أثاث (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اثاث: (اَثاثاً وَ مَتاعاً اِلَی حِیْنٍ)«اثاث» به معنای وسائل
خانه است و در اصل از مادّه
«اثّ» به معنای کثرت و درهمپیچیدگی گرفته شده
و از آنجا که وسائل
خانه معمولًا زیاد است به آن
اثاث گفتهاند؛ و به معنای
متاع و
زینت دنیا نیز آمده است.
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
أثاث:
(وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ) (و خدا براى شما از
خانههايتان محلّ سكونت و
آرامش قرار داد؛ و از پوست چهارپايان نيز براى شما
خانههايى
[
خيمههايى
]
قرار دادكه روز كوچ كردن و روز اقامتتان، به آسانى مىتوانيد آنها را جا به جا كنيد؛ و از پشمها و كركها و موهاى آنها، براى شما وسايل زندگى تا زمان معيّنى قرار داد).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه سكن به معناى هر چيزى است كه انسان به وسيله آن سكونت يابد، و كلمه
ظعن به معناى كوچ كردن و بر خلاف
اقامت است و كلمه
صوف، پشم گوسفند را مىگويند، و كلمه
وبر، پشم شتر را، هم چنان كه موى انسان را
شعر و نيز پشم بز را هم شعر مىگويند، و
اثاث به معناى متاع بسيار
خانه است زيرا به يك قطعه از متاع
خانه،
اثاث گفته نمىشود، در مجمع البيان مىگويد:
اثاث جمعى است كه واحد ندارد هم چنان كه
متاع نيز چنين است و متاع از
اثاث عمومىتر است زيرا مطلق
حوائج زندگى را هر چند مربوط به
خانه نباشد، متاع مىگويند؛ یعنی:
خدا قرار داد براى شما از پشمهاى آنها يعنى گوسفندان و اوبارها، يعنى مال شتران، و اشعارها، يعنى مال بزها؛ اثاثا، اثاثى كه در
خانههايتان به كار ببريد و متاعا، و متاعى كه از آن بهرهمند شويد؛ الى حين، البته اين بهرهمندى تا مدتى است محدود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا) (چه بسيار اقوامى را پيش از آنان نابود كرديم كه هم
مال و
ثروتشان و هم ظاهرشان از آنها بهتر بود).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
قرن به معناى مردمى همزمان است، و كلمه
اثاث به معناى متاع
خانه است، ولى بعضى گفتهاند كه: جز بر
اثاث بسيار اطلاق نمىشود، و يك تكه از وسائل زندگى را
اثاث نمىگويند، و اين كلمه در نتيجه جمعى است كه واحد ندارد، و كلمه رءى -به كسره راء و سكون همزه- به معناى هر چيزى است كه از چشم انداز، به نظر بيايد، و در مجمع البيان از بعضى نقل كرده كه گفتهاند: كلمه مذكور
اسم براى هر چيزى است كه ظاهر باشد، و
مصدر نيست، مصدر آن
رأی و نيز
رؤیة است؛ و معناى
آیه اين است كه: اينان به اين
شبهه واهى -كه ما مقام و مجلس بهترى داريم- استدلال مىكنند تا
مؤمنین را
خوار بشمارند و حال آنكه ما قبل از ايشان جمعيتهاى بسيارى كه از نظر كالا و
اثاث و مجلس خيلى بهتر از ايشان بودند، هلاك كرديم.
(دیدگاه شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أثاث»، ص۲۰.