آواز (موسیقی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آواز (در هنر
موسیقی )، کلام یا اصوات انسانی که با ایجاد تغییراتی در شدت و ارتفاعشان تبدیل به موسیقی کردند.
آهنگ در
پهلوی به معنی «کشش» به کار رفته که از ریشه اوستایی sang به معنی «کشیدن» گرفته شده است و در فارسی بیشتر به معنی
قصد و
عزم است، اما به معنی
طرز،
روش،
قاعده و
قانون، همچنین به معنی نوا، آوا، لحن و آواز به کار رفته است و به نظر میرسد که معنی لحن برای
آهنگ از معنی «طرز و روش و قاعده» گرفته شده باشد.
قدما در
زبان عربی و نیز غالباً در زبان فارسی، لفظ الحان (جمع لحن) را به جای
آهنگ به کار بردهاند.
کلمه آواز در اصل به معنی مطلق
صوت و نیز صوت موسیقی به کار رفته است
و آنچه امروز، آواز نامیده میشود، سرود و گاه غزل و ترانه
و قول
خوانده میشده است.
آواز به معنی خاص آن از دیرباز شناخته شده و مورد بحث بوده است،
اما با اینکه در کتبی مانند کتاب الموسیقی الکبیر،
الکافی فی الموسیقی
و جامع الالحان
و بسیاری از فرهنگها معنی و مفهوم آن ذیل
لحن و گاه
غنا آمده، یافتن تعریفی جامع و مانع در آنها برای آواز دشوار است، زیرا اغلب تعاریف شامل صدای انسان و صدای سازها میشود. بدیهی است که تعاریفی مانند «صدای کشیده طرب انگیز»
یا «هنری که اشعار موزون را
آهنگین میسازد»
نیز کاملاً وافی به مقصود نیست.
فارابی در
تعریف لحن میگوید: «لفظ
موسیقی به معنای
آهنگ (الحان) است و نام لحن، گاه بر نغمهها (نتها) یی گوناگون که به ترتیبی معین تنظیم شدهاند، اطلاق میشود».
پژوهشگران اروپایی لحن را
ملودی ترجمه کردهاند، چنانکه فارمر «تألیف الالحان» را که عنوان مبحث هشتم رساله موسیقی مندرج در النجاة
ابن سینا است.
در تعریف ملودی (
آهنگ) نیز گفتهاند: «ملودی عبارت است از گروهی اصوات متوالی، با زیر و بمی متنوع، که گوش صاحبان
ذوق و
احساس را خوش آید».
در موسیقی از ترکیب چند
صوت، میزان، و از تألیف چند میزان، جمله موسیقی یا
آهنگ ساخته میشود.
بنابراین
آهنگ، یک جمله
موسیقی ، و یا به معنایی وسیعتر مؤالفت چند جمله موسیقی است.
درباره منشأ آواز،
دانشمندان اسلامی ۳ عقیده ابراز کردهاند: ۱. آواز مانند
شعر ناشی از قریحهای فطری در
انسان است و همچنان که حیوانات به طور فطری در برابر حالاتی که بر آنها عارض میشود، اصواتی متناسب با آن حالات از خود بروز میدهند،
انسان نیز به طور طبیعی
احساسات و تأثرات خود را با ادای اصوات نشان میدهد و چون احساس و تأثرش بیشتر است، آنجا که تأثرش با کلمات بیان نشود، فریاد میزند و بالاخره به ترنم میافتد....
آنچه از این نظریه مستفاد میشود این است که آواز بازتابی از فعل و انفعالات روحی و جسمی انسان است، اما نمایش صوتی این فعل و انفعالات معمولاً به صورت فریاد ظاهر میشود و در آغاز فاقد ویژگی موسیقایی است و اگر آوازی باعث ارضای خاطر شخص گردد، آن آواز در مرحله تکامل یافتهای از موسیقی است نه در حد ابتدای آن
۲. نظریهای هست که مطابق آن «اصول موسیقی و نغمات الحان» از حرکات منظم عالم
افلاک و نغمههای متناسب هر یک، به وسیله فیثاغورث که در نتیجه صفای
نفس و پاکی دلش نغمههای حرکات افلاک و کواکب را میشنیده، استخراج شده است و آن مرد حکیم و اخلاف وی میخواستهاند به این وسیله نفوس غافل را از عالم کون و فساد بیرون آورند و متوجه جهان روحانی سازند
بر مبنای این نظر موسیقی را
حکمای یونان ابداع کرده و عامه ناس از آنها آموخته و برای اغراض خود به کار بردهاند
۳. در تأیید و به نحوی دنباله رأی دوم نظری است که آواز را مختص گروههایی میداند که همه نیازهای ضروری و مهم آنان برآورده شده و تنها به عنوان یک عامل تازه لذت و خوشی در پی آن میروند.
آواز را بر مبنای هدفهای مورد نظر به ۳ گروه تقسیم کردهاند: لذتبخش، خیال انگیز و انفعالی. آواز از لذت، خیال و انفعال انگیخته میشود و نیز باعث برانگیختن این ۳ در نفس میگردد.
غنا ،
نوحهسرایی ،
مرثیهخوانی ، قرائت با
آهنگ و حُداء (= آواز مخصوص راندن شتر) را از آوازهای انفعالی ذکر کردهاند.
آواز تا قرن نهم به نُه طریق تصنیف و اجرا میشده است که مهمترین آنها نوبت مرتب نام داشته است. این نوع تصنیف شامل قول، غزل، ترانه و فروداشت بوده است و رعایت این ترتیب و شرایط خاص هر یک از این قطعات، قید مرتب را توجیه میکند. قول با شعر عربی، غزل با شعر فارسی، ترانه با شعر عربی یا فارسی اما حتماً بر وزن رباعی و فروداشت شبیه به قول و با شعر عربی خوانده میشده است. حافظ مراغی قطعه پنجمینیز بر این قطعاتافزوده بوده است.
اکنون قالب اجرای آواز ایرانی ردیف است، و ردیف عبارت است از قسمت آواز در هر دستگاه.
از آنجا که هر
آهنگ به مناسبتی یا به
نیتی ساخته میشود، و این مناسبتها و نیات متنوع است،
آهنگها را از نظر قالب و محتوی به ۳ گروه بخش کردهاند:
مذهبی،
رزمی و
بزمی.
مراد از
آهنگ مذهبی
آهنگی است که برای جلب
رأفت ارباب انواع،
نیایش خدای یگانه و
ستایش پیامبران و
معصومان و
تعزیت آنها آفریده شده است.
بنابراین، همه
سرودهای مذهبی، از جمله
گاثهها (
گاهان) و
یسنا، پارهای از
آهنگهای محلی که مضمون
شعر آنها مذهبی است و نیز
آهنگهای
اذان،
نوحه، بخش
آهنگین در
روضهخوانی،
مرثیه،
مناجات،
مدح و
منقبت و
تعزیه همه در این بخش قرار میگیرد.
آهنگ رزمی شامل همه
سرودهای رزمی و میهنی، نواهای ویژه
یورش،
هزیمت،
پیروزی، ضربهها یا وزنهای بشارت
طبلها و
کوسها، لحنهای خبری
بوقها و
شیپورهاست.
آهنگهای بزمی خود بر دو گونه است: الف -
آهنگهای عامیانه یا روستایی،
فهلویات و
نوروزخوانی؛ ب -
آهنگهای خواص، مانند نواها و ترانههای توصیفی، ستایشی، عشقی، پندآمیز، عرفانی، میهنی، شکوایی، انتقادی و هزلگونه.
دانشمندان اسلامی به طریق علمی زمان خویش عناصر آواز را مشخص کردهاند: کوچکترین و به اعتباری بسیطترین عنصر در هر نوع صدای مرکب، از قبیل سخن گفت، آواز، صدای حاصل از حرکت اجسام...،
صوت است که از برخورد اشیاء با یکدیگر پدید میآید و به صورت موج در هوا به هر سو پراکنده میشود،
اما بسیطترین عنصر آواز نغمه است و فارابی نقش نغمه را در آواز همچون نقش حروف در شعر میداند و مینویسد که نغمات اصواتی هستند که در حدت و ثقل مختلفند و ممتد به نظر میرسند.
ابن سینا نغمه را صوتی میداند که زمان محسوسی باقی بماند.
با توجه به منشأ آواز در انسان، میتوان به این نتیجه رسید که آواز گرچه در آغاز وسیلهای برای بیان احساسات و عواطف
انسان بوده است، جز در حوزه جوامع متمدن قابل مطالعه نیست. با تکیه بر برخی شواهد، وجود آواز به صورت مذهبی و غیر مذهبی در تمدنهای باستانی
چین ،
سومر ،
مصر و... تأیید میشود
. در یونان باستان که نخستین بار موسیقی در آنجا به صورت علمی تدوین شد، آواز چنان رسوخ و تأثیری داشت که فلاسفه بزرگی چون
افلاطون و ارسطو
از دیدگاه
تعلیم و تربیت به بررسی آن میپرداختند.
در
سرزمین عربستان پیش از
اسلام به گفته
ابن خلدون ۴ نوع آواز ساده وجود داشت و پس از اسلام خوانندگان ایرانی و رومی کیفیت آوازهای عربی را دیگرگون کردند و از آن پس هنر آواز به تدریج پیش رفت تا در دوره
عباسیان کامل شد.
همراه با جریان تکامل آواز در آن عهد، فصلی دیگر نیز در تاریخ
فرهنگ اسلامی ، در باب تحریم آواز و
موسیقی گشوده شد (غناء). جزئیات چگونگی تأثر عرب از آواز ایرانی و عوامل آن، در گزارشهای متعدد و پراکنده مورخین بیان شده است. از جمله
ابن عبدربه از تبدیل وسیع آوازهای عربی به فارسی توسط دو خواننده
زن خبر میدهد. همچنین از گزارش
ابوالفرج اصفهانی و
ابن نباته و
نویری چنین برمیآید که در نخستین سده اسلامی در دو شهر
مکه و
مدینه که در واقع دو مرکز مهم اسلام به شمار میرفتند، مراکز آموزش و اجرای آواز به وجود آمد و موسیقیدانان بزرگ و با استعدادی چون
ابن مِسحج و شاگردش
ابن محرز ، آوازهای ایرانی را در عربستان رایج ساختند. البته در تفسیر این اخبار اختلافاتی وجود دارد. چنانکه برخی از محققین آواز عرب را یکسره مأخوذ از آواز ایرانی دانسته و گفتهاند که در میان اعراب پیش از اسلام جز آواز حداء آواز دیگری معمول نبوده است.
در حالی که برخی دیگر معتقدند که موسیقی در میان اعراب قبل از اسلام وجود داشته، ولی پس از اسلام تحت تأثیر موسیقی
ایران و روم تغییراتی یافته است.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آهنگ»، ج۲، ص۵۳۶.
(۱) ابن خلدون، مقدمه، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۲) ابن زیله، حسین، الکافی فی الموسیقی به کوشش زکریا یوسف، قاهره، ۱۹۶۴م.
(۳) ابن سینا، الشفاء، الریاضیات، جوامع علم موسیقی، به کوشش ابراهیم مدکور، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۴) ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، بیروت، ۱۴۰۲ق.
(۵) ابن نباته، محمد، شرح العیون فی شرح رسالة ابن زیدون، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۴م.
(۶) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۹۷۰م.
(۷) ادیب نطنزی، حسین، المرقاة، به کوشش سید جعفر سجادی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
(۸) ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۹) افلاطون، جمهور، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۰) امام شوشتری، محمدعلی، هنر موسیقی روزگار اسلامی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۱) برکشلی، مهدی، ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی، گرد آوردة موسی معروفی، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۱۲) حافظ مراغی، عبدالقادر، جامع الالحان، به کوشش تقی بینش، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۱۳) خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش ج فون فلوئن، لیدن، ۱۸۹۵م.
(۱۴) رسائل اخوان الصفا، بیروت، دارصادر.
(۱۵) عنصر المعالی، کیکاوس، قابوسنامه، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۲ش.
(۱۶) فارابی، کتاب الموسیقی الکبیر، به کوشش غطاس عبدالملک خشبه، قاهره.
(۱۷) فارمر، ه ج، تاریخ موسیقی خاور زمین، ترجمه بهزاد باشی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۱۸) فخر رازی، محمد، جامع العلوم، بمبئی، ۱۳۲۳ق.
(۱۹) لغت نامه فارسی.
(۲۰) مسعودیه، محمدتقی، مبانی اتنوموزیکولوژی، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۲۱) نویری، احمد، نهایة الادب، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
(۲۲) هدایت، مهدی قلی، مجمع الادوار، تهران، ۱۳۱۷ش.
(۲۳) هرودوت، تواریخ، ترجمه غ وحید مازندرانی، تهران، فرهنگستان ادب و هنر ایران؛
(۲۴)حسنى، سعدی، تاریخ موسیقى، تهران، ۱۳۳۲ش.
(۲۵) ابوسلیمان سجستانى، صوان الحکمه و ثلاث رسائل، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آواز»، شماره.