• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ائمه کفر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



به پیشی‌گیرندگان در کفر و مقتدای دیگر کافران ائمه کفر گفته می‌شود.



ائمه جمع امام و در قرآن به ‌دوصورت «أئمّه» و «أیمّه»
[۳] لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۱۴.
[۴] تاج العروس، ج‌۲، ص‌۳۳، «امم».
قرائت شده است.
امام کسی است که پیشاپیش دیگران قرار دارد
[۵] لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۱۴، «امم».
و به او اقتدا می‌شود
[۶] مفردات، ص‌۸۷‌.
[۷] لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۱۴، «امم».
و کفر در لغت به معنای پوشاندن و پنهان‌کردن چیزی است
[۸] مفردات، ۷۱۴، «کفر».
و مقصود از آن در اینجا انکار وحدانیت خدا یا شریعت و نبوت است، بنابراین، ائمه کفر که ترکیبی اضافی است بر کسانی اطلاق می‌شود که در کفر بر دیگران پیشی گرفته، دیگر کافران از آنان پیروی می‌کنند.
[۹] تفسیر قرطبی، ج۸‌، ص۵۵‌.

ترکیب یاد شده در قرآن تنها یک بار به کار رفته است ولی تعبیرهای دیگری مانند مستکبران، امامانی که به آتش‌ دوزخ فرا می‌خوانند و رؤسا و بزرگ‌ترهایی که باعث ضلالت می‌شوند نیز در قرآن به‌کار رفته است که هریک به نحوی می‌تواند به ائمه کفر ارتباط پیدا‌کند.
گرچه مفهوم ائمه کفر عام بوده، می‌تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد؛ ولی در روایات به برخی از مصادیق آن اشاره شده است؛ مانند: طلحه ، زبیر ، معاویه ، عمرو عاص و ابوموسی اشعری ، اهل صفین و بصره و خوارج . امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرموده‌اند: امامان از قریش‌اند.
خوبان آن‌ها پیشوای خوبان و بدان آنان پیشوای بدان‌اند.
در روایتی دیگر اصحاب جمل ، از مصادیق ائمه کفر دانسته شده‌اند.
[۲۰] تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۱۹‌-۲۲۱.
[۲۲] البرهان، ج۲، ص۷۴۱‌-۷۴۳.
مفسران نیز در تعیین مصداق ائمه کفر، آرای گوناگونی دارند.
[۲۳] جامع البیان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۱۱۳‌-۱۱۴.
[۲۴] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۷‌-۱۸.
[۲۵] تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۵۴‌-۵۵‌.
برخی معتقدند ائمه کفر شامل هر کافری می‌شود، زیرا هرکس پیشوای خویش و کافر امام نفس خود است، بنابراین مقصود از جنگیدن با ائمه‌کفر، جهاد با همه کافران است
[۲۶] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۷.
؛ ولی این سخن گذشته از نادر بودن آن، با سیاق آیات نیز ناسازگار است و احادیثی که به مصادیق آیه اشاره دارد نیز آن را تضعیف می‌کند.
نقش پیشوایان کفر و ضلالت در گمراهی انسانها و دوری آن‌ها از کمالات همانند نقش برجسته امامان هدایت در هدایت و رهبری مردم و رساندن آن‌ها به کمال و قرب به خدا جای تردید نیست.
با نگاهی به تاریخ ادیان درمی‌یابیم که مهم‌ترین عامل پیدایش فرقه‌های ساختگی، وجود افرادی است که به عنوان پیشوا عده‌ای را در پی خود کشانده، به تدریج فرقه‌هایی پدید آورده‌اند.
تعداد مُتنبّیان و امامان باطل بیش از شمار انبیا و امامان حق است، به همین علت قرآن افزون بر نشان دادن امامان حق و صفات آن‌ها و تشویق مردم به پیروی از آنها، امامان باطل را همراه با صفات آن‌ها معرفی کرده و سرنوشت آن‌ها و پیروانشان را در قیامت بیان می‌کند و به این وسیله انسانها را از پیروی آن‌ها بر حذر داشته، به رویارویی با آن‌ها فرمان می‌دهد.


ائمه کفر عنوان عامّی است که بر همه کافرانی که دیگران را به کفر و شرک دعوت و موجبات گمراهی و ضلالت آنان را فراهم کنند اطلاق می‌گردد و چون این گونه افراد اساس همه بدیها را در خود دارند و ریشه همه خیرات را در خویش خشکانده‌اند با توجه به نفوذ و تأثیرشان در دیگران‌موجب گمراهی آنان شده:«و قالوا رَبَّنا اِنّا اَطَعنا سادَتَنا وکُبَراءَنا فَاَضَلّونَا السَّبیلا» و هرگونه بدی و ظلم و عصیان و طغیان را رقم می‌زنند و در یک کلمه مایه آبادی جهنم و جهنمی شدن افراد انسان می‌گردند:«وجَعَلنهُم اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّارِ» ولی با این همه در قرآن کریم با توجّه به مصادیق خاصّ این عنوان در صدر اسلام اوصافی برای ائمه کفر ذکر شده که عمده آن‌ها عبارت است از:

۲.۱ - نقض عهد

خداوند می‌فرماید با پیشوایان کفر بجنگید، زیرا آنان را هیچ پیمانی نیست:«فَقتِلوا اَئِمَّةَ الکُفرِ اِنَّهُم لا اَیمنَ لَهُم...». مشهور قاریان آیه را به فتح همزه «أیمان» قرائت کرده‌اند که در این صورت جمع یمین به معنای سوگند و عهد خواهد بود؛ اما برخی آن را به کسر همزه خوانده‌اند که در این صورت آیه یا بدین معناست که ائمه کفر نباید از سوی مؤمنان امنیت داشته باشند
[۳۱] جامع البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۱۱۵.
[۳۲] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۸
یا این‌که آنان ایمان ندارند.
[۳۳] جامع البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۱۱۵.
[۳۴] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۸.
البته با توجه به صدر آیه شاید بتوان گفت معنای آیه در صورت دوم آن است که با ائمه کفر در صورت پیمان‌شکنی بجنگید، زیرا از ناحیه آنان احساس امنیت نمی‌کنید:«واِن نَکَثوا اَیمنَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وطَعَنوا فی دینِکُم فَقتِلوا اَئِمَّةَ الکُفرِ...».
به نظر می‌رسد قرائت مشهور با سیاق آیات تناسب بیشتری داشته باشد.
گرچه محتوای آیه ۱۲ توبه فرمانی کلی و عمومی است و اختصاص به موردی خاص ندارد؛ اما در شأن نزول آن آرای متفاوتی وجود دارد؛ برخی از مفسران می‌گویند: مراد از ائمه کفر پیمان‌شکن، کافرانی هستند که بعد از پیمان صلح حدیبیه نقض عهد کرده، طایفه بنی‌بکر را بر ضد خزاعه که همپیمان پیامبر بود کمک کردند.
[۳۷] کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۰‌-۱۰۱.
[۳۸] التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۲۳۳.
[۳۹] تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص‌۱۹۳.
طبق نظری دیگر، مراد از عهد ، پذیرش اسلام است و ائمه کفر کسانی هستند که پس از مسلمان شدن، کافر شده‌اند.
[۴۱] روح المعانی، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۸۸‌.
از برخی روایات هم برمی‌آید که آیه مزبور شأن نزول خاصّی ندارد، زیرا در آن روایات تأکید شده که نخستین مصداق این آیه اصحاب جمل هستند و تا آن روز براساس آیه یاد شده با کسی جنگی صورت نگرفته بود.
[۴۲] تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۱۹‌-۲۲۱.


۲.۲ - طعن در دین

از آیه ۱۲ توبهبرمی‌آید که طعن در دین و مسخره کردن مؤمنان، از اوصاف ائمه کفر زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است:«...و طَعَنوا فی دینِکُم».
برخی طعن و تمسخر را از مصادیق پیمان‌شکنی و ذکر آن پس از پیمان شکنی از مصادیق ذکر خاص بعد از عام دانسته‌اند.
[۴۷] تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص‌۱۹۱.
کافران و پیشوایان آن‌ها با استهزا و مسخره کردن که نوعی آزار و اذیت پیامبر و مسلمانان بود، مانع استفاده مردم از پیامبر می‌شدند.
خدا از پیامبر می‌خواهد که با این افراد به‌شدت برخورد کند و با آن‌ها به جنگ برخیزد.
زجاج نسبت دادن کذب به پیامبر و این‌که قرآن کلام خدا نیست و تقبیح احکام مسلمین را از مصادیق طعن در دین می‌داند.
[۴۸] کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۰.
از نظر اسلام طعن در دین که حالت دشمنی و عناد است با نقد و تضارب افکار متفاوت است.
اسلام با طعن در دین مخالفت و با شدّت با آن برخورد می‌کند؛ ولی با گفتوگو و تضارب افکار برای رسیدن به حق و طریق هدایت موافق است.
[۴۹] من وحی القرآن، ج‌۱۱، ص‌۴۴.


۲.۳ - تصمیم به اخراج رسول خدا

از دیگر اوصافی که در سوره توبه به آن تصریح شده، سعی در اخراج رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از مکه یا مدینه است:«...وهَمّوا بِاِخراجِ الرَّسولِ...». اگر چه ذکر رسول در آیه نشانه آن است که این صفت ویژه ائمه کفر زمان آن حضرت است؛ اما با دقت در آیات دیگر قرآن و سیره ائمه کفر درمی‌یابیم که قتل یا تبعید پیامبران و اولیای الهی از شیوه‌های پیشوایان کفر است، چنان‌که مشابه آن را در داستان حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و نمرود می‌بینیم:«یاِبرهیمُ لَئِن لَم تَنتَهِ لاََرجُمَنَّکَ واهجُرنی مَلیّا».
درباره مراد از اخراج رسول اختلاف است؛ برخی هجرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از مکه را مصداق این آیه می‌دانند که بر اثر تصمیم سران قریش در دارالندوه مکه برای کشتن رسول خدا رخ داد
[۵۲] کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۱.
[۵۳] روح المعانی، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۸۹‌.
؛ اما برخی معتقدند که مراد از آیه یهودیانی هستند که نقض عهد کرده، با مشرکان در جنگ احزاب همدست شدند و تصمیم گرفتند آن حضرت را از مدینه اخراج کنند.
[۵۴] کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۱.
[۵۵] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۸.
برخی دیگر بر این باورند که هر‌چه زمینه‌ساز خروج بوده، مانند نقض عهد و همکاری با دشمنان اسلام نیز از مصادیق اخراج به شمار می‌آید.
[۵۶] التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۲۳۵.
برخی دیگر معتقدند اخراج در آیه عام است و چون بارها به‌اخراج پیامبر اقدام کرده‌اند، همه آن‌ها می‌تواند مصداق این آیه‌باشد.
[۵۷] الفرقان، ج‌۱۰، ص‌۳۶۰.


۲.۴ - جنگافروزی

بیشتر پرچمداران مخالفت و مبارزه با ادیان و رسولان الهی از طبقه قدرتمندان و زورمداران بوده‌اند.این خصلت ائمه کفر در مکه نمودارتر شد.آنها با پیامبر و یاران او به ستیز برخاستند و پس از هجرت رسول خدا از مکه به مدینه جنگهایی را برضدّ مسلمانان به راه انداختند.
جنگ بدر ، احد و احزاب از جنگهایی است که بزرگان قریش و پیشوایان شرک و کفر و الحاد برضد پیامبر و مسلمانان به راه انداختند.
قرآن مسلمانان را به جنگ با بزرگان کفر ترغیب کرده:«اَلا تُقتِلونَ قَومًا نَکَثوا اَیمنَهُم‌...» و در توجیه آن می‌گوید:«...و‌هُم بَدَءوکُم اَوَّلَ مَرَّة آنان کسانی هستند که نخستین بار با شما درگیر شدند». این آیه نشان می‌دهد که ابتدای به جنگ افزون بر خود جنگ از ستمهایی است که پیشوایان کفر بر پیامبر و مسلمانان رواداشتند.
[۶۰] التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۲۳۵.

اسحاق وجبایی معتقدند که مراد از ابتدای به جنگ نقض عهد است؛ ولی برخی بر این باورند که مراد جنگ کافران با خزاعه هم‌پیمان رسول‌خداست.
گروه دیگر معتقدند که مراد جنگ بدر است، زیرا پس از آن‌که مشرکان مطمئن شدند کاروان تجاری آن‌ها سالم به سمت مکه در حرکت است همچنان بر جنگ با مسلمانان اصرار داشتند و با پیامبر جنگیدند.
[۶۱] مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۸.
[۶۲] التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۲۳۵.

در تفاسیر و روایات
[۶۳] الکافی، ج۱، ص۲۱۶.
[۶۵] بحارالانوار، ج‌۵‌، ص‌۵۲۳‌.
نیز اوصافی برای ائمه کفر بیان شده است؛ مانند این‌که ائمه کفر کسانی هستند که مال و جاه و قدرت انسانها را در‌اختیار می‌گیرند و از آن‌ها در مسیر سلطه خود بهره‌می‌برند و نیازمندی محرومان به خودشان را در مسیر ذلت آن‌ها و برتری خود به کار می‌گیرند
[۶۶] من وحی القرآن، ج‌۱۹، ص‌۵۱‌.
؛ همچنین زورمدارانی هستند که از ایمان به خدا و نشانه‌های او سرپیچی می‌کنند و پیروان خود را بر بقای بر کفر تشویق می‌کنند ؛ نیز انسانها‌ را به شرّ و گناه ترغیب و به فسق و فجور آلوده می‌کنند.
[۶۹] تفسیر مراغی، ج‌۷، ص‌۶۲‌.

امام صادق (علیه‌السلام) پس از اشاره به طینت ائمه کفر می‌فرماید: آنان به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر او شهادت نمی‌دهند، حج و عمره را به جای نمی‌آورند، از زکات و صدقه طفره می‌روند و هیچ‌یک از کارهای نیک را انجام نمی‌دهند. در روایات دیگری، ائمه کفر کسانی شناسانده شده‌اند که امر و حکم خود را بر امر و حکم خدا مقدم می‌دارند و خواسته‌های خود را بر خلاف خواسته‌های خدا قرار می‌دهند
[۷۱] الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۶.
، به امامان حق ستم می‌کنند
[۷۲] الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۵.
و از دین خدا کناره گرفته و خود گمراه شده و دیگران را گمراه می‌کنند.
[۷۳] الکافی، ج‌۱، ص‌۱۸۴.


۲.۵ - فرجام ائمه کفر و پیروانشان

امامان کفر که دیگران را نیز به آتش جهنم می‌خوانند، در قیامت از سوی هیچ شفاعت‌ کننده‌ای یاری نخواهند شد:«... و یَومَ القِیمَةِ لا یُنصَرون» و چون دیگران در کفر و معاصی از آنان پیروی می‌کنند، پیوسته بار گناهانی مانند بار گناهان پیروانشان بر آنان تحمیل شده و ازاین‌رو با استمرار کفر و معاصی پس از ایشان، لعنتی مستمر دامنگیرشان خواهد گشت:«واَتبَعنهُم فی هذِهِ الدُّنیا لَعنَةً...» و نیز آنان در قیامت از زشترویان خواهند بود:«...و یَومَ القِیمَةِ هُم مِنَ المَقبوحین». معنای زشترویی در این آیه آن است که چون ائمه کفر را هیچ یاری‌کننده‌ای یاری نمی‌کند ایشان به گونه‌ای خواهند شد که نفوس از آنان متنفر گشته، کسی به ایشان نزدیک نمی‌شود.
[۷۷] تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۹۱‌-۱۹۲.
در آیات دیگری از ائمه کفر با عناوینی مانند مستکبران یاد شده و به تنازع آنان با پیروانشان در قیامت اشاره رفته است
[۷۹] مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۷۵‌.
[۸۰] مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌ ۸۱۹‌.
[۸۱] التفسیر الکبیر، ج‌۲۶، ص‌۱۳۵.
[۸۴] المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۸۲.
؛ مانند:۱۶۶ ۱۶۷ بقره؛ ۳۸ ۳۹ اعراف؛ ۲۱ ابراهیم؛ ۳۱ ۳۳ سبأ و ۴۷ ۵۰ سبأ و در پایان چنین آمده که امامان کفر و پیروانشان در عذاب الهی مشترک‌اند:«فَاِنَّهُم یَومَئِذ فِی العَذابِ مُشتَرِکون».
[۹۱] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۳۳۰.
[۹۲] التحریر و التنویر، ج‌۲۳، ص‌۱۰۶

ائمه کفر در دنیا نیز فرجام خوشی ندارند، چنان‌که خداوند متعالی پس از آن‌که مؤمنان را به کازار با آنان فرامی‌خواند، به مؤمنان وعده داده که ائمه کفر را به دست آنان کیفر داده، پیشوایان کفر را خوار و مؤمنان را یاری می‌کند:«قتِلوهُم یُعَذِّبهُمُ اللّهُ بِاَیدیکُم ویُخزِهِم ویَنصُرکُم عَلَیهِم‌...».


بحارالانوار؛ بحر المحیط فی التفسیر؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ تفسیر العیاشی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المراغی؛ تفسیر المنار؛ تفسیر من وحی القرآن؛ تفسیر نور الثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ الکافی؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ اللباب فی علوم الکتاب؛ لسان العرب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ معانی القرآن و اعرابه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن


۱. اللباب، ج‌۱۰، ص‌۳۲.    
۲. معانی القرآن، ج‌۲، ص‌۴۳۴‌-۴۳۵.    
۳. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۱۴.
۴. تاج العروس، ج‌۲، ص‌۳۳، «امم».
۵. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۱۴، «امم».
۶. مفردات، ص‌۸۷‌.
۷. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۱۴، «امم».
۸. مفردات، ۷۱۴، «کفر».
۹. تفسیر قرطبی، ج۸‌، ص۵۵‌.
۱۰. المیزان، ج۹، ص۱۵۹.    
۱۱. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۱۲. سبأ/سوره۳۴، آیه۳۱ ۳۳.    
۱۳. قصص/سوره۲۸، آیه۴۱.    
۱۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۷.    
۱۵. بحارالانوار، ج‌۳۲، ص‌۳۳۵.    
۱۶. بحارالانوار، ج‌۳۲، ص ۵۶۸‌.    
۱۷. بحارالانوار، ج‌۳۲، ص، ۵۶۸‌.    
۱۸. بحارالانوار، ج‌۲۱، ص‌۲۷۱.    
۱۹. بحارالانوار، ج‌۲۴، ص‌۱۵۷.    
۲۰. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۱۹‌-۲۲۱.
۲۱. نورالثقلین، ج۲، ص۱۸۸‌-۱۹۰.    
۲۲. البرهان، ج۲، ص۷۴۱‌-۷۴۳.
۲۳. جامع البیان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۱۱۳‌-۱۱۴.
۲۴. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۷‌-۱۸.
۲۵. تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۵۴‌-۵۵‌.
۲۶. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۷.
۲۷. البحر المحیط، ج‌۵‌، ص‌۳۷۹.    
۲۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۷.    
۲۹. قصص/سوره۲۸، آیه۴۱.    
۳۰. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۳۱. جامع البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۱۱۵.
۳۲. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۸
۳۳. جامع البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۱۱۵.
۳۴. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۸.
۳۵. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۳۶. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۳۷. کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۰‌-۱۰۱.
۳۸. التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۲۳۳.
۳۹. تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص‌۱۹۳.
۴۰. البحر المحیط، ج‌۵‌، ص‌۳۸۰.    
۴۱. روح المعانی، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۸۸‌.
۴۲. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۱۹‌-۲۲۱.
۴۳. بحار الانوار، ج‌۳۲، ص‌۱۸۵.    
۴۴. بحار الانوار، ج‌۳۲، ص ۱۹۰.    
۴۵. بحار الانوار، ج‌۳۲، ص ۲۰۳.    
۴۶. توبه /سوره۹، آیه۱۲.    
۴۷. تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص‌۱۹۱.
۴۸. کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۰.
۴۹. من وحی القرآن، ج‌۱۱، ص‌۴۴.
۵۰. توبه/سوره۹، آیه۱۳.    
۵۱. مریم/سوره۱۹، آیه۴۶.    
۵۲. کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۱.
۵۳. روح المعانی، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۸۹‌.
۵۴. کشف الاسرار، ج‌۴، ص‌۱۰۱.
۵۵. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۸.
۵۶. التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۲۳۵.
۵۷. الفرقان، ج‌۱۰، ص‌۳۶۰.
۵۸. توبه/سوره۹، آیه۱۳.    
۵۹. توبه/سوره۹، آیه۱۳.    
۶۰. التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۲۳۵.
۶۱. مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۱۸.
۶۲. التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۲۳۵.
۶۳. الکافی، ج۱، ص۲۱۶.
۶۴. البحر المحیط، ج۵‌، ص۳۷۹.    
۶۵. بحارالانوار، ج‌۵‌، ص‌۵۲۳‌.
۶۶. من وحی القرآن، ج‌۱۹، ص‌۵۱‌.
۶۷. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۴۴.    
۶۸. البحر المحیط، ج‌۵‌، ص‌۳۷۹.    
۶۹. تفسیر مراغی، ج‌۷، ص‌۶۲‌.
۷۰. بحارالانوار، ج‌۵‌، ص‌۲۵۳.    
۷۱. الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۶.
۷۲. الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۵.
۷۳. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۸۴.
۷۴. قصص/سوره۲۸، آیه۴۱.    
۷۵. قصص/سوره۲۸، آیه۴۲.    
۷۶. قصص/سوره۲۸، آیه۴۲.    
۷۷. تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۹۱‌-۱۹۲.
۷۸. المیزان، ج۱۶، ص‌۳۸-۳۹.    
۷۹. مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۷۵‌.
۸۰. مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌ ۸۱۹‌.
۸۱. التفسیر الکبیر، ج‌۲۶، ص‌۱۳۵.
۸۲. المیزان، ج‌۸‌، ص‌۱۱۳.    
۸۳. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۴۴.    
۸۴. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۸۲.
۸۵. بقره/سوره۲، آیه۱۶۶ ۱۶۷.    
۸۶. اعراف/سوره۷، آیه۳۸ ۳۹.    
۸۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۱.    
۸۸. سبأ/سوره۳۴، آیه۳۱ ۳۳.    
۸۹. سبأ/سوره۳۴، آیه۴۷ ۵۰.    
۹۰. صافّات/سوره۳۷، آیه۳۳.    
۹۱. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۳۳۰.
۹۲. التحریر و التنویر، ج‌۲۳، ص‌۱۰۶
۹۳. توبه/سوره۹، آیه۱۴.    



مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «ائمه کفر ».    




جعبه ابزار