آفاقالدوله تاجماه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاجْماه، آفاقالدوله، از
زنان فرهیخته و میهندوست دورۀ
مشروطه و نخستین
زن ایرانی که به ترجمۀ متون نمایشی دست زد.
او اهل
زنجان بود و در خانوادهای نظامی به
دنیا آمد. پدرش علیاکبرخان
آجودانباشی و برادرانش، اسماعیل خان
آجودانباشی (همین مقاله) و محمدابراهیم، از نظامیان صاحب نام دورۀ قاجاریه به شمار میرفتند.
خانوادۀ
آجودانباشی با اینکه به کارهای نظامی میپرداختند، از مسائل فرهنگی، ادبی و هنری نیز غفلت نداشتند. تاجماه و پدرش
شعر میسرودند.
اسماعیل
شاعر و خوشنویس بود و محمد ابراهیم هم به ترجمۀ متون نمایشی همت میگماشت.
تاجماه به همسری فتحاللهخان ارفعالسلطنه ــ که حکومت تالش را بهطـور موروثی در اختیـار داشت ــ درآمده بود.
وی در سرودهها و نامههایش، به نام
همسر و محل اقامتشان در «گرگان رود» تالش اشاره دارد.
در ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م، مردم این منطقه به سبب ستمگری و سختگیری خانوادۀ ارفعالسلطنه، به خانۀ آنها در «گرگان رود» حمله آوردند
و
اموال، املاک و حتیٰ دستنوشتههای تاجماه، از جمله سرودههایش را به یغما بردند و آنان ناگزیر به فرار شدند.
پس از این رویداد، گزارش دقیقی از احوال تاجماه در دست نیست، ولی در نامههای وی اشاراتی پراکنده هست که نشان میدهد وی به همراه فرزندش، در سال «گرانی و قحطی نان» (احتمالاً بلوای نان در ۱۳۰۴ش؛ نک
) در
تهران، در تنگدستی به سر میبرد.
اما ظاهراً در همین ایام به سبب سختی معیشت مجبور به ترک تهران گردید.
و راهی منطقۀ تالش شد و ضمن اقامت در
رشت و
انزلی، دو
وکیل، یعنی میراحمد مدنی، مدیر روزنامۀ پرورش رشت
و امینالشریعه را برگزید تا از طریق «عدلیه» به اموال خود دست یابد؛ اما
فساد دستگاه اداری در عدلیه او را ناامید ساخت.
پس از انقراض سلسلۀ
قاجار، تاجماه به دربار
پهلوی امید بست و در قصیدهای ۲۷ بیتی، به نقد دستگاه عدلیه پرداخت و
رضاشاه را به
عدل و داد ستود و در پایان به
دعا و ثنای او و
فرزند نوجوانش پرداخت.
تاجماه ظاهراً بدینوسیله به اندرونی کاخ رضاشاه راه یافت
و با گرفتن توصیهنامهای
توانست اموال خود را بازپس گیرد، زیرا در یکی از نامههایش (در شرایطی که برادرانش را از دست داده بود)، اشاره به اقامت دوبارۀ خود در «گرگان رود» میکند.
از این زمان تا پایان عمر تاجماه، اطلاعی از وی در دست نیست.
تاجماه را باید از
زنان فرهیختۀ دورۀ قاجار محسوب داشت. ترجمۀ نمایشنامۀ «نادر شاه» از
زبان ترکی و نیز کثرت استفاده از
آیات،
احادیث و امثال عرب در نامههایش، نشان از تسلط وی بر زبانهای عربی و ترکی دارد.
تاجماه با برخی از واژگان زبان فرانسه که در
زبان فارسی مصطلح شده بود، نیز آشنایی داشت.
وی علاوه بر این، بر متون ادبی کهن فارسی نیز مسلط بود و میتوانست از واژگان و ترکیبات این متون در آثار خود بهره گیرد.
در آثار تاجماه اشارهای مستقیم به بزرگترین رویداد زمان وی، یعنی
انقلاب مشروطیت، به چشم نمیخورد، ولی همزمانی ترجمۀ دو نمایش نامۀ ضد استبدادی «نادرشاه» (اثر نریمانُف) و «ضحاک» (اثر شمسالدین سامی) توسط وی و برادرش محمدابراهیم،
نشان میدهد که این دو برخلاف برادرشان، اسماعیل که از محمدعلیشاه طرفداری میکرد،
نسبت به حرکت مشروطهخواهی مردم ایران نظری مثبت داشتند. استفادۀ تاجماه از تعبیرات و اصطلاحاتی همچون «وطنپرستی»، «ملتپرستی»، «استقلال» و «حفظ ملیت»،
نشان میدهد که وی سخت متأثر از «ناسیونالیسم ایرانی»، به عنوان بزرگترین دستاورد انقلاب مشروطیت بود.
از تاجماه آثاری منظوم و منثور، اعم از چاپی و خطی در دست است:
دستنویس این اثر در کتابخانۀ دانشگاه تهران نگهداری میشود
و شامل ۳ بخش است:
الف ـ نزدیک به ۱۲۰ بیت شامل
غزل،
قصیده و
مثنوی. نخستین شعر، غزلی است که
شاعر در ۱۶ سالگی سروده، و آخرین آنها قصیدهای در ستایش رضاشاه است.
تاجماه در دو موضع از این سرودهها تخلص خود را «کمینه» آورده است.
بـ نامهها و یادداشتها
که شامل مسودۀ بیش از ۲۰ نامه و چند یادداشت است. نامهها بیشتر جنبۀ اداری دارد و مربوط به مرافعات حقوقی وی است.
دیگر مخاطبان این نامهها، برخی از بانوان همعصر تاجماه هستند.
تنوع و گوناگونی زبان در این نامهها، قدرت نویسندگی تاجماه و وقوف او را بر ظرایف نثر فارسی نشان میدهد. او در نامههای اداری، با زبانی رسمی سخن میگوید؛ اما در نامههایی که خطاب به بانوان نوشته است، از زبانی نرم و لطیف استفاده میکند که سرشار از احساسات زنانۀ اوست. به نظر میرسد که آگاهی تاجماه از متون ادب و رعایت دقایق نویسندگی در نوشتههای خود، برخاسته از دیدگاه بیسابقۀ او، به عنوان یک زن نویسنده نسبت به زبان فارسی باشد. او در نامهای که مخاطبش معلوم نیست،
حساسیتی بسیار نسبت به «زبان کهنۀ ملی» ابراز میدارد و «حفظ ملیت هر قوم با شکوه» را وابسته به «زبان آن ملت» میداند و نسبت به تعرض ترک و تازی به زبان فارسی ابراز نگرانی میکند. ج ـ گزیدۀ سرودههای شاعران فارسی زبان از رودکی تا عصر قاجار.
تاجماه در ۱۳۲۳ق، به ترجمۀ نسبتاً آزاد از نمایشنامۀ «نادرشاه» اثر نریمان نریمانف (۱۸۷۰-۱۹۱۲م)، نمایشنامهنویس مشهور
قفقاز، اقدام کرد. وی در این اثر، گاه خود را مترجم و گاهی مؤلف مینامد.
زبان او در این ترجمه، دارای ویژگیهای خاصی است و استفاده از واژگانی مانند دیهیم، کلیدان، دستور (وزیر) و...
گرایش او را به ادب کهن فارسی نشان میدهد.
ملکپور
ضمن تأیید ارزش تاریخی این ترجمه، گرایش بیش از حد تاجماه به استفاده از واژگان کهن را موجب دور شدن این ترجمه از متن اصلی آن میداند. گلبن هم ضمن اشاره به «جایگاه ویژۀ» این ترجمه، معتقد است که تاجماه به شیوۀ معمول مترجمان آن روزگار، در متن اصلی نمایشنامه دست برده، و در آن دخل و تصرف کرده است.
اما نباید فراموش کرد که تاجماه معتقد بود: «به توسط تئاتر و رمان، مطالب عامالمنفعه را بهتر میتوان فهمانید»
و بر آن بود تا با این شیوه چند لغتی از زبان اجدادی و پدری را به وسیلۀ «نامۀ نادری» به سمع هموطنان خود برساند و شکوه ایران گذشته و عظمت زبان ملی را یادآور شود.
«نامۀ نادری» در سالهای ۱۳۲۳ و ۱۳۲۴ق در تهران، و در ۱۳۳۱ق، به نام نادرشاه در
استانبول چاپ شد
و در سالهای اخیر هم با مقدمۀ گلبن، محمد، بار دیگر در فصلنامۀ تئاتر به چاپ رسید. «نامۀ نادری» یک بار در تهران در ۱۳۳۸ق، اجازۀ نمایش گرفت،
ولی از اجرای آن گزارشی در دست نیست. اما اصل ترکی این نمایش (نادرشاه) بارها در
گیلان و
تبریز بر روی صحنه رفته است.
اطلاعات اندکی که از این کتاب در دست است، منحصراً در نامۀ تاجماه
خطاب به یکی از دوستانش درج شده است. تاجماه در این نامه از وی میخواهد تا «سهو و غلط» کتابش (صحت مظفری) را «با قلم اغماض، مرمت کند». گمان میرود این کتاب دربارۀ پزشکی نوشته شده باشد؛ ولی از آنجایی که هیچیک از مآخذ از دانش پزشکی تاجماه سخنی نگفتهاند، باید در این امر تردید کرد.
(۱) بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۲) بزرگمهر، شیرین، تأثیر ترجمۀ متون نمایشی بر تئاتر ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۳) تاجماه، دایرة المعارف زن ایرانی، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۴) تاجماه، آفاقالدوله، کلیات، نسخۀ خطی دانشگاه تهران، شم ۳۵۵۳.
(۵) تاجماه، آفاقالدوله، نامۀ نادری، به کوشش گلبن، محمد، فصلنامۀ تئاتر، ۱۳۶۷ش، س ۱، شم ۲-۳.
(۶) رنجبر فخری، محمود، نمایش در تبریز، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۷) کوهستانینژاد، مسعود، گزیدۀ اسناد نمایش در ایران، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۸) گلبن، محمد، نمایشنامۀ نادرشاه، فصلنامۀ تئاتر، تهران، ۱۳۶۷ش، شم ۲-۳.
(۹) مرکزی، خطی.
(۱۰) مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۱۱) مکی، حسین، تاریخ بیست سالۀ ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۲) ملکپور، جمشید، ادبیات نمایشی در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۳) نوزاد، فریدون، تاریخ جراید و مجلات گیلان، تهران، ۱۳۷۹ش؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تاجماه»، شماره۵۶۷۴.