ابن انباری ابوالبرکات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْن اَنْباری، یا انباری، ابوالبرکات عبدالرحمان بن محمد، کمالالدین (گاه: کمال) (۴
ربیعالثانی ۵۱۳ - ۹
شعبان ۵۷۷ق/۱۵ ژوئیه ۱۱۱۹- ۱۸ دسامبر ۱۱۸۱م)،
نحوی، لغتشناس و نیز
فقیه و
محدث است.
در انبار نزد
پدر و
خلیفه بن محفوظ حدیث شنید و از آنان
روایت کرد.
بسیار جوان بود که به
بغداد رفت و در همانجا مسکن گزید و به مدرسه نظامیه پیوست. در نظامیه نخست نزد ابومنصور رزاز به آیین
شافعی،
فقه و خلاف آموخت و گویا در همان ایام با عنوان «مُعید» به کار گماشته شد. پس از آن،
نحو را در خدمت ابن شجری، نقیب طالبیان در کرخ، خواند (وی آخرین کسی است که ابن انباری
شرح حالش را در نزهه خویش آورده است) و نزد جوالیقی
ادبیات را فرا گرفت.
وی نزد استادان دیگری نیز دانش آموخت
تا سرانجام «شیخ زمانه» شد و در نظامیه به تدریس نحو پرداخت.
آنگاه آثارش شهرت یافت و
طلاب علم از هر سو به محضرش شتافتند.
ابوالبرکات در مقام استادی، نَفَسی گرم و «مبارک» داشت، چنانکه هر کس نزد وی شاگردی کرد، از مشاهیر شد.
همو گوید که برخی از این شاگردان را خود ملاقات کرده است.
صالح ضامن، نام ۲۳ تن از این افراد را برشمرده است.
ابن انباری مردی سخت دیندار و پارسا و زاهدی مخلص و بیپیرایه بود.
او از هیاهوی نظامیه روی برتافت و در گوشه عزلت نشست. به نوشته قفطی در رباطی در شرق
بغداد ، در محله خاتونیه خارجه مسکن گزید.
در همین رباط بود که یک
سال پیش از مرگش، ابن دبیثی از وی دیدار کرد و ابیاتی چند از او شنید.
وی سرانجام در بغداد درگذشت و او را در باب اَبْزَر، در مقبره شیخ ابواسحاق شیرازی به
خاک سپردند.
سبکی اطلاعات بیشتری از زندگی او به دست داده است که در جای دیگر یافت نمیشود. به گفته وی ابن انباری خانهای از پدر به
ارث برده بود که در آن مسکن گزید.
نیز خانهای دیگر و دکانی داشت که اجاره آنها در هر ماه، نیمدینار بود. وی بدین اندک قناعت میکرد و با آن روزگار میگذراند. در
خانه چراغ برنمیافروخت، بر
حصیر مینشست و جامههای ژنده میپوشید.
لباس و
عمامهای کم بها داشت که تنها روزهای جمعه میپوشید و برای
نماز خارج میشد، و جز در این مورد، هرگز خانه را ترک نمیگفت. او از جمله کسانی بود که با شیخ ابونجیب در خلوت نشست. یک بار خلیفه المستضیبالله، ۵۰۰
دینار برای او فرستاد، اما ابن انباری
هدیه خلیفه را نپذیرفت و از قبول آن برای
فرزند خویش هم خودداری کرد و گفت: «اگر من خالق فرزندم بودم، روزی او را هم میدادم»
بهژندهپوشی و استغنای او دیگران نیز اشاره کردهاند.
با اینهمه، گفتهاند که وی، روز بار عام
صوفیان ، در دارالخلافه حاضر میشده است.
در حالات ابن انباری آنچه غریب به نظر میرسد، روایت
ابن زبیر است که گوید وی به
اندلس سفر کرد و تا اشبیلیه پیش رفت و چندی در آن شهر مقام کرد.
این روایت بدان سبب شهرت یافت که مورد استناد
سیوطی
قرار گرفت، اما در هر حال این روایت، با تصریحاتی که درباره خوی گوشهگیر او داریم
منافات دارد.
ابن انباری از آغاز تربیتی دینی یافت و در مدرسه نظامیه نیز به مطالعه در
علوم دینی به خصوص آیین شافعی همت گماشت (نظامالملک، شافعی بودن را یکی از شرایط ورود به این مدرسه قرار داده بود). از آثار او، چندین
کتاب، از جمله هدایة الذاهب، و نیز بدایة الهدایة در همین باب است. وی از گروهی چون محمد بن محمد بن عطاف، ابن خیرون، و احمد بن ابینصر بن نظامالملک روایت
حدیث کرده است
و گروهی چون عمر قرشی و ابوبکر حازمی از او استماع حدیث کردهاند.
علاوه بر این او را غالباً «
فقیه » خواندهاند و بیگمان وی
فقه را همراه با
نحو در نظامیه تدریس میکرده است.
با اینهمه وی را غالباً استاد نحو دانستهاند. به جرأت میتوان گفت که وی عمده شهرت خویش را مدیون
کتاب اسرار العربیة است، زیرا بیشتر نویسندگان، حتی کسانی که از ذکر فهرست آثار او خودداری کردهاند، نام این
کتاب را در
شرح احوالش آورده و به فایده و سهولت آن اشاره کردهاند.
اثر دیگر وی نزهة الالباء فی طبقات الادباء است که از منابع یاقوت
بوده است. از
کتابهای موجود و نام
کتابهای مفقود او برمیآید که وی بیشتر اوقاتش را صرف تألیف در علم نحو میکرده است. روش او عموماً همان است که در
کتاب انصاف به چشم میخورد: وی میکوشد قواعد و اصول فقهی و نحوی را به هم پیوند دهد. از همینرو، شیوه او در برداشتهای نحوی بیشتر به شیوه فقیهان شبیه است.
با اینهمه، نمیتوان او را صاحب
مکتب خاصی به شمار آورد. ادعای خود او درباره «ابتکار اصول نحو»
چندان مقبول نیست و عطیه عامر
به شدت ادعای او را مردود میشمارد. با اینهمه،
کتاب انصاف او، شاید بهترین
کتابی باشد که در باب خلاف میان دو
مکتب کوفی و بصری نوشته شده و هنوز مورد استفاده پژوهشگران است.
ابن انباری، اگر چه شعر نیز میسرود، به شاعری شهرت نیافته است. آنچه از او به دست آمده از ۵ قطعه (مجموعاً ۲۵
بیت ) در نمیگذرد: قطعهای با قافیه سین، ۵ بیت
قطعهای دیگر با همین قافیه، ۳ بیت
قطعهای با قافیه قاف، ۴ بیت
قطعهای با قافیه عین، ۳ بیت؛ قطعهای با قافیه دال، ۱۰ بیت.
این اشعار همه شامل معانی اخلاقی است.
کتابهایی که از ابن انباری میشناسیم بسیار است.
ذهبی
تعداد آنها را ۱۳۰ اثر میداند. ظاهراً همو (د ۷۴۸ق/۱۳۴۷م) نخستین کسی است که به تدارک فهرست آثار ابن انباری همت گماشت و در سیر اعلام النبلاء
نام ۳۰
کتاب او را بر شمرده است.
کتبی (د ۷۶۴ق/۱۳۶۳م) نیز ۶۴ اثر او را نام برده است.
متأخران کوشیدهاند فهرست کاملتری از آثار او به دست دهند. سامرایی
۷۳
کتاب، و صالح ضامن
۸۷
کتاب به نام او ضبط کردهاند. آنچه ما برشمردهایم، کلاً ۸۵
کتاب است.
از مجموع آثار او تاکنون این
کتابها به چاپ رسیده است: اسرار العربیة، چاپ ۱، به کوشش سیبولد، لیدن، ۱۸۸۶م، چاپ ۲ به کوشش محمد بهجة البیطار، دمشق، ۱۹۵۷م؛ الاغراب فی جدل الاعراب، به کوشش سعید افغانی،
دمشق، ۱۹۵۷م؛ الانصاف فی مسائل الخلاف بین البصریین و الکوفیین، نخست جزئی از آن در
روسیه، ۱۸۷۳م توسط گیرگاس۱ به چاپ رسید، سپس جزئی دیگر در وین توسط ج. کوسوت۲ چاپ شد، جزئی دیگر نیز در پترزبورگ، ۱۸۷۸م، به کوشش گیرگاش و روزن۳ انتشار یافت، عاقبت وایل۴ همه
کتاب را همراه با تعلیقات و
شروح به زبان آلمانی، ۱۹۱۳م، در لیدن انتشار داد. آخرین چاپ به کوشش محییالدین عبدالحمید در
قاهره، ۱۹۵۳م، انجام یافته است؛ البلغة فی الفرق بین المذکر و المؤنث، به کوشش رمضان عبدالتواب، قاهره، ۱۹۷۰م؛ البیان فی غریب اعراب القرآن، به کوشش طه عبدالحمید طه، قاهره، ۱۹۶۹-۱۹۷۰م؛ حلیة العقود فی الفرق بین المقصور و الممدود، به کوشش عطیه عامر،
بیروت، ۱۹۶۶م؛ زینة الفضلاء فی الفرق بین الضاد و الظاء، به کوشش رمضان عبدالتواب، بیروت، ۱۹۷۱م؛ «
شرح بانت سعاد» به کوشش رشید عبیدی، مجله کلیة
الاداب بجامعة بغداد، شماره ۱۸، ۱۹۷۴م؛ «فرائد الفوائد»، به کوشش حاتم صالح ضامن، مجلة البلاغ، شماره ۱۰، ۱۹۷۹م؛ لمع الادلة فی اصول النحو، چاپ ۱، به کوشش سعید افغانی،
دمشق، ۱۹۵۷م، چاپ ۲ به کوشش عطیه عامر، بیروت، ۱۹۶۳م؛ «اللمعة فی صنعة الشعر»، به کوشش عبدالهادی هاشم، مجله المجمع العلمی العربی، ج ۳۱، ۱۹۵۶م، دمشق؛ منثور الفوائد، به کوشش حاتم صالح ضامن، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛ نزهة الالباء فی طبقات الادباء، چاپ ۱، قاهره، سنگی، ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۶م، چاپ ۲، به کوشش عطیه عامر، پاریس، ۱۹۵۷م، بیروت، ۱۹۶۳م، چاپ ۳ به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۵۹م، چاپ ۴، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۷م.
از ابن انباری ۶
کتاب به صورت خطی در دست است تقریباً همه منابع لازم را صالح ضامن
و
و نیز اندکی را بروکلمان ذکر کردهاند و ما از نقل آنها خودداری میکنیم. اما اگر از این میان
کتابی چاپ شده، در فهرست چاپها نهادهایم یا اگر نسخهای از
کتابی به ظاهر مفقود، پیدا شده به آن اشاره کردهایم: الدّاعی اہلی الاسلام فی علم الکلام؛
شرح السبع الطوال؛ عمده الادباء فى معرفة
یکتب بالالف و الیاء؛ الکلام على عصى و مغزو؛ الوجیز فى التصریف؛ هدایة الذاهب فى معرفة المذاهب.
فهرست
کتابهای او را، علاوه بر ذهبى و
کتبى که پیش از این ذکر کردیم، عمدتاً سبکى، ابن قاضى شهبه، سیوطى، بغدادی، حاجى خلیفه و خوانساری نیز آوردهاند. ما برای پرهیز از اطناب از ذکر منابع خودداری مىکنیم، به خصوص که علوش به همه این منابع - غیر از ذهبى و
کتبى - ارجاع داده است: الاختصار فى الکلام على الفاظ تدور بین النظار؛ الاسئلة فى علم العربیة؛ الاسمى فى
شرح الاسماء (یا الاسنى فى
شرح اسماء الله الحسنى)؛ اشتقاق الفعل من المصدر؛ الاشارة فى
شرح المقصورة (یا
شرح المقصورة)؛ اصول الفصول فى التصرُف؛ الاضداد؛ الالف و اللام؛ ألفات القطع و الوصل؛ الالفاظ الجاریة على لسان الجاریة؛ الانوار فى العربیة؛ الایضاح فى النحو؛ بدایة الهدایة؛ بغیة الوارد؛ البلغة فى اسالیب اللغة؛ البلغة فى نقد الشعر؛ البیان فى جمع افعل أخف الاوزان؛ تاریخ الانبار؛ تصرفات لو؛ التفرید فى کلمة التوحید؛ تفسیر غریب المقامات الحریریة (یا
شرح المقامات)؛ التنقیح فى مسلک الترجیح؛ جلاءالاوهاموجلاءالافهام...؛ الجمل فى علم الجدل؛ الجوهرة فى نسب النبى (صلی اله علیه و ال و سلم) (که شاید از او نباشد)؛ الحض على تعلیم العربیة؛ حلیة الطراز فى حل الالغاز؛ حلیة العربیة؛ حواشى الایضاح؛ حیص بیص؛ دیوان اللغة؛ رتبةٌ الانسانیة فى المسائل الخراسانیة؛ الزهرة فى اللغة؛ سمت الادلة فى النحو؛
شرح الایضاح (شاید همان حواشى الایضاح باشد)؛
شرح الحماسة؛
شرح دواوین الشعراء؛
شرح دیوان المتنبى (یا مغانى المعانى)؛
شرح المقبوض فى العروض؛ شفاء السائل فى بیان رتبة الفاعل؛ عدة السؤال فى عمدة السؤال (یا نجدة السؤال)؛ عقود الاعراب؛ الفائق فى اسماء المائق؛ الفصول فى معرفة الاصول؛ فعلت و أفعلت؛ قبسة الادیب فى اسماء الذیب؛ قبسة الطالب فى
شرح خطبة ادب الکاتب؛
کتاب فى یعفون؛
کتاب کلا و کلتا؛
کتاب کیف؛
کتاب ما؛ لباب الا¸داب؛ اللباب المختصر؛ المرتجل فى ابطال تعریف الجمل؛ المرتجل فى
شرح السبع الطوال (شاید همان
شرح السبع الطوال باشد)؛ المسائل البخاریة؛ مسائل سأل عنها بعض أولاد المسترشد بالله؛ المسائل السنجاریة (شاید همان المسائل البخاریة باشد)؛ مسألة دخول الشرط على الشروط؛ المعتبر فى الفرق بین الوصف و الخبر؛ مفتاح الذاکرة؛ المقبوض فى العروض؛ مقترح السائل فى ویل أمه، منثور العقود فى تجرد الحدود؛ المیزان فى النحو؛ نسمة العبیر فى التعبیر؛ نقد الوقت؛ نکت المجالس فى الوعظ؛ النوادر؛ النور اللائح فى اعتقاد السلف الصالح.
(۱) ابن تغری بردی، النجوم الزاهره في ملوك مصر والقاهره.
(۲) ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان.
(۳) محمد ابن دبیثی، المختصر المحتاج الیه من تاریخ، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۴) احمد ابن زبیر، صلة الصلة، نسخة خطی کتابخانة تیموریه، مورخ ۸۵۰ق.
(۵) عبدالحی ابن عماد، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
(۶) ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، به کوشش حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م، ۲/۸.
(۷) ابن کثیر، البداية و النهاية.
(۸) عبدالرحمان ابوشامه،
کتاب الروضتین فی اخبار الدولتین، قاهره، ۱۲۸۷ق/۱۸۷۰م.
(۹) ابوالفضل ابراهیم، حاشیة انباء الرواة.
(۱۰) اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۹۵۵م.
(۱۱) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، استانبول، ۱۹۵۱م.
(۱۲) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱- ۱۹۴۳م.
(۱۳) خوانساری محمد باقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۲م.
(۱۴) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۵) محمد ذهبی، العبر في خبر من غبر، به کوشش صلاحالدین منجد و ابوهاجر محمد السعید، بیروت، ۱۳۶۳ق/۱۹۴۴م.
(۱۶) ابراهیم سامرایی، مقدمه نزهة الالباء ابن انباری.
(۱۷) تاجالدین عبدالوهاب سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
(۱۸) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
(۱۹) حاتم صالح ضامن، مقدمه منثور الفوائد ابن انباری.
(۲۰) عطیه عامر، مقدمه لمع الادلة ابن انباری.
(۲۱) جمیل علوش، ابن الانباری و جهوده فی النحو، لیبی/تونس ۱۹۸۱م.
(۲۲) علی قفطی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
(۲۳) محمد
کتبی، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
(۲۴) عبدالله یافعی، مرآة الجنان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷- ۱۳۳۹ق.
(۲۵) یاقوت، معجم الادباء.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالبرکات ابنانباری»، ج۳، ص۹۱۶.