إستباق (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استباق: (وَ اسْتَبَقَا الْبابَ)«استباق» از مادّه
«سبق» در لغت به معنای
سبقت گرفتن دو یا چند نفر از یکدیگر است.
(وَاسُتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءًا إِلاَّ أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ) (و هر دو به سوى
در، دويدند و
در حالى كه همسر
عزیز،
یوسف را تعقيب مىكرد؛ پيراهن او را از پشت كشيد و پاره كرد و
در اين هنگام، همسر آن زن را نزديك
در يافتند. آن زن گفت: «كيفر كسى كه بخواهد نسبت به خانواده تو
خیانت كند، جز زندان يا
عذاب دردناك، چيست؟!»).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
راغب در مفردات میگوید: اصل کلمه
سبق به معنای پیشی گرفتن
در راه و امثال آن است، مثل:
(فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً)، که به معنای
تسابق و از یکدیگر جلو زدن است، مانند:
(اِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ) و نیز
(وَ اسْتَبَقَا الْبابَ) زمخشری هم
در کشاف گفته: نستبق به معنای
نتسابق است و
باب افتعال و
تفاعل در معنا، شریکند، مانند انتضال و تناضل که هر دو به معنای
مسابقه در تیراندازی، و ارتماء و ترامی که هر دو به معنای
تیراندازی است، و امثال آن، و معنای نستبق این است که ما،
در دو و یا
در تیراندازی تسابق کنیم.
صاحب المنار هم گفته: معنایش این است که ما از محل اجتماعمان رفتیم که
مسابقه بگذاریم، یعنی هر کدام همت کنیم از دیگری جلو بزنیم، پس استباق به معنای زحمت
سبقت را تحمل کردن است، و غرض از
مسابقه و
تسابق هم که صیغهشان صیغه شرکت است همین غلبه یافتن بر شریک است، گاهی هم مقصود بالذات میشود، یا بخاطر غرض دیگر، و از آن موارد جمله
(وَ اسْتَبَقَا الْبابَ) است و این معنا را افاده میکند که یوسف میخواست از خانه بیرون رود، و از آنچه زلیخا
در نظر داشت (و به همان منظور او را دنبال کرده بود شاید بتواند او را برگرداند) بگریزد و افاده این معنا از صیغه مشارکت (
باب مفاعله و تفاعل) برنمیآید، و
زمخشری با اینکه علامه
لغت است و همچنین اتباعش، متوجه این فرق دقیق نشدهاند.
مؤلف: این مثال که همان
(وَ اسْتَبَقَا الْبابَ) باشد با
تسابق منطبق است برای اینکه قطعا زلیخا نیز میخواسته بر او غلبه کند هم چنان که او میخواسته بر زلیخا فائق آید، این میخواست
در را باز کند، و او میخواست نگذارد، و این همان
تسابق است پس حق این است که معنای استباق و معنای
تسابق در مورد تصادق دارند.
كلمه استباق همانطور كه گفتيم به معناى
مسابقه است، و كلمه «قدّ» و همچنين «قطّ» به معناى پاره كردن است، الّا اينكه «قدّ» به معناى پاره كردن از طول است ولى «قطّ» به معناى پاره كردن از عرض است، و كلمه «دبر» و «قبل» به معناى پشت و جلو است. از
سیاق آیات برمىآيد كه
مسابقه زليخا و يوسف، به دو منظور مختلف بوده: يوسف مىخواسته خود را زودتر به
در برساند و آن را باز نموده از چنگ زليخا فرار كند و زليخا سعى مىكرده خود را زودتر به
در برساند و از باز شدنش جلوگيرى نمايد، تا شايد به مقصود خود نائل شود، ولى
یوسف خود را زودتر رسانيد و
زلیخا او را به طرف خود كشيد كه دستش به
در نرسد
در نتيجه پيراهن او را از بالا به پايين پاره كرد، و اين پيراهن از طرف طول پاره نمىشد مگر به همين جهت كه
در حال فرار از زليخا و دور شدن از وى بوده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «إستباق»، ص۴۱.