ابنخراط ابومحمد عبدالحق بن عبدالرحمان ازدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ خَرّاط،
ابومحمد عبدالحق بن عبدالرحمان بن عبدالله بن حسین بن سعید بن ابراهیم اَزدی (۵۱۰ -۵۸۲ق/ ۱۱۱۶-۱۱۸۶م)،
فقیه،
محدث، حافظ،
قاضی، ادیب و شاعر
مالکی اشبیلی است.
وی به سبب اقامت در شهر بجایه به عبدالحق بجایی نیز شهرت داشته است. بعضی او را عبدالحق یمانی گفتهاند که اشتباه است.
تاریخ تولد وی را به اختلاف،
ربیعالاول ۵۱۰ق
و یا به گفته ابن زبیر ۵۱۴ق
و درگذشت او را نیز به اختلاف، در
ربیعالاخر ۵۸۱ق
و یا ۵۸۲ق
نوشتهاند، تاریخ درست درگذشت وی نیز بنا بر تصریح غبرینی
بر اساس نوشته قبر وی، باید در ۸۵۲ق باشد.
ابن خراط از محییالدین ابن عربی، ابوالحسین شریح بن
محمد،
ابوالحکم بن بَرّجان، ابوحفص عمر بن ایوب، ابوبکر بن مدیر
و دیگران
حدیث شنیده و
روایت کرده
و از
ابوالقاسم بن عساکر اجازه دریافت کرده است.
ابن خراط بعد از ۵۵۰ق/ ۱۱۵۵م
در اثر اوضاع آشفته و آشوبی که در اندلس پدید آمد و منجر به سقوط دولت لمتونیّه و روی کار آمدن دولت منیّه گردید، به بجایه رفت
و به نشر
دانش پرداخت و
امامت جامع بجایه را به عهده گرفت.
او و ابوعلی مسیلی و ابوعبدالله
محمد بن عمر قرشی معروف به ابن قریشه در مکانی که به سبب تجمع این ۳ تن مدینة العلم نام گرفته بود، جمع میشدند و به
مباحثه و مذاکرات علمی میپرداختند.
طالبان علم (از اطراف و اکناف) به نزد وی میشتافتند تا از محضر درس وی استفاده کنند.
ضبّی نوشته است که مدت زمانی که در بجایه بودم، با ابن خراط مصاحبت داشتم.
او شاگردان بسیاری
تربیت کرده و افراد بسیاری نیز از وی
حدیث شنیده و روایت کردهاند که از آن جمله
ابومحمد عبدالله بن
احمد بن ابیالقاسم تمیمی، ابوالحکم مروان بن عمار،
ابوالحسن علی بن
محمد معافری
خطیب بیت المقدس، ابوالعباس
احمد ابن
محمد عَزّفی
و جمعی دیگر را میتوان نام برد. کسانی نیز چون ابوعلی حسن بن
محمد بن حسن انصاری و یحیی ابن عبدالرحمان بن عبدالمنعم قیسی دمشقی و عتیق بن عبدالجبار ابوبکر الجذامی بلنسی از وی
اجازه روایت حدیث کسب کردهاند.
ابن خراط در
بجایه با ابومدین شعیب بن حسین انصاری اندلسی تلمسانی از بزرگان
صوفیه ملاقات و به تقدم وی در
طریقت اعتراف کرد و درباره او گفت که ابومدین
وارث علم حقیقت است.
ابن خراط برای اوقات شبانهروز خود برنامهای منظم داشت و از ساعاتی که به علم و
دانش اختصاص داده بود به خوبی استفاده میکرد.
او
مردی قانع و به
صلاح و
زهد و
ورع و
خیّر متصف بود.
ابن خراط
شعر نیز میسرود و
ضبّی و غبرینی
ابیاتی از وی که بیشتر در زهد و
پرهیزکاری است، نقل کردهاند.
در ۵۸۱ق/ ۱۱۸۵م هنگامی که علی بن اسحاق (میورقی مرابطی معروف به ابن غانیه) بجایه را تصرف کرد و مردم را به
بیعت با ابوالعباس
احمد الناصر
خلیفه عباسی دعوت کرد، ابن خراط
خطیب بجایه بود
و در همین دوره بود که از جانب ابن غانیه برای مدت اندکی به مقام
قضا رسید، اما قاضی بودن وی چندان شهرتی ندارد و غبرینی نوشته است که از
مدارک و
اسنادی که نام وی در آنها آمده است، بدین امر آگاهی یافتم.
بعد از خارج شدن علی بن اسحاق از بجایه و بازگشت ابویوسف یعقوب منصور (موحدی)، چون
استنباط میشد که ابن غانیه مورد تأیید ابن خراط بوده و با او همکاری داشته است، ابویوسف کمر به
قتل وی بست، اما پیش از اجرای تصمیم خود، ابن خراط ناگهان درگذشت
و در خارج باب المرسی به
خاک سپرده شد.
قبر وی
زیارتگاه مردم قرار گرفت و طالبان علم کتب وی را در کنار قبرش
قرائت میکردند.
ضبی نوشته است که ابن خراط دارای تألیفاتی نیکو بوده و او خود بعضی از آنها را نزد وی قرائت کرده است.
غبرینی آثار او را پرارزش دانسته که مردم آنها را
روایت و قرائت میکردهاند.
ابن فرحون آثار بسیاری از او را نام برده و نوشته است که در
فتنه و آشوب و غارتی که در اندلس پیش آمد، برخی از آنها از میان رفتهاند.
از تألیفات وی ظاهراً تاکنون چیزی به چاپ نرسیده، اما بعضی از آنها به صورت خطی موجود است:
۱.
الاحکام الصغری، که نسخههایی از آن در
موزه بریتانیا ، جامع
قرویین فاس و
کتابخانه خدیویه موجود است. صدرالدین
محمد بن عمر بن مرحل مصری (د ۷۱۶ق/ ۱۳۱۶م) بر این کتاب شرحی نوشته است.
۲.
الاحکام الکبری، که نسخ خطی آن در موزه بریتانیا، دارالکتب مصر و کتابخانههای بریل، ظاهریه، خدیویه، آصفیه، بانکیپور موجود است. بر این کتاب نقدی با عنوان الوهم و الابهام فی ماوقع من الخلل الاحکام الکبری
توسط ابوالحسن علی بن محمد کتّامی معروف به ابن قطّان نوشته شده است.
۳. الاحکام الوسطی
، نسخهای از آن در خدیویه موجود است.
۴. کتاب التهجّد
، نسخهای از آن در ظاهریه موجود است.
۵. الجمع بین الصحیحین
، نسخههایی از آن در بانکیپور، خدیویه، موزه بریتانیا، دارالکتب مصر، و رامپور عرشی، موجود است.
۶. العاقبة فی البعث
، نسخههایی از آن در کتابخانههای ظاهریه، برلین موجود است.
۷. مختصر الصحاح''، نسخهای از آن در پطرزبورگ موجود است.
(۱) آصفیه، خطی.
(۲)
محمد ابن ابار، التکملة لکتاب الصلة، به کوشش کودرا، مادرید، ۱۸۸۲م.
(۳) ابراهیم ابن فرحون، الدیباج المذهب، قاهره، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
(۴) حاجی خلیفه، کشف.
(۵) خدیویه، فهرست.
(۶)
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
(۷) شکیب ارسلان، امیر، الحلل السندسیة، بیروت، ۱۳۵۸ق/ ۱۹۳۹م.
(۸)
احمد ضبی، بغیة الملتمس، مادرید، ۱۸۸۴م.
(۹) ظاهریه، خطی (تصوف، حدیث).
(۱۰)
احمد غبرینی، عنوان الدرایة، به کوشش عادل نویهض، بیروت، ۱۹۶۹م.
(۱۱) عبدالواحد مراکشی، المعجب، به کوشش
محمد سعید العریان و
محمد العربی العلمی، قاهره، ۱۳۶۸ق/ ۱۹۴۹م.
(۱۲)
احمد مقری، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
(۱۳) عبدالحمید مولوی، مفتاح الکنوز، پتنه، ۱۹۱۸م.
(۱۴) محییالدین بن شرف نووی، تهذیب الاسماء و اللغات، قاهره، ادارة الطباعة المنیریة.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخراط »، ج۳، ص۱۱۴۳.