ابوالعباس ایرانشهری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ایرانْشَهْری، ابوالعباس، فیلسوف و دانشمند ایرانی
سده ۳ق/۹م است.
نسبت «ایرانشهری» احتمالاً به
نیشابور باز میگردد که به آن «ابرشهر» و گاه «
ایرانشهر » نیز میگفتهاند
و بنا به قراینی
موطن او بوده است.
با آنکه از احوال و آثار ایرانشهری چیزی در دست نیست، چند گزارشی که درباره او در منابع معتبر آمده است، وی را شخصیتی درخور توجه معرفی میکند که در مرحله آغازین
فلسفه اسلامی گرایشهای ویژهای داشته، و در
انتقال سنتهای فکری
بیگانه به
جهان اسلام مؤثر بوده است.
ابوریحان بیرونی که در آثار مختلف خود از تألیفات ایرانشهری بهره برده است، از وی بهعنوان یکی از کسانی که کتابهایی از نوع «مقالات» در زمینه
آراء ملل نوشتهاند، نام میبرد. وی در عین حال که از منابع کار ایرانشهری درباره
هندیان و شمنیان
انتقاد میکند،
امانت او را در بازگو کردن
عقاید یهود و
نصاری و
مانویان میستاید.
به گفته بیرونی، بیطرفی کمنظیر ایرانشهری از عدم وابستگی او به
دین خاصی نشأت میگیرد و اینکه او خود
آیین ویژهای وضع کرده بود و به آن
دعوت میکرد.
آگاهی ما درباره
گرایش دینی ایرانشهری محدود به اشاره بیرونی و سخن
ابوالمعالی در کتاب
بیان الادیان است که ایرانشهری را به نام محمد بن محمد و صاحب دعوی دین تازهای معرفی میکند که به جای
قرآن کریم ، کتابی
فارسی آورد و
فرشته وحی خود را «هستی» نامید و پیروانی یافت؛ در
مذهب او همه شریعتها یکی بیش نیست و
نزاع پیروان ادیان ریشه در
اغراض آنان دارد.
بیرونی کتابی از او با عنوان
مسائل الطبیعه در دست داشته است. وی همچنین در مسائل علمی اقوالی را از ایرانشهری
نقل میکند
که مهمترین آنها گزارش
کسوف کاملی در روز سهشنبه ۲۹
رمضان ۲۵۹ است که ایرانشهری در نیشابور
شاهد آن بوده، و بیرونی دقتنظر او را تأیید کردهاست.
منبع مهم دیگر درباره ایرانشهری،
زاد المسافرین ناصر خسرو (د ۴۸۱ق) است که به دیدگاههای فلسفی او پرداخته است. وی از ایرانشهری به عنوان استاد
محمد بن زکریای رازی نام میبرد و با اشاره به دو کتاب ایرانشهری به نامهای
جلیل و
اثیر ، او را از
اصحاب هیولی میشمارد و با نقل دلایلِ وی بر قدیم بودن هیولی و
مکان ، رازی را
نکوهش میکند که از دیدگاههای استاد خویش به آراء ملحدانهای چون
نفی ابداع و قول به
مبادی پنجگانه ازلی رسیده است.
گذشته از نقش قابل مطالعه ایرانشهری در
نفوذ عقاید هندی به دیدگاههای فلسفی رازی، لحن ستایشآمیز ناصر خسرو درباره او و تعبیری که از او در توضیح آیهای از قرآن کریم نقل میکند، نیز حاکی از سهم ایرانشهری در شکلگیری اندیشههای متفاوت با جریانهای رایج فکری
عصر اوست، اندیشههایی که عناصری از آنها را در جهانشناسی
اسماعیلیه نیز میتوان یافت.
(۱) ابوالمعالی، محمد، بیان الادیان، به کوشش هاشم رضی، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۲) بیرونی، ابوریحان، الا¸ثار الباقیه، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
(۳) بیرونی، ابوریحان، افراد المقال، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
(۴) بیرونی، ابوریحان، تحدید نهایات الاماکن، به کوشش پ بولگاکوف، مجله معهد المخطوطات العربیه، قاهره، ۱۳۸۱-۱۳۸۲ق، ج ۸.
(۵) بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
(۶) بیرونی، ابوریحان، القانون المسعودی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۷) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۸) ناصر خسرو، زاد المسافرین، تهران، ۱۳۰۳ش.
(۹) یاقوت، بلدان.
محمدجواد انواری، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ایرانشهری».