ابن کناسه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن کُناسه، ابویحیی یاابوعبدالله محمد بن عبدالله بن عبدالاعلی (۱۲۳-۲۰۷ق/۷۴۱-۸۲۲م)،
راوی ،
شاعر و
لغتشناس اوایل
عصر عباسی بود.
مرزبانی او را از
بردگان آزاد شده
بنی شیبان دانسته است. نمیدانیم لفظ کناسه از کجا برخاسته، آیا
لقب پدرش بوده یا لقب
جدش ؟
ابن کناسه در
کوفه در خانوادهای از تیره
بنی اسد زاده شد و همانجا پرورش یافت.
مادرش از
قبیله بنی عجل و خواهر
ابراهیم ابن ادهم ،
زاهد معروف است.
پدر و جدش هر دو شاعر بودهاند،
از این رو وی نیز به راه ایشان رفت.
ابتدا در میان
قبیله خود که یکی از چهار قبیله فصیح
عرب به شمار میرفت،
به کسب
علم پرداخت و نخستین مایههای
شعر و
ادب و
لغت را از آنان فراگرفت
و با بسیاری از راویان کوفه از جمله جزی،
ابوموصول ،
ابوصدقه و نیز
اعمش و
هشام بن عروه و همچنین برخی از فصحای
قبیله طیّ ملاقات کرد و از آنان
حدیث و اشعار و اخبار عرب شنید و در زمینه روایت مهارت یافت
سپس به بغداد رفت،
اما از زندگی او در
بغداد اطلاعی در دست نیست.
ابن کناسه معاصر راویان بزرگ و معروفی چون
حمّاد راویه (د ۱۵۶ق) و
مفضل ضبّی (د ۱۷۰ق) بودند.
و شاگردانش
ابن اعرابی ،
فرّاء و
خلف احمر بوده، با اینهمه هیچ یک از منابع ما، از روابط او با ایشان گزارشی ندادهاند. تنها به گفته
ابن خلکان وی در رثای حماد راویه قصیدهای سروده، اما نمیدانیم آیا روابطی نیز با او داشته است یا نه؟ و شاید براساس همین روایت باشد که بلاشر
او و
ابن کلبی را گرد آورنده روایات حماد راویه دانسته است.
اگرچه ابن کناسه را نمیتوان در شمار راویان بزرگی چون
اصمعی ،
ابوعبیده و حماد راویه دانست، اما نمیتوان نقش او را در نهضت جمع و تدوین اشعار و اخبار عرب کوچک شمرد. چه، میدانیم که گردآوری آثار کهن عرب از اواخر سده نخستین و اوایل سده ۲ق به دست پیشگامان این نهضت آغاز شد و طی سدههای بعد انبوهی از ذخایر علمی و فرهنگی که در معرض نابودی بود، فراهم آمد.
ابن کناسه نیز که در متن این جنبش قرار داشت،
راوی شعر کمیت و دیگر شاعران بود.
وی علاوه بر نقل شفاهی، در نقل کتبی نیز دست داشته است.
ابن کناسه همانند بسیاری از راویان آن روزگار، علاوه بر شعر، به روایت احادیث نیز میپرداخت و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد.
از وی روایات بسیاری همراه با سلسله سند بر جای مانده که برخی از آنها را
ابن سعد در طبقات
نقل کرده است.
یحیی بن معین ،
عجلی،
ابن حبان ،
ابن شاهین ،
ابن حجر و دیگران او را ثقه دانستهاند، اما ذهبی
او را ضعیف خوانده است.
کسانی که از او شعر و حدیث شنیده و از او روایت کردهاند، بسیارند از جمله آنهاست:
عمر بن عیسی ،
ابن ابی شیبه ،
احمد بن حنبل ،
احمد بن منصور رمادی .
زبیر بن بکّار راوی معروف نیز با واسطه از او روایت کرده است.
ابراهیم موصلی و پسرش اسحاق نیز از او روایت کردهاند.
ابن کناسه احتمالاً تحت تأثیر تعلیمات دایی خود ابراهیم بن ادهم، زندگی نسبتاً زاهدانهای داشت، از این رو هرگز برای راه یافتن به دستگاه خلافت تلاشی نکرد و به رغم توصیه نزدیکان، هرگز مدیحهای برای خلفا و امرا نساخت و تا آخر عمر تنگدستی و فقر را بر ناز و نعمت دربار ترجیح داد.
اشعار او نیز، به رغم فضای خاص آن روزگار، بیشتر در مضامین زهد و اعراض از دنیاست و
مدح و
هجا در آن راه ندارد
قطعاتی از اشعار او در آثار حاحظ،
ابن جراح ،
ابوالفرج ،
یغموری
و دیگران آمده است. برخی او را در شمار مولّدون نهادهاند.
وی در زمینه لغت نیز مهارت داشت و برخی از متقدمان در مباحث لغوی به گفتهها و اشعار او استناد کردهاند. گویا وی در این باره به سماع (شیوه کوفیان) بیشتر توجه داشته تا قیاس.
زبیدی
او را در طبقه لغویان کوفه قرار داده است.
ابن کناسه
کنیزکی به نام دنانیز داشت که به فضل و دانش شهره بود، چندانکه برخی از دوستداران شعر و ادب برای مجالست با او و شنیدن اشعارش، نزد او میشتافتند. وی قبل از ابن کناسه در گذشت و ابن کناسه در رثای او شعری سرود که دو بیت از آن را نقل کردهاند.
در وی شعری نیز در رثای
ابراهیم بن ادهم و شعر دیگری در رثای فرزند خود یحیی سروده است.
ابن کناسه علاوه بر شعر، ادب و لغت، در علم نجوم و گاه شماری نیز چیرهدست بود.
و در همین باب کتابی به نام الانواء داشته که احتمالاً نخستین کتاب در نوع خود بوده است.
فرّاء در کتاب الایام و اللیالی و الشهور،
ابن قتیبه در کتاب الانواء
و
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیة
به گفتههای ابن کناسه در این زمینه استناد کردهاند و گویا او بیشتر دانش خود را در
علم نجوم و گاه شماری از
ابومحمود جعفر بن سعد بن سمره فراگرفته بوده است.
زندگی ابن کناسه در اواخر عمر رو به سختی و تنگی نهاد و او خود در ابیاتی به این امر اشاره کرده است.
وی سرانجام در ۲۰۷ق و به قولی در ۲۰۹ق، در کوفه درگذشت. بیشتر منابع قول اول را ترجیح دادهاند.
ابن کناسه علاوه بر کتاب الانواء دو اثر دیگر به نامهای سرقات الکمیت من القرآن و معانی العشر نیز داشته است که جز نامی از آنها بر جای نمانده است.
(۱) ابن ابی حاتم رازی، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
(۲) ابن اثیر، علی، اللباب، بیروت، دارصادر.
(۳) ابن جراح، محمد، الورقة، به کوشش عبدالوهاب عزام و عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۳م.
(۴) ابن حبان، محمد، کتاب الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۵) ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق.
(۶) ابن خلکان، وفیات.
(۷) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۸) ابن شاهین، احمد، تاریخ اسماء الثقات، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۹) ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۰م.
(۱۰) ابن قتیبه، عبدالله، ادب الکاتب، به کوشش محمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۱) ابن قتیبه، عبدالله، الانواء، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
(۱۲) ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۹م.
(۱۳) ابن ندیم، الفهرست.
(۱۴) ابوریحان بیرونی، الا¸ثار الباقیة، به کوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
(۱۵) ابوطیب لغوی، عبدالواحد، مراتب النحویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
(۱۶) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۷) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز دوری، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۱۸) بلاشر، رژیس، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ق.
(۱۹) حاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
(۲۰) حاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، ۱۹۵۰م.
(۲۱) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۲۲) ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۲۳)ذهبی، محمد، المغنی فی الضعفاء، به کوشش نورالدین عتر، حلب، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
(۲۴) زبیدی، محمد، طبقات النحویین و اللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
(۲۵) زجاجی، عبدالرحمان، مجالس العلماء، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، کویت، ۱۹۶۲م.
(۲۶) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۲۷) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۲۸) ضیف، شوقی، العصر العباسی الاول، قاهره، ۱۹۷۲م.
(۲۹) عجلی، احمد، تاریخ الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۳۰) فراء، یحیی، الایام و اللیالی و الشهور، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۹۸۰م.
(۳۱) قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۳۲) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م.
(۳۳)
مرزبانی، محمد، معجم الشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
(۳۴)
مرزبانی، محمد، الموشح، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ق.
(۳۵) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث استانبول، شم ۱۲۸۴۸.
(۳۶) یغموری، یوسف، نورالقبس المختصر من المقتبس
مرزبانی، به کوشش رودلف زلهایم، ویسبادن، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۱۸) بلاشر، رژیس
zwnj; آذرنوش
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنکناسه»،ج۴، ص۱۶۸۵.