آزادی سیاسی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آزادی سياسى عبارت از اين است كه
انسان در يك نظام سياسى، حق داشته باشد هر منصبى از مناصب حكومتى را كه شايسته تصدّى آن است، اشغال كند و در تصميمگيرىهاى سياسى و اجتماعى خود سهيم باشد و آراى اصلاحى و انتقادى خود را ابراز كند و نيز هر كارى را كه
قانون اجازه مىدهد، انجام دهد و به انجام آنچه قانون منع كرده و به صلاح او نيست، وادار نشود.
در این مقاله آیات مرتبط با آزادیسیاسی معرفی میشوند.
اهميت تلاش براى كسب آزادى سياسى:
«ألم تر إلى الملأ من بنى اسرءيل من بعد موسى اذ قالوا لنبىّ لهم ابعث لنا ملكا نقتل فى سبيل اللَّه قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال ألّا تقتلوا قالوا و ما لنا ألّا نقتل فى سبيل اللَّه و قد أخرجنا من ديرنا و أبنائنا ...؛
آيا مشاهده نكردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، كه به پيامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب كن! تا (زير فرمان او) در راه خدا پيكار كنيم. پيامبر آنها گفت: شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود، (سرپيچي كنيد، و) در راه خدا، جهاد و پيكار نكنيد! گفتند: چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالي كه از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ايم، (و شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شدهاند)؟! ....»
•••
دعوت موسی علیهالسلام از
بنیاسرائیل به
شکیبایی تا تحقق آزادى و
حاکمیت سياسى قابل قبول:
«قال موسى لقومه استعينوا باللَّه و اصبروا انّ الأرض للَّهيورثها من يشاء من عباده و العقبة للمتّقين؛
موسي به قوم خود گفت از خدا ياري جوئيد و
استقامت پيشه كنيد كه زمين از آن خدا است و آنرا به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) واگذار ميكند و سرانجام (نيك) براي پرهيزكاران است. »
••• تعلّق اراده الهى براى تحقق حاكميت سياسى بنىاسرائيل و
نجات آنان از
فرعونیان:
«انّ فرعون علا فى الأرض و جعل أهلها شيعا يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم انّه كان من المفسدين• و نريد أن نمنّ على الّذين استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الورثين• و نمكّن لهم فى الأرض و نرى فرعون و همن و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون؛
فرعون برتريجوئي در زمين كرد و اهل آنرا به گروههاي مختلفي تقسيم نمود، گروهي را به ضعف و ناتواني ميكشاند، پسران آنها را سرمي بريد و زنان آنها را (براي كنيزي) زنده نگه ميداشت، او مسلما از مفسدان بود.اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم، و آنها را پيشوايان و وارثين روي زمين قرار دهيم!حكومتشان را پابرجا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را بيم داشتند از اين گروه نشان دهيم.»
تعلّق اراده الهى براى تحقق حاكميت
مستضعفان و آزادى آنان از ستم
مستکبران:
«و نريد أن نمنّ على الّذين استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الورثين• و نمكّن لهم فى الأرض و نرى فرعون و همن و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون؛
اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين
نعمت بخشيم، و آنها را پيشوايان و وارثين روي زمين قرار دهيم!حكومتشان را پابرجا سازيم و به فرعون و
هامان و لشكريان آنها آنچه را بيم داشتند از اين گروه نشان دهيم.»
اگرچه مورد آيه خاصّ بنىاسرائيل است اما آيه به صورت قانون كلّى و در شكل فعل مضارع مستمر بيان شده است چنانكه روايات آيه را بر
آلمحمد علیهمالسلام و حكومت
مهدی علیهالسلام تطبيق نموده است.
برخوردارى
مؤمنان از حق مشاركت و دخالت در
سرنوشت جامعه:
۱. «و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر ...؛
بايد از ميان شما جمعي دعوت به
نیکی، و امر به معروف و نهي از منكر كنند!....»
۲. «كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر ...؛
شما بهترين امتي بوديد كه به سود انسانها آفريده شديد (چه اينكه) امر به معروف ميكنيد و
نهی از منکر....»
۳. «... و شاورهم فى الأمر ...؛
... و در كارها، با آنها مشورت كن! ....»
۴. «و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر ...؛
مردان و زنان با ايمان ولي (و يار و ياور) يكديگرند،
امر به معروف و نهي از منكر ميكنند....»
۵. «فلولا كان من القرون من قبلكم أولوا بقيّة ينهون عن الفساد فى الأرض إلّاقليلا مّمّن أنجينا منهم ...؛
چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما دانشمندان صاحب قدرتي نبودند كه از فساد در زمين جلوگيري كنند، مگر اندكي از آنها كه نجاتشان داديم ....»
۶. «الّذين إن مّكّنَّهم فى الأرض أقاموا الصّلوة وءاتوا الزّكوة وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنكر ...؛
ياران خدا كساني هستند كه هر گاه در زمين به آنها
قدرت بخشيديم
نماز را بر پا ميدارند و
زکات را ادا ميكنند و امر به معروف و نهي از منكر مينمايند ....»
۷.«... و أمرهم شورى بينهم ...؛
... و كارهايشان به طريق
مشورت در ميان آنها صورت ميگيرد....»
۸. «لقد رضى اللَّه عن المؤمنين اذ يبايعونك تحت الشجرة ...؛
خداوند از مؤ مناني كه در زير آن
درخت با تو
بیعت كردند راضي و
خشنود شد....»
زنان، برخوردار از حق مشاركت و دخالت در امور جامعه:
۱. «و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر ...؛
مردان و زنان با ايمان ولي (و يار و ياور) يكديگرند، امر به معروف و نهي از منكر ميكنند....»
۲. «يأيّها النبىّ اذا جاءك المؤمنت يبايعنك على أن لايشركن باللَّه شيئا ... و لايعصينك فى معروف فبايعهنّ ...؛
اي پيامبر هنگامي كه زنان مؤمن نزد تو آيند و با تو بيعت كنند كه چيزي را
شریک قرار خدا ندهند... و در هيچ كار شايسته اي مخالفت فرمان تو نكنند، با آنها بيعت كن....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۲۸۰، برگرفته از مقاله «آزادی سیاسی».