أَخ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَخ (به فتح الف) از
مفردات نهج البلاغه، به معنای
رفیق، مصاحب، همراه
و برادر است.
بههمین جهت
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در
عهد مالک اشتر مردم را بهعنوان برادران
دینی و یا همنوعان وی میشمارد.
أَخ به معنای برادر، رفيق، مصاحب، میباشد
و ريشۀ آن «اخو» با واو است.
و در اصل كسى را گويند كه با ديگرى در
پدر و مادر و يا در يكى از آندو
شریک باشد، ناگفته نماند:استعمال اخ مانند:
اب و ام و اخت، بسيار وسيع است.
راغب در
مفردات گويد: هر كس با ديگرى در
قبیله يا در
دين، يا در صنعت، يا در معامله، يا در مودّت
و يا در غير اينها شريک باشد به او «اخ» گفته مىشود.
برخی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
همۀ این معانی در «
نهجالبلاغه»، ذیل معناى اخ به كار رفته است؛ لذا امام علی (صلواتاللهعليه) به
مالک اشتر مىنويسد:
«وَ لا تَكونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفانِ: إِمّا أَخٌ لَكَ في الدّينِ، وَ إما نَظيرٌ لَكَ في الْخَلْقِ.» «براى رعيت خود حيوان درنده مباش ... چون آنها دو نوعاند، يا برادر
دينى تو هستند
و يا مانند تو انسانند.»
آنگاه كه از آينده
خبر مىداد مردى از
قبیله کلب گفت يا
امیرالمؤمنین، شما
علم غیب مىدانيد! امام (علیهالسلام) تبسم فرمود
و گفت:
«يا أَخا كَلْب، لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْب، وَ إِنَّما هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذي عِلْم.» «اى برادر قبيله كلب اين اخبار كه از «
صاحب الزنج» مىدهم علم غيب نيست بلكه از صاحب علم (
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)) گرفتهام.»
و نیز فرماید:
«عاتِبْ أَخاکَ بِالاِْحْسانِ إِلَيْهِ، وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالاِْنْعامِ عَلَيْهِ.» «برادرت را (به هنگام خطا كارى) به
وسیله نيكى سرزنش كن!
و شرّ او را از طريق بخشش كردن دور ساز.»
مواردی از این ماده در «
نهجالبلاغه» استفاده شده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «اخ»، ص۳۰.