ابن أبی الفوارس قرمطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن ابی الفوارس قرمطی، از سران
قرمطیان در
قرن سوم قمری بود. وی بهدست
معتضد عباسی کشته شد.
او از سران قرمطیان بود و هنگامی که در سال ۲۸۹ق به سواد
کوفه شبیخون زده بودند،
اسیر و نزد خلیفه معتضد برده شد. خلیفه، وی را بهحضور خواست و به او گفت: «به من بگو آیا درست است شما میپندارید، روح
خداوند تعالی و ارواح
پیامبران الهی در کالبدهایتان حلول میکند و شما را از کارهای ناروا بازمیدارد و به کاری نیک وامیدارد؟»
ابن ابی الفوارس به او پاسخ داد: «فلانی! اگر روح خداوند در ما حلول کند، چه زیانی به تو میرساند؟ و اگر روح
شیطان در ما حلول کرده باشد، باز چه سودی برای تو دارد؟ بنابراین از مسائلی که به تو ارتباطی ندارد مپرس و از آنچه به تو مربوط است بپرس! »
معتضد پرسید: «چه چیزی به ما مربوط است؟»
ابن ابی الفوارس پاسخ داد: «آنچه میگویم این است:
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رحلت کرد؛ در حالی که عمویش
عباس زنده بود. آیا عباس ادعای خلافت کرد و خواستار آن شد و آیا کسی از
صحابه با او بهعنوان خلیفه بیعت کرد؟ آنگاه
ابوبکر درگذشت و با آنکه قدر و مرتبت عباسی را میدانست، پیش از مرگش او را بهعنوان خلیفه معرفی نکرد. سپس
عمر درگذشت و انتخاب خلیفه را به شورایی شش نفره واگذاشت و نه عباس را به عنوان خلیفه تعیین کرد و نه او را جزء آن شورا قرارداد. بااین احوال، شما چگونه خود را مستحق و صاحب خلافت میدانید؟ در صورتی که صحابه در دور کردن جدّت از خلافت همنظر و هم داستان بودند؟! »
معتضد فرمان شکنجه او را داد؛ پس دندانهایش را بیرون کشیدند، آنگاه دستان و پاهایش را قطع کردند و گوشتها را از روی استخوانهایش پیراستند و گردنش را زدند و به دارش آویختند.
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.