آیه انفاق (دیدگاه ابن تیمیه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیه انفاق، (۲۷۴ سوره بقره) مطابق دیدگاه غالب
مذاهب اسلامی بویژه بسیاری از دانشمندان اهلسنت، در شأن
امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) نازل شده است.
ابن تیمیه با اقامه چند
شبهه سعی در انکار این موضوع دارد. این مقاله سعی دارد، با مراجعه به منابع معتبر
اهلسنت، به بررسی این ادعا بپردازد. بر اساس گزارشات و سندهای متعدد، این
شأن نزول از سوی بسیاری از دانشمندان شیعه و اهلسنت صحیح و پذیرفته شده است و روایات آن از طرق متعدد و توسط علمای بسیاری نقل شده است. ابنتیمیه با
استشهاد به ضعف سند در یک مورد، سعی دارد که روایتِ در این خصوص را کذب و دروغین معرفی کند. در حالی که همین روایت از طرق دیگری نیز رسیده که
ضعف سند را جبران کرده است. وی در
مغالطهای آشکار، با استدلال به عام بودن مفهوم آیه، درصدد رد و تکذیب
سبب نزول است. در صورتی که همه میدانند، سبب نزول، هیچ ارتباطی به عام بودن مفهوم آیه ندارد و در حین اینکه مفهوم آیه عام است و همیشه میتوان به آن عمل کرد. اما سبب نزول آیه خاص بوده و از طریق روایات و نقل ثابت میشود. وی ادعا میکند که سبب نزول
فضیلت نیست! در حالی که همه دانشمندان آن را فضیلت شمرده، و حتی خود او در مورادی دیگر، به فضیلت بودن آن استدلال کرده است.
پیروان
اهلبیت (علیهمالسّلام) برای اثبات
افضلیت و امامت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)، به آیات و روایات مختلفی استناد کردهاند. یکی از این آیات، آیه ۲۷۴ سوره بقره، معروف به «
آیه انفاق» است.
«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون؛
کسانی که مال خود را در شب و روز و پنهان و آشکارا
انفاق میکنند، اجر ایشان پیش خدای تعالی است و خوف و ترسی برای آنان نیست و حزین و ناراحت نیستند.»
استدلال
شیعه در نزول این آیه در شأن امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، مستند به روایات است. این روایات از طرق مختلف و توسط بسیاری از دانشمندان نقل شده است. اکثر مفسرین نیز در تفسیر آیه ۲۷۴ سوره بقره، شأن نزول این آیه را در مورد حضرت علی (علیهالسّلام)صحیح دانسته و روایاتِ در این خصوص را ذکر کردهاند. یکی از معتبرترین کتابها در خصوص بیان شأن نزول آیات،
کتاب اسباب النزول واحدی است که روایت مورد نظر در این خصوص را این چنین نقل کرده است.
«و قال الکلبی نزلت هذه الآیة فی علی بنابیطالب رضیاللَّهعنه، لم یکن یملک غیر اربعة دراهم، فتصدق بدرهم لیلًا، و بدرهم نهاراً، و بدرهم سراً، و بدرهم علانیة، فقال له
رسولاللَّه (صلیاللَّه علیه وآله) ما حملک علی هذا؟ قال: حملنی ان استوجب علی اللَّه الذی وعدنی، فقال له رسولاللَّه صلیاللَّه علیه و آله: اَلا اِنَّ ذلک لک، فانزل اللَّه تعالی هذه الآیة».
کلبی در این خصوص گفته است این آیه در شأن امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) نازل شده است. حضرت علی (علیهالسّلام) چیزی جز چهار درهم همراه نداشت؛ پس درهمی را در شب و درهمی در روز و درهمی مخفیانه و درهمی را آشکارا انفاق کرد. سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ایشان فرمودند چه چیز تو را به این کار وادار کرد؟ امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) پاسخ داد: این کار را انجام دادم تا مستوجب وعده خدا در مورد انفاق کنندگان شوم؛ سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: همانا این اتفاق برایت خواهد افتاد و سپس خداوند این آیه را نازل کرد.
در خصوص پذیرش و یا رد شأن نزول آیه انفاق باید توجه داشت که شأن نزول از طریق نقل، قابل ارزیابی است؛ از آنجایی که در مورد این آیه نیز، شأن نزولهای متفاوتی نقل شده است و روایات در این خصوص متعدد است، (
ابن جوزی در تفسیرش مینویسد: در اینکه این آیه در شأن چه کسی نازل شده سه قول است؛ قول اول در شأن
رباط خیل است و قول دوم در خصوص امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) است و سپس روایت مذکور را نقل کرده و میگوید:
مجاهد،
ابن سائب و
مقاتل نیز بر همین نظرند. وی در قول سوم میگوید: این آیه در شأن علی و
عبدالرحمن بن عوف نازل شده است، و این روایتِ
ضحاک از
ابن عباس است»
همه دانشمندان با توجه به قوت و ضعف روایات در این خصوص، به تقویت یا تضعیف یک شأن نزول رأی دادهاند و هیچ یک از علما، با وجود روایت در خصوص یک شأن نزول، آن را رد نکردهاند. اولین بار ابن تیمیه با طرح شبهات و نه استدلالهای متقن و صحیح، سعی در تکذیب و رد برخی از شأن نزولها (که مورد قبول بسیاری از علمای علم تفسیر بوده و هست)، کرد. متاسفانه بعد از او نیز، برخی از پیروان وی (وهابیون)، حرفها و ادعاهای او را تکرار کرده و به این شبهات پرداختهاند. در ادامه، این مقاله سعی دارد، با استفاده از منابع اهلسنت، به بررسی این دیدگاه و
شبهات طرح شده از طرف وی بپردازد.
ابنتیمیه بعد از اطلاع از کتاب
منهاج الکرامه علامه حلی که در اثبات مقام امامت و افضلیت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) نگاشته شده بود، کتابی با نام
منهاج السنه با رویکرد رد و
ابطال روش و استدلالهای علامه حلی نوشت.
علامه حلی بعد از بیان روایت در خصوص نزول آیه انفاق در شان
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) نوشته است این روایت را
ثعلبی نیز روایت کرده است و از آنجا که چنین اتفاقی برای غیر از ایشان رخ نداده، پس این ماجرا نشانهی افضلیت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) بوده و ایشان امام هستند. («البرهان السابع والعشرون: قوله تعالی: (الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا و علانیة)، من طریق
ابی نعیم (الحافظ) باسناده الی ابن عباس نزلت فی علی، کان معه اربعة دراهم، فانفق درهما باللیل، و درهما بالنهار، و درهما سرا، و درهما علانیة، و روی الثعلبی ذلک. ولم یحصل ذلک لغیره، فیکون افضل، فیکون هو الامام»
ایشان با طرح شبهاتی پیرامون این موضوع (شأن نزول)، فضیلت را انکار نموده، و محورهای گوناگونی را برای اثبات مدعای خویش، طرح مینماید.
ابنتیمیه با شبهه در دو محور سندی و دلالی، سعی در رد این برهان نموده است. اشکالات وی از این قرار است:
اشکال به صحت نقل روایت.
کذب بودن روایت.
عام بودن مضمون آیه.
ناسازگاری محتوای آیه با روایت.
عدم فضیلت بودن عمل به آیه.
به عنوان مقدمه باید به این نکته در خصوص روش و نحوه استدلال علامه حلی توجه داشت که یکی از مهم ترین شروط امامت نزد علامه حلی، افضلیت است. ایشان از مجموعه ادله و شواهد برای افضلیت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) استفاده کرده است. آیه انفاق نیز یکی از شواهد افضلیت است.
بهترین روش ارزیابی سخن علامه حلی در خصوص نزول آیه انفاق در شأن امام علی (علیهالسّلام)، مراجعه به کتب تفسیری و حدیثی است. اکثر مفسرین در تفسیر آیه ۲۷۴ بقره، شأن نزول این آیه را در مورد حضرت علی (علیهالسّلام) دانسته و روایت ابنعباس در این خصوص را ذکر کردهاند. بغوی در
معالم التنزیل فی تفسیر و التاویل،
بیضاوی در تفسیر خود،
انوار التنزیل و اسرار التاویل،
این روایت را نقل کردهاند. قرطبی نیز در ذیل این آیه آورده است «و روی عن ابن عباس انه قال هذه الآیه، نزلت فی علی بن ابیطالب رضیالله عنه، کانت معه اربعة دراهم فتصدق بدرهم لیلا و بدرهم نهارا و بدرهم سرا و بدرهم جهرا، ذکره عبدالرزاق قال اخبرنا عبدالوهاب بن مجاهد عن ابیه عن ابن عباس».
همین روایت را
شوکانی در تفسیر خود ذکر کرده و اضافه میکند. هرچند
عبدالوهاب ضعیف است، ولی
ابنمردویه این روایت را از طریقی دیگر از ابن عباس نقل کرده است.
در ادامه به ذکر هر یک از اشکالات ابنتیمیه در این خصوص و پاسخ به آنها میپردازیم.
اشکالات و استدلالهای ابنتیمیه، مبنی بر عدم افضلیت امیرالمومنین علی (علیهالسّلام)، در محورهای گوناگونی که ارائه داده است، قابل نقد و اشکال بوده، و در نهایت این افضلیت قابل اثبات است.
ابنتیمیه با باطل خواندن این برهان، خواستار بررسی "
صحت نقل" شده است. وی ادعا کرده است که روایت ابونعیم و
ثعلبی، دلیل بر صحت نقل نمیباشد.
در پاسخ به شبهه صحت نقل، روایت مذکور از منابع روایی اهلسنت بررسی شده است.
ثعلبی شأن نزول آیه انفاق درباره امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) را در تفسیرش این گونه ذکر کرده و میگوید: «مجاهد عن ابنعباس قال: کان عند علیّ بنابیطالب (کرّم الله وجهه) اربعة دراهم لایملک غیرها، فتصدق بدرهم سرّا، و درهم علانیّة، و درهم لیلا و درهم نهارا، فنزلت الَّذِینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ الآیة. و عن یزید بن روان قال: ما نزل فی احد من القرآن ما نزل فی علی بن ابیطالب رضیاللهعنه».
مجاهد از ابنعباس نقل کرده است که نزد امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) چهار درهم بود و غیر آن چیزی نداشت. درهمی از آن را مخفیانه و درهمی را آشکار، و درهمی را شب و درهمی را روز صدقه داد؛ پس این آیه در شان ایشان نازل شد. یزید بن روان گفته است: در شأن هیچ کس مانند آنچه در شأن امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) از قرآن نازل شده، وجود ندارد.
ثعلبی روایت را در متن تفسیرش بدون
سند ذکر کرده است. باید متذکر شد که این مطلب از اعتبار نقل او نمیکاهد؛ زیرا که منابع ثعلبی، علاوه بر اساتید و
مشایخ وی، («منابع ثعلبی را در تفسیر
الکشف و البیان می توان به دو دسته شفاهی و مکتوب تقسیم کرد. وی مجموعه
مسموعات خود را از قریب به سیصد تن از شیوخ هم عصرش با ذکر سند، در جای جای تفسیر آورده است. این شنیدهها علاوه بر احادیث نبوی، شامل
قصص و
حکایات و همچنین اقوال پراکنده مفسران و محدّثانی است که تالیف مستقل و مکتوبی نداشتهاند. ثعلبی از میان این سیصد شیخ، بیشتر مطالب را از استادانی چون
ابن حبیب نیشابوری و
ابومحمد عبدالله بن حامد و
حاکم نیشابوری و بیش از همه،
ابوعبداللّه حسین بن محمد بن فَنْجویِه ثقفی دینوری شنیده است»؛ برای تفصیل بیشتر به منابع ذیل رجوع کنید
شامل کتابهای موجود در عصر او میباشد. او با ذکر فهرست این کتب (به همراه طرق اجازه آنها در مقدمه کتابش)،
از تکرار اسناد در متن، خودداری کرده است.
دانشمندان، ثعلبی را در
علم تفسیر و قرائات و ادبیات عرب و فن وعظ، ستوده و او را در نقل حدیث، ثقه دانستهاند. («وی دوبار بر وثاقت ثعلبی در حدیث اذعان کرده است»
کتابهای طبقات الشافعیه ایشان را از فقهای شافعی برشمرده و به فقاهت وی تصریح کردهاند.
ثعلبی در عصر خود، به خصوص در تفسیر قرآن، آوازهای بلند داشته است؛ به گونهای که طالبان علم از مناطق دوردست و از هر مذهبی برای استفاده از مجلس درس وی، به
نیشابور سفر میکردند.
کتاب تفسیر وی با نام
الکشف و البیان، در زمره تفاسیر جامع و بر منهج تفاسیر ماثور و از منابع معتبر تفسیری است. بیشتر عالمان، منابع این تفسیر را ستوده و برخی آن را برتر از تفاسیر دیگر دانستهاند.
ابونعیم حدیث را به این طریق روایت کرده و میگوید: مرا (ابونعیم الحافظ) ابوبکر بن خلاد از احمد بن علی الخزار از محمود بن حسین مروزی از عبدالله بن محمد بن جعفر از محمد بن یحیی بن مالک الضبی از محمد بن سهل جرجانی و محمد بن ابراهیم بن علی، این دو از ابوعروبه از سلمه بن شبیب از عبدالرزاق از عبدالوهاب بن مجاهد از پدرش از ابن عباس در قول خداوند که فرمود: «الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیه» حدیثی نقل کرد که در شأن امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) نازل شد. با او چهار درهم بود که در شب یک درهم و در روز یک درهم و در پنهان یک درهم و در آشکار یک درهم، انفاق نمود. (این روایت در کتاب
النور المشتعل من کتاب ما نزل من القرآن فی علی (علیهالسّلام) در صفحات ۴۳-۴۴ ذکر شده است. این کتاب بازنویسی کتاب ما انزل من القرآن فی علی از ابونعیم است که با تلاش آقای محمدباقر محمودی و استفاده از دیگر منابع اهل سنت بازنویسی شده و در ذیحجه ۱۴۰۶ق، منتشر شده است.
این حدیث را دیگر دانشمندان اهلسنت در کتب خود مانند قندوزی
و الجوینی،
از طریق ابونعیم نقل کردهاند.
علاوه بر ابونعیم و ثعلبی، دانشمندان بسیاری از اهلسنت این روایت را در کتب خویش ذکر کردهاند. موارد زیر نمونهای از آن است.
قندوزی این حدیث را از موفق بن احمد، حموینی، ثعلبی، مالکی و ابونعیم و
معجم الکبیر نقل کرده است.
ابن حجر هیثمی و
قندوزی، همین حدیث را از قول "
واقدی" آوردهاند.
ابن صباغ مالکی از واحدی نقل میکند که در تفسیرش حدیث ابنعباس را نقل نموده است.
خوارزمی همین روایت را از مجاهد نقل مینماید؛ سپس شعری که چند فضیلت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را یادآور شده، در ادامه سخنش میآورد.
هیثمی،
نحاس،
واحدی،
حاکم نیشابوری،
بغوی،
زمخشری،
قرطبی،
فخر رازی،
خازن،
طبرانی،
ابناثیر،
سیوطی، («سیوطی در تفسیر خود آورده است که عبدالرزاق، عبد بن حمید، ابن جریر، ابن منذر، ابن ابیحاتم، طبرانی و ابنعساکر از ابنعباس نقل کردهاند که آیه ۲۷۴ سوره بقره در شان امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) نازل شده است. او چهار درهم داشت، یکی را شب (در راه خدا) صدقه داد و یکی را روز و یکی را پنهانی و یکی را آشکارا، که این آیه نازل گردید»؛
شوکانی،
ابن کثیر،
ابنعساکر،
صدیق حسنخان،
ابنجوزی،
گنجی،
طبری،
شبلنجی،
ابنطلحه شافعی،
ابنمغازلی،
نیز این حدیث را نقل کردهاند. («در منابع شیعی نیز این روایت را میتوان دید: رواه الصدوق فی العیون مسندا عن الرضا و روی فی التبیان مثله عن ابن عباس. و فی مجمع البیان. و رواه فی الکشاف»
این روایت با طرق دیگری نیز وارد شده است. نقل این حدیث با طرق مختلف، میتواند آن را تا درجه صحیح ارتقاء دهد.
حاکم حسکانی ۱۵ روایت در این زمینه از ابنعباس و مجاهد با طرق متعدد گزارش کرده که سند آنها متصل است.
ابنتیمیه این روایت را کذب دانسته است.
وی جهت اثبات ادعای خویش، هیچ دلیلی اقامه نکرده است.
دلایل صحت این روایت:
الف ـ با توجه به آنچه در نقد اشکال صحت نقل گذشت، این حدیث را ثعلبی و ابونعیم و دیگران نقل کردهاند.
ب ـ این روایت از طرق مختلفی نقل شده و فقط از طریقی که در آن عبدالوهاب بن مجاهد است، ضعیف شمرده شده و برای کذب بودن آن هیچ دلیلی وجود ندارد.
ج ـ ضعف این روایت از طریق
ابنمجاهد، با وجود طرق دیگر جبران شده است؛ بنابراین صحت این حدیث تا درجه «حسن لغیره» («انّ الحدیث الحسن لغیره: هو الحدیث الذی فیه ضعف غیر شدید، کان یکون راویه ضعیفاً لا ینزل عن رتبة مَن یعتبربه، او
مدلّساً لم یصرّح بالسماع، او کان سنده
منقطعاً، وکلّ ذلک مشروط بامرین: ان لا یکون الحدیث شاذّاً، وان یروی من وجه آخر مثله او اقوی منه، بلفظه او بمعناه»)
ارتقاء یافته است.
د ـ این حدیث با همین مضمون، بدون ذکر نام
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) از طرق صحیح دیگری نقل شده («در تفاسیر اهل سنت روایات دیگری نیز یافت میشود که مضمون روایت مذکور را دارد؛ اما نام
انفاق کننده در آن مشخص نشده است؛ برای نمونه سیوطی از ابنابیحاتم از طریق مسعر از عون نقل کرده است: قال قرا رجل (الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیه)؛ فقال انما کانت اربعه دراهم فانفق درهما باللیل و درهما بالنهار و درهما فی السر و درهما فی العلانیه»؛
که صدور روایت را تایید میکند.
ابنتیمیه با عام شمردن این آیه مدعی شده هر کس در شب و روز، مخفیانه و آشکار صدقه بدهد، به آیه عمل کرده و مصداق آن میگردد. این موضوع در مورد شخص امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و غیر او مساوی است و انحصار آیه در یک فرد خاص، مورد اراده نمیباشد.
اشکال قول ابنتیمیه این است که سبب نزول، هیچ ارتباطی به عام بودن آیه ندارد و به مفهوم عام آیه لطمه نمیزند. وی در مغالطه ای آشکار با ادعای عام بودن مضمون آیه، سبب نزول را رد کرده است. عام بودن مضمون آیه نه تنها در این مورد، بلکه در بسیاری از آیات قرآن دارای اتفاق نظر است؛ در حالی که سبب نزول فضیلتی است که برای اثبات آن، نیاز به اقامه دلیل نقلی و محکم (مانند روایت)، است. («ابنتیمیه خود در تعریف شأن نزول گفته: شأن نزول حادثه یا عملی است که قبل از نزول آیه اتفاق افتاده و سپس آیه در شأن آن نازل شده است. نه اینکه بعد از نزول آیه، با عمل به مضمون آن، خود را مورد شأن نزول قرار دهد».
در تعریف سبب نزول میگویند: هرگاه در دوران
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چیزی واقع میشد، یا رویدادی پیش میآمد و یا به منظور شناخت حکمی شرعی یا کاری از کارهای لازم دینی، از حضرت سوال میشد، یک یا چند آیه فرود میآمد. آن وقایع و رویداد را "سبب نزول" مینامند؛
با توجه به این تعریف، اگر بخواهیم سبب نزول آیه مورد نظر را بیابیم، باید سراغ حوادثی برویم که قبل از نزول آیه اتفاق افتاده است؛ از طرفی اثبات یا رد سبب نزول، مستند به اقوال و احادیث دوران نزول قرآن است؛ یعنی سبب نزول فقط از طریق
روایات قابل اثبات است و نه با دلایل عقلی و ظنی! با توجه به این نکات، بین عمل به آیه و سبب نزول تفاوت وجود دارد. سبب نزول رویداد و عاملی است که قبل از نزول آیه در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رخ داده؛ حال آنکه عمل به مضمون آیه، بعد از نزول و آگاهی از آن است و میتواند در موارد متعدد و در هر زمانی بعد از نزول آیه، واقع شود؛ در نتیجه، آنچه علامه حلی به آن استشهاد کردهاند، طبق روایات، گفته رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سبب نزول است.
صابونی در کتاب
التبیان فی علوم القرآن مینویسد: اسباب نزول، با رای و نظر درک نخواهد شد؛ در واقع باید از طریق روایتِ درست و دریافت خبر از آنان که شاهد نزول آیات بودهاند و یا از اسباب نزول آگاهی دارند و از
صحابه بزرگوار و
تابعین نیکوکار و یا از کسانی که دانش خود را از دانشمندان متعهد و شایسته کسب کرده و به پژوهش و تحقیق پرداختهاند، به آن پی برد؛
پس شناخت اسباب نزول بر مبنای نقلِ درست تکیه دارد و علامه حلی نیز از این طریق وارد شده است؛ در مقابل، ابنتیمیه با ادلهای ضعیف که برداشت شخصی وی است، در مقابل نقل ایستاده که خلاف اسلوب و روش پذیرفته شده
اهل حدیث و
سلف است.
ابنتیمیه عبارت (باللیل والنهار، سرا و علانیه) را این گونه تفسیر کرده و میگوید: مراد از انفاق در شب، همان انفاق سری و انفاق در روز همان انفاق علنی است؛ لذا از دیدگاه وی،
مدلول آیه فقط شامل دو انفاق شده و با روایت سبب نزول در خصوص امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)، ناسازگاری دارد؛ چراکه روایت ذکر شده در خصوص امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)، به جای دو انفاق، به بیان چهار انفاق پرداخته است. وی دلیل تفسیر خویش را این گونه بیان کرده است: از آنجایی که دو عبارت «باللیل و النهار» و «سرا و علانیه» به هم
عطف نشدهاند، «سرا و علانیه» مصدر یا حال برای «باللیل و النهار» است، پس منظور از انفاق در آیه در دو مورد ذیل منحصر میشود.
الف ـ انفاقِ سِری در شب.
ب ـ انفاق علنی در روز؛
اما این ادعا به سه دلیل باطل است که در ادامه بیان میگردد.
اولا: دلیل وی در انحصار آیه در دو انفاق (یعنی انفاق پنهانی در شب و آشکار در روز)، نادرست است؛ چراکه
فخر رازی در تفسیر خود ذیل این آیه آورده است: این آیه از آنجایی که آخرین آیه در بیان حکم انفاقات است، لاجرم باید اکمل وجوه انفاق را ذکر کند و جمیع احوالات و اوقات را شامل شود.
بیان ابنتیمیه در انحصار انفاقات در دو حالت، با این بیان
تناقض دارد. بیان ابنتیمیه شامل انفاق پنهانی در روز و انفاق آشکار در شب نمیشود.
از طرفی استدلال ابنتیمیه در مورد اینکه «سرا و علانیه» حال، برای «بالیل و النهار» است نیز درست نمیباشد؛ چراکه اگر «سرا و علانیه» حال باشد، مرجع این حال، عبارت «باللیل و النهار» نیست؛ بلکه همان طور که سیبویه گفته است، این حال به ضمیر انفاق برمیگردد. این امکان هم وجود دارد که این عبارت،
صفت برای
مصدر محذوف باشد.
ثانیا: مقصود آیه از انفاق در جمیع اوقات و شرایط است. «باللیل و النهار» انفاق در جمیع اوقات و عبارت «سرا و علانیه»، انفاق در جمیع شرایط را به شنونده تذکر داده است؛
به علاوه از نظر عقلی نیز، انفاق پنهانی در روز و انفاق آشکار در شب نیز امکان داشته و انحصار در دو صورتی که ابنتیمیه مدعی شده، صحیح نیست.
ثالثا: نقل روایات با طرق مختلف از طریق شیعه و اهلسنت، نادرستی، غیرمنطقی و غیرعلمی بودنِ انکار واقعیت تاریخی بر اساس گمانهزنی ابنتیمیه را به خوبی نشان می دهد. بر بطلان قول وی همین بس که خود در چند سطر بعد، هر چهار حالت را ذکر کرده و ممکن می داند. او مینویسد: اینجا مگر بیش از انفاق چهار درهم در چهار حال، مطلب مهم دیگری وجود دارد؟ این کار تا روز قیامت از هر کسی ممکن است سر بزند و باب انجام آن مفتوح بوده و قابل تکرار است.
ابنتیمیه در خصوص این شبهه دچار «
جدل همراه با قیاسِ باطل» شده است. استدلال وی به اینکه صورت مصور و قطعی در آیه، دو صورت انفاق آشکار در روز و انفاق مخفی در شب است، از موارد قیاس باطل است؛ زیرا همان طور که ذکر شد، روایات متعددی از طرق مختلف خلاف این ادعا را ذکر کرده و عقل هم حکم میکند که میتوان در روز، انفاق مخفی و در شب، انفاق آشکار داشت.
ابن تیمیه میگوید: اگر فرض کنیم که امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) چنین کاری کرده است و چهار
درهم در چهار حالت و زمانهای متفاوت صدقه داده باشد و این آیه در شان وی نازل شده باشد، این عمل وی بسیار کوچک و ناچیز است و هر کسی میتواند انجام دهد و بسیاری تا قیامت انجام خواهند داد؛ در نتیجه این عملِ کوچک و پیش پاافتاده نمیتواند از خصائص باشد و دلیل بر افضلیت ایشان به عنوان امام نیست.
وی در این مورد نیز به جدل و مغالطه دست زده است. مغالطه او در اینجاست که مدعی شده، مردم میتوانند تا قیامت، چهار درهم انفاق کرده و مصداق آیه باشند؛
باید توجه داشت، این مطلب که مردم میتوانند با عمل به آیه مصداق آن واقع شوند بر کسی پوشیده نیست؛ از طرفی مصداق بودن آیه، مورد استشهاد علامه حلی نبوده است؛ بلکه نزول آیه در شان امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) مورد
استشهاد و دلیل
فضیلت ایشان است؛ چراکه رفتار امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) قبل از نزول آیه، به یقین با رفتار کسانی که از مضمون کلام خدا بعد از نزول آگاهی دارند، قابل مقایسه نیست. ابنتیمیه میخواهد با این
قیاس، عمل امام که موجب نزول آیه در شأن ایشان شده را با اعمال نیک دیگران بپوشاند که در واقع این قیاس صحیح نیست؛ چراکه تمام علما بر تفاوت درجه بین اعمال و به خصوص این گونه اعمال که در شأن آنان آیه نازل شده، اعتراف دارند.
از طرفی باید توجه داشت که علامه حلی، تنها دلیل فضیلت و امامت
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) را این انفاق ندانسته است؛ بلکه آن را شاهدی در کنار دیگر شواهد افضلیت ایشان و نه امامت برمیشمرند.
جدل همراه با طعن و ناسزاگویی نیز یکی از نقدهای جدی به روش ابنتیمیه در مباحث
عقلی و
نقلی است. وی از این روش، جهت بی ارزش و بی اهمیّت جلوه دادن استدلال و عمل طرف مقابل، استفاده کرده است. وی با کوچک و بیارزش شمردن عمل، سعی در تخریب مخاطب دارد. او سعی دارد، با کوچک شمردن
صفات کمالی و فضیلتهای نفسانی امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)، ایشان را با اضعف
صحابه، برابر برشمرد. وی در این خصوص، صفات و کمالات امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) که خداوند در شان آنها آیه نازل کرده است را صفاتی بسیار عادی و کوچک میشمارد و به مخاطب چنین
تلقین میکند که اینها فضیلت و کمال نیستند؛ بلکه امری عادیاند که ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد.
شأن نزول آیه انفاق طبق روایات
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خصوص
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) است و مورد پذیرش بسیاری از دانشمندان شیعه و اهلسنت میباشد که به برخی از اقوال ایشان در مقاله اشاره شد. بر اساس گزارشات و اسناد متعدد، این
روایت صحیح و پذیرفته شده است و ادعای
کذب بودن روایت از طرف ابنتیمیه پذیرفته نیست. ابنتیمیه با استدلال به ضعف سند میخواهد روایت را تکذیب کند؛ در حالی که همین روایت از طرق دیگری نیز رسیده است که ضعف سندی آن را جبران کرده است. وی در مغالطهای آشکار، با استدلال به عام بودن مفهوم آیه، درصدد رد و تکذیب سبب نزول است؛ در حالی که همه میدانند که سبب نزول هیچ ارتباطی به عام بودن آیه ندارد و در حین اینکه مفهوم آیه عام است و همیشه میتوان به آن عمل کرد، اما سبب نزول آیه خاص بوده و از طریق روایات و نقل ثابت میشود. وی مسئله سبب نزول آیه در خصوص امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) را فضیلت نمیداند؛ در حالی که این گونه فضائل را همه دانشمندان مسلمان قبول داشته و دارند. شبهات وی در خصوص ناسازگاری محتوای آیه با روایت و ناچیز بودن عمل نیز، ناتمام بوده و با روایت و نقل ناسازگاری دارد؛ در واقع اینگونه اشکالتراشی و نحوه استدلال، نشان میدهد که وی در این خصوص، برخلاف روش علمی رفتار کرده است.
(۱) قرآن کریم.
(۲) آل مجدد، سیدحسن، خلاصة منهج النقد في علوم الحدیث، قم، مرکز تخصصی کلام، جزوه آموزشی، سال تحصیلی ۹۲-۹۱ش.
(۳) ابن ابیحاتم رازی، عبدالرحمن، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبه نزار مصطفی الباز، بیتا.
(۴) ابناثیر، عزالدین، اسدالغابة، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
(۵) ابنتیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت، دارمکتبةالحیاة، چاپ اول، ۱۴۹۰ق.
(۶) ابنتیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة، تحقیق محمد رشاد سالم، عربستان، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، چاپ اوّل، ۱۴۰۶ق.
(۷) ابنجوزی، جمالالدین، التذکرة فی الوعظ، محقق احمد عبدالوهاب فتیح، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق.
(۸) ابنجوزی، جمالالدین، زاد المسیر فی علم التفسیر، محقق، عبدالرزاق المهدی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
(۹) ابنطلحه شافعی، محمّد، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، تحقیق، ماجد بن احمد العطیة، بیجا، بینا، بیتا.
(۱۰) ابنعربی، ابوعبدالله محی الدین محمد، تفسیر ابن عربی، تحقیق، سمیر مصطفی رباب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
(۱۱) ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، تحقیق، عمرو بن غرامة العمروی، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ق.
(۱۲) ابنکثیر دمشقی، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، محمد حسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اوّل، ۱۴۱۹ق.
(۱۳) ابنمغازلی، علی بن محمد، مناقب علی بن ابی طالب، تحقیق و تعلیق، ابی عبدالرحمن ترکی بن عبدالله الوادعی، یمن، دار الآثار صنعاء، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
(۱۴) اندلسی، ابنعطیه، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتب العزیز، بیروت، دارالکتب العلمیه. بیتا.
(۱۵) آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، تحقیق علی عبدالباری عطیة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اوّل، ۱۴۱۵ق.
(۱۶) بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی التفسیر و التاویل، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
(۱۷) بلاغینجفی، محمد جواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
(۱۸) بیضاوی، عبدالله بن محمد، تفسیر البیضاوی المسمی انوار التنزیل و اسرار التاویل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۳۰ق.
(۱۹) ثعلبی، احمد، الکشف والبیان عن تفسیر القرآن، تحقیق، الامام ابی محمد بن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اوّل، ۱۴۲۲ق.
(۲۰) جوینی، ابراهیم بن سعدالدین،
فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم السلام، بیروت، مؤسسة المحمود، چاپ اوّل، ۱۴۰۰ق.
(۲۱) حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق محمد باقر محمودی، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
(۲۲) حلی، حسن، منهاج الکرامه، مشهد، موسسه عاشورا، ۱۳۷۹ش.
(۲۳) حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، چاپ دوّم، ۱۹۹۵م.
(۲۴) خوارزمی حنفی، موفق بن احمد، المناقب، بیروت، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۲۵) زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا.
(۲۶) ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، محقق، مجموعة من المحققین باشراف الشیخ شعیب الارناؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، ۱۴۰۵ق.
(۲۷) سبکی، عبدالوهاب بن تقی الدین، طبقات الشافعیة الکبری، تحقیق، محمود محمد الطناحی، عبدالفتاح محمد الحلو، بیروت، للطباعة و النشر والتوزیع، چاپ دوّم، ۱۴۱۳ق.
(۲۸) سمرقندی، نصر بن محمد بن احمد، بحر العلوم، بی جا، بی نا، بی تا.
(۲۹) سیوطی، جلالالدین، الدر المنثورفی التفسیر بالماثور، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر، بی تا.
(۳۰) شبلنجی شافعی، مومن بن حسن، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، قم، الشریف الرضی، بی تا.
(۳۱) شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت، دارالوفاء و دار ابن حزم، چاپ دوم، ۱۴۲ق.
(۳۲) صابونی، محمدعلی، درآمدی بر علوم قرآنی، التبیان فی علوم القرآن، ترجمه محمد بهاءالدین حسینی، سنندج، افخم زاده، چاپ دوم، ۱۳۹۳ش.
(۳۳) صدیق حسنخان، ابو الطیب، فتحُ البیان فی مقاصد القرآن، بیروت، المَکتبة العصریَّة للطبَاعة والنّشْر، ۱۴۱۲ق.
(۳۴) صریفینی، تقیالدین، المنتخب من کتاب لسیاق التاریخ نیشابور، محقق، خالد حیدر، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر التوزیع، ۱۴۱۴ق.
(۳۵) طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق، حمدی بن عبد المجید السلفی، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوّم، بی تا.
(۳۶) طبری، محبالدین احمد، الریاض النضرة فی مناقب العشرة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، بی تا.
(۳۷) طبری، محبالدین احمد، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، قاهره، دارالکتب المصریة، ۱۳۵ق.
(۳۸) علاءالدینخازن، علی، لباب التاویل فی معانی التنزیل تفسیر خازن، تصحیح محمد علی شاهین، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اوّل، ۱۴۱۵ق.
(۳۹) عتر الحلبي،نور الدين محمد، منهج النقد في علوم الحديث، سوریه ـ دمشق،دار الفكر، الطبعة الثالثة، ۱۴۱۸ق.
(۴۰) فخررازی، محمد بن عمر، تفسیر فخر رازی المشتهر بالتفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
(۴۱) قرطبی، محمّد، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، تحقیق احمد البردونی و ابراهیم اطفیش، قاهره، دارالکتب المصریة، چاپ دوّم، ۱۳۸۴ق.
(۴۲) قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، قم، دار الاسوة للطباعة والنشر، ۱۴۱ ق.
(۴۳) گنجی شافعی، محمّد بن یوسف، کفایه الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)، تهران، دار احیاء تراث اهلالبیت، ۱۴۰۴ق.
(۴۴) مالکی، ابنصباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمه، قم، دارالحدیث للطباعة و النشر، ۱۴۲۲ق.
(۴۵) مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
(۴۶) نحاس، احمد بن محمد، معانی القرآن، محقق، محمد علی صابونی، مکه، جامعةام القری، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
(۴۷) واحدینیشابوری، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، تحقیق، کمال بسیونی زغلول، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
(۴۸) هیتمی، ابنحجر، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، لبنان، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۷ق.
(۴۹) هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، تحقیق،حسامالدین القدسی، قاهره، مکتبة القدسی، ۱۴۱۴ق.
هاشمی شاهقبادی، سیدرضا، مجله سراج منیر شماره ۳۵، برگرفته از مقاله «بررسی دیدگاه ابن تیمیه در تکذیب نزول آیه انفاق در شأن امیرالمومنین علی (علیهالسلام)».تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۰/۲۱