آفتابپرستی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آفتاب پرستی،
نیایش،
ستایش و
عبودیت خورشید است.
واژه پرستش و
مشتقات آن به خصوص در حالت ترکیبی، معانی متعددی دارد که همگی آنها از نوعی
دلبستگی و تعلق خاطر بین پرستنده و امر مورد پرستش دارد و
نیایش،
ستایش و
عبودیت معنا میدهد.
از
دورههای پیشین
خورشید به عنوان یکی از
اجرام آسمانی و نورانی ترین آنها مورد توجه انسانها قرار داشته است. این توجه در برخی از
دورهها به گونه پرستش و
کرنش خودنمایی کرده است.
برخی از ادیان
اقوام بدوی و تمدنهای خاموش که مظاهر
طبیعت همچون
رودخانه،
کوه،
طوفان،
جنگل و... را برای جلب
رضایت آنها و در
امان ماندن از زیانهای احتمالی شان، میپرستیدند
خورشید را نیز در کنار این مظاهر، پرستش میکردند.
با این قید که این
ادیان هرگز مظاهر طبیعت و خورشید را به معنای
آفریدگار یا خدای برتر به شمار نمیآوردند، زیرا بیشتر آنها به وجود خدای برتر که آفریدگار
هستی و به وجود آورنده مظاهر طبیعی بود، باور داشتند. آنان در واقع روحی را که در جسم این مظاهر طبیعت قرار داشت میپرستیدند.
به عنوان مثال «ب
یرهورهای شوتاناگپور » در
هند معتقد به خدای بزرگ به نام «
سینگابنگا » هستند و
آفتاب را نشان و علامت او میدانند.
در
مصر قدیم برای ساعتهای مختلف روز خدایانی که نماینده خورشید بودند قرار داده شده بود؛ مثلاً خدای بامداد «
نپرع » خدای نیمروز «
رَع » و خدای شامگاه «
اَتوم » بود.
و فرعونهای مصر خدایانی از نسل آفتاب به شمار میرفتند و پرستش آنان به این عنوان بود.
بعدها
آخناتن فرعون آمنوفیس چهارم، پرستش
آتن (قرص خورشید) را آیین رسمی کرد.
در
تمدن بابلی نیز «شمش» (خدای آفتاب)
یکی از
ایزدان تثلیث بابلی بود که در کنار «
سین » (خدای ماه) و «
ایشتار » (خدای مؤنث) قرار میگرفت.
در فرهنگ
یونان و
روم باستان،
آپولو ، خدای آفتاب به شمار میآمد
و رومیان خود را از
نژاد خورشید میدانستند.
در امپراتوری روم به افتخار خورشید معبدی عظیم ساخته شده بود
و
نرون میل داشت رعایایش او را همچون ایزد خورشید نیایش کنند.
در فرهنگ چین باستان هم علاوه بر ربّ النوع برتر، سه طبقه دیگر از خدایان یا ارواح وجود داشت و مظاهری همانند خورشید، ماه، باد، ابر و... از جمله این خدایان بودند.
بعضی از ادیان زنده، آفتاب را یکی از ایزدها و خدایان که
تدبیر برخی از امور
عالم برعهده آنهاست و یا منشأ پیدایش یک
قوم یا
تمدن هستند و موجب برتری آنان بر دیگران میشوند، دانسته و آن را میپرستند.
در
آیین «
شین تو » که بیشتر مردم
ژاپن پیرو آن هستند «
آماتراسوا » به عنوان الهه خورشید مبین نور زندگی و نیروهای روشن و درخشنده عالم است و خانواده سلطنتی نیز از جنب وی به وجود آمده است.
در میان نژاد
هند و
اروپایی هم پدیدههای طبیعی از قبیل
خورشید و
آسمان از ایزدان به شمار میآمدند
و
دین آنها بر پایه
طبیعت پرستی یا به تعبیر دقیق تر طبیعت ستایی استوار بود
خورشید نیز مورد پرستش آنها قرار میگرفت.
برخی معتقدند «میترا» الههای که در
روم باستان مورد پرستش بود و منشأ پارسی دارد با خورشید یکسان است
و
آیین میترائیسم را آیین آفتاب پرستی مینامند.
در
آیین زردشتی «
میترا » حکم ایزدی را دارد
که دستیار اهورا مزداست و همان خدای روشنایی است که در هند به خورشید
تشبیه شده است
و شاید به این
دلیل برخی آفتاب پرست را زردشتی و
گبر معنا کردهاند.
ولی باید توجه داشت که اگر چه در منابع شرقی، هندی و ایرانی، «میترا» همچون خدای بزرگ نموده میشود، ولی به هیچ روی در مرکز دین قرار نگرفته و محور اصلی نیست.
عدهای دیگر معتقدند در
اوستا میترا
نه خورشید است نه
ماه و از
ستارگان هم نیست، بلکه ایزدی غیر از
ایزد خورشید است.
گروهی گفتهاند: میترا ایزد
طبیعت بود و جلوههای گوناگونی داشت گاه خود خورشید بود و گاه روشنی و فروغ آن
در بیان باورهای آیین صابئین نیز گفته شده که بعضی از آنها آفتاب را خدای خدایان و ربّ الارباب قرار دادهاند.
در
دورههای متأخر
یزیدیان یا
شیطان پرستان ساکن در شمال
عراق از جمله گروههایی هستند که خورشید را
قبله گاه خود قرار میدهند و به هنگام
طلوع رو به خورشید و به
احترام آن چهار بار
سجده میکنند
و همچنین در آیین «
توحید الهیه » یا آیین «
اکبریه » که در
قرن دهم از سوی
جلال الدین محمد اکبر، پادشاه گورکانی هند ساخته شد، قرص خورشید قبله گاه قرار داده شده بود.
ولی در هر دو مورد یاد شده باید یادآوری کرد که دلیلی بر
پرستش خورشید به عنوان خدا وجود ندارد و تنها قبله گاه بودن آفتاب قابل
اثبات است.
در
قرآن کریم در جریان بیان دو واقعه به مسئله پرستش
آفتاب از سوی برخی اقوام اشاره شده است.
بار اول مربوط به گفت و گوی
حضرت ابراهیم با
خورشیدپرستان است. آن حضرت «هنگامی که خورشید را دید (که سینه
افق را) می شکافت، گفت: این خدای من است این بزرگ تر است، اما هنگامی که
غروب کرد، گفت: ای
قوم ! من از شریکهایی که شما (برای
خدا ) می سازید بیزارم، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و
زمین را آفریده من در
ایمان خود خالصم و از
مشرکان نیستم» (انعام:۷۸ـ ۷۹).
از تعبیر «من از شریکهایی که شما میسازید»، فهمیده میشود که
نزاع مابین حضرت ابراهیم با آفتاب پرستان در وجود خدا نبوده است، بلکه آنان وجود خدا را قبول داشتند و نزاع فقط درباره
ربّ و
معبود بوده است.
زیرا آفتاب پرستها خورشید را در
تدبیر امور خویش مؤثر میدانستند.
بار دوم که در قرآن از آفتاب پرستی یاد میشود مربوط به واقعه
حضرت سلیمان و
ملکه سبا میشود و آن، هنگامی است که
هدهد خبر می آورد «من زنی را دیدم که بر آنان
حکومت میکند و همه چیز در اختیار دارد و تخت عظیمی دارد او و قومش را دیدم که برای خداوند
سجده نمیکنند و به جای آن خورشید را میپرستند و
شیطان اعمال
زشت آنان را در نظرشان
زیبا جلوه داده و آنها را به کلّی از راه خدا بازداشته تا هرگز به راه
حقّ هدایت نیابند چرا
پرستش نکنند خدایی را که آنچه را در آسمانها و زمین پنهان است خارج میسازد و آنچه را
پنهان میدارید یا
آشکار میکنید، می داند.» (نمل۲۳ تا ۲۵).
علامه طباطبائی مینویسد: «این
آیه دلیل بر این است که مردم آن شهر
وثنی مذهب بودهاند و آفتاب را به عنوان
ربّ النوع میپرستیدهاند».
به هر صورت
قرآن هیچ تأثیری برای
اجرام آسمانی در
تدبیر امور عالم و
انسان قائل نیست و آنها را مخلوق
خداوند میداند
و
درتسخیر انسان قرار داده و میفرماید: (وَسَخَّرَ الشمسَ وَالْقَمَر کُلٌّ یَجری لأجل مُسمّی ذلکُمُ اللّهُ ربُّکُمْ لَهُ الْمُلْک وَالّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمیر)؛ «او
شب را در
روز داخل میکند و روز را در شب و
خورشید و
ماه را مسخّر کرده هر یک تا سرآمد معینی به حرکت خود ادامه میدهد. این است خداوند،
پروردگار شما
حاکمیت از آن اوست و کسانی را که جز او میخوانید (و میپرستید) حتی بهاندازه
پوست نازک هسته
خرما مالک نیستند». (فاطر:۱۳)
و در آیهای دیگر میفرماید: «و از نشانههای او، شب و روز و خورشید و ماه است برای خورشید و ماه سجده نکنید، برای خدایی که آفریننده آنهاست سجده کنید اگر میخواهید او را بپرستید».
علامه طباطبائی معتقد است: «عموم
وثنی مذهبان خورشید و ماه را
تعظیم میکردند، ولی آنها را نمیپرستیدند؛ تنها
صابئین بودند که به نقلی این دو را
عبادت میکردند».
• آشنایی با ادیان بزرگ، توفیقی، حسین، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۸۴.
• آیین مغان (پژوهشی درباره ادیان ایرانی)، رضی، هاشم، انتشارات سخن، تهران، ۱۳۸۲.
• آیین میترا، وِر مازِرن، مارتین، مترجم: بزرگ نادرزاد، نشر چشمه، تهران ۱۳۸۳.
• احسن الحدیث، قرشی، علی اکبر، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۶۶.
• ادیان ابتدایی و خاموش، سلیمانی، عبدالرحیم، آیت عشق،، قم، ۱۳۸۲.
• ادیان چین، چنیگ، جولیا، مترجم حمیدرضا ارشدی، انتشارات باز، تهران، ۱۳۸۳.
• تاریخ ادیان جهان، رضایی، عبدالعظیم، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۸۰.
• تاریخ جامع ادیان، بی ناس، جان، مترجم: علی اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران ۱۳۷۰.
• تحقیقی در مورد صابئین، الهامی، داود، مؤسسه امام صادق۷، قم، ۱۳۷۹.
• جهان مذهبی ادیان در جوامع امروز، جمعی از نویسندگان، مترجم: عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸.
• دین مهر، کومون، فرانتز، مترجم: احمد آجودانی، لس آنجلس، ۱۳۷۵.
• دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت،، انتشارات سخن،، تهران، ۱۳۸۲.
• فرهنگ ادیانجهان، هیتلز، جان، آر، ویراسته ع پاشائی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۷۸.
• فرهنگ اصطلاحات ادیان جهان، حامدی، گلناز، انتشارات مدحت، تهران، ۱۳۸۴.
• فرهنگ فارسی معین، معین، محمد، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۵.
• فرهنگ فرق اسلامی، مشکور، محمدجواد، آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۷۵.
• الملل والنحل، شهرستانی، عبدالکریم، محقق: محمد سید گیلانی، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۰۴.
• المیزان، طباطبائی، محمدحسین، مترجم: سید محمد باقر موسوی، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۳.
• یزیدیان یا شیطان پرستان، تونجی، محمد، مترجم: احسان مقدس، انتشارات عطایی، تهران، ۱۳۸۰.
• الکامل فی التاریخ.
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «آفتابپرستی»، شماره ۷.