• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن اسرائیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابن اسرائیل نجم‌الدین‌ ابوالمعالی‌ محمد بن‌ سوار، (۶۰۳-۶۷۷ق‌/ ۱۲۰۶- ۱۲۷۸ م‌)، ادیب‌، صوفی‌ و شاعر دمشقی‌ بود. اشعار نجم‌الدین‌ بنا به‌ سنت‌ شعرای‌ سده‌های‌ ۷ و ۸ق‌ در مصر و شام‌، شامل‌ مدح‌، غزل‌ و وصف‌، با تمایل‌ به‌ صنعت‌ بدیع‌ به‌ خصوص‌ جناس‌ بود و غالباً اشعار او صوفیانه‌، گاه‌ بسیار ظریف‌، دلنشین‌ و ترانه‌گونه‌ است‌. دیوان‌ نجم‌الدین‌ تنها اثر برجای‌ ماندۀ او است‌ که‌ با مدح‌ شیخ‌ علی‌ حریری آغاز می‌شود. نجم‌الدین‌ در ۷۴ سالگی‌ چشم‌ از جهان‌ فروبست‌ و در کنار مقبرۀ شیخ‌ رسلان‌ در دمشق‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.



اِبْنِ اِسْرائیل‌، نجم‌الدین‌ ابوالمعالی‌ محمد بن‌ سَوّارِ شیبانی‌ (ربیع‌الاول‌، ۶۰۳ـ ربیع‌الاخر ۶۷۷ق‌/ ۱۲۰۶- ۱۲۷۸م‌)، ادیب‌، صوفی‌ و شاعر دمشقی‌. نام‌ پدرش‌ را سِوار و سُوار نیز ضبط کرده‌اند، و برخی‌ آن‌ را نوار یا سواء گفته‌اند.
وی‌ در دمشق‌ به‌ دنیا آمد و به‌ ادعای‌ او خاندانش‌ به‌ همراه‌ خالد بن‌ ولید به‌ شام‌ آمده‌ و این‌ سرزمین‌ را به‌عنوان‌ موطن‌ خویش‌ برگزیده‌ بودند. نجم‌الدین‌ از اول جوانی‌ تحت‌ تربیت‌ شیخ‌ علی‌ حریری‌ (د ۶۴۵ق‌/ ۱۲۴۷م‌) قرار گرفت‌، اما بنا بر مشهور، شیخ‌ خرقۀ او، شهاب‌الدین‌ ابوحفص‌ عمر سهروردی‌۶۳۲ق/ ۱۲۳۵م‌) بود.
حسین‌ مونس‌ در «دائرة المعارف‌ اسلام‌» خرقه‌ گرفتن‌ وی‌ را از شهـاب‌الدیـن‌ سهـروردی‌ ــ بنـابـر گفتـۀ کتبـی‌ ــ مردود می‌شمارد، اما چنانکه‌ اشاره‌ شد، سهروردی‌ مذکور ابوحفص‌ عمر است‌ نه‌ یحیی‌ بن‌ حبش‌ سهروردی‌ مقتول‌ در ۵۷۹ق.


گویند نجم‌الدین‌ در ۳ خلوت‌، نزد شهاب‌الدین‌ حضور یافت‌.
[۹] ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، ج۷، ص۱۳۱، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.
و کتاب‌ عوارف‌ المعارف‌ او را که‌ از کتب‌ مهم‌ تصوف‌ به‌ شمار است‌، نزد وی‌ خواند. برخی‌ با توجه‌ به‌ قراینی‌ گفته‌اند که‌ وی‌ به‌ صوفیان‌ فرقۀ حریری‌ پیوست‌ و به‌ همین‌ سبب‌ مورد انتقاد علمای‌ دین‌ قرار گرفت‌. وی‌ ادیبی‌ فاضل‌ بود و در شعر مهارت‌ داشت‌ و رؤسا و امرا و بزرگان‌ را می‌ستود.
[۱۲] ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، ج۷، ص۱۳۱، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.

گویند وقتی‌ دچار دلتنگی‌ شدیدی‌ شد، پس‌ عهد کرد که‌ از آن‌ پس‌ کسی‌ جز خدا را نستاید. در این‌ حال‌ شبی‌ به‌ سرودن‌ شعر (قصیدۀ سینّیه‌) آغاز کرد و ۶۲ بیت‌ سرود. بامدادان‌ پیکی‌ از جانب‌ جمال‌الدین‌ بن‌ یغمور بیامد و ۶۲ دینار به‌ رسم‌ نفقه‌ به‌ وی‌ ارزانی‌ داشت‌ و وی‌ بر اثر این‌ واقعه‌ ــ که‌ افسانه‌ می‌نماید ــ طریق‌ تجرد برگزید؛ با این همه‌، پس‌ از آن‌ ماجرا نیز جانب‌ زندگانی‌ را فرو ننهاد. چندی‌ به‌ طریق‌ درویشان‌ به‌ سفر پرداخت‌، ولی‌ از مسیر او اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌.
صفدی‌ گوید که‌ با ابن‌ الفصیح‌ مغنی‌ به‌ صفد آمد. نیز به‌ قراین‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ وی‌، بعد از آنکه‌ طریق‌ تجرد برگزید، آهنگ‌ حج‌ کرد و از آن‌جا به‌ مصر رفت‌ و سپس‌ به‌ علتی‌ که‌ پس‌ از این‌ ذکر خواهد شد، بی‌درنگ‌ سرزمین‌ مصر را ترک‌ گفت‌.


بیشتر اشعار نجم‌الدین‌، بنا به‌ سنت‌ شعرای‌ سده‌های‌ ۷ و ۸ق‌/ ۱۳ و ۱۴ م‌ در مصر و شام‌، شامل‌ مدح‌، غزل‌ و وصف‌، با تمایل‌ به‌ صنعت‌ بدیع‌ ــ به‌ خصوص‌ جناس‌ ــ بود،
[۱۸] زغلول‌، سلام‌ محمد، الادب‌ فی‌ العصر، ج۱، ص۲۴۱، المملوکی‌، قاهره‌، دارالمعارف.
اما پس‌ از پیروی‌ از شیوۀ ابن‌ فارض‌۶۳۲ق/ ۱۲۳۵م‌) و تبعیت‌ از طریقۀ استادش‌ حریری‌ به‌ سرودن‌ اشعار صوفیانه‌ پرداخت‌ که‌ این‌ نوع‌ اشعار مورد انتقاد اغلب‌ ادبای‌ عصر قرار گرفت‌.
در گزیده‌هایی‌ که‌ در آثار نویسندگان‌ تراجم‌ از جمله‌ کتبی‌، ابن‌ کثیر و ابن‌ فرات‌
[۲۳] ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، ج۷، ص۱۳۱- ۱۳۵، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.
به‌ چشم‌ می‌خورد، غالباً اشعار او صوفیانه‌، گاه‌ بسیار ظریف‌، دلنشین‌ و ترانه‌گونه‌ است‌.
در بسیار جایها به‌ اوزان‌ طرب‌انگیزی‌ روی‌ آورده‌ که‌ شایستۀ مجالس‌ سماع‌ بوده‌ است‌. وی‌ در این‌ مجالس‌ حضور می‌یافت‌ و اشعارش‌ که‌ گاه‌ به‌ اعتقاد علمای‌ دین‌، رنگ‌ کفر و الحاد به‌ خود می‌گرفت‌، در آن‌جا خوانده‌ می‌شد. بی‌گمان‌ همین‌ افکار و عقاید علت‌ درگیری‌ وی‌ با فقهای‌ عصر و موجب‌ سفرهای‌ متعدد وی‌ بوده‌ است‌ نجم‌الدین‌ به‌ پیروی‌ از حریری‌، به‌ اتحاد (وحدت‌ شهود) معتقد بود و این‌ معنی‌ در سراسر اشعارش‌، گاه‌ به‌ صراحت‌ و گاه‌ به‌ تلویح‌ مشهود است‌.


نکتۀ بسیار جالب‌ در شرح‌ حال‌ نجم‌الدین‌ که‌ تمامی‌ مآخذ به‌ تفصیل‌ آن‌ را ذکر کرده‌اند، برخورد او و ابن‌ الخیمی‌ و داوری‌ ابن‌ فارض‌ میان‌ آن‌ دو است‌ که‌ در هاله‌ای‌ از ابهام‌ قرار دارد.
گویند نجم‌الدین‌ در هنگام‌ حج‌ پاره‌ کاغذی‌ که‌ اشعار ابن‌ الخیمی‌ در آن‌ بوده‌، می‌یابد و این‌ اشعار را به‌ خود نسبت‌ می‌دهد. سپس‌ بر حسب‌ اتفاق‌، هر دو در انجمنی‌ از ادبای‌ مصر حضور می‌یابند و ماجرا برملا می‌شود و ابن‌ فارض‌ به‌ عنوان‌ داور حکم‌ می‌کند که‌ هر یک‌ قصیده‌ای‌ با همان‌ وزن‌ و قافیه‌ بسرایند. هر دو چنین‌ می‌کنند و ابن‌ فارض‌ پس‌ از قرائت‌ اشعار، به‌ نفع‌ ابن‌ الخیمی‌ رأی‌ می‌دهد و پس‌ از این‌ جلسه‌، نجم‌الدین‌ بی‌درنگ‌ مصر را ترک‌ می‌گوید.
[۳۲] ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهرة، ج۷، ص۲۸۳، قاهره‌، وزارة الثقافة و الارشاد.

اگر بپذیریم‌ که‌ نجم‌الدین‌ در میان‌ شعرای‌ سدۀ ۷ق‌ دمشق‌ مقامی‌ ممتاز داشته‌ ــ کما اینکه‌ اشعارش‌ معرف‌ آن‌ است‌ ــ قبول‌ این‌ مطلب‌ دشوار می‌نماید که‌ وی‌ اشعار دیگری‌ را به‌ خود نسبت‌ داده‌ باشد. قابل‌ ذکر آنکه‌ برخی‌ از حاضران‌ مجلس‌، بنابر روایت‌ کتبی‌ که‌ شعر او را پسندیده‌ بودند، پرسیدند: چگونه‌ ممکن‌ است‌ کسی‌ که‌ قادر به‌ سرودن‌ چنین‌ اشعاری‌ است‌، شعر دیگران‌ را به‌ خود نسبت‌ دهد؟ ابن‌ الخیمی‌ در پاسخ‌ گفت‌: این‌ سرقت‌ از روی‌ حاجت‌ نیست‌، بلکه‌ عادت‌ است‌.
در هر حال‌ ابن‌ خلکان‌ که‌ در آن‌ هنگام‌ در قاهره‌ نایب‌ حاکم‌ بود، آن‌ قصیده‌ را از ابن‌ الخیمی‌ خواست‌. وی‌ ابیات‌ را با ذیلی‌ نزد او فرستاد و قضاوت‌ ابن‌ خلکان‌ را نیز در این‌ مورد جویا شد. هیچ‌ یک‌ از منابع‌، نجم‌الدین‌ را صاحب‌ مجلس‌ درس‌ نمی‌دانند، اما ابن‌ حجر گوید که‌ بورانی‌ نزد وی‌ درس‌ خوانده‌ است‌.
[۳۶] ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، ج۵، ص۱۹۵، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.



دیوان‌ نجم‌الدین‌ تنها اثر برجای‌ ماندۀ اوست‌ که‌ با مدح‌ شیخ‌ علی‌ حریری‌ آغاز می‌شود. ابن‌ فرات‌ دیوان‌ وی‌ را ۲ مجلد ذکر می‌کنـد،
[۳۷] ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، ج۷، ص۱۳۱، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.
و زرکلی‌ کـه‌ نسخـۀ اسکوریـال‌ (شم‌ ۴۳۷) را مشاهده‌ کرده‌، آن‌ را یک‌ مجلد قطور کتابت‌ شده‌ به‌ تاریخ‌ ۷۰۷ ق‌ معرفی‌ می‌کند. نسخه‌های‌ دیگری‌ از این‌ دیوان‌ نیز در دارالکتب‌ ظاهریه‌ موجود است‌.
[۳۹] ظاهریه‌، خطی‌ (شعر)، ص۱۶۴.
[۴۰] ظاهریه‌، خطی‌ (شعر)، ص‌۱۶۵.
[۴۱] ظاهریه‌، خطی‌ (شعر)، ص۱۷۲.
[۴۲] ظاهریه‌، خطی‌ (تصوف‌)، ص۵۷۹-۵۸۰.



نجم‌الدین‌ در ۷۴ سالگی‌ چشم‌ از جهان‌ فروبست‌ و در کنار مقبرۀ شیخ‌ رسلان‌ در دمشق‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد. در مراسم‌ تشییع‌ جنازۀ او، گروهی‌ از مردم‌ و بزرگان‌ چون‌ ابن‌ خلکان‌ حضور داشتند. با وجود این‌، ابن‌ خلکان‌ هیچ‌ ذکری‌ از او در وفیات‌ الاعیان‌ به‌ میان‌ نیاورده‌ است‌.


(۱) ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهرة، قاهره‌، وزارة الثقافة و الارشاد.
(۲) ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.
(۳) ابن ‌عماد، عبدالحی‌، شذرات‌ الذهب‌، قاهره‌، ۱۳۵۱ ق‌.
(۴) ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.
(۵) ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة، قاهره‌، مطبعة السعادة‌.
(۶) ذهبی،‌ شمس‌الدین‌ محمد، العبر، بیروت‌، ۱۴۰۵ ق.
(۷) زرکلی‌، خیرالدین‌، الاعلام‌، بیروت‌، ۱۹۸۶ م‌.
(۸) زغلول‌، سلام‌ محمد، الادب‌ فی‌ العصر، المملوکی‌، قاهره‌، دارالمعارف.
(۹) صفدی،‌ خلیل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، دمشق‌، ۱۹۵۳ م‌.
(۱۰) ظاهریه‌، خطی‌ (شعر، تصوف‌).
(۱۱) کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.
(۱۲) یافعی، عبدالله‌ بن اسعد، مرآة الجنان‌، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۰ م.


۱. زرکلی‌، خیرالدین‌، الاعلام‌، ج۶، ص۱۵۳، بیروت‌، ۱۹۸۶ م‌.    
۲. یافعی، عبدالله‌ بن اسعد، مرآة الجنان‌، ج۴، ص۱۴۲، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۰ م.    
۳. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، ج۷، ص۱۹۰، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.    
۴. ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۲۸۳، قاهره‌، مطبعة السعادة‌.    
۵. ذهبی،‌ شمس‌الدین‌ محمد، العبر، ج۳، ص۳۳۶، بیروت‌، ۱۴۰۵ ق.    
۶. یافعی، عبدالله‌ بن اسعد، مرآة الجنان‌، ج۴، ص۱۴۲، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۰ م.    
۷. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، ج۷، ص۱۹۵، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.    
۸. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۳۸۳، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۹. ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، ج۷، ص۱۳۱، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.
۱۰. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، ج۵، ص۱۹۵، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.    
۱۱. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۳۸۳، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۱۲. ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، ج۷، ص۱۳۱، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.
۱۳. صفدی،‌ خلیل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۱۲۰، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، دمشق‌، ۱۹۵۳ م‌.    
۱۴. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۳۸۹، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۱۵. صفدی،‌ خلیل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۱۲۱، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، دمشق‌، ۱۹۵۳ م‌.    
۱۶. صفدی،‌ خلیل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۱۲۰، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، دمشق‌، ۱۹۵۳ م‌.    
۱۷. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۴۱۴، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۱۸. زغلول‌، سلام‌ محمد، الادب‌ فی‌ العصر، ج۱، ص۲۴۱، المملوکی‌، قاهره‌، دارالمعارف.
۱۹. صفدی،‌ خلیل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۱۲۰، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، دمشق‌، ۱۹۵۳ م‌.    
۲۰. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، ج۷، ص۱۹۰، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.    
۲۱. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۳۸۴-۳۸۹، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۲۲. ابن‌ کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۲۸۳-۲۸۷، قاهره‌، مطبعة السعادة‌.    
۲۳. ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، ج۷، ص۱۳۱- ۱۳۵، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.
۲۴. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۲۵. صفدی،‌ خلیل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۱۲۰، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، دمشق‌، ۱۹۵۳ م‌.    
۲۶. یافعی، عبدالله‌ بن اسعد، مرآة الجنان‌، ج۷، ص۱۹۰، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۰ م.    
۲۷. ذهبی،‌ شمس‌الدین‌ محمد، العبر، ج۳، ص۳۳۶، بیروت‌، ۱۴۰۵ ق.    
۲۸. صفدی،‌ خلیل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۳۳۶، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، دمشق‌، ۱۹۵۳ م‌.    
۲۹. ابن ‌عماد، عبدالحی‌، شذرات‌ الذهب‌، ج۷، ص۶۲۶، قاهره‌، ۱۳۵۱ ق‌.    
۳۰. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۴۱۴، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۳۱. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، ج۵، ص۱۹۷، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.    
۳۲. ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهرة، ج۷، ص۲۸۳، قاهره‌، وزارة الثقافة و الارشاد.
۳۳. ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهرة، ج۷، ص۳۷۰، قاهره‌، وزارة الثقافة و الارشاد.    
۳۴. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۴۱۴، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۳۵. کتبی، محمد بن شاکر، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۴۱۴، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴ م‌.    
۳۶. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، ج۵، ص۱۹۵، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.
۳۷. ابن‌ فرات،‌ محمد بن عبدالرحیم، تاریخ‌ ابن‌ الفرات‌، ج۷، ص۱۳۱، به‌ کوشش‌ قسطنطین‌ زریق‌ و نجلا عزالدین‌، بیروت‌، ۱۹۴۲ م‌.
۳۸. زرکلی‌، خیرالدین‌، الاعلام‌، ج۶، ص۱۵۳، بیروت‌، ۱۹۸۶ م‌.    
۳۹. ظاهریه‌، خطی‌ (شعر)، ص۱۶۴.
۴۰. ظاهریه‌، خطی‌ (شعر)، ص‌۱۶۵.
۴۱. ظاهریه‌، خطی‌ (شعر)، ص۱۷۲.
۴۲. ظاهریه‌، خطی‌ (تصوف‌)، ص۵۷۹-۵۸۰.
۴۳. صفدی،‌ خلیل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۱۲۰، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، دمشق‌، ۱۹۵۳ م‌.    
۴۴. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد بن علی، لسان‌ المیزان‌، ج۷، ص۱۹۰، بیروت‌، ۱۳۹۰ ق‌/ ۱۹۷۱ م‌.    



مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن اسرائیل»، شماره۲۰.    






جعبه ابزار