أَسْباط (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَسْباط: (عَشْرَةَ اَسْباطاً)«اَسْباط» جمع
«سبط» (بر وزن ثبت و همچنین بر وزن سِفْت) در اصل، به معنای توسعه و گسترش چیزی به آسانی و راحتی است؛ سپس به فرزندان -مخصوصاً نوهها- و شاخه
های یک
فامیل،
«سبط و اسباط» گفته شده است.
در اینجا منظور از
«اَسْباط» همان
تیرههای بنیاسرائیل است که هر کدام از یکی از فرزندان
یعقوب (علیهالسّلام) منشعب شده بودند.
(وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ) (ما آنها را به دوازده گروه -كه هر يك
طایفهای از دودمان
اسرائيل بودند- تقسيم كرديم و هنگامى كه
قوم موسی در بيابان از او تقاضاى آب كردند، به او
وحی فرستاديم كه: «عصاى خود را بر سنگ مخصوص بزن» ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جست؛ آنچنان كه هر طايفه، چشمه و آبشخور خود را مىشناخت و ابر را بر سر آنها سايبان ساختيم؛ و بر آنها «منّ»
[
نوعى صمغ شيرين گياهان
]
و «سلوى»
[
پرندهاى مانند بلدرچين
]
فرستاديم؛ و به آنان گفتيم: از روزی
هاى پاكيزهاى كه به شما دادهايم، بخوريد؛ و آنها
کفران كردند؛ ولى با اين كار به ما ستم نكردند، بلكه به خودشان
ستم مىنمودند).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه
سبط در لغت به معنای پسر زاده و یا دختر زاده است، و جمع آن اسباط میآید، و لیکن در
بنی اسرائیل به معنای قوم خاصی بوده، سبط در اصطلاح ایشان به منزله
قبیله در نزد
عرب است، از
ابن حاجب نقل شده که گفته است: کلمه اسباطا در این آیه
بدل از عدد است نه
تمیز عدد و گر نه اگر تمیز میبود میبایستی اسباط
بنی اسرائیل حد اقل سی و شش سبط و
تیره میبودند و حال آنکه نبودند، چون سبط در
بنی اسرائیل دوازده
تیره بود و بنا بر این حد اقل جمع سبط سی و شش است، پس ناچار باید بگوییم کلمه اسباطا بدل از عدد است، و تمیز عدد حذف شده چون با بودن اسباطا احتیاجی به ذکر آن نبوده، و تقدیر کلام «و قطعناهم اثنتی عشرة فرقة اسباطا» است؛ البته کسانی دیگر هم گفتهاند که کلمه مذکور تمیز است، و اشکال ابن حاجب هم وارد نیست زیرا اگر چه کلمه به
صیغه جمع است ولی در اینجا به معنای
مفرد آمده و معنای آن، جماعت و یا طایفه و یا نظیر آن است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَسْباط»، ص۴۰.