ابنخاتون ابوالمعالی شمسالدین محمد بن سدیدالدین علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوالمعالی شمسالدین محمد بن سدیدالدین علی،
عالم و سیاستمدار دوره قطب شاهیه دکن و یکی از مشاهیر خاندان
ابنخاتون میباشد؛ اِبْنِخاتون، عنوان افرادی از خاندانی مشهور از
شیعیان
لبنان میباشد. این خاندان بیت بورینی، بیت ابوشامه و بیت شامی نیز خوانده شدهاند.
ابوالمعالی شمسالدین محمد بن سدیدالدین علی، عالم و سیاستمدار دوره قطب شاهیه دکن میباشد. وی که از مهمترین و شناختهترین افراد خاندان
ابنخاتون به شمار میرود، در کودکی و نوجوانی در
مشهد میزیست.
او خواهرزاده
شیخ بهایی و از شاگردان وی بوده و از او اجازهای نیز دریافت کرده است.
شیخ بهایی در پایان کتاب
ترجمه قطب شاهی ابنخاتون در ۱۰۲۷ق تقریظی نوشته و در آن مؤلف را ستوده است.
ابنخاتون در دوران تسلط
ازبکان بر
خراسان، از مشهد به حیدرآباد دکن رفت و در ۱۰۰۹ق/۱۶۰۰م به آنجا رسید و مورد لطف و عنایت سلاطین قطب شاهی و در زمره خواص و نزدیکان آنان قرار گرفت.
در ۱۰۲۴ق/۱۶۱۵م وی به عنوان سفیر محمد قطب شاه روانه
ایران شد و پیام تشکر سلطان محمد قطب شاه را در
قزوین به
شاه عباس رسانید.
که آن را در ۱۰۲۷ق دانسته است،
وی مدتی با عنوان سفر قطب شاهیان در ایران به سر برد، تا اینکه همراه قاسم بیک سفیر شاه عباس به حیدرآباد بازگشت.
اگر چه اسکندربیک
تاریخ این بازگشت را در ۱۰۲۹ق یاد کرده، ولی با توجه به اینکه در زمان بازگشت، سلطان محمد قطب شاه(د ۱۰۳۵ق) درگذشته و عبدالله قطب شاه (۱۰۳۵-۱۰۸۳ق) به سلطنت رسیده بود، میتوان نتیجه گرفت که ابنخاتون پس از ۱۰۳۵ق به
هند برگشته است.
ابنخاتون پس از بازگشت، از سوی سلطان عبدالله به جای شاه محمد پیرزاد به سمت «پیشوایی» و نیز دبیری و نیابت سلطان برگزیده شد. وی که شاگرد میرمحمد مؤمن استرابادی - سلف محمد پیرزاد - بود، مدت ۲۰ سال این سمتها را برعهده داشت و علاوه بر اداره کارهای حکومتی، هر روز صبح جلسه درسی در منزل خود برگزار میکرد که شاگردان بسیاری در رشتههای مختلف علمی از او کسب فیض میکردند.
از شاگردان وی میتوان
علی بن طیفور و
محمد بن شرف حسینی جزایری را برشمرد.
ابنخاتون با علوم گوناگون از جمله
حدیث،
فقه،
ریاضیات و
شعر آشنایی داشت و قصایدی از او را ابن طیفور
آورده است.
او در دوران تصدی نیابت و پیشوایی در حیدرآباد کارهای نیکی انجام داد که بر محبوبیتش نزد مردم افزوده شد: از جمله میتوان به تأسیس مدارس، ساختن بیمارستان و احداث و تکمیل مساجد اشاره کرد. او همچنین مؤلفان و نویسندگان را همواره مورد عنایت خود قرار میداد و آنان را تشویق به تألیف میکرد و این امر باعث شد تا در دوران او آثاری چون ترجمه
عیون اخبار الرضا از ابنطیفور،
تاریخ حدیقة السلاطین از
ملاحسین آملی پدید آید.
ابنخاتون برخلاف «پیشوایان» دیگر، به لقب علامه خوانده میشد و این نشانهای از فضل و علم و نیز محبوبیت وی در جامعه حیدرآباد بود.
به گفته ابنطیفور وی در ۱۰۹۵ق/۱۶۴۹م در بندر مُخا در سفر حج بر اثر خستگی راه درگذشت،
اما
شیخ عباس قمی اشاره کرده که نسخهای از کتاب
ارشاد علامه حلی را در اختیار دارد که به خط شیخ محمد بن علی ابنخاتون نوشته شده و ناسخ
تاریخ محرم ۱۰۶۸ را در آن قید کرده است؛ با تکیه بر این روایت باید پذیرفت که او بر خلاف گفته ابنطیفور در این
تاریخ زنده بوده است. به گفته دیگری نیز او در حیدرآباد درگذشته و در آنجا دفن گردیده و مزار او زیارتگاه بوده است.
شمسالدین دارای آثار چاپی و خطی میباشد.
ترجمه قطب شاهی یا شرح اربعین، چاپ سنگی (تهران، ۱۲۷۵، ۱۳۰۸ق، بمبئی، ۱۳۰۹ق). این کتاب ترجمه فارسی اربعین شیخ بهایی است که آن را به دستور سلطان محمد قطب شاه انجام داده است.
۱.
توضیح الاخلاق عبدالله شاهی یا قطب شاهی، شرحی است فارسی بر کتاب
اخلاق ناصری که به دستور عبدالله قطب شاه تألیف شده است. از این اثر نسخههای متعددی در کتابخانههای آستان قدس،
مسجد اعظم قم و
سلطان القرائی موجود است.
۲. حاشیه بر قسمتی از
اصول کافی، نسخهای از این اثر در کتابخانه سپهسالار تهران
موجود است.
۳ و ۴. دیوان، مجموعهای است از اشعار شامل غزل و رباعی در ۹ برگ که نسخهای از آن در
کتابخانه مجلس شورای ملی
موجود است. همچنین مجموعه دیگری از اشعار پراکنده ابنخاتون در همین کتابخانه
نگهداری میشود.
۵ و ۶.
شرح جامع عباسی، کتابی است در
فقه به
زبان فارسی. نسخهای از آن در
کتابخانه ملی تبریز موجود است. بنابر آنچه در حاشیه فهرست کتابخانه ملی تبریز
آمده، این اثر چندین بار به چاپ رسیده است. ضمناً اثر دیگری با عنوان حاشیه جامع عباسی به وی نسبت داده شده و نسخهای از آن در
کتابخانه آیتالله مرعشی موجود است که در مورد متحد یا متمایز بودن این دو عنوان و یا چاپ آنها اطلاعی در دست نیست.
۷. کتابی در
امامت به زبان فارسی که نسخهای از آن در
کتابخانه مجلس شورا موجود است.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخاتون»، ج۳، ص۱۱۳۲.