آیندهنگری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیندهنگری و فرجاماندیشی در مسائل مختلف دنیوی که در منابع دینی از آن تحت عنوان «حزم» یاد میشود، یکی از مهمترین
فضائل اخلاقی در حیطهی تحقق بخشیدن به
بصیرت و موفقیت شخص به حساب میآید؛ به صورتی که رفع ابهام از اموری که قرار است در آینده به عرصهی ظهور درآیند، در کنار اکتساب
سعادت، به برخورداری از روحیهی دوراندیشی و آیندهنگری نسبت داده شده و از آن به عنوان مبدل تهدید ناشی از اتفاقات آینده به فرصت حاصل از محکمکاری و محافظهکاری در انجام امور یاد شده است. البته در رابطهی با ماهیت آیندهنگری زمانی حکم به صحت و مثبت بودن آن میشود که ارکان و عناصر تشکیلدهندهی آن از قبیل اندیشه و
خرد،
مشورت و نظرخواهی،
احتیاط و محافظهکاری،
اعتدال و میانهروی و
توکل و اتکاء به نیروی لایزال الهی موجود باشند تا اولاً آیندهنگری را فضیلت بدانیم و ثانیاً از آثار و فوائد آن که آخرتگرایی، پنهان نمودن عقیده،
صبر و تامل،
جهاد با نفس و
آرامش خاطر بخشی از آنان را تشکیل میدهند، بهرهمند گردیم و عاقبت نیکی را برای خود رقم بزنیم.
طبق استشهاد لغتدانان، واژهی «حزم» در معانی «سامان دادن»، «استوار کردن»، «عاقبتاندیشی» و «هوشیاری» استعمال شده است که حالتی ضد غفلت و بیخیالی میباشد.
از نظر علمای
علم اخلاق، حزم و دوراندیشی عبارت است از: «حالتی که بیانگر تدبر و
تفکر در موضوعی خاص میباشد»؛ بنابراین انسان حازم کسی است که در موضوع، اندیشه میکند، ولی این اندیشه تنها محدود به خود موضوع نیست، بلکه همهی جوانب موضوع و پیامدهای واقعی و احتمالی آن را می
سنجد؛ چنانچه
ابن هیثم بحرانی در اینباره مینویسد:
دوراندیشی عبارت از پیشبینی نسبت به رویدادهایی که ممکن است در آینده انجام گیرد و این کار به درستی و سلامتی نزدیکتر و از فریب خوردن دورتر خواهد بود.
مسالهی آیندهنگری و عاقبتاندیشی یکی از مفاهیم گستردهای است که در منابع دینی و متون روایی با واژگان متعددی از آن تعبیر میشود که هر کدام از زاویهای به این
فضیلت اخلاقی اشاره دارند و عبارتند از:
واژهی «تدبیر» که ماخوذ از مادهی «دَبر» و به معنای «دوراندیشی» و «نظر به عاقبت امر داشتن» استعمال شده است،
یکی از پرکاربردترین واژگان مرتبط با واژهی «حزم» میباشد؛ چنانچه در روایات متعددی بر دوراندیشی در آیات
قرآن کریم اشاره شده است و در حدیثی از
امام علی (علیهالسلام) میخوانیم: «الا لا خَیرَ فی قِراءهٍ لیسَفیها تَدَبُّرٌ؛
بدانید که در قرآن خواندنی که با تدبّر همراه نباشد، خیری نیست». که مراد از «تدبیر» در حدیث شریف، برخورداری از تفکر دوراندیشانه و به کاربردن آن در فهم
احکام الهی میباشد.
واژهی «تفکر» ماخوذ از مادهی «فکر» و به معنای دقیق و صحیح کلمه در معنای «تامل» و «اندیشیدن» در عاقبت امور، استعمال شده است و به عبارت دیگر به کار گرفتن نیروی عقل و اندیشه، برای استنتاج امور مثمر ثمر است که از این حیث ارتباط تنگاتنگی با مفهوم حزم و دوراندیشی داشته و زیربنای انجام موفق تمامی امور به حساب میآید؛ چنانچه
امام صادق (علیهالسلام) با ارجاع به این خاصیّت، عمل با تفکر را افضل اعمال دانسته و میفرماید: «فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ؛
یک ساعتاندیشیدن در
خیر و صلاح، از هزار سال
عبادت بهتر است». چرا که عنصر اساسی در تحقق مفهومی حزم و حالت آن در انسان، اندیشه واندیشیدن است.
این واژه که در اصل ماخوذ از مادهی «بصر» و به معنای «آگاهی» و «بینایی» میباشد، یکی از مهمترین و پرکاربردترین واژگان مرتبط با «حزم» بوده و به عبارتی حزم از مصادیق بصیرت به حساب میآید. با این تفاوت که حزم، بیشتر ناظر به عمل همراه با احتیاط میباشد، اما بصیرت نیز هر چند که ناظر به عمل است، ولی بیشتر به اندیشه آن توجه داشته و از این حیث با مفهوم «حزم» متفاوت میباشد؛ لذا حزم یعنی اینکه انسان به فرجام کارها در لایهها و سطوح مختلف آن بنگرد و با نوعی تدبیر، فراتر از آنچه به عنوان خروجی و برآیند و برونداد مستقیم عمل است، بنگرد و لوازم دور و نزدیک آن را
بسنجد و آنگاه
عزم انجام آن را بنماید.
فرجاماندیشی و آیندهنگری در هر کاری، نقش بسزایی در کیفیت و سرانجام آن کار دارد؛ به صورتی که اگر انسان پیش از انجام دادن هر کاری، دربارهی نتیجه و آیندهی آن بیاندیشد، سود و زیانش تا حد زیادی قابل پیشبینی میباشد. این موضوعی است که در آموزههای دینی بر آن تاکید فراوانی شده و از آن به عنوان اصل و رکن اساسی در رسیدن به موفقیت تعبیر شده است. در حدیثی از امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در اهمیت این فضیلت اخلاقی میخوانیم: «مَن اخَذَ بالحَزمِ اسْتَظْهَرَ، مَن اضاعَ الحَزمَ تَهوَّرَ؛
آنکه دوراندیش باشد، احتیاط کند و آنکه دوراندیشی را رها کند، بیباک شود».
فردی که با توجه به آینده زندگی میکند، میداند که اجزای زمان با هم ارتباط ناگسستنی دارند و آینده چیزی نیست جز آنچه اکنون انجام میدهد؛ از اینرو، در استفاده از تمام فرصتها برای دســترسی به اهداف آیندهاش میکوشد. به همین خاطر عاقبتاندیش بودن یکی از پسندیدهترین فضائل اخلاقی به حساب میآید و برخی از جهات اهمیت آن عبارتند از:
ویژگی دوراندیشی و آیندهنگری، ضامن شفاف شدن ابهامهای آینده بوده و تصمیمات آتی را رقم میزند؛ لذا افراد دوراندیش در مقایسهی با دیگران، تصویری شفافتر از مسائل، رفتارها، واکنشها و رویدادها دارند و بر همین اساس بهرهمندی انسان از آیندهای روشن و کم ابهام، با استفاده از دوراندیشی و جامعنگری قابل تحقق است و داشتن افق روشن، ثمرهی انسان در اصل برنامهریزی بهینه و کارآمد برای آینده به حساب میآید؛ چنانچه امام علی (علیهالسلام) در تبیین معنای دوراندیشی میفرماید: «الحَزمُ النَّظَرُ فی العَواقِبِ و مُشاوَرَةُ ذَوی العُقولِ؛
دوراندیشی، عاقبتنگری و مشورت
[
رایزنی
]
با خردمندان است». بدین معنا که شخص دوراندیش با استفادهی از خردورزی و اندیشیدن، ابهامات و تردیدها را از بین برده و با قاطعیت، عزمی جدی و خیال راحت، اقدام به انجام فعالیتهای خود میکند؛ چنانکه آن حضرت در جای دیگری میفرماید: «لایدهش عند البلاء الحازم؛
انسان دوراندیش در گرفتاریها دچار حیرت و سرگردانی نمیشود».
حزم و دوراندیشی انسان را قادر میسازد تا خطرات و فرصتهایی که در آینده با آنها مواجه میشود را، پیشبینی کرده و بدین ترتیب زمان لازم برای تفکر و تصمیمگیری پیش از برخورد با آنها را داشته و تهدیدات محتملِ ناشی از خطاهای احتمالی را از بین برده و از آنها فرصتی برای اقدام و عمل عاقلانه بسازد؛ به همین خاطر و با توجه به خطرات محتمل در عدم عاقبتاندیشی در انجام امور، امام علی (علیهالسلام) نسبت به این مساله هشدار داده و میفرماید: «مَن تَورَّطَ فی الاُمورِ بغَیرِ نَظَرٍ فی العَواقِبِ فَقد تَعرَّضَ للنَّوائبِ؛
هر کس بدون عاقبتاندیشی در کارها دست به
[
انجام
]
کاری بزند، خود را گرفتار سختیها و مصائب میکند». این در حالی است که انجام امور بر پایهی آیندهنگری و دوراندیشی نه تنها شخص را از ابتلاء به این مصائب مصون میدارد، بلکه او را به سمت انتخاب مسیر صحیح نیز رهنمون میسازد.
به طور کلی آیندهنگری و تدبیر، لازمهی مدیریت انسان در امور فردی و اجتماعی است و بدون آن در زندگی کامیاب و موفق نخواهد شد؛ زیرا آدمی در طول زندگی به ویژه در سنین جوانی همواره با مسائلی مواجه میشود که نیاز به اندیشه و تدبر و پایاننگری داشته و اگر به حبلالمتین حزم و دوراندیشی متوسل شود، میتواند موفقیت و پیروزی در تمامی آن عرصهها را برای خود به ارمغان بیاورد؛ از همینرو در منابع دینی و متون روایی به کرات نسبت به آیندهنگری تاکید شده و
ائمهی معصومین (علیهمالسّلام) تربیت فرزندان خود را بر این پایه برنامهریزی میکردند تا سعادت و موفقیت آنان را تضمین نمایند؛ چنانچه در حدیثی از
امام مجتبی (علیهالسلام) خطاب به فرزندان نوجوان میخوانیم:
انّکُم صِغارُ قَومٍ و یُوشِکُ ان تَکونوا کِبارَ قَومٍ آخَرینَ، فَتَعَلَّمُوا العِلمَ، فَمَن لم یَستَطِعْ مِنکُم ان یَحفَظَهُ فَلْیَکتُبْهُ و لیَضَعْهُ فی بَیتِهِ؛
شما خردسالانِ قومی
[
نسلی
]
هستید که به زودی بزرگان قوم
[ نسلی
] دیگر میشوید. پس
دانش بیاموزید و هر یک از شما که نمیتواند علم را در حافظهاش نگه دارد، آن را بنویسد و در خانهاش نگهداری کند.
حکایت: وصیت
محمد امین (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به آیندهنگری
امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که مردی به حضور پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) شرفیاب شد و درخواست کرد که به او سفارشی کند. حضرت پرسید: آیا سفارشپذیر هستی که به تو سفارش کنم؟ آن مرد جواب داد: آری. آنگاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به او فرمود: «فانّی اوصیک اذاً انت هممت بامر فتدبر عاقبته، فان یک رشداً فامضه و ان غیاً فانته عنه؛ به تو سفارش میکنم هر وقت تصمیم بر کاری گرفتی، به پایان آن بیاندیش؛ اگر آن را درست و مطابق مصلحت دیدی، انجام بده و اگر نادرست و گمراهکننده بود، از انجام دادن آن خودداری کن».
همانطور که میدانیم غالب
مفاهیم اخلاقی از ارکان و عناصری تشکیل شدهاند که آگاهی از این ارکان ضمن کمک به فهم دقیق از آن موضوع اخلاقی، کمک میکند تا با شناخت صحیح آن موضوع، حد و مرز معینی برای آن رسم نمود. فضیلت حزم و دوراندیشی نیز از ارکان و عناصری تشکیل شده است که عبارتند از:
از مهمترین عناصری که در تحقق حزم باید مورد توجه قرار گیرند، مسالهی اندیشیدن و خردورزی است؛ چرا که عنصر اساسی در تحقق مفهومی حزم و حالت آن در انسان،اندیشه و اندیشیدن است. به عبارت دیگر، حازم کسی است که پیش از هر عملی میاندیشد و هیچ عملی را بدون اندیشه و اندیشیدن انجام نمیدهد؛ از اینرو امام علی (علیهالسلام) در بیان تعریف «حزم» به این رکن اشاره کرده و میفرماید: «الحَزمُ باجالَةِ الرَّاْیِ؛
دوراندیشی با به کارانداختن اندیشه به دست میآید». «اجاله» به معنای جولان دادن و «رای» به معنای فکر میباشد و منظور از جولان دادن فکر این است که انسان همچون اسب سواری که در تمام اطراف میدان نبرد، قبل از شروع گردش میکند تا از نقاط ضعف و قوت با خبر شود، باید در مسائل مهم نیز چنین کند و تمام جوانب یک مساله را از خوب و بد بدون اغماض بررسی کند تا بتواند تصمیم صحیح را اتخاذ کند. بنابراین «اندیشه» زیربنای شکلگیری آیندهنگری بوده و بدون آن، نمیتوان شخص را به صفت «حازم» نامگذاری نمود.
با توجه به مطالب فوقالذکر نتیجه میگیریم که بهرهمندی از عقل و اندیشهورزی، از مهمترین عناصر تحقق مفهومی حزم است. در این میان بهرهمندی از عقول دیگران و مشورت با آنان و تجربیات پیشین خود و دیگران نیز در تحقق مفهوم اندیشهورزی کمک میکند؛ از اینرو در روایات بسیاری هنگامی که به عناصر حزم اشاره میشود، به مشورت، بهرهگیری از تجربیات خود و دیگران نیز توجه داده میشود؛ به عنوان نمونه نبیمکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در پاسخ یکی از اصحاب که از چیستی حزم سؤال کرده بود، فرمود: «
[
قیل ما الحَزمُ؟ قالَ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
]
مُشاوَرَةُ ذَوی الرّایِ و اتِّباعُهُم؛
حزم عبارت است از مشورت کردن با صاحبنظران و پیروی کردن از نظر آنها».
زیرا کسی که دوراندیش است، کمتر اهل ریسک و خطر بوده و بیگدار به آب نمیزند و به هر کس و هر چیزی اعتماد نمیکند؛ بلکه اعتماد او بر اساس
برهان و دلیل قاطع و یقینی است و یکی از بهترین مبادی رسیدن به
یقین، مشورت با دیگران و استفادهی از تجارب آنان در مسائل و عرصههای گوناگون میباشد که شخص را از ارتکاب خطاها مصون میدارد.
انسان آیندهنگر همواره انتظار فرصتها را میکشد تا به درستی و در زمان مناسب وارد عمل شود که این آمادگی داشتن نیازمند صبر و انتظار میباشد؛ چرا که میداند اکنون زمان عمل نیست و احتیاط آن است که تا شرایط فراهم نیامده وارد عمل نشود، ولی بیخیال هم نیست، بلکه همه چیز را برای عمل آماده و مهیا میکند و تا وقت انجام آن رسید، به سرعت و عزم جدی وارد عمل میشود.
بنابراین احتیاط همراه با آمادگی، تاثیر مهمی در تحقق حقیقت حزم دارد؛ از همینرو نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که در آموزههای اسلامی، جنبهی احتیاط در حزم بسیار مورد تاکید و توجه قرار گرفته است و حتی اینکه شخص را ملزم میکنند که مشورت کند و از تجربیات پیشین خود و دیگران بهره گیرد، در راستای سوءالظن داشتن به عمل خود و احتیاط ورزیدن است؛ در همین راستا
امام رضا (علیهالسلام) میفرماید: «مَنِ اسْتَحْزَمَ و لَم یَحْذَرْ فقدِ اسْتَهْزا بنَفسِهِ؛
کسی که بخواهد دوراندیشی کند، اما محتاط و برحذر نباشد، خود را مسخره کرده است».
شخص دوراندیش و عاقبتنگر، پس از توجه و اهتمام به ارکان فوقالذکر، باید توجه داشته باشد که در آیندهنگری و احتیاطکاری نباید راه
افراط را پیمود که موجب
جبن و ترس است. بر این اساس، حزم را بر مدار اعتدال تعریف کردهاند و افراط و تفریط را در آن ناپسند دانستهاند و همانگونه که تَهَوُر
[
بیباکی
]
، نادرست است، جُبن و بُزدلی نیز نکوهیده میباشد؛ چنانکه در حدیثی از
امام حسن عسکری (علیهالسلام) آمده است: «انّ للحَزمِ مِقْدارا، فانْ زادَ علَیهِ فهُو جُبْنٌ؛
همانا دوراندیشی و احتیاط اندازهای دارد که اگر از آن فراتر رود، بُزدلی خواهد بود». بدین معنا که اگر شخص در استفادهی از آیندهنگری و دوراندیشی آنقدر زیادهروی کند که آیندهنگری به ترسی غالب برای او و در تمامی موارد تبدیل شود، نه تنها دیگر دوراندیشی و از فضائل اخلاقی به حساب نمیآید، بلکه خود از موانع مهم بر سر راه شخص در گذر زندگی محسوب میشود که از مذمومترین
رذائل اخلاقی میباشد.
دوراندیشی همچون لبهی چاقویی میماند که افراط در آن انسان را به رذیلهی جبن و تفریط در آن انسان را گرفتار رذیلهی بینیازی از
خداوند و
غرور و تکبر مینماید؛ از همینرو شخص دوراندیش با وجود عناصر فوقالذکر، همواره میبایست تا خود را متکی به نیرو و
امدادهای غیبی الهی بداند؛ زیرا در واقع حازم، کسی است که باتوجه به سوءظنی که نسبت به احتمالات در مقام عمل دارد، با دوراندیشی احتیاط کند تا آیندهی خود را ایمن بدارد؛ پس حازم همواره، ناظر به آینده است و درحال،
احتیاط را ترک نمیکند و با اتکاء به قادر لایزال الهی، چشم امید قطعی و یقینی به آینده بر اساس اندیشهها و تفکرات خود، نمیبندد؛ چنانکه امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «انَّ مِن الحَزمِ انْ تَتَّقوا اللّه و انَّ مِن العِصْمَةِ الاّ تَغْتَرّوا باللّه؛
از موارد دوراندیشی است که
[
نسبت به
]
خداوند
تقوا را رعایت کنید و از جمله مصادیق مصونیت از
گناه آن است که به خداوند غرّه نشوید».
در نتیجه اگر ارکان فوقالذکر که هرکدام به عنوان علتی برای تشکیل آیندهنگری به حساب میآیند، به صورت مجتمع و در یک قضیه موجود بودند، میتوان گفت آیندهنگری و امید به آن ممدوح و از فضائل است و الا امید به آینده بدون وجود عناصر تشکیلدهندهی آن، نوعی اتکاء به
وهمیات خواهد بود که از زذائل اخلاقی محسوب میشود.
هر چند که دوراندیشی و آیندهنگری محدود به مورد یا زمان خاصی نیست، ولی رعایت این فضیلت اخلاقی در برخی از موارد از اهمیت بیشتری برخوردار است که عبارتند از:
میدانیم که دسترسی به زمان آینده برای آدمی فراهم نیست، اما این امکان وجود دارد که انسان با استفادهی صحیح از زمان حال، آینده خود را به بهترین شکل ممکن رقم بزند. انسان باید ضمن برنامهریزی برای زندگی، اهداف کوتاه مدت و بلندمدت را نیز ترسیم نماید و در راستای همان برنامهها زندگی خود را مدیریت کند تا به
کمال و
سعادت نهایی دست پیدا کند.
بنابراین یک شخص دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی میکند و صرفاً به آنچه که در جریان زندگی پیش میآید واکنش نشان نمیدهد، بلکه بر طبق درک اهداف و برنامههایش تصمیم میگیرد و عمل میکند؛ از همینرو غالباً افراد دوراندیش زندگی موفقی دارند.
یکی دیگر از عرصههای ظهور و بروز دوراندیشی، آیندهنگری در مدیریت منابع مالی است؛ بدین معنا که انسان برای زندگی در
دنیا و تهیهی ما یحتاج خود اعم از مسکن، خوراک و پوشاک نیازمند اعتبار میباشد تا با بهره گرفتن از آن نیازهای اولیهی خود را برطرف سازد؛ بدیهی است که موفقیت در این عرصه نیازمند آیندهنگری و برنامهریزی برای آن در کنار تلاش و توکل به خداوند است تا آدمی گرفتار مشکلاتی از ناحیه نشود.
امام علی (علیهالسلام) با اشاره به این مهم میفرماید: «آفه المعاش سوء التدبیر؛
عدم عاقبتاندیشی، آفت زندگی است»؛ همچنانکه در جای دیگری فرموده است: «حسن التدبیر یُنمی قلیل المال و سوءالتدبیر یفنی کثیره؛
تدبیر درست، مال کم را میافزاید و تدبیر نادرست، مال زیاد را کم میکند».
آیندهنگری نسبت به امور معنوی خصوصاً دوراندیشی نسبت به زندگی ابدی از اهمیت والایی در میان آموزهها و تعالیم اسلامی برخوردار میباشد؛ چنانکه امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در این رابطه فرموده است: «الْمُؤْمِنُونَ هُمُ الَّذِینَ عَرَفُوا مَا اَمَامَهُم؛
مؤمنان کسانی هستند که آینده خویش را میشناسند».
وضعیت آدمی در آینده وابسته به کارهایی است که امروز انجام میدهد؛ به همین خاطر لازم است تا در آغاز هر کاری ابتدا نتیجهی آن را
سنجیده و میزان تاثیر آن را در سرنوشت خویش مورد بررسی قرار بدهد و اگر دید فایدهای به حال آخرتش ندارد، آن کار را انجام ندهد؛ چنانچه امام علی (علیهالسلام) در جای دیگری میفرماید: «مِنْ کمالِ الحزمِ الاستعداد للنّقلة و التّاهبُ للرحلة؛
آمادگی برای انتقال
[
به آخرت
]
و توشه برداشتن برای کوچ از کمال دوراندیشی است».
از آثار و کارکردهایی که برای حزم در روایات آمده میتوان اهمیت آن را شناسایی کرده و افراد را به اکتساب و به کارگیری آن راغب نمود؛ چنانکه امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) از این فضیلت اخلاقی به عنوان سرمایهی افولناپذیر انسان یاد کرده و میفرماید: «الحَزْمَ بضاعةِ
[
و
]
التَّوانی اضاعة؛
دوراندیشی سرمایه است و سستی تباهکنندهی مایه». در این قسمت از مقاله به ذکر آثار و فوائد این فضیلت اخلاقی میپردازیم:
دوراندیشی شخص در وهلهی اول موجب میشود تا کارها را با توجه به
آخرت سنجیده و انجام دهد که نهایت آیندهنگری و
تعقل او را میرساند؛ چنانکه امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) میفرماید: «الحازِمُ مَن لَم یَشْغَلْهُ غُرورُ دُنْیاهُ عنِ العَمَلِ لاُخْراهُ؛
دوراندیش کسی است که فریبندگی دنیا او را از کار برای آخرتش باز ندارد». کسی که همهی جوانب عملی را
سنجیده و با دوراندیشی بد و خوب عمل و بازتاب و پیامدهای دور و نزدیک آن را دانسته است، با انگیزهی قویتری وارد عمل میشود و عزم قوی خود را برای تحقق مقصود از طریق عمل، جزم میکند.
حکایت: آخرتاندیشی، ثمرهی آیندهنگری
اسکندر ذوالقرنین، در مسافرتهای طولانی خود، با جمعیتی برخورد کرد که از پیروان
حضرت موسی (علیهالسلام) بودند. زندگی آنان در آسایش توام با عدالت و درستکاری بود. اسکندر خطاب به آنان گفت: ای مردم! مرا از جریان زندگی خود آگاه سازید که سراسر زمین را گشتم؛ ولی مانند شما را ندیدم. به من بگویید چرا قبرهای مردگانتان در حیاط خانههای شماست؟ مردم گفتند: برای آنکه
مرگ را فراموش نکنیم و یاد مرگ از قلب ما خارج نشود. اسکندر گفت: چرا خانههای شما، در ندارد؟ مردم گفتند: در میان ما دزد و خائن وجود ندارد و همه مورد اطمینان یکدیگریم. اسکندر گفت: چرا حاکم و فرمانروا ندارید؟ مردم گفتند: چون به یکدیگر
ظلم و ستم نمیکنیم. اسکندر پس از پرسشهای دیگر، به آن مردم علاقمند شد و در آن سرزمین ماند و سرانجام همانجا از دنیا رفت.
اهل حزم به سبب همان دوراندیشی و احتیاطی که در انجام عمل دارند، اهل بیان کار و اقدامات خودشان نیستند. لذا اهل مخفیکاری هستند؛ چرا که آشکار شدن برخی از مسایل موجب میشود که نتوانند عمل خود را به درستی انجام دهند و شاید با مخالفتهای بیرونی مواجه شده و از رسیدن به مقصد و مقصود باز ایستند؛ چنانکه امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «مَن اظْهَرَ عَزْمَهُ بَطَلَ حَزْمُهُ؛
هر که تصمیم خود را آشکار سازد، دوراندیشیاش باطل و بیاثر گردد». بنابراین حفظ عقیده به جهت تامین اغراض مشروع خود، نوعی آیندهنگری به حساب میآید.
همانطوری که از منابع دینی استفاده میشود، انسان آیندهنگر به دلیل توجه به نهایت کاری که به آن مبادرت ورزیده، از رنج واندوههایی که احتمال بروزشان بوده، پیشگیری کرده و در مسیر رسیدن به اهداف آیندهاش، همانند مسافری آشنا به مسیر و جاده است و نه چون یک غریبهای که، ناآشنایی با خطرات و مشکلات احتمالی او را رنج دهد؛ از اینرو از آرامش و سکون
نفس خاصی برخوردار است؛ چنانچه امام علی (علیهالسلام) با توجه به وجود آرامش در افراد آیندهنگر، آنان را اهل مدارا دانسته و میفرماید: «الحازِمُ مَن داری زَمانَهُ؛
دوراندیش کسی است که با روزگار خود مدارا کند».
بیشک یکی از مهمترین مباحثی که در رابطه با فضائل و رذائل اخلاقی باید مورد توجه قرار بگیرد، راهکارهای انجام فضائل و ترک رذائل است؛ از همینرو در این بخش به تبیین برخی از مهترین راهکارهها در زمینه برخورداری افراد از فضیلت آینده نگری میپردازیم:
با توجه به این مطلب که آیندهنگری و توجه به آنچه در آینده، احتمال وقوع آن میرود، موجب خواهد شد تا انسان، خود را برای رو به رو شدن با دشواریهای پیشِرو، آماده سازد، برخورداری از صبر و به کارگیری تامل یکی از مهمترین راهکارها در مسیر دستیابی به این فضیلت اخلاقی به شمار میرود؛ اما در مقابل، شخصی که هیچگونه اهمیتی برای آینده قائل نیست و یا بدون توجه به آن، گام بر میدارد، به هنگام پدید آمدن برخی مشکلات، قافیه را باخته، دچار نابسامانیهای فراوانی خواهد شد؛ چنانچه امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «احْزَمُ النّاسِ مَن کانَ الصّبرُ و النَّظَرُ فی العواقِبِ شِعارَهُ و دِثارَهُ؛
دوراندیشترین مردمان کسی است که شکیبایی و عاقبتاندیشی، جامهی زیرین و زبرین
[
رویین
]
او باشد».
فردی که با توجه به آینده زندگی میکند، از آنجا که میداند اجزای زمان با هم ارتباط ناگسستنی دارند و آینده، چیزی نیست به غیر از آنچه امروز و اکنون انجام میدهد؛ از اینرو، در استفاده از تمام فرصتها برای دسترسی به اهداف آیندهاش میکوشد. آن هم کوششی که نتیجهاش موفقیت و به دنبال آن، نشاط خواهد بود؛ چنانکه در حدیثی از امام مجتبی (علیهالسلام) مبنی بر نقش
اغتنام فرصت در حزم میخوانیم که: «ما الحَزمُ؟ انْ تَنْتَظِرَ فُرْصَتَکَ و تُعاجِلَ ما امْکَنَکَ؛
حزم عبارت است از اینکه منتظر رسیدن فرصت خود باشی و چون فرصت دست داد، بشتابی».
به درستی که شخص عاقل عاقبتاندیش به جای پرداختن به دنیا و آنچه در آن است، به اصلاح نفس خود مشغول میشود و تمام هم و غم خود را برای زدون زنگار گناه از وجود خود به کار میگیرد؛ از همین رو
جهاد با نفس خود از راه کارهای دوراندیشی دانسته شده است. امیر بیان (علیهالسلام) با اشارهی به این مهم میفرماید: «انَّ الحازِمَ مَن شَغَلَ نَفْسَه بجِهادِ نَفْسِهِ فاصْلَحَها و حَبَسها عَن اهْوِیَتِها و لَذّاتِها فمَلَکَها؛
دوراندیش کسی است که خود را به جهاد با نفسش مشغول دارد و آن را اصلاح گرداند و نفس را از خواهشها و لذّتهایش باز بدارد و زمام آن را در اختیار گیرد».
حکایت: آیندهنگری یوسف (علیهالسلام) ضامن سعادتش شد
حضرت یوسف (علیهالسلام) هنگامی که به خانهی
عزیز مصر قدم نهاد، پس از سه سال به سن بلوغ رسید.
زلیخا که محو زیبایی و قیافهی جذاب و قد و قامت یوسف شده بود، مدت هفت سال او را خدمت کرد و همواره میخواست که یوسف نگاهی به او کند، ولی آن نوجوان آراسته و وارسته از آلودگیها، از ترس خدا در این مدت هفت سال سر به پایین بود و حتی یکبار نیز به زلیخا نگاه نکرد. زلیخا گفت: ای یوسف! سرت را بلند کرده و نگاهی به من کن. یوسف (علیهالسلام) گفت: میترسم هیولای کوری و نابینایی بر دیدگانم سایه افکند. زلیخا گفت: چه چشمهای زیبایی داری؟! یوسف (علیهالسلام) فرمود: همین دیدگان من در خانهی
قبر، نخستین عضوی هستند که متلاشی شده و روی صورتم میریزند.
زلیخا گفت: چقدر بوی خوشی داری؟ یوسف (علیهالسلام) فرمود: اگر سه روز بعد از مرگ من، بوی مرا استشمام نمایی از من فرار میکنی. زلیخا گفت: چرا نزدیک من نمیآیی؟ یوسف (علیهالسلام) فرمود: چون میخواهم به قرب خدا نائل شوم. زلیخا گفت: گام بر روی فرشهای پر بهاء و حریر من بگذار و به خواستهی من اعتنا کن. یوسف (علیهالسلام) فرمود: میترسم بهرهام در
بهشت از من گرفته شود. زلیخا دید با تقاضا و خواهش و انواع نقشههای فریبدهنده نمیتواند یوسف (علیهالسلام) را تسلیم هواهای خود گرداند، خواست او را تهدید کند و بترساند، بلکه به هدف خویش برسد، به یوسف (علیهالسلام) گفت: «اسلمک الی المعذبین؛ تو را به شکنجهدهندگان میسپارم». یوسف (علیهالسلام) فرمود: «اذا یکفینی ربی؛ در این صورت خدای من، مرا کافی است».
زندگی آدمی از ابتدای خلقت تا کنون فراز و نشیبهای فراوانی را به خود دیده و آنچه که در منابع دین از تاریخ گذشتگان نقل شده در کنار وقایعی که مورخین نقل کردهاند و حوادثی که انسان هر روزه با آنها دست و پنجه نرم میکند بهترین فرصت را برای عبرت گرفتن از گذشته و برنامهریزی برای آینده را فراهم میسازد تا آدمی در سایه این پند و عبرتگیری به مقام حزم و دوراندیشی نائل آید.
امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) در اینباره فرموده است: «رَحِمَ اللّه عَبدا تَفَکَّرَ وَ اعتَبَرَ، فابصَرَ ادبارَ ما قَد ادبَرَ، و حُضورَ ما قَد حَضَرَ؛
خدای رحمت کند بندهای را که بیندیشد و عبرت گیرد؛ پس، رفتن آنچه را که رفته و فرا رسیدن آنچه را که فرا رسیده است، ببیند».
۱. آیا آیندهنگری همان
طول امل [
آرزوی طولانی
]
مذمومی که در روایات به آن اشاره شده است، نمیباشد؟
پاسخ: باید توجه داشت که این دو مورد دو مقولهی جداگانه بوده و دارای جهات متفاوت میباشند؛ بدین صورت که:
اولاً: تفاوت در ماهیت: آیندهنگری نوعی تدبیر است که هر عاقلی به آن نیاز دارد؛ زیرا هر کس باید برای زندگی آیندهی خود تدابیر لازم را بیاندیشد، فراز و نشیب کار را
بسنجد و مشورتهای لازم را انجام بدهد و سپس با توجه به همهی اینها، برنامهای جامع و قابل عمل را طرح نماید و در اجرای آن کوشش کند؛ ولی آرزوهای طولانی که در روایات مورد نکوهش قرار گرفتهاند، همان بلندپروازیهای خیالی و نفسانی هستند که انسان را به خود مشغول میسازند و موجب
غفلت وی میشوند.
ثانیاً: تفاوت در آثار: از طرفی آیندهنگری و برنامهریزی برای آینده به انسان آرامش و به زندگی
امید میدهد و نشاط روحی و روانی را به دنبال دارد؛ ولی آمال و آرزوهای طولانی، حسرت و دستیابی به امور غیر معقول را در دل ماندگار کرده و زندگی را تلخ و آرامش را از بین میبرد.
و از طرف دیگر کسانی که در زندگی دارای برنامهاند، ضمن پرداختن به مسائل مادی از دیگر وظایف دینی و اخلاقی غافل نخواهند شد. اما افرادی که آرزوهای طولانی دارند، این آمال و آرزوها است که آنان را به خود مشغول کرده و از
یاد خدا و
قیامت غافل میکند؛
بنابراین پیوند این دو مقوله به یکدیگر و جاری کردن حکم واحد در قبال آنها، اشتباهی محض میباشد؛ چرا که هر کدام به مفهومی غیر از مفهوم دیگری اشاره و اشعار دارند.
۲. آیا دلبستن به آینده و امید به آن از نظر
اسلام مشروعیت دارد؟
پاسخ: اصولاً کار اختیاری انسان، تنظیم رفتارها و کنشها برای رسیدن به چیزی است که در آینده تحقق مییابد. انسان هیچوقت برای کار موجود و چیزی که اکنون موجود میباشد، تلاش نمیکند؛ بلکه همهی تلاشها برای این است که چه کنیم تا به نتیجه برسیم. بدیهی است آن نتیجه برای آینده بوده و وقتی در پی تحقق نتیجهایم، باید بدانیم شرایط تحققش چیست؟ زمان تحقق چه شرایطی باید موجود باشد؟ چه مقداری از آن موجود هست و به چه میزان میتوان آن را ایجاد کرد؟ بنابراین اعتقاد به آیندهی قطعی، مادامی که تمام جزئیاتش مشخص نشده باشد، هیچ منافاتی با شؤونات دینی نداشته و چه بسا اطلاع از آن باعث ایجاد امید در انسان شود و برای رسیدن به موفقیت، بر تلاشش بیافزاید و او را زودتر به نتیجه برساند.
سایت مجمع جهانی صادقین، برگرفته از مقاله «حزم و آیندهنگری»، تاریخ بازیابی ۹۹/۱۰/۱۱