أَنامِلَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَنامِلَ:(عَضّواْ عَلَيْكُمُ الأَنامِلَ) «أَنامِلَ» به معنى «
سرانگشتان» و جمع «انملة» است و «انملة» به تثليث ميم، يعنى به هر سه
حرکت ميم خوانده شده است (
سرانگشت و به قولى بند آخر
انگشت و آنچه بر آن
ناخن روييده شده باشد، گفته شده است)، بعضى آن را از «نمل» دانستهاند، زيرا
سرانگشت، در كوچكى و حركت به
مورچه شبيه است و سخنچين را «نمّال» نيز گفتهاند، چرا كه سخنى را از اين شخص به آن شخص مىرساند، مانند مورچه كه دانه را در پنهان از اين لانه به آن لانه منتقل مىكند.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه می فرمایند:
منظور از
ذکر اين كلمه، (انامل) در آيۀ مورد بحث كه دشمنان
اسلام (اجانب و نامحرمان) از شدت
خشم و
غضب سر انگشتان خود را مىجوند، اين است كه نبايد آنها را دوست و
محرم خود بدانيم، چرا كه آنها شما مسلمانان را دوست نمىدارند و به كتاب آسمانى شما ايمان ندارند، آنها منافقند و به
دروغ آيين شما را تصديق مىكنند و چون تنها شوند از شدّت
کینه و
عداوت و خشم سر انگشتان خود را به
دندان مىگيرند.
به موردی از کاربرد «أَنامِلَ» در
قرآن، اشاره میشود:
(ها أَنتُمْ أُوْلاء تُحِبّونَهُمْ وَ لا يُحِبّونَكُمْ وَ تُؤْمِنونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ وَ إِذا لَقوكُمْ قالواْ آمَنّا وَ إِذا خَلَوْاْ عَضّواْ عَلَيْكُمُ الأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ موتواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدورِ) «شما كسانى هستيد كه آنها را دوست داريد؛ امّا آنها شما را دوست ندارند. و شما به همه كتابهاى آسمانى ايمان داريد ولى آنها هنگامى كه شما را ملاقات مىكنند، بدروغ مىگويند: «ايمان آوردهايم.» امّا هنگامى كه تنها مىشوند، از شدّت خشم بر شما، سرِ انگشتان خود را به دندان مىگزند! بگو: «با همين خشم بميريد! خدا از اسرار درون سينهها آگاه است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَ إِذا خَلَوْا عَضّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ) و چون به خلوت مىروند،
سرانگشت خود را از شدت خشمى كه بر شما دارند مىگزند.
و كلمه عض گاز گرفتن با دندان با فشار است.
و كلمه انامل جمع انمله است كه به معناى نوک انگشتان است.
و كلمه غيظ به معناى خشم و كينه است.
و عض انامل بر فلان چيز مثلى است كه در مورد تاسف و
حسرت و رساندن شدت خشم و كينه زده مىشود.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «انامل»، ج۴، ص ۵۳۹.