• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابد (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: ابد (مفردات‌قرآن)، ابد.

أَبَد (به فتح الف و باء) از مفردات نهج البلاغه، به معنای ظرف زمان، عبارت است از همیشگی و دائمی بودن چیزی. در این نوشتار به مفهوم، استعمال زیاد آن در بیان حضرت امیر (علیه‌السلام) پرداخته می‌شود.



أَبَد، ظرف زمان است به معنی همیشه و دائما، مانند: «اوصیکم عباد اللّه بتقوی اللّه و طاعته فانّها النجاة غدا و المنجاة ابدا.» یعنی تقوی سبب نجات همیشگی است. و نیز وصف آید به معنی دائم و بی‌پایان چنان‌که دربارۀ خدا فرموده: «انت الابد فلا امد لک و انت المنتهی فلا محیص عنک؛ خدایا تو جاودانی تو را مدتی و پایانی نیست و تو آخری، راه فراری از تو نیست، فرار از تو، فرار کردن به سوی توست.» و نظیر: «حین ظعنوا فیها لفراق الابد؛ تا از دنیا کوچ کردند برای جدائی دائم.»


این کلمه مجموعا بیست و دو بار در نهج البلاغه به کار رفته، دو بار با الف و لام، شانزده بار بدون الف و لام؛ و نیز به‌صورت «ابدیّت» و «مؤبّد» مانند: «الطمع رّق مؤبّد؛ یعنی طمع، بندگی همیشگی است.» بکار رفته است.


امام (صلوات‌اللّه‌علیه) دربارۀ خلقت کائنات فرموده: «لم یخلق الاشیاء من اصول ازلیّة و لا من اوائل ابدیة بل خلق ما خلق فاقام حدّه و صوّر ما صوّر فاحسن صورته؛ یعنی: کائنات را از اصول و موادّ بی اوّل و از موادّ ابدی (بی اوّل و بی‌انتهی) نیافریده بلکه آفرید، آنچه را که آفرید یعنی «نبود» را «بود» کرد و برای آن حدّ قرار داد که از هم متمایز باشند و آنچه را که شکل داده شکل خوب داده است.» در رابطه با این کلام جاودان چند مطلب وجود دارد:


۱ - این مطلب بدین صورت: «ماده قدیم و ابدی نیست» برای اولین بار در اسلام توسط امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) مطرح شده و قبل از وی سابقه‌ای ندارد، و کاملا بهت‌انگیز است. لذا باید گفت: امام (صلوات‌اللّه‌علیه) از زمان جلوتر رفته و بحق «باب مدینة العلم» می‌باشد.
۲: اگر مادّه ازلی باشد ابدی نیز خواهد بود، این کلام، ازلی و ابدی بودن مادّه هر دو را نفی می‌کند.
۳: این کلام حق است ماده امکان ندارد قدیم باشد، زیرا مادّه هر چه باشد ممکن‌ الوجود است، وجود و عدم نسبت به آن علی‌السوّیه می‌باشد؛ ذاتش نه اقتضای وجود دارد و نه اقتضای عدم. چنین چیزی محال است قائم بنفس بوده و هستی را از خود داشته باشد. بلکه مادّه هستی را از واجب‌ الوجود دریافت کرده است. بنابراین برهان امکان و وجوب بهترین دلیل برای حدوث و خلقت مادّه است.
۴: کلام امام (صلوات‌اللّه‌علیه) در حدوث کائنات صراحت دارد، به عبارت دیگر: جهان که «ما سوی‌اللّه» باشد حادث است، به این معنی که «نبوده بعدا به وجود آمده است»، چنانکه متکلّمان گویند. و ظواهر آیاتی امثال «قُلِ اللّٰهُ خٰالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» همین است.


در روایت صحیحی در کافی از امام باقر (صلوات‌اللّه‌علیه) نقل شده که فرمود: «کان اللّه عزّ و جلّ و لا شیء غیره و لم یزل عالما بما یکون فعلمه به قبل کونه کعلمه به بعد کونه»


۵: بنابر نظریّۀ حق ملاّ صدرا: زمان زائیده حرکت جوهری و حوادث است، علی هذا خداوند کائنات را در «لا زمان» آفریده و قبل از کائنات نه چیزی بود و نه زمانی، و با خلقت کائنات هم اشیاء موجود شده و هم زمان به وجود آمده است.
۶: فلاسفه الهی گویند: مناط احتیاج شیء به علّت، امکان ذاتی آنست نه حدوث آن، آن‌ها کائنات را ممکن ذاتی و قدیم زمانی می‌دانند و گویند: خدا مانند خورشید و کائنات مانند شعاع آنست، شعاع در هر حال از خورشید بوده و وابسته به آن است خواه بگوئیم: از اوّل با خورشید بوده و یا بعدا به وجود آمده است، ولی آن‌ها فرض اوّل را قبول دارند، دلیلشان فیّاض علی الاطلاق بودن خداست.


مرحوم شهید مطهری فرماید: فلاسفه هیچ دلیلی از خود عالم بر قدیمی بودن آن ندارند و فقط می‌گویند: خدا فیّاض علی الاطلاق و قدیم الاحسان است امکان ندارد فیض و احسان او را منقطع و محدود بدانیم. چنان‌که دیدیم قول فلاسفه مخالف ظواهر آیات و مخالف روایات و نهج البلاغه است.


۱. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۳۰، خطبه۱۶۱.    
۲. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۵۸، خطبه۱۰۹.    
۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۶۶، خطبه۱۱۱.    
۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۵۰۱، حکمت۱۸۰.    
۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۳۳، خطبه۱۶۳.    
۶. زمر/سوره۳۹، آیه۶۲.    
۷. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۰۷، باب صفات الذات، ح۲.    
۸. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (منطق و فلسفه)، ج۵، ص۱۶۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ابد»، ص۱۹-۲۱.    






جعبه ابزار