ابندرهم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِدِرْهَم، عنوان افراد خاندانی از عالمان و قضات مالکی که در سدههای ۲ تا ۴ق/۸ تا ۱۰م در
عراق میزیستهاند.
نیای بزرگ آنان درهم از اسیران سیستانی بود که در ردیف موالی خانواده
جریر بن حازم جَهْضَمی ازْدی درآمد.
این خاندان ابتدا در
بصره میزیستند و سپس به
بغداد منتقل شدند، اما علاوه بر این دو شهر در
مدینه منوّره،
فارس و
یزد نیز صاحب منصب
قضا بودهاند.
در برخی از منابع از اینان با عنوان آلحمّاد یا بنوحمّاد نیز یاد شده است.
مهمترین افراد خاندان اینانند: ابواسماعیل حمّاد
بن زید
بن درهم، ابواسماعیل حمادّ
بن اسحاق بن اسماعیل
بن حماد
بن زید ابندرهم، ابواسحاق اسماعیل
بن اسحاق بن اسماعیل
بن حماد
بن زید ابن درهم؛ که درمورد هریک توضیحی داده خواهد شد.
ابواسماعیل حمّاد بن زید بن درهم، معروف به ازرق (۹۸- ۱۷۹ق/۷۱۶- ۷۹۵م)،
محدّث بصری میباشد.
او نخست شغل بزازی داشت، اما پس از چندی به فراگیری
علم روی آورد.
در مورد منزلت علمی حماد گفته شده که
مالک بن انس در
حجاز،
حماد بن زید در
بصره،
سفیان ثوری در
کوفه و
اوزاعی در
شام پیشوایان
حدیث و
فقه زمان خود بودهاند.
حتی بعضی حماد را برتر دانستهاند.
علمای رجال او را از ثقات شمرده و نوشتهاند که ۴ هزار حدیث در
حافظه داشته است.
او چون نابینا بود، از حفظ حدیث میگفت.
از مشایخ وی کسانی چون
ایوب سختیانی،
هشام بن عروه و
عمرو بن دینار قابل ذکرند.
طوسی او را از
اصحاب امام صادق (علیهالسلام) شمرده است.
وی با اینکه از اقران مالک
بن انس بود، از او
روایت کرده است.
نامهای مشایخ وی را
ابنمنجویه،
مزی و
ذهبی به تفصیل آوردهاند، و از راویان وی میتوان
عبدالله بن مبارک،
عبدالرمان بن مهدی،
سفیان بن عیینه،
وکیع،
خلف بن هشام بزّاز و
یحیی بن سعید قطان را یاد کرد.
از نظر عقیده،
ابنسعد او را عثمانی خوانده و در روایتی از وی آمده که هر کس قائل به فضل
علی (علیهالسلام) بر
عثمان باشد، در حقیقت قائل به
خیانت اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
حماد
بن زید با معتقدان به
خلق قرآن و قَدَر
مخالف بود و با
ابوحنیفه و
قیاس تا آنجا
مخالفت داشت که وقتی خبر وفات او را شنید، خدای را سپاس گفت.
احادیث و روایات حماد در
صحاح اهل سنت مانند
صحیح بخاری،
صحیح مسلم،
سنن ترمذی و دیگر کتب حدیث چون
مسند احمد،
سنن دارمی و
سنن دارقطنی نقل شده است.
همچنین
ابن ابیحاتم،
قاضی عیاض،
ابنصلاح و
ذهبی اقوال و نظریات وی را در
جرح و تعدیل راویان آوردهاند.
ابواسماعیل حمادّ
بن اسحاق بن اسماعیل
بن حماد
بن زید ابن درهم (۱۹۹-۲۶۷ق/۸۱۴ -۸۸۱م)، محدث، فقیه و
قاضی مالکی تاریخ تولد او را ۱۹۸ق نیز نوشتهاند.
وی در
بصره زاده شد و در همانجا رشد یافت و نزد عالمانی چون
ابومصعب زهری،
ابومحمد حکمی،
عبدالله بن مسلمة قعنبی و دیگران حدیث شنید و
فقه را نزد
احمد بن معذل بن غیلان بصری فرا گرفت.
کسان زیادی از وی حدیث شنیده و روایت کردهاند که از آن جمله،
ابراهیم بن حماد فرزند وی،
محمد بن جعفر خرائطی،
حسین بن اسماعیل محاملی و
محمد بن خلف بن حیّان را میتوان نام برد.
حماد
بن اسحاق با
خلفا مصاحبت داشت
و از خواص الموفق
ابواحمد بن متوکل شمرده میشد.
او در
جنگ بین الموفق و محمد
بن عبدالله
بن طاهر میانجیِ صلح و حامل نامههای دو طرف جنگ بود.
مدتی نیز عهدهدار منصب
قضا در
بغداد بود.
پس از خلع
المعتز در ۲۵۵ق/۸۶۹م و روی کار آمدن
المهتدی با اینکه وی نیز چون دیگران سند خلع را امضا و گواهی کرده بود،
ولی از آنجا که المهتدی اطلاع یافته بود که حماد با الموفق در
مکه مکاتبه داشته است، بر وی خشم گرفت و المتهدی دستور داد او را تازیانه زنند و سپس به
اهواز تبعید کنند.
وی در
شوش درگذشت.
به گفته
ابنندیم وی دارای آثار متعددی بوده، اما اکنون تنها اثری که از وی باقی مانده، کتاب:
ترکة النبی (ص) و السبل التّی وجهها فیها است که فرزند وی ابراهیم آن را روایت کرده است.
در این کتاب مؤلف کوشش کرده، ثابت کند که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ارثی به جای نگذاشته و آنچه از او باقی مانده
صدقه است.
نسخهای از این کتاب ضمن مجموعهای در کتابخانه ظاهریه موجود است.
ابواسحاق اسماعیل
بن اسحاق بن اسماعیل
بن حماد
بن زید ابن درهم (۱۹۹ یا ۲۰۰-۲۸۲ق/۸۱۵ یا ۸۱۶ - ۸۹۵م)، محدث، فقیه و قاضی مالکی بود.
او در بصره زاده شد
و از همان دوران کودکی در آنجا به تحصیل و
استماع حدیث پرداخت.
نزد
احمد بن معذّل بن غیلان بصری فقه آموخت و از
علی بن مدینی حدیث شنید
و
قرائت را از
عیسی بن مینا قالون فراگرفت،
مبرّد درباره او گفته که اگر اسماعیل خود را به امور حکومتی مشغول نکرده بود، در
نحو و
ادب ریاست را از ما میگرفت.
جمعی از او فقه، حدیث و
علوم قرآنی آموختهاند که از آن میان
نسایی،
ابنمجاهد،
ابو بشر دولابی و
ابراهیم بن حماد پسر برادرش قابل ذکرند.
او را اولین کسی دانستهاند که
مذهب مالک را در
عراق بسط و رونق داد.
نیز او را از نخستین فقیهان مالکی شمردهاند که در رد
شافعی تألیف داشته است.
اشتغال وی به مناصب حکومتی نخستین بار در زمان
خلیفه المتوکل در ۲۴۶ق پس از مرگ
سوار بن عبدالله بود که به قضای ناحیه شرقی بغداد منصوب گردید و گویا بعد از مدتی به عنوان قاضی عسکر المهتدی نیز انتخاب شد و تا ۴۵۵ق در این مقام بود، بعد از دستگیری برادرش حماد
بن اسحاق و تبعید وی، اسماعیل نیز برکنار و مخفی شد.
در ۲۵۶ق پس از مرگ المهتدی و روی کار آمدن
المعتمد وی بار دیگر به قضای ناحیه شرقی بغداد منصوب شد و تا ۲۵۸ق در این مقام بود، سپس با درخواست خود او از المعتمد به ناحیه غربی بغداد منتقل و قضای این ناحیه به او واگذار شد.
سرانجام در ۲۶۲ق قضای هر دو ناحیه بغداد به او سپرده شد.
بعضی نوشتهاند که پس از مرگ
ابن ابیالشوارب قاضیالقضاه او را به جانشینی وی منصوب کردند و قضای شهرهای
مدائن و
نهر و
انات را نیز به او دادند.
طبری نوشته است که وی به هنگام
جنگ میان
معتمد عباسی و
یعقوب لیث واسطه و حامل نامهای از جانب معتمد به سوی یعقوب بود.
همچنین برای کمک و رفع احتیاجات مردم بارها با
عبیدالله بن سلیمان وزیر مکاتبه کرد.
ابو
اسحاق در هنگام دستگیری
اسماعیل بن بلبل وزیر به وسیله معتضد، از او دفاع کرد.
ابنندیم،
قاضی عیاض
و دیگران آثار متعددی از وی نام بردهاند که بیشتر در علوم قرآنی، حدیث و فقه بوده است:
فضل الصلاة علی النبی (ص) که به کوشش محمد، ناصرالدین البانی در ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م در
دمشق به چاپ رسیده است.
احادیث ایوب السختیانی که ضمن مجموعهای در کتابخانه ظاهریه نگهداری میشود
احادیث مالک
بن انس که به گفته
سزگین نسخهای از آن ضمن مجموعهای در ظاهریه وجود دارد
احکام القرآن که نسخهای از آن در کتابخانه جامع قیروان (تونس) یافت میشود.
(۱) ابن ابیحاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
(۲) ابن ابیحاتم، تقدمة المعرفة لکتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
(۳) ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
(۴) ابنحبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۵) ابنحبان، مشاهیر علماء الامصار، به کوشش، م فلایشهامر، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
(۶) ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
(۷) ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۸) ابنمعین، یحیی، التاریخ، به کوشش احمد محمد نور سیف، مکة المکرمة، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
(۹) ابنمعین، معرفة الرجال، به کوشش محمد کامل القصّار، دمشق، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۱۰) ابنمنجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، به کوشش عبدالله لینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۱) ابنندیم، الفهرست.
(۱۲) ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۱۳) ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۱۴) احمد
بن حنبل، مسند، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۵) بخاری، محمد، صحیح، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۱۶) ترمذی، محمد، سنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۱۷) تنوخی، محسن، نشوار المحاضرة، به کوشش، عبودالشالجی، یحمدون، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
(۱۸) خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۱۹) دارقطنی، علی، سنن، به کوشش ابوالطیب محمد شمسالحق عظیمآبادی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۲۰) دارمی، عبدالله، سنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۲۱) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۲) طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰ق/۱۹۶۸م.
(۲۳) طوسی، محمد، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۲۴) ظاهریه، خطی (تاریخ، مجامیع).
(۲۵) عجلی، محمد، تاریخ الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۲۶) قاضی عیاض، ترتیب المدارک، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۲۷) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عوّاد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۸) مسلم
بن حجاج قشیری، صحیح، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۹) وکیع، محمد، اخبار القضاة، بیروت، عالم الکتب.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابندرهم»، ج۳، ص۱۱۹۵.