• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن‌ فقیه همدانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





احمد بن محمد همدانی (م. حدود میانه قرن ۴ق) معروف به ابن فقیه، محدث، ادیب، مورخ و جغرافی‌دان قرن چهارم هجری قمری بود وی صاحب کتاب البلدان است.



ابوعبداللّه احمد بن محمد بن اسحاق بن فقیه همدانی معروف به ابن فقیه، از جغرافی‌دانان و ادیبان اواخر قرن سوم و نیمه نخست قرن چهارم هجری است که در همدان متولد شد.
[۱] بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۴، ص۲۳۸.

از تاریخ تولد، درگذشت و دیگر ابعاد حیات فردی و اجتماعی او اطلاع دقیقی در دست نیست؛ ولی ازآنجا که در کتاب البلدان از معتضد عباسی (حکومت ۲۷۹-۲۸۹ق) با عنوان خلیفتنا یاد کرده به دست می‌آید که ابن فقیه در زمان خلافت معتضد به نگارش کتاب البلدان مشغول بوده است.


همچنین از آنجا که وی روایت کننده از ابراهیم بن حسین بن دیزیل کسایی همدانی (م. ۲۸۱ق) و محمد بن ایوب ضُرَیس رازی (م. ۲۹۴ق) بوده و ابوبکر احمد بن لال (م. ۳۹۸ق) و ابوبکر عبداللّه بن احمد بن روزبه (م. ۳۹۲ق) نیز روایتگر از او هستند، به دست می‌آید که وی در نیمه دوم قرن سوم و نیمه نخست قرن چهارم هجری می‌زیسته است.


گویا بر همین اساس در برخی منابع متاخر، درگذشت او در سال ۳۴۰ یا ۳۶۵ هجری آمده است.


ابن الندیم کتاب البلدان ابن فقیه را حدود هزار ورقه دانسته و مَقْدسی نیز گزارش کرده که کتاب مذکور پنج مجلد و مشتمل بر انواع علوم است.
اما این کتاب بعدها ناپدید شد تا اینکه در بهار سال ۱۹۲۳ میلادی نسخه خطی آن در کتابخانه رضویه مشهد شناسایی شد که چاپ موجود از البلدان از روی این نسخه خطی و تنها بخشی از البلدان است.
اثر دیگر ابن فقیه مختصر کتاب البلدان است که در حدود ۴۱۳ هجری، شخصی به نام ابوالحسن علی بن جعفر شزری (شیرزی) آن را تلخیص کرده است.
[۱۰] بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۴، ص۲۳۸.

از مقایسه میان ابواب موجود در مختصر البلدان و کتاب البلدان به دست می‌آید که ۲۶ باب از ابواب موجود در مختصر البلدان در اصل البلدان نیست.
گذشته از این برخی از اطلاعاتی که یاقوت به نقل از ابن فقیه در معجم البلدان آورده در هیچ یک از دو کتاب البلدان و مختصرالبلدان ابن فقیه یافت نمی‌شود؛ مانند آنچه در ذیل نوشجان علیا از او نقل می‌کند.
[۱۲] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۵، ص۳۱۱.

کتاب دیگر ابن فقیه ذکر الشعراء المحدّثین و البلغاء منهم و المُفْحَمین است.
وی همچنین در کتاب البلدان از کتاب دیگر خود به نام العجائب یاد کرده است.


آنچه در این میان اهمیت دارد، متهم شدن وی از سوی الندیم است، مبنی بر اینکه وی مطالب کتاب البلدان را از کتاب‌های دیگران به ویژه از کتاب المسالک و الممالک جیهانی گرفته و ـ به اصطلاح ـ مرتکب انتحال و سرقت علمی شده است.
این موضوع، برخی از پژوهشگران و خاورشناسان را در نفی یا اثبات آن به چالش کشانده است. به باور برخی، از آنجاکه ابن فقیه حدود سال ۲۹۰ هجری کتاب خود را به پایان رسانده و از سویی ابوعبداللّه محمد بن احمد بن نصرجیهانی کتاب خود را در حدود سال ۳۱۰ هجری تالیف کرده، امکان ندارد ابن فقیه از کتاب وی اخذ و اقتباس کرده باشد.
[۱۸] افشار، ایرج، یادداشت‌های قزوینی، ج۶، ص۱۲.

البته در اینکه وی از کتاب‌های پیشینیان اخذ و اقتباس کرده جای هیچ شک و تردیدی نیست. وی در مواردی حتی عین عبارت احمد بن یحیی بلاذری (م. ۲۷۹ق) را بدون اشاره به نام او یا نام کتاب او فتوح البلدان، نقل کرده است.


محقق کتاب البلدان، با ترسیم جدولی از عبارت‌های البلدان ابن فقیه و فتوح البلدان بلاذری، عبارت‌های هر دو را با هم مقایسه کرده است.
ولی در این میان در برخی موارد با تصریح به نام بلاذری، مطالبی از وی نقل کرده که در فتوح البلدان بلاذری یافت نمی‌شود و این مطالب به عنوان بازیافته‌هایی از کتاب البلدان یا فتوح البلدان دیگر بلاذری (که الندیم بدان اشاره کرده) برای ما اهمیت دارد.
نکته دیگر اینکه کتاب البلدان و مختصر البلدان، کتاب‌هایی صرفاً جغرافیایی نیست؛ بلکه مجموعه ادبی از شعر و طنز و بیان آداب و رسوم و فرهنگ مردم هر منطقه و احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و داستان‌ها و مطالب عجیب و غریب دیگر است.
[۲۲] ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، مختصر البلدان، مقدمه مؤلف، ص۶.

وی در مواردی به مقایسه میان آداب و رسوم و فرهنگ مردم دو منطقه پرداخته است؛ مانند مقایسه‌ای که بین آداب و رسوم مردم هند و مردم چین به عمل آورده که قابل توجه است. به ویژه وی به ذکر عجایب و غرایب هر منطقه اصرار فراوان دارد.


مَقْدسی در انگیزه خود بر تالیف کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم بر ابن فقیه انتقاد کرده که وی جز از شهرهای بزرگ را نام نبرده و چیزهایی در کتاب خود آورده که آوردن آن سزاوار نبود؛ گاهی وی، خواننده را به زهد در دنیا کشانده و گاهی به دنیا ترغیب می‌کند، گاهی انسان را می‌گریاند و گاهی می‌خنداند.
ولی در جای دیگر از وی نقل کرده که دلیل آوردن این حکایت‌ها و مطالب اضافی، این بوده که خواننده، خسته و آزرده نشود.
(دیگر منابع:
[۳۱] حسین مؤنس، الجغرافیة و الجغرافیین، ص۱۹۸.
[۳۲] زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیه، ج۱، ص۵۱۲.
[۳۵] کحاله، عمررضا، معجم مصنفی الکتب العربیه، ص۶۳.
[۳۷] سارتون، جرج، ترجمه غلامحسین صدری افشار، مقدمه بر تاریخ علم، ج۱، ص۷۳۴.
[۳۸] جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایران و اسلام، ج۵، ص۷۶۶.
[۳۹] جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایران و اسلام، ج۶، ص۷۶۷.
[۴۳] جمعی از دانشمندان، فرهنگ زندگی نامه‌ها، ج۱، ص۶۴۲.
).

۱. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۴، ص۲۳۸.
۲. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، ص۱۱۱.    
۳. رافعی، عبدالکریم بن محمد، التدوین، ج۱، ص۳۱.    
۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادبا، ج۱، ص۴۶۰.    
۵. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیه العارفین، ج۱، ص۶۲.    
۶. بغدادی، اسماعیل بن محمد، ایضاح المکنون، ج۱، ص۵۴۳.    
۷. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۸۸.    
۸. مقدسی، محمّد بن احمد، احسن التقاسیم، ص۵.    
۹. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، مقدمه، ص۶.    
۱۰. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۴، ص۲۳۸.
۱۱. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، مقدمه، ص۶-۸.    
۱۲. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۵، ص۳۱۱.
۱۳. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۸۸.    
۱۴. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیه العارفین، ج۱، ص۶۲.    
۱۵. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، ص۵۰۹.    
۱۶. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۸۸.    
۱۷. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، مقدمه، به نقل از تاریخ الادب الجغرافی العربی، ج۱، ص۲۲۱.    
۱۸. افشار، ایرج، یادداشت‌های قزوینی، ج۶، ص۱۲.
۱۹. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، مقدمه، ص۱۵.    
۲۰. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، ص۵۶۵.    
۲۱. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۲۶.    
۲۲. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، مختصر البلدان، مقدمه مؤلف، ص۶.
۲۳. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان، ص۷۱.    
۲۴. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان ص۹۳.    
۲۵. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان ص۱۲۹.    
۲۶. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان ص۱۵۸.    
۲۷. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد، البلدان ص۶۴۸.    
۲۸. مقدسی، محمّد بن احمد، احسن التقاسیم، ص۵.    
۲۹. مقدسی، محمّد بن احمد، احسن التقاسیم، ص۵.    
۳۰. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱، ص۱۵۴.    
۳۱. حسین مؤنس، الجغرافیة و الجغرافیین، ص۱۹۸.
۳۲. زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیه، ج۱، ص۵۱۲.
۳۳. سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیه، ج۱، ص۲۰۶.    
۳۴. سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیه، ج۲، ص۱۸۹۵.    
۳۵. کحاله، عمررضا، معجم مصنفی الکتب العربیه، ص۶۳.
۳۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۲۶، ص۱۰۸.    
۳۷. سارتون، جرج، ترجمه غلامحسین صدری افشار، مقدمه بر تاریخ علم، ج۱، ص۷۳۴.
۳۸. جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایران و اسلام، ج۵، ص۷۶۶.
۳۹. جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایران و اسلام، ج۶، ص۷۶۷.
۴۰. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۸، ص۱۴۰.    
۴۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۱، ص۲۰۸.    
۴۲. مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۳۰۰.    
۴۳. جمعی از دانشمندان، فرهنگ زندگی نامه‌ها، ج۱، ص۶۴۲.
۴۴. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۲، ص۸۱.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد همدانی»، ج۲، ص۱۳۵.






جعبه ابزار