• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أوب (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





أَوْب (به فتح الف و سکون واو) و مَآب (به فتح میم) از واژگان بکار رفته در قرآن کریم به معنای بازگشت‌ و زمان رجوع و اوّاب (به فتح الف) به معنای بسیار رجوع کننده است. این واژه چندین بار در قرآن در قالب‌های مختلف آمده است.



أَوْب به معنای بازگشت‌ است. (اِنَّ اِلَیْنا اِیابَهُمْ‌) یعنی «راستی بازگشت آنها به سوی ماست».
مَآبٍ‌ مصدر میمی به معنی بازگشت و اسم زمان، (زمان بازگشت) و اسم مکان، (مکان بازگشت) آمده است مثل‌ (اِلَیْهِ اَدْعُوا وَ اِلَیْهِ‌ مَآبِ‌) که به قرینه «الی» به معنی مصدر است و مثل‌ (اِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً، لِلطَّاغِینَ‌ مَآباً)، که به قرینه «جهنم» بمعنای مکان بازگشت است.


اَوّاب صیغه مبالغه است یعنی بسیار رجوع کننده‌ (اِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ‌ اَوَّابٌ‌) این کلمه پنج بار در قرآن آمده است، و آن صفت کسانی است که پیوسته به اطاعت و استغفار و دعا و ترک معاصی به سوی خدا رجوع می‌کنند، اوّابین جمع اوّاب است‌ (فَاِنَّهُ کانَ‌ لِلْاَوَّابِینَ‌ غَفُوراً)
در حالات حضرت داود هست‌ (یا جِبالُ‌ اَوِّبِی‌ مَعَهُ وَ الطَّیْرَ) یعنی‌ «ای کوه‌ها و‌ ای پرنده‌ها با او تسبیح برگردانید و هم آواز شوید»، در جای دیگر هست‌ (اِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ الْاِشْراقِ وَ الطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ‌ اَوَّابٌ‌) «ما کوه‌ها را مسخّر کردیم که با او صبح و شام تسبیح می‌کردند و پرندگان را نیز مسخّر کردیم که دسته جمعی با او هم آواز بودند». از این آیات روشن می‌شود که کوه‌ها و پرندگان در تسبیح، خدا با داود هم صدا می‌شدند، تمام موجودات خدا را تسبیح می‌کنند لکن ما تسبیح آنها را نمی‌فهمیم‌ (وَ اِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ) «کوه‌ها و پرندگان که در تسبیح با او هم صدا می‌شدند آیا دیگران نیز می‌شنیدند و می‌فهمیدند؟ خدا می‌داند».


در مفردات گوید: فرق‌ اَوْب‌ و رجوع آن است که اوب به معنی رجوع با اراده و اختیار است و رجوع اعمّ می‌باشد. ولی در قاموس هست: آبَتِ الشَمس یعنی آفتاب غروب کرد و در نهایه هست: «شَغَلُونَا مِنَ الصَّلَوةِ حَتَّی‌ آبَتِ‌ الشَّمْسُ».
و در قرآن مجید آمده‌ (یا جِبالُ‌ اَوِّبِی‌) می‌دانیم که آفتاب و کوه‌ها صاحب اراده نیستند ولی اوب در آنها بکار رفته است.
امّا نا گفته نماند قول راغب قوی به نظر می‌رسد زیرا اثبات ترادف میان اوب و رجوع مشکل است، در باره‌ یا (جِبالُ‌ اَوِّبِی‌) باید گفت آنها نسبت به تسبیح و فرمان خدا ذی شعور و صاحب اراده‌اند هر چند نسبت بما جامد باشند، و در اقرب الموارد گوید: آبت، لغتی است در «غابت» یعنی گاهی به جای «غابت الشمس» می‌گویند «آبت‌- الشمس»
[۱۷] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
پس آبت عبارت دیگر غابت است و بمعنی اوب نیست.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۳۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۹۷.    
۳. غاشیه/سوره۸۸، آیه۲۵.    
۴. رعد/سوره۱۳، آیه۳۶.    
۵. نبا/سوره۷۸، آیه۲۱- ۲۲.    
۶. ص/سوره۳۸، آیه۴۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۸۹.    
۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۵.    
۹. سبا/سوره۳۴، آیه۱۰.    
۱۰. ص/سوره۳۸، آیه۱۸- ۱۹.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۹۰.    
۱۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۴.    
۱۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۹۷.    
۱۴. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۳۷.    
۱۵. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۷۹.    
۱۶. سبا/سوره۳۴، آیه۱۰.    
۱۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «اوب»، ج۱، ص۱۳۹.    






جعبه ابزار