• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن‌عبدالسلام عزالدین‌ عبدالعزیز بن‌ عبدالسلام‌ سلمى‌ دمشقى‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِبْن‌ِ عَبْدُالسَّلام‌، ابومحمد عزالدین‌ عبدالعزیز بن‌ عبدالسلام‌ بن‌ ابى‌ القاسم‌ بن‌ محمد مهذّب‌ سلمى‌ دمشقى‌ (۵۷۷ یا ۵۷۸ - جمادی‌الاول‌ ۶۶۰ق‌/۱۱۸۱ یا ۱۱۸۲ - آوریل‌ ۱۲۶۲م‌)، فقیه‌، قاضی‌ و خطیب‌ شافعی‌ اهل‌ِ سیاست که‌ صوفى‌مشرب‌ نیز بود.



او در دمشق‌ زاده‌ شد و در همانجا پرورش‌ یافت‌.

۱.۱ - اساتید

فقه‌ را نزد فخرالدین‌ ابن‌ عساکر، اصول‌ را از سیف‌الدین‌ آمدی‌ و حدیث‌ را نزد قاسم‌ بن‌ ابى‌القاسم‌ بن‌ عساکر، عبداللطیف‌ بن‌ اسماعیل‌ بغدادی‌، حنبل‌ بن‌ عبدالله‌ رصافی‌، قاضى‌ عبدالصمد حرستانی‌ و دیگران‌ فراگرفت‌. نیز به‌ درس‌ برکات‌ بن‌ ابراهیم‌ خشوعی‌ حاضر مى‌شد و پس‌ از چندی‌ در فقه‌ شافعی‌ سرآمد عالمان‌ عصر گردید.

۱.۲ - شاگردان

سپس‌ در دمشق‌ مشغول‌ تدریس‌ شد و تاج‌الدین‌ ابن‌ فرکاح‌، شمس‌الدین‌ حنبلی‌، ابن‌ دقیق‌ العید - که‌ لقب‌ سلطان‌العلماء به‌ او داد - علاءالدین‌ ابوالحسن‌ باجی‌، ابومحمد دمیاطی‌، ابومحمد هبةالله‌ قفطی، علی‌ بن‌ محمد یونینی‌ و شهاب‌الدین‌ ابوشامه‌ از شاگردانش‌ بودند.
[۱] ابن‌ شاکر کتبى‌، محمد، فوات‌ الوفیات، ج ۲، ص۳۵۰-۳۵۱‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.
[۲] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۰ -۸۳‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌. ‌
[۳] اسنوی‌، عبدالرحیم‌، طبقات‌ الشافعیة، ج ۲، ص۱۹۸، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ جبوری‌، بغداد، ۱۳۹۱ق‌.

او را به‌ دانش‌ و پارسایى‌ و زبان‌آوری‌ ستوده‌اند.
[۴] ذهبى‌، محمد، العبر، ج۳، ص۲۹۹، به‌ کوشش‌ محمد سعید زغلول‌، بیروت‌، ۱۹۸۵م‌.
[۵] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۳‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.



ابن‌ عبدالسلام‌ در روزگاری‌ به‌ سر مى‌برد که‌ سرزمین‌ شام‌ و مصر دست‌خوش‌ پریشانى‌ و نابسامانى‌ بود، چه‌ از یک‌سو با سپاهیان‌ صلیبى‌ رو به‌ رو بود و از سویى‌ درگیری‌ داخلى‌ ابوبیان‌ با یکدیگر بر سر حکمرانى‌ آن‌ نواحى‌، به‌ این‌ آشفتگى‌ دامن‌ مى‌زد. در این‌ گیرودار مداخله وی‌ در امور سیاسى، برخورد با زمامداران‌، ایستادگى‌ در مقابل‌ سپاهیان‌ روم‌ و پافشاری‌ بر نظرات‌ فقهى، شخصیتى‌ بارز از او ترسیم‌ کرده‌ است‌. به‌ همین‌ سبب‌ در فاصله میان‌ باروری‌ علمى‌ تا پایان‌ زندگیش‌، کمتر به‌ چشم‌ مى‌خورد که‌ رویدادی‌ به‌ وجود نیاورده‌ باشد.

۲.۱ - در زمان ملک اشرف موسی

در زمان‌ حاکمیت‌ ملک‌ اشرف‌ موسى‌ (حک ۶۲۶ -۶۳۴ق‌) در شام‌، گروهى‌ از حنبلیان‌ که‌ در سلطان‌ نفوذ داشتند و با ابن‌ عبدالسلام‌ در ستیز بودند، هنگامى‌ که‌ دیدند ملک‌ اشرف‌ اندکى‌ به‌ وی‌ متمایل‌ شده‌، نزد وی‌ سعایت‌ کردند که‌ ابن‌ عبدالسلام‌، عقاید آنان‌ را درباره کلام‌ الهی‌ مورد شک‌ قرار داده‌، بدعت‌ گذارشان‌ مى‌خواند. نیز این‌ گروه‌ مطالبى‌ درباره این‌ مسأله‌ نوشته‌، نزد ابن‌ عبدالسلام‌ فرستادند و از او نظر خواستند تا به‌ این‌ وسیله‌ او را به‌ خطر اندازند. ابن‌ عبدالسلام‌ با اینکه‌ از مقصود آنان‌ آگاه‌ بود، ولى‌ آنچه‌ را که‌ حق‌ مى‌دانست‌، نوشت‌.
[۶] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۵-۹۲‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
گرچه‌ این‌ پاسخ‌ در ابتدا نظر ملک‌ اشرف‌ را نسبت‌ به‌ ابن‌ عبدالسلام‌ تغییر داد، اما با وساطت‌ فقیهانى‌ چون‌ جمال‌الدین‌ ابن‌ حاجب‌ مالکی‌ و جمال‌الدین‌ خضیری‌ حنفی‌، وی‌ از ابن‌ عبدالسلام‌ دلجویى‌ کرد. با این‌ حال‌ فرمان‌ داد تا در آن‌ دیار هیچ‌کس‌ نباید درباره مسائل‌ کلامى‌ سخنى‌ گوید یا نظری‌ ابراز کند. پس‌ از آنکه‌ ملک‌ کامل‌ حاکم‌ مصر (حک ۶۱۵ - ۶۳۵ق‌) به‌ دمشق‌ آمد و به‌ طرفداری‌ از ابن‌ عبدالسلام‌، ملک‌ اشرف‌ را توبیخ‌ کرد، ملک‌ اشرف‌ کوشش‌ کرد تا نظر ابن‌ عبدالسلام‌ را جلب‌ کند و حتى‌ به‌ فتواهایش‌ عمل‌ نماید.
[۷] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۹۷-۹۸‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
آنگاه‌ که‌ ملک‌ اشرف‌ در بستر بیماری‌ افتاده‌ بود، ابن‌ عبدالسلام‌ از برادر وی‌ ملک‌ کامل‌ خواست‌ تا نیرویى‌ را که‌ بر ضد اشرف‌ به‌ سمت‌ شام‌ مهیا کرده‌ بود، به‌ جانب‌ شرق‌ یعنى‌ به‌ سوی‌ مغول‌ که‌ در حال‌ پیشروی‌ بود، بگرداند. همچنین‌ از او خواست‌ تا برای‌ جلوگیری‌ از منکرات‌ رایج‌ اقدام‌ نماید.
[۸] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۹۸-۹۹‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.

ابن‌ عبدالسلام‌ مدتى‌ به‌ تدریس‌ در زاویه غزالى‌ جامع‌ دمشق اشتغال‌ ورزید تا اینکه‌ چون‌ در ۶۳۷ق‌ صالح‌ اسماعیل‌ برادر اشرف‌، مجدداً حاکم‌ دمشق‌ شد، او را به‌ امامت‌ جمعه آن‌ شهر منصوب‌ کرد.
[۹] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۹۹-۱۰۰‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
[۱۰] مقریزی‌، احمد، السلوک، ج ۱ (۲)، ص۲۹۹‌، به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ زیاده‌، ۱۹۵۷م‌.
از آنجا که‌ اهل‌ مصر با نجم‌الدین‌ ایوب‌ (حک ۶۳۷ -۶۴۷ق‌/۱۲۴۰-۱۲۴۹م‌) بیعت‌ کرده‌ بودند و او حکمران‌ آنجا شده‌ بود، این‌ امر ملک‌ اسماعیل‌ را نگران‌ ساخته‌ بود، از این‌ رو در ۶۳۸ق‌ به‌ سپاهیان‌ صلیبى در برابر نجم‌الدین‌ پیشنهاد همکاری‌ داد و حاضر شد در قبال‌ حمایت‌ صلیبیان‌ از وی‌ دو دژ بزرگ‌ صیدا و شقیف‌ را به‌ آنان‌ واگذارد. این‌ پیمان‌نامه‌ بر ابن‌ عبدالسلام‌ بسیار گران‌ آمد و وقتى‌ مردم‌ درباره فروختن‌ سلاح‌ به‌ صلیبیان‌ - که‌ در دمشق‌ رفت‌ و آمد داشتند - از او استفتا کردند، فتوا داد که‌ این‌ کار بر شما حرام‌ است‌ و در پایان‌ خطبه‌های‌ نماز جمعه‌ سپاهیان‌ کفّار را نفرین‌ کرد. از این‌ رو وی‌ مدتى‌ زندانى‌ شد و پس‌ از آزادی‌ به‌ بیت‌المقدس‌ رفت‌. وقتى‌ اسماعیل‌ با سپاهیان‌ صلیبى‌ به‌ آن‌ دیار آمد، به‌ او پیشنهاد کرد که‌ اگر با وی‌ کنار آید، به‌ منصب‌های‌ سابقش‌ در دمشق‌ باز خواهد گشت‌، ولى‌ او نپذیرفت‌ و به‌ همین‌ جهت‌ در بیت‌المقدس‌ زندانى‌ گردید. چندی‌ نگذشت‌ که‌ سپاهیان‌ نجم‌الدین‌ ایوب‌، صلیبیان‌ را تارومار کردند.
[۱۱] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۱۰۰-۱۰۱، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
[۱۲] رانسیمان‌، استیون‌، تاریخ‌ جنگهای‌ صلیبى، ج ۳، ص۲۵۹‌، ترجمه منوچهر کاشف‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌.


۲.۲ - در زمان نجم‌الدین‌ ایوب‌

ابن‌ عبدالسلام‌ در ۶۳۹ق‌/۱۲۴۱م‌ به‌ مصر رفت‌ و نجم‌الدین‌ ایوب‌ منصب‌ قضا و خطابت‌ آنجا را برعهده او گذاشت‌.
[۱۳] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۱۰۰، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
[۱۴] مقریزی‌، احمد، السلوک، ج ۱ (۲)، ص۳۰۸‌، به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ زیاده‌، ۱۹۵۷م‌.
در مصر عالم‌ بزرگ‌ آن‌ دیار عبدالعظیم‌ منذری‌ او را ارج‌ نهاد و به‌ احترام‌ وی‌ از افتاء دست‌ بداشت‌ در همین‌ اوان‌ فخرالدین‌ عثمان‌ یکى‌ از کارگزاران‌ ایوب‌، «طبل‌ خانه‌» ای‌ برای‌ یکى‌ از مساجد مصر بنا کرد که‌ این‌ کار، ابن‌ عبدالسلام‌ را خوش‌ نیامد و به‌ خراب‌ کردن‌ آن‌ حکم‌ نمود. پس‌ بى‌درنگ‌ حکم‌ به‌ عدم‌ صلاحیت‌ فخرالدین‌ داد و سپس‌ خود از مقام‌ قضا کناره‌ گرفت‌ و خانه‌نشین‌ شد و تنها به‌ مراجعات‌ فقهى‌ مردم‌ پاسخ‌ مى‌گفت‌. ابتدا فخرالدین‌ و دیگران‌ مى‌پنداشتند که‌ این‌ حکم‌ ابن‌ عبدالسلام‌ اثری‌ ندارد، ولى‌ چون‌ ایوب‌ نماینده‌ای‌ به‌ بغداد نزد مستعصم‌ فرستاد، مستعصم‌ به‌ اسناد حکم‌ ابن‌ عبدالسلام‌ در صلاحیت‌ فخرالدین‌ تردید کرد و نماینده‌ را به‌ مصر بازگرداند.
[۱۵] ابن‌ شاکر کتبى‌، محمد، فوات‌ الوفیات، ج ۲، ص۳۵۱‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.
[۱۶] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۱، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
وی‌ در ۶۵۲ق‌/ ۱۲۵۴م‌ در مدرسه صالحیه‌ عهده‌دار تدریس‌ فقه‌ شافعی‌ گردید.
[۱۷] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۱، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
[۱۸] مقریزی‌، احمد، السلوک، ج ۱ (۲)، ص۳۹۴‌، به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ زیاده‌، ۱۹۵۷م‌.

سبکی‌ در حکایت‌ دیگری‌
[۱۹] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۴-۸۵، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
آورده‌ است‌ که‌ ابن‌ عبدالسلام‌ در حریت‌ امیران‌ ترک‌نژاد شک‌ کرد و فرمان‌ داد تا بهای‌ گزافى‌ در قبال‌ رفع‌ حکم‌ بندگى‌ از آنان‌ گرفته‌ شود و صرف‌ امور خیریه‌ گردد. اگرچه‌ این‌ فتوا در ابتدا بر امیران‌ مخصوصاً نایب‌السلطنه‌ گران‌ آمد، اما به‌ رغم‌ درگیری‌هایى‌ که‌ در این‌ باره‌ بین‌ امیران‌ و ملک‌ با ابن‌ عبدالسلام‌ روی‌ داد، سرانجام‌ تحقق‌ یافت‌.
در ۶۵۹ق‌ که‌ بیبرس‌ تصمیم‌ گرفت‌ احمد بن‌ محمد المستنصر را به‌ عنوان‌ خلیفه‌ به‌ رسمیت‌ بشناسد، به‌ احترام‌ ابن‌ عبدالسلام‌، تا او بیعت‌ نکرد، خود به‌ این‌ کار مبادرت‌ نورزید
[۲۰] ذهبى‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، ج ۲۳، ص۱۶۸-۱۶۹، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیى‌ هلال‌ سرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.



ابن‌ عبدالسلام‌ سرانجام‌ در قاهره‌ درگذشت‌. خاص‌ و عام‌ و نیز بیبرس‌ در مراسم‌ تشییع‌ وی‌ شرکت‌ جستند.
[۲۱] ابوشامه مقدسى‌، شهاب‌الدین‌، الذیل‌ على‌ الروضتین‌، ص ۲۱۶، به‌ کوشش‌ محمد زاهد کوثری‌، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌.
سیل‌ جمعیت‌ به‌ حدی‌ بود که‌ بیبرس‌ به‌ بعضى‌ از خواص‌ خود گفت‌: امروز حاکمیت‌ من‌ استوار شد، زیرا اگر وی‌ از مردم‌ مى‌خواست‌ تا بر من‌ قیام‌ کنند، مى‌توانست‌ حکومت‌ را از من‌ بگیرد. منزلت‌ او به‌ حدی‌ بود که‌ تا چند روز پس‌ از مرگش‌ در دمشق‌ و تمام‌ دیار مصر و شام‌ و حتى‌ مدینه‌ و مکه‌ و یمن‌، بر او نماز غایب‌ خوانده‌ شد.
[۲۲] یونینى‌، موسى‌ بن‌ محمد، ذیل‌ مرآةالزمان، ج ۱، ص۵۰۵-۵۰۶ ‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۴ق‌.
[۲۳] اسنوی‌، عبدالرحیم‌، طبقات‌ الشافعیة، ج ۲، ص۱۹۹، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ جبوری‌، بغداد، ۱۳۹۱ق‌.



ابن‌ عبدالسلام‌ که‌ گرایشى‌ به‌ صوفیه‌ داشت‌ و در مجلس‌ درس‌ شهاب‌الدین‌ سهروردی‌ حاضر مى‌شد، نزد وی‌ رساله قشیریه‌ را آموخت‌ و از او خرقه‌ گرفت‌.
[۲۴] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۳، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
هر چند ابن‌ عبدالسلام‌ در آثارش‌
[۲۵] ابن‌ عبدالسلام‌، عزالدین‌، الفتاوی‌، ص‌ ۱۶۳، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌بن‌ عبدالفتاح‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
رقص‌ صوفیان‌ را بدعت‌ شمرد، ولى‌ به‌ گفته ذهبی‌ او به‌ مجلس‌ صوفیان‌ مى‌رفته‌ و با ایشان‌ به‌ سماع‌ و تواجد مى‌پرداخته‌ است‌.
[۲۶] ذهبى‌، محمد، العبر، ج۳، ص۲۹۹، به‌ کوشش‌ محمد سعید زغلول‌، بیروت‌، ۱۹۸۵م‌.
در پاره‌ای‌ از نوشته‌های‌ وی‌ که‌ گرایش‌ او به‌ تصوف‌ را گواهى‌ مى‌دهد، مى‌بینیم‌ که‌ عارفان‌ را بر‌تر از عالمان‌ مى‌داند.
[۲۷] ابن‌ عبدالسلام‌، عزالدین‌، الفتاوی‌، ص۷۱-۷۲، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌بن‌ عبدالفتاح‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
[۲۸] ابن‌ عبدالسلام‌، عزالدین‌، الفتاوی، ص ۱۳۸-۱۳۹‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌بن‌ عبدالفتاح‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
او نسبت‌ به‌ محیی‌الدین‌ ابن‌ عربی‌ نظر چندان‌ خوبى‌ نداشت‌ و بر او خرده‌ مى‌گرفت‌.
[۲۹] ذهبى‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، ج ۲۳، ص۴۸-۴۹، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیى‌ هلال‌ سرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
[۳۰] ابن‌ ملقن‌، عمر، طبقات‌ الاولیا، ص ۴۷۰، به‌ کوشش‌ نورالدین‌ شریبه‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.



آثار متعدد چاپی و خطی از ابن عبدالسلام برجای مانده است.

۵.۱ - چاپى‌

۱. الاشارة الى‌ الایجاز فى‌ بعض‌ انواع‌ المجاز، درباره مجازات‌ قرآن‌ که‌ در ۱۳۱۳ق‌ در استانبول‌ و ۱۹۶۶م‌ در مدینه به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
۲. بدایة السؤول‌ فى‌ تفضیل‌ الرسول‌، به‌ کوشش‌ محمد ناصرالدین‌ البانى‌، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.
۳. حل‌ الرموز و مفاتیح‌ الکنوز، که‌ درباره تصوف‌ است‌، چاپخانه جریدةالاسلام‌، ۱۳۱۷ق‌.
۴. شجرةالمعارف‌ و الاحوال‌ و صالح‌ الاقوال‌ و الاعمال‌، به‌ کوشش‌ ایادخالد طباع‌، دمشق‌، ۱۴۱۰ق‌/۱۹۸۹م‌.
۵. الفتاوی‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق.
۶. الوائد فى‌ مشکل‌ القرآن‌، کویت‌، ۱۹۶۷م‌.
۷. قواعد الاحکام‌ فى‌ مصالح‌ الانام‌، قاهره‌، ۱۹۶۸م‌.
۸. مسائل‌ الطریقة فى‌ علم‌ الحقیقة، مصر، ۱۳۲۲ق‌.

۵.۲ - خطى‌

۱. احکام‌ الجهاد و فضائله‌
۲. الاسئلة الموصلیة.
۳. الامالى‌.
۴. الامام‌ فى‌ بیان‌ ادلة الاحکام‌...
[۳۱] سید، فؤاد، فهرس‌ المخطوطات‌ المصورة، ج ۱، ص۱۱۸، قاهره‌، ۱۹۵۴م‌.
[۳۲] سید، فؤاد، فهرس‌ المخطوطات‌ المصورة، ج ۱، ص۲۸۷، قاهره‌، ۱۹۵۴م‌.
یا بیان‌ الاحکام‌ المتعلقة بالملائکة و المرسلین‌.
۵.ترغیب‌ اهل‌ الاسلام‌ فى‌ سکن‌ الشام‌ .
[۳۳] ظاهریه‌، ص ۸۹، خطى‌ (جغرافیا).

۶. تفسیر القرآن .
۷. رسالة فى‌ خصائص‌ الرسول‌.
[۳۴] صنعا، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱، خطى.

۸. شرح‌ احوال‌ بعض‌ الصحابة و بعض‌ السلف‌ الصالحین‌.
[۳۵] وکیل‌، مختار، فهرست‌ المخطوطات‌ المصورة (تاریخ‌)، ج۲ (۴)، ص۲۴۷، قاهره‌، ۱۳۹۰ق‌/۱۹۷۰م‌.

۹. الغایة فى‌ اختصار النهایة.
۱۰. فرائد الفوائد و تعارض‌ القولین‌ لمجتهد واحد.
۱۱. قصة وفاة النبى‌ (ص‌).
۱۲. قواعد الشرعیة.
۱۳. القواعد الکبری‌ فى‌ اصول‌ الفقه‌.
[۳۶] کحاله‌، عمر رضا، المنتخب‌ من‌ المخطوطات‌ المدینة المنورة، ص ۱۴۳، دمشق‌، ۱۳۹۳ق‌.

۱۴. القواعد فى‌ المصالح‌ و المفاسد.
۱۵. مُبهج‌ الرائض‌.
۱۶. المجاز الى‌ حقائق‌ الاعجاز.
۱۷. مقاصد الصلاة.
[۳۷] خدیویه‌، فهرست، ج۳، ص۷.

۱۸. محلة الاعتقاد .
جز آنچه‌ ذکر شد آثار دیگری‌ نیز به‌ وی‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ .
[۳۸] سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۱۰۱، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
[۳۹] داوودی‌، محمد، طبقات‌ المفسرین، ج ۱، ص۳۱۳-۳۱۴‌، به‌ کوشش‌ على‌ محمد عمر، قاهره‌، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.



۱) ابن‌ شاکر کتبى‌، محمد، فوات‌ الوفیات‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.
۲) ابن‌ عبدالسلام‌، عزالدین‌، الفتاوی‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌بن‌ عبدالفتاح‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
۳) ابن‌ ملقن‌، عمر، طبقات‌ الاولیا، به‌ کوشش‌ نورالدین‌ شریبه‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
۴) ابوشامه مقدسى‌، شهاب‌الدین‌، الذیل‌ على‌ الروضتین‌، به‌ کوشش‌ محمد زاهد کوثری‌، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌.
۵) اسنوی‌، عبدالرحیم‌، طبقات‌ الشافعیة، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ جبوری‌، بغداد، ۱۳۹۱ق‌.
۶) خدیویه‌، فهرست.
۷) داوودی‌، محمد، طبقات‌ المفسرین‌، به‌ کوشش‌ على‌ محمد عمر، قاهره‌، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.
۸) ذهبى‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیى‌ هلال‌ سرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۹) ذهبى‌، محمد، العبر، به‌ کوشش‌ محمد سعید زغلول‌، بیروت‌، ۱۹۸۵م‌.
۱۰) رانسیمان‌، استیون‌، تاریخ‌ جنگهای‌ صلیبى‌، ترجمه منوچهر کاشف‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌.
۱۱) سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۱۲) سید، فؤاد، فهرس‌ المخطوطات‌ المصورة، قاهره‌، ۱۹۵۴م‌.
۱۳) صنعا، خطى.
۱۴) ظاهریه‌، خطى‌ (جغرافیا).
۱۵) کحاله‌، عمر رضا، المنتخب‌ من‌ المخطوطات‌ المدینة المنورة، دمشق‌، ۱۳۹۳ق‌.
۱۶) مقریزی‌، احمد، السلوک‌، به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ زیاده‌، ۱۹۵۷م‌.
۱۷) وکیل‌، مختار، فهرست‌ المخطوطات‌ المصورة (تاریخ‌)، قاهره‌، ۱۳۹۰ق‌/۱۹۷۰م‌.
۱۸) یونینى‌، موسى‌ بن‌ محمد، ذیل‌ مرآةالزمان‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۴ق‌.


۱. ابن‌ شاکر کتبى‌، محمد، فوات‌ الوفیات، ج ۲، ص۳۵۰-۳۵۱‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.
۲. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۰ -۸۳‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌. ‌
۳. اسنوی‌، عبدالرحیم‌، طبقات‌ الشافعیة، ج ۲، ص۱۹۸، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ جبوری‌، بغداد، ۱۳۹۱ق‌.
۴. ذهبى‌، محمد، العبر، ج۳، ص۲۹۹، به‌ کوشش‌ محمد سعید زغلول‌، بیروت‌، ۱۹۸۵م‌.
۵. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۳‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۶. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۵-۹۲‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۷. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۹۷-۹۸‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۸. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۹۸-۹۹‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۹. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۹۹-۱۰۰‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۱۰. مقریزی‌، احمد، السلوک، ج ۱ (۲)، ص۲۹۹‌، به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ زیاده‌، ۱۹۵۷م‌.
۱۱. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۱۰۰-۱۰۱، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۱۲. رانسیمان‌، استیون‌، تاریخ‌ جنگهای‌ صلیبى، ج ۳، ص۲۵۹‌، ترجمه منوچهر کاشف‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌.
۱۳. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۱۰۰، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۱۴. مقریزی‌، احمد، السلوک، ج ۱ (۲)، ص۳۰۸‌، به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ زیاده‌، ۱۹۵۷م‌.
۱۵. ابن‌ شاکر کتبى‌، محمد، فوات‌ الوفیات، ج ۲، ص۳۵۱‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.
۱۶. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۱، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۱۷. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۱، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۱۸. مقریزی‌، احمد، السلوک، ج ۱ (۲)، ص۳۹۴‌، به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ زیاده‌، ۱۹۵۷م‌.
۱۹. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۴-۸۵، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۲۰. ذهبى‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، ج ۲۳، ص۱۶۸-۱۶۹، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیى‌ هلال‌ سرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۲۱. ابوشامه مقدسى‌، شهاب‌الدین‌، الذیل‌ على‌ الروضتین‌، ص ۲۱۶، به‌ کوشش‌ محمد زاهد کوثری‌، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌.
۲۲. یونینى‌، موسى‌ بن‌ محمد، ذیل‌ مرآةالزمان، ج ۱، ص۵۰۵-۵۰۶ ‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۴ق‌.
۲۳. اسنوی‌، عبدالرحیم‌، طبقات‌ الشافعیة، ج ۲، ص۱۹۹، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ جبوری‌، بغداد، ۱۳۹۱ق‌.
۲۴. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۸۳، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۲۵. ابن‌ عبدالسلام‌، عزالدین‌، الفتاوی‌، ص‌ ۱۶۳، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌بن‌ عبدالفتاح‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
۲۶. ذهبى‌، محمد، العبر، ج۳، ص۲۹۹، به‌ کوشش‌ محمد سعید زغلول‌، بیروت‌، ۱۹۸۵م‌.
۲۷. ابن‌ عبدالسلام‌، عزالدین‌، الفتاوی‌، ص۷۱-۷۲، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌بن‌ عبدالفتاح‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
۲۸. ابن‌ عبدالسلام‌، عزالدین‌، الفتاوی، ص ۱۳۸-۱۳۹‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌بن‌ عبدالفتاح‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
۲۹. ذهبى‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، ج ۲۳، ص۴۸-۴۹، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیى‌ هلال‌ سرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۳۰. ابن‌ ملقن‌، عمر، طبقات‌ الاولیا، ص ۴۷۰، به‌ کوشش‌ نورالدین‌ شریبه‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
۳۱. سید، فؤاد، فهرس‌ المخطوطات‌ المصورة، ج ۱، ص۱۱۸، قاهره‌، ۱۹۵۴م‌.
۳۲. سید، فؤاد، فهرس‌ المخطوطات‌ المصورة، ج ۱، ص۲۸۷، قاهره‌، ۱۹۵۴م‌.
۳۳. ظاهریه‌، ص ۸۹، خطى‌ (جغرافیا).
۳۴. صنعا، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱، خطى.
۳۵. وکیل‌، مختار، فهرست‌ المخطوطات‌ المصورة (تاریخ‌)، ج۲ (۴)، ص۲۴۷، قاهره‌، ۱۳۹۰ق‌/۱۹۷۰م‌.
۳۶. کحاله‌، عمر رضا، المنتخب‌ من‌ المخطوطات‌ المدینة المنورة، ص ۱۴۳، دمشق‌، ۱۳۹۳ق‌.
۳۷. خدیویه‌، فهرست، ج۳، ص۷.
۳۸. سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۱۰۱، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۵م‌.
۳۹. داوودی‌، محمد، طبقات‌ المفسرین، ج ۱، ص۳۱۳-۳۱۴‌، به‌ کوشش‌ على‌ محمد عمر، قاهره‌، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن‌عبدالسلام»، ج۴،ص۱۴۷۷.    






جعبه ابزار