبیر قمی عبارتند از آیات عظام و حجج اسلام:
۱ -
امام خمینی (قدس سره) (
۱۳۲۰ -
۱۴۰۹ق) بنیانگذار
جمهوری اسلامی ایران.
۲ - آیت الله حاج
سید محمدرضا موسوی گلپایگانی (
۱۳۱۶ -
۱۴۱۲ق) صاحب «کتاب القضاء» و «کتاب الحج» و «کتاب الحدود».
۳ - آیت الله حاج میرزا
محمد فیض قمی (
۱۲۹۳ -
۱۳۷۰ق) صاحب «کتاب الفیض» و «نجاة العباد».
۴ - آیت الله حاج
سید احمد شبیری زنجانی (
۱۳۰۸ -
۱۳۹۳) صاحب «
الکلام یجرّ الکلام» و «
افواه الرجال».
۵ - آیت الله آخوند
ملا علی همدانی (
۱۳۱۲ -
۱۳۹۸ق) صاحب «شرححال ابوبصیر» و «اجتهاد و تقلید» و «قاعده لاضرر».
۶ - آیت الله حاج میرزا
محمود روحانی قمی (
۱۳۰۷ -).
۷ - آیت الله حاج میرزا
ابوالفضل زاهدی قمی (
۱۳۰۹ -
۱۳۹۸ق) صاحب «مقصد الحسین» و «منطق الحسین».
۸ - حاج
سید مصطفی صفایی خوانساری (
۱۳۲۱ -) صاحب «الدیانة الاسلامیة» و «الجواهر المودعة».
۹ - حاج شیخ
مهدی حرمپناهی قمی (۱۳۱۹ -
۱۳۷۴ق) صاحب «کتابی در اصول».
۱۰ - حاج شیخ
علیاصغر اشعری قمی (
۱۳۱۸ -
۱۳۶۸ق).
۱۱ - حاج میرزا
محمدتقی اشراقی قمی (
۱۳۱۳ - ۱۳۶۸ق) صاحب «تفسیر سوره یوسف» و «تفسیر سوره قلم».
۱۲ - حاج شیخ
عبدالهادی حاج آخوند قمی.
۱۳ - حاج شیخ
ابوالقاسم نحوی قمی.
۱۴ - حاج
سید محمد علوی قزوینی.
۱۵ -
حاج آقا ضیاء استرآبادی تهرانی.
۱۶ - شیخ
محمدحسین ناصرالشریعه قمی.
۱۷ - حاج
سید احمد مشرف حسینی قمی.
۱۸ - حاج شیخ
حبیبالله زاهدی قمی.
۱۹ - شیخ
محمدباقر خازنی قمی.
۲۰ - شیخ
محمدحسن آقا نجفی قمی.
۲۱- آیت الله حاج میرزا
عبدالله چهلستونی تهرانی (۱۳۰۵) صاحب «اصول فلسفه» و «سنن النبی» و «حاشیه کفایه».
۲۲- شیخ
محمدصادق صدراالشریعه تنکابنی (۱۳۱۵ -
۱۴۰۰ق) صاحب «دیوان اشعار» و «تفسیر منظوم».
از ابوالقاسم کبیر قمی به دلیل کثرت مشاغل اجتماعی و مراجعات مردمی، تالیف بسیار بر جای نماند. امّا برخی از آثارش در فقه و اصول و تفسیر عبارتند از:
۱ - حاشیه بر کفایة الاصول استادش محقق خراسانی.
۲ - حاشیه بر تفسیر صافی
ملا محسن فیض کاشانی.
۳ - رساله عملیه. وی رساله خود را برای چاپ به چاپخانه داده بود اما با ورود آیت الله حایری به قم و برای پرهیز از تعدّد مرجع تقلید، رسالهاش را از چاپخانه باز پس گرفت.
۴ - تصحیح و مقدمه بر
جمال الاسبوع سید بن طاوس (چاپ
۱۳۳۰ق).
هنگامی که آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حایری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۰ق) به قصد زیارت حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به قم آمدند، علمای قم همراه با طلاب و تجار و عموم مردم، همگی به استقبال وی شتافتند و با اصرار بسیار، از او درخواست اقامت دائم و تاسیس حوزه را نمودند. از جمله کسانی که در این راه، کوشش فراوان نمود آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم کبیر قمی است. از مرحوم آیت الله
سید مصطفی صفایی خوانساری نقل شده است که: زمانی که آقای حاج شیخ ابوالقاسم و آقای حاج
میرزا محمد ارباب به دیدن حاج شیخ عبدالکریم آمده بودند بحثی فقهی بین این سه بزرگوار در میگیرد. در بازگشت، آقای ارباب به حاج شیخ ابوالقاسم میفرماید: حاج شیخ با ما فرق میکند هر کجا که باشد حوزه تشکیل میدهد، پس چه بهتر که در قم تشکیل گردد و ما قمیها هم در آن سهیم باشیم. آقای کبیر میفرماید: من هم میخواستم همین را بگویم. و لذا بنا میگذارند که برگردند و از حضور آقای حایری، درخواست اقامت بنمایند و این کار را هم میکنند.
آیت الله شبیری زنجانی از امام خمینی نقل میکند که میفرمود: علّت موفقیت، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم این بود که علمای قم، افرادی متقی و پرهیزگار بودند و الا اگر ایشان جای دیگر میرفت ممکن بود از معظم له استقبالی که در خور شخصیتشان باشد به عمل نمیآمد و قهراً ایشان در کار خود موفق نمیشد.
از همینرو آن فقیه بزرگ، به هنگام ورود مرحوم آیتالله حایری، رساله خود را از چاپخانه پس گرفت و از چاپ آن منصرف شد و مکرر میفرمود:
خدا طول عمر به آقای حاج شیخ بدهد، آمد شهر ما را آباد کرد
نیز آیت الله شبیری زنجانی میفرمودند: از یکی از آقایان شنیدم که میگفت: روز عیدی برای دیدن آقای حاج شیخ ابوالقاسم به منزل ایشان رفتم و تشریف نداشت. پس از مدّتی که آقا تشریف آوردند معلوم شد که برای تبریک عید به خانه حاج شیخ عبدالکریم تشریف برده بود و هم
اینکه معظم له، در روز عید غدیری، پس از آنکه به بیرونی تشریف آوردند و کثرت جمعیت را مشاهده نمود، فرمود: مردم! بیائید جایی که من میروم برویم و عصایش را بلند کرد و فرمود: ما یک علم داریم و همگی باید دور او بچرخیم (که آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری مقصودش بود).
شیخ ابوالقاسم قمی بسیار کریم الطبع، زکی النفس، نقی القلب، وسیع الصدر و حسن الخلق، زاهد و متقی و پارسا بود... مواظبت و مراقبتش در عبادات بسیار، حزم و احتیاطش در امور بیاندازه... فقیهی بود ربانی و مجتهدی بود الهی، محضرش ذکر و رؤیتش ذکر و منطقش ذکر، سجیّهاش
تواضع و رویهاش
انذار و تنبه، راستی چراغ روشنی بود که از ایوان دین خاموش شد و ستاره درخشانی بود که از آسمان علم، غروب نمود.
وی در زهد و بیاعتنایی به دنیا به مرتبهای والا دست یافته بود. به گونهای که «زهدش، علم و دانش او را پوشانیده بود»
آیت الله ارکی فرموده است: وی در
سهم امام تصرّف نمیکرد و بر این عقیده بود که اموراتش باید به غیر سهم بگذرد و
آیت الله بهاءالدینی فرموده است:
زهد و تقوای مرحوم آقا میرزا ابوالقاسم قمی نمونه بود. ایشان با تمام محبوبیت و نفوذی که داشت تنها با سادات، اهل علم و طبقه ضعیف خوب بود و به آنها روی خوش نشان میداد. زندگی کاملا درویشی و بیآلایشی داشت، حتی خادمی نداشت که به کارهای بیرونی او برسد. یکی از سادات - که میرزا از سهم سادات به او کمک میکرد - گاهی در بیرونی ایشان چای و غلیانی
درست میکرد
آیت الله قمی تمام کارهایش را - از خرید مایحتاج خانه، آب آوردن - خود انجام میداد. یکی از آقایان میگفت: روزی آقا را دیدم که با آن پیری و کهولت سنّ، کوزهای در دست گرفته و میخواهد آب بیاورد. جلو رفتم تا کوزه را از ایشان گرفته و پر کنم. فرمود: اگر اجازه دهید ابوالقاسم خودش این کار را انجام دهد بیشتر ممنون میشود، و نگذاشت تا من این کار را انجام دهم.
آیت الله قمی به هنگام خرید
نان و یا گوشت و میوه از بازار مقید بود از افرادی که او را نمیشناسند خرید کند و در وقت کشیدن
ترازو، پشت خود را به صاحب مغازه میکرد تا از او خجالت نکشد و هرچه میخواهد برای ایشان بگذارد. و اگر صاحب مغازه میخواست جنس بهتری برایش بگذارد، میفرمود: مگر من با دیگران چه فرقی دارم؟ مگر خون ابوالقاسم از دیگران رنگینتر است؟ و از قبول آن خودداری میورزید.
او بر بهرهوری از وقت و رعایت
نظم، اصرار میورزید. هنگامی که به نجف اشرف مشرف گشته بود و علماء و طلاب به دیدنش میآمدند او به علّت آنکه برای
درس و بحث طلاب، اهمیت فراوان قائل بود و نمیخواست وقت آنان تلف شود به آقازادهاش - مرحوم حجة الاسلام آقا شیخ محمدحسن - گفته بود: آقایان طلبهها چه وقت چای میخورند؟ همان وقت ما برای بازدید آنان برویم. (و انتخاب این وقت برای آن بود که: نه وقت طلبهها گرفته شود و نه تکلّف زائدی برای پذیراییشان پیش آید.)
آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم قمی دارای ویژگیهای اخلاقی منحصر به فردی بود که او را از دیگران متمایز ساخته بود، چنانچه از آیتالله العظمی گلپایگانی چنین نقل شده است: ما عمدتاً برای استفاده از
اخلاق و انفاس قدسی ایشان به درسش میرفتیم و علاوه بر آن از علمش هم بهره میبردیم و همین مطلب را هم آیت الله شبیری زنجانی از امام خمینی و پدرشان آیت الله
سید احمد زنجانی نقل کردهاند که فرموده بود: در زمان ما در
قم درس رسمی اخلاق نبود. اما نمونههای اخلاقی در حوزه از قبیل آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم قمی وجود داشت که انسان میتوانست زندگی آنان را الگو و سرمشق قرار دهد
مرحوم آیت الله
حاج آقا حسین قمی هم فرموده بود: من منکر بودم که در این زمان و در شرایط فعلی و فساد عمومی آدم خوب و کامل پیدا شود. با اینکه در قم آقا شیخ ابوالقاسم قمی و در نجف آقا
سید مرتضی کشمیری را دیدم و یقین کردم در این عصر هم انسان کامل و مؤمن حقیقی پیدا میشود.
یکی از ویژگیهای آیت الله قمی، احترام و اکرام سادات بود. نقل شده است: همسر وی علویه بود و فوقالعاده مورد احترام ایشان، به گونهای که خود از
نان جو استفاده میکرد، ولی مقیّد بود برای او نان گندم تهیه کنند.
آیت الله
سید مصطفی صفایی فرموده بود: روزی در جلسهای، یکی از سادات را بر خودش - به هنگام خروج - مقدم داشت، یکی از علمای قم به او گفت: چرا آبروی ما را میبری؟ ایشان در جواب گفت: میخواهی آبروی مرا جلو پیغمبر ببری؟ او سید است و باید مقدم داشته شود.
نیز ایشان معمولاً کنار سفره خود، فقرا و سادات مستمند را مینشاند و از آن غذایی که خود میخورد به آنها هم میخورانید.
دیگر از ویژگیهای آیت الله قمی دوری از ارباب قدرت و پرهیز از مراوده با آنان بوده است. شبی صمصام - رئیس شهربانی وقت قم - برای وی کیسهای پول میفرستد و معظم له آن پول را به وسیله فرزندش باز میگرداند و به فرزندش - که میگفت: پدر! با اینکه ما در فشاریم چرا این پول را پس میفرستید؟ - فرمود: بابا خدا یک عقلی به من بدهد یک دینی به شما، اینها پول میآورند و بعد از ما انتظاراتی دارند ما نمیتوانیم از آنها پول بگیریم.
آیت الله بهاءالدینی هم فرموده است: تنها با سادات و اهل علم خوب بود، با متنفذین هیچ خوب نبود به گونهای که هیچیک از آنان جرات نداشتند برای او هدیهای بفرستند، میرزا اجازه نمیداد متنفذین در کارهای او دخالت کنند.
حجة الاسلام حاج شیخ
مرتضی انصاری قمی فرموده بود: روزی حاج شیخ ابوالقاسم برای اقامه جماعت به مسجد امام (علیهالسّلام) آمد و قبل از خواندن
نماز به خانهاش بازگشت. وقتی از ایشان علّت را جویا شدند، فرمود: کثرت نمازگزاران مرا خوشحال کرد و دیدم امروز قصد قربت در این نماز ندارم.
از حجة الاسلام حاج آقا احمد روحانی نقل شده است که: در جلسهای پیرامون حدیثی بحث در میگیرد و حاج شیخ ابوالقاسم از اظهارنظر خودداری میورزد، و در جلسه دیگر، دفتری را به حاضران ارائه میدهد تا مطالعه کنند و معلوم میشود حاج شیخ در مورد آن حدیث، بحثهای ژرف نموده و با این همه از سر تواضع و فروتنی در بحث شرکت نکرده بود.
آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم قمی، از کریمه آیت الله شیخ
محمدحسن نادی فرزندانی آورد که همه در سلک روحانیت و مزیّن به علم و عمل صالح بودند و در میان ایشان حجة الاسلام شیخ محمدحسن - معروف به آقا نجفی - از دانشآموختگان نجف اشرف بود و به مقام اجتهاد نائل آمد و در ۴۵ سالگی از دنیا رفت. نیز، حجة الاسلام شیخ
محمدباقر خازنی هم از شاگردان پدرش و عالمان دیگر بود.
آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم کبیر قمی در یازدهم
جمادی الثانی ۱۳۵۳ق/ ۱۳۱۳ ش
بدرود زندگی گفت و پس از تغسیل و تکفین، توسط آیت الله حاج شیخ محمد کبیر و تشییعی باشکوه، در
مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به خاک سپرده شد.
•
ناصرالدین انصاری، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «قمی، شیخ ابوالقاسم»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۵/۰۲.