• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أَجْل (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اَجْل: (مِنْ اَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنَا)
«اَجْل» از مادّه‌ «اجْل» (بر وزن نَخْل) در اصل، به معنای‌ «جنایت» است، سپس به هر کاری که عاقبت ناگواری دارد گفته شده، و بعد از آن به هر کاری که عاقبتی داشته باشد گفته‌اند و الآن غالباً برای تعلیل و بیان علت چیزی به کار می‌رود.



(مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ) (به همين جهت، بر بنی‌اسرائیل مقرّر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسان‌ها را كشته؛ و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى به همه مردم حیات بخشيده است و پیامبران ما، دلايل روشن براى آنان [بنى اسرائيل‌] آوردند، اما بسيارى از آنها، پس از آن در روى زمين، تعدّی و زياده‌روى كردند).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: مرحوم طبرسى در تفسير خود مجمع البيان گفته است كلمه: أجل (با فتحه همزه‌ و سكون جيم) در لغت به معناى جنایت است‌ و راغب در مفردات گفته: كلمه أجل به معناى جنايتى است كه خوف آن رود كه در بلند مدت رخ بدهد، پس هر أجلى جنايت هست ولى هر جنايتى أجل نيست، مثلا گفته مى‌شود: «فعلت ذلك من اجله» من اين كار را به خاطر او انجام دادم و اين كلمه به تدريج در معناى غير لغويش يعنى در تعليل استعمال شد، وقتى گفته مى‌شود: «فعلته من اجل كذا» معنايش اين است كه: من اگر اين كار را كردم به علت فلان بود، و خلاصه سبب عملِ من، فلان شى‌ء بود، و بعيد نيست كه استعمال كلمه مورد بحث در تعليل نخست از اينجا شروع شده باشد كه جرم و جنايتى رخ داده، و ما فوق مجرم را تنبيه كرده و گفته است: «اساء فلان و من اجل ذلك ادبته بالضرب» فلانى كار زشتى كرد و از اين جهت من او را با كتك تاديب كردم، كه در حقيقت خواسته است بگويد: كتك زدن من ناشى بود از جنايت و جرمى كه آن جرم وى را آلوده ساخت، و يا او خود را با آن جرم آلوده ساخت، سپس به تدريج يك‌سره به عنوان تعليل استعمال شده، چنين گفتند: «ازورك من اجل حيى لك و لاجل حبى لك» منشا اينكه تو را زیارت كردم محبتى است كه به تو دارم و به علت محبتم نسبت به تو بوده است.
و از ظاهر سیاق آیه بر مى‌آيد كه اشاره كلمه «ذلك» به داستان پسران آدم است، كه در آیات قبلى سخن از آن رفت، و بنا بر اين معناى جمله مورد بحث چنين مى‌شود كه: پيش آمدن حادثه فجيع پسران آدم باعث شد كه ما بر بنى اسرائيل چنين و چنان حكمى بكنيم. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. مائده/سوره۵، آیه۳۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۹.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۵۱.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۳۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۳.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۱۳-۵۱۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۱۴.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۳.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۸۸.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَجْل»، ص۲۴.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره مائده | لغات قرآن




جعبه ابزار