• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آل برکات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آل برکات، خاندانی از آل قتاده، در شمار حکمرانان و شرفای مکه بودند که بعد از آل عجلان از سال ۸۰۹ تا ۱۱۸۴ هجری قمری در مکه حکومت کردند.
بررسی رفتار سیاسی حاکمان آل برکات نشان می‌دهد که نسل اول اینان، افرادی برجسته‌تر و اهل کشورداری و عدل و داد بوده‌اند؛ اما نسل دوم در عملکرد و رفتار سیاسی، اختلاف فراوان داشتند و عدالت را همانند نسل اول رعایت نمی‌کردند و از این‌رو به‌ اندازه آنان با اقبال عمومی مردم روبه‌رو نبودند.



نسب این خاندان به زین‌الدین ابوزهیر
[۱] صیرفی، علی بن داد، نزهة النفوس، ج۳، ص۳۴۴-۳۶۵.
برکات بن حسن بن عِجلان بن رُمَیثه و از طریق او با هفت واسطه به آل‌قتاده از اشراف بنوحسن مکه می‌رسد. ابن فهد نسب خاندان برکات را تا عبدمناف، جد سوم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، یاد کرده است.
[۲] مکی، عبدالعزیز بن فهد، غایة المرام، ج۱، ص۴-۱۳.



حسن بن عجلان (حک: ۸۰۹-۸۲۱ق.) در ۸۰۹ق. فرزندش برکات را در حکمرانی خود بر مکه شریک کرد. سال بعد، فرزند دیگرش احمد را در حکمرانی شرکت داد. این هر سه تن تا ۸۱۸ق نایب‌السلطنه
[۳] صیرفی، علی بن داد، نزهة النفوس، ج۳، ص۲۴۷.
سراسر حجاز شدند. حکمرانی مکه تا ۸۲۹ق که حسن بن عجلان درگذشت، تحولاتی را از سر گذراند
[۴] راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۱۸۸.
؛ از جمله این‌که در ۸۲۷ق سلطان مصر، بَرسبای چَرْکَسی، این منصب را به شریف علی بن عنان، از عموزادگان مخالف حسن بن عجلان، وانهاد.
[۵] راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۱۸۸.
سال بعد سلطان از این رای بازگشت و حکمرانی را به حسن بن عجلان داد؛ اما آن‌گاه که آماده بازگشت به مکه شد، مرگش فرارسید و سلطان فرمان حکمرانی مکه را برای برکات بن حسن صادر کرد.
[۶] طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۱۲.
[۷] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۱.

در ۸۴۵/۸۴۶ق.
[۸] راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۱۹۱.
سلطان چَقمَق از ممالیک مصر که بر حجاز سلطه داشت، شریف برکات را از حکومت مکه برکنار نمود و حکمرانی برادرش علی را تنفیذ کرد. در پی این رخداد، برکات به یمن رفت. وی در ۸۴۹ق. بازگشت و با برادرش ابوالقاسم به نبرد برخاست و بر او چیره شد. اما چون از خشم سلطان مصر آگاهی یافت، دچار هراس شد و در عین هوشیاری و مراقبت، در موسم حج با احتیاط به پیشواز محمل مصر آمد. امیر محمل از او دلجویی کرد و خلعتش بخشید. در پی سفر برکات به بیرون از مکه، ابوالقاسم بر مکه چیره گشت و تا ۸۵۱ق بر این شهر حکومت کرد. در این سال، فرمان تایید حکمرانی شریف برکات، برای بار چهارم صادر شد.
[۹] راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۱۹۱-۱۹۲.
اعتبار و منزلت شریف برکات نزد امیران مصر به‌اندازه‌ای بود که چون به مصر آمد، سلطان چَقمَق با پیمودن راهی دراز به پیشوازش شتافت و او را بسیار گرامی داشت. در این سفر، شماری از اهل حدیث نزد شریف برکات آمدند و از وی که صاحب اجازات حدیث بود، بهره علمی برگرفتند.
[۱۰] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۷۰.

نامه‌نگاری‌های سلطان یمن، احمد بن اسماعیل، با شریف برکات که با تهدید و توبیخ او همراه بود، از تیرگی روابط وی و حکمرانان یمن حکایت دارد.
[۱۱] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۷۱-۳۷۲.
شاید از همین‌رو بود که شریف برکات خود را به حاکمان مصر نزدیک‌تر می‌کرد. هم‌زمان با افزایش سلطه مصریان بر دریای سرخ، تجارت هندیان رونق گرفت و بر شمار حاجیان هندی افزوده شد و قافله‌های هندی به مکه آمدند.
[۱۲] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۶۷.
برسبای، از ممالیک مصر، فرمان داده بود که یک سوم مالیات این قافله‌ها به حاکم مکه برسد و دو سوم دیگر برای او فرستاده شود. برکات افزایش سهم مکه را از او درخواست کرد و این خواسته پذیرفته شد. دحلان گزارش کرده که در ۸۴۰ق. فرمانی درباره تقسیم مساوی این درآمدها صادر گشت.
[۱۳] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۲.
از دیدگاه مورخان، پرداخت سالانه ۱۰/۰۰۰ یا ۵۰۰۰ دینار از سوی امیر مکه به حاکمان چرکسی مصر، نشانه نفوذ این حاکمان در مکه، در آن روزگار است. در عهد چَقمَق چرکسی این نفوذ بیشتر شد و امیر سودون که از سوی او ناظر حرمین بود، در بسیاری از کارها دخالت می‌کرد. نفوذ حاکمان مصر در حرمین، از زمان ممالیک آغاز شد و دخالت‌ها و بسیاره‌خواهی‌های آنان، سبب گشت اشراف مکه بر آنان بشورند و شماری از سپاهیانشان را بکشند.
[۱۴] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۳۸.
از عادات اشراف در این دوره آن بود که هنگام رسیدن سلطان مصر به مکه، پای شتر محمل او را می‌بوسیدند. برکات از سلطان چقمق خواست تا او را از این‌کار معاف کند و او هم این خواسته را پذیرفت.
[۱۵] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۶۸.

در دوران وی، به سال ۸۵۳ق نخستین بار مصریان همراه پرده کعبه، پرده‌ای نیز برای حِجْر اسماعیل فرستادند. از آن‌جا که این رخداد سابقه نداشت، آن پرده را درون کعبه نهاده، سال بعد بر حِجْر پوشاندند.
[۱۶] طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۴۱.

برکات از ۸۵۱ق تا پایان عمر، یعنی شعبان ۸۵۹ق چهار بار به حکمرانی مکه رسید. او به کارهای ملک‌داری دانا بود و توانست با آرامش و عدالت بر مکه حکومت کند.
[۱۷] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۴-۷۶۵.
پس از مرگش مردم بر جنازه‌اش نماز خوانده، به رسم اشراف مکه هفت بار گرد کعبه طوافش دادند و پیکرش را در گورستان مَعْلات به خاک سپردند و بر قبرش قبه‌ای ساختند.
[۱۸] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۳.
شاعرانی فراوان در رثای او شعر سرودند.
[۱۹] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۷۱.



شریف برکات در دوران پایان عمر، به سال ۸۵۹ق بر اثر پیری توان اداره مکه را نداشت. از این‌رو، به نایب جده، امیر جانی بیک ظاهری، نوشت تا از سلطان مصر بخواهد که ولایت فرزندش محمد را بر مکه تایید کند. وی درخواست او را پذیرفت و فرمان حکمرانی برای محمد بن برکات فرستاد.
[۲۰] طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰.

در همین سال، سلطان محمد فاتح، از حاکمان عثمانی، قسطنطنیه (استانبول کنونی) را فتح کرد.
[۲۱] طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۵۰.

محمد بن برکات به عدالت و دانش‌اندوزی مشهور بود و حکومتش ۴۳ سال به درازا انجامید.
[۲۲] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۴.
[۲۳] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۶-۷۶۷.
در عهد وی، سلطنت مصر به ملک قایتبای انتقال یافت و او فرمان لغو مالیات را به مکه فرستاد.
[۲۴] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۴-۴۵.
[۲۵] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۷۳.
همو فرزندش، برکات دوم، را از ۸۷۷ق در کار حکمرانی شریک کرد و تا هنگام درگذشتش به سال ۹۰۳ق این هر دو تن با آرامش مکه را اداره کردند. محمد در منطقه اَبیار، در جنوب مکه، درگذشت و پیکرش به مکه انتقال یافت و در آن‌جا به خاک سپرده شد.
[۲۶] ابن فهد، عبدالعزیز بن فهد، بلوغ القری، ج۱، ص۱۰۲۰.
ماتم همگانی و تعطیلی عمومی نشانه رضایت مردم از رفتار سیاسی و عملکرد او شمرده شده است.
[۲۷] ابن فهد، عبدالعزیز بن فهد، بلوغ القری، ج۱، ص۱۰۲۰.
وی در مکه رباطی برای فقرا ساخت و اوقافی بسیار را به آبرسانی نُواریه، در راه میان جده و مکه، اختصاص داد. مشهورترین فرزندان او برکات، احمد جازان، هَزاع، قایتبای، علی و راجِح درگیری‌های سیاسی بسیاری را در مکه آغاز کرده، جنگ و ناآرامی به راه‌ انداختند.
[۲۸] طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۸۹.



در ۹۰۴ق. فرمان عزل برکات دوم و حکمرانی هزاع از مصر رسید. هزاع با موکب مصری تا ینبُع رفت و برکات فرصت را غنیمت شمرده، دیگر بار بر مکه چیره شد. در سال‌های بعد بارها این حکمرانی دست به دست گشت.
[۲۹] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۸.
[۳۰] غازی، عبدالله بن محمد، افادة الانام، ج۳، ص۳۲۰-۳۵۰.
در یکی از آخرین درگیری‌ها برکات به جنوب مکه رفته بود. در این هنگام، احمد جازان به شهر هجوم آورد و بر تخت حکمرانی نشست و امیرالحاج مصری را راضی کرد که برادرش را دستگیر سازد و در غل و زنجیر به مصر روانه کند. سلطان الغُوری، حکمران مصر، از این کار امیرالحاج خشمگین شد
[۳۱] غازی، عبدالله بن محمد، افادة الانام، ج۳، ص۳۴۴-۳۴۶.
و برکات را آزاد ساخت و در منزلی در قاهره جای داد و اکرام کرد. حُمَیضه نیز گروهی از تُرک‌ها را برانگیخت و آنان در ۱۹ رجب ۹۰۹ق احمد را کشتند. سپس خود بر جایش نشست و در موسم حج از قافله‌های حج‌گزاران استقبال کرد.
[۳۲] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۸.
پس از چندی برکات بن محمد با بسیج‌ کردن قبایل مختلف، سپاهی فراهم آورد و همراه آن به عرفات رفت و خیمه‌هایش را در دامنه جبل الرحمه برپا کرد. وی در ۱۲ ذی‌حجه ۹۰۹ق پس از نابود ساختن سپاه حمیضه بر تخت حکمرانی نشست. سپس فرمان تایید حکومت او از سوی سلطان الغوری رسید.
[۳۳] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۸-۴۹.

او در ۹۱۵ق به دیدار سلطان مصر رفت. در سال ۹۱۸ق سلطان دیگر بار برکات را برای دیدار از مصر دعوت کرد؛ اما او عذر خواست و فرزند خردسالش، محمد ابونُمَی دوم، را همراه اعیان و اشراف فرستاد. پس از سقوط چراکسه و تسلط طوما بیگ بر مصر و حجاز و آمدن عثمانیان به سال ۹۲۳ق
[۳۴] طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۳۵۹.
حکمرانی مکه همچنان در دست آل برکات باقی ماند.
[۳۵] طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۳۶۰.
سلطان سلیم عثمانی حکمرانی برکات بن محمد و فرزندش محمد را تنفیذ کرد. برکات دوم، فرزند خردسالش ابونمی دوم را نزد سلطان مصر فرستاد.
حکمرانی نهایی برکات تا سال وفاتش یعنی ۹۳۱ق ادامه یافت. وی در مجموع ۵۴ سال حکومت کرد.
[۳۶] طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۴۰۵.



سپس فرزندش محمد معروف به ابونمی دوم که تا آن هنگام در حکمرانی با پدر شریک بود، مستقلاً به حکومت پرداخت. در ۹۴۵ق فرمان مشارکت احمد، فرزند ارشد ابونمی دوم، از مصر رسید. پس از وفات احمد در ۹۶۱ق حسن جای او را گرفت. ابونمی دوم تا ۹۷۴ق بر حجاز حکومت کرد و در سال ۹۸۴ق با لشکری عظیم در بندر جده با پرتغالی‌ها روبه‌رو شد و آنان را شکست داد.
[۳۷] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۵۳.
او حکمرانی را به فرزندش حسن وانهاد و دوران پیری را در منطقه اَبیار، در جنوب مکه، سپری کرد و در ۹۹۲ق درگذشت.
[۳۸] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۹.
آن‌گاه شریف حسن بر مسند حکمرانی مکه تکیه زد و با همان درایت و کیاست پدر، حکم راند
[۳۹] راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۲۱۸.
و تا ۱۰۱۰ق حکومتش برقرار بود.
[۴۰] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۷۰-۷۷۵.
سپس فرزندش ابوطالب جای او را گرفت.
[۴۱] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۷۵-۷۷۶.
اختلاف ابوطالب با شریف ادریس بن حسن موجب شد تا حکومت مکه به تناوب و توالی به او و ادریس، محسن بن حسن و احمد بن عبدالله بن حسن برسد. سپس زید بن محسن، از فرزندان و نوادگان ابونمی، به حکمرانی مکه دست یافت.
[۴۲] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۷۶.
از نیمه نخست سده یازدهم تا سده چهاردهم، سه طایفه از نوادگان ابونمی دوم برای تصاحب مقام شریفی مکه با یکدیگر رقابت داشتند: ذَووزید، ذَووعبدالله و ذَوو برکات.

پس از وفات سعد بن زید در ۱۰۸۲ق حکمرانی مکه از آل زید به آل برکات انتقال یافت و برکات بن محمد بن ابراهیم بن برکات بن ابونمی دوم، معروف به برکات سوم (حک: ۱۰۱۳-۱۰۹۵ق.) حاکم مکه گردید.
[۴۳] صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۹۰.
حکمرانی او به همت شیخ محمد مغربی، از خواص صدراعظم عثمانی احمد کُوپریلِی که با ذوو زید دشمنی داشت، برپا شد. محمد مغربی اصلاحاتی به سود بیگانگان ساکن مکه و طبقات فقیر صورت داد.
[۴۴] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۴۵۴-۴۵۷.
در عهد همو بود که شماری از شیعیان را به اتهام واهی نجس‌کردن کعبه، سنگباران کردند.
[۴۵] عصامی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۴، ص۵۲۹.
[۴۶] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۹۷.



در ۱۰۹۴ق سعید بن برکات جانشین پدر شد. اختلاف وی با عموزادگان ذوو زید به درگیری‌های فراوان و تغییرهای پیاپی در حاکمیت مکه انجامید. پس از یحیی، فرزندش برکات در ۱۱۳۵ق حکمرانی یافت؛ اما در جنگ با مبارک بن احمد شکست خورد و دیگربار حکومت به افرادی از آل زید انتقال یافت.
[۴۷] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۴۶۱.
[۴۸] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۵۰۰-۵۰۱.
[۴۹] نک: دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۹۹-۱۰۲.
[۵۰] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۱۷۷-۱۸۰.
از سده دوازدهم به بعد، همواره حکومت مکه میان اشراف آل زید، آل عبدالکریم و بنی‌برکات دست به دست می‌شد. از خاندان برکات، عبدالکریم برکاتی تا ۱۱۲۳ق و یحیی بن برکات نیز بیش از دو سال حاکم مکه شدند. آخرین فرد از خاندان برکات، عبدالله بن حسین برکاتی بود که در سال ۱۱۸۴ق با یاری نظامیان مصر بر مکه غلبه یافت؛ اما حکمرانی او چند ماه بیشتر دوام نیاورد.
[۵۲] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۵۱۷.
[۵۳] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۲۰۳.
پدرش، حسین، جد اشراف بنی‌حسین از شاخه‌های آل برکات به‌شمار می‌رود.
[۵۴] دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۲۰۳.
[۵۵] غازی، عبدالله بن محمد، افادة الانام، ج۳، ص۶۴۸.
از آن پس شریف احمد، شریف سرور و افرادی از آل زید تا بر کار آمدن آل سعود، بر مکه حکومت کردند.
[۵۶] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۵۱۸-۵۳۵.



در دوران حکمرانی برخی از آل برکات مانند برکات اول، به‌طور کلی، امنیت و آرامش و تعادل سیاسی برقرار بود. اما در عهد برخی مانند برکات سوم، درگیری و جنگ داخلی و نزاع سیاسی به یک سنت بدل شده بود. مسبب همه این ناآرامی‌ها شخص حاکم نبود و قدرت‌طلبی برخی اشراف و چشم داشتن آنان به حکمرانی، تاثیری بسزا در این نابسامانی‌ها و بی‌ثباتی سیاسی داشت و به جنگ‌های سیاسی می‌انجامید. با وجود این، درباره آل برکات، در قیاس با دیگر اشراف مانند آلزید، نگرشی مثبت در میان مورخان وجود دارد و گزارش‌های آنان نشان می‌دهد که آل‌برکات اهل آرامش، عدالت، علم، خدمت‌گزاری، کیاست و سیاست بوده‌اند. بررسی رفتار سیاسی حاکمان آل برکات نشان می‌دهد که نسل اول اینان، افرادی برجسته‌تر و اهل کشورداری و عدل و داد بوده‌اند؛ اما نسل دوم در عملکرد و رفتار سیاسی، اختلاف فراوان داشتند و عدالت را همانند نسل اول رعایت نمی‌کردند و از این‌رو به‌ اندازه آنان با اقبال عمومی مردم روبه‌رو نبودند.


(۱) الاعلام: الزرکلی (م،۱۳۹۶ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م؛
(۲) افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازی (م. ۱۳۶۵ق.) ، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، ۱۴۳۰ق؛
(۳) بلوغ القری: عز بن فهد (م. ۹۲۲ق.) ، به کوشش صلاح ‌الدین بن خلیل، قاهره، دار القاهره، ۱۴۲۵ق؛
(۴) تاریخ امراء مکه: عبدالفتاح حسین راوة، الطائف، مکتبة المعارف؛
(۵) تاریخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن): محمد بن علی الطبری (م. ۱۱۷۳ق.) ، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعی؛
(۶) تاریخ مکه: احمد السباعی (م. ۱۴۰۴ق.) ، نادی مکة الثقافی، ۱۴۰۴ق؛
(۷) تحصیل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م. ۱۳۲۱ق.) ، به کوشش ابن دهیش، مکه، ۱۴۲۴ق؛
(۸) خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (م. ۱۳۰۴ق.) ، مصر، المطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق؛
(۹) سمط النجوم العوالی: عبدالملک بن حسین العصامی (م. ۱۱۱۱ق.) ، قاهره، المکتبة السلفیه؛
(۱۰) غایة المرام باخبار سلطنة البلدالحرام: عبدالعزیز بن فهد المکی (م. ۹۲۰ق.) ، به کوشش شلتوت، جده، دار المدنی، ۱۴۰۶ق؛
(۱۱) نزهة النفوس و الابدان فی تواریخ الزمان: علی بن داد الصیرفی، به کوشش حسن حبشی، مصر، دار الکتب، ۱۹۷۳م.


۱. صیرفی، علی بن داد، نزهة النفوس، ج۳، ص۳۴۴-۳۶۵.
۲. مکی، عبدالعزیز بن فهد، غایة المرام، ج۱، ص۴-۱۳.
۳. صیرفی، علی بن داد، نزهة النفوس، ج۳، ص۲۴۷.
۴. راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۱۸۸.
۵. راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۱۸۸.
۶. طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۱۲.
۷. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۱.
۸. راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۱۹۱.
۹. راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۱۹۱-۱۹۲.
۱۰. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۷۰.
۱۱. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۷۱-۳۷۲.
۱۲. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۶۷.
۱۳. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۲.
۱۴. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۳۸.
۱۵. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۶۸.
۱۶. طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۴۱.
۱۷. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۴-۷۶۵.
۱۸. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۳.
۱۹. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۷۱.
۲۰. طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰.
۲۱. طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۵۰.
۲۲. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۴.
۲۳. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۶-۷۶۷.
۲۴. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۴-۴۵.
۲۵. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۳۷۳.
۲۶. ابن فهد، عبدالعزیز بن فهد، بلوغ القری، ج۱، ص۱۰۲۰.
۲۷. ابن فهد، عبدالعزیز بن فهد، بلوغ القری، ج۱، ص۱۰۲۰.
۲۸. طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۲۸۹.
۲۹. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۸.
۳۰. غازی، عبدالله بن محمد، افادة الانام، ج۳، ص۳۲۰-۳۵۰.
۳۱. غازی، عبدالله بن محمد، افادة الانام، ج۳، ص۳۴۴-۳۴۶.
۳۲. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۸.
۳۳. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۴۸-۴۹.
۳۴. طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۳۵۹.
۳۵. طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۳۶۰.
۳۶. طبری، محمد بن علی، تاریخ مکه، ج۱، ص۴۰۵.
۳۷. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۵۳.
۳۸. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۶۹.
۳۹. راوة، عبدالفتاح حسین، تاریخ امراء مکه، ص۲۱۸.
۴۰. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۷۰-۷۷۵.
۴۱. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۷۵-۷۷۶.
۴۲. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۷۶.
۴۳. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۲، ص۷۹۰.
۴۴. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۴۵۴-۴۵۷.
۴۵. عصامی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۴، ص۵۲۹.
۴۶. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۹۷.
۴۷. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۴۶۱.
۴۸. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۵۰۰-۵۰۱.
۴۹. نک: دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۹۹-۱۰۲.
۵۰. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۱۷۷-۱۸۰.
۵۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۲، ص۴۹.    
۵۲. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۵۱۷.
۵۳. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۲۰۳.
۵۴. دحلان، احمد بن زینی، خلاصة الکلام، ص۲۰۳.
۵۵. غازی، عبدالله بن محمد، افادة الانام، ج۳، ص۶۴۸.
۵۶. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۵۱۸-۵۳۵.



دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «آل برکات»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱/۳۰.    






جعبه ابزار