آزادی دریاها
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آزادی دریاها از مباحث
حقوق بینالملل بوده و اشاره دارد به همه مناطق اقیانوسهای جهان که بیرون از محدوده آبهای داخلی و دریاهای سرزمینی دولتهای ساحلی واقعاند و به روی همه ملتها بازند، و هیچ دولتی نمیتواند بهطور قانونی بر هیچ بخشی از آنها
اعمال حاکمیت کند. این مقاله به بررسی شناسایی اصل آزادی دریاها، ماهیت حقوقی آزادی دریاها، آزادیهای موجود در دریای آزاد و استثنائات وارد بر صلاحیت کشور صاحب
پرچم میپردازد.
واژه دریاهای آزاد (High Seas) به همه مناطق اقیانوسهای جهان اشاره دارد که بیرون از محدوده آبهای داخلی و دریاهای سرزمینی دولتهای ساحلی واقعاند
و به روی همه ملتها بازند، و هیچ دولتی نمیتواند بهطور قانونی بر هیچ بخشی از آنها اعمال حاکمیت کند.
در
عهد باستان و نیمه اول
قرون وسطی، دریانوردی در دریای آزاد برای همه آزاد بود. حقوقدانان رومی عقیده داشتند «دریا طبیعتا به روی همه باز است.» و دریا مانند هوا مشترک بین بشریت است.
ادعای حاکمیت بر قسمتی از دریای آزاد از نیمه دوم قرون وسطی آغاز شد و در ایامی که حقوق بینالملل جدید به تدریج شکل میگرفت، دولتها بر این عقیده بودند که میتوانند حاکمیتشان را بر بخشهایی از دریای آزاد گسترش دهند. در نتیجه این ادعاها، برای دولتهای دیگر محدودیتهایی مانند الزام به پرداخت عوارض، ممنوعیت ماهیگیری، ادای احترام به پرچم
دولت مدعی حاکمیت، ایجاد میشد.
هر قدرت دریایی خود را حاکم مطلق دریایی میدانست که در ساحل آن قرار داشت.
در خلال دوره گسترش دامنه بهرهبرداری از
دریا، که از حدود اوایل قرن هفدهم شروع شد، بروز حالت اعتراض به ایده دریاهای بسته، غیرقابل اجتناب شد. زیرا اهمیت کشتیرانی آزاد برای دستیابی به مناطق موسوم به ماورای بحار و
تجارت مستعمراتی بر لزوم تقویت منافع ملی دول ساحلی در مورد شیلات غلبه کرد و توسعه قدرت دریایی باعث شد که فکر ادعای حاکمیت بر دریاها کنار گذاشته شود.
قدم مهم در زمینه شناسایی اصل آزادی دریاها توسط گروسیوس نویسنده هلندی در سال ۱۶۰۹، با انتشار رساله کوچک دریای آزاد (Mare Liberum) برداشته شد. هدف وی از این رساله تامین آزادی کشتیرانی برای هلند در
اقیانوس هند و رفع ممنوعیتهای دولت پرتغال بود. وی اعلام کرد که دریا نمیتواند به تملک دولتها درآید، زیرا قابل
تصرف از طریق اشغال نیست و در نتیجه دریا از حاکمیت دولتها آزاد است. نظریات متهورانه گروسیوس با مخالفت روبهرو شد. از جمله جنتیلی از ادعای حاکمیت اسپانیا و
انگلستان دفاع کرد و ولوود و جان سلدن نظریات جنتیلی را تائید کردند.
در قرن هیجدهم یک هلندی دیگر به نام بینکر شوک و سپس پوفندورف عبارت «سپس پوفندورف» در کتاب آقای مقتدر بیان نشده است بلکه این عبارت به نقل از کتاب نگوین کک دین و آلن پله پاتریک دییه ذکر میشود.
نظریه آزادی دریاها را مجددا مطرح کردند و نویسندگان معروفی مانند واتل سویسی و دومارتن روسی ازآنها پشتیبانی کردند، به طوریکه تا ربع اول قرن نوزدهم، اصل آزادی دریاها از سوی همه دولتها در تئوری و در عمل پذیرفته شده بود. انگلستان هم ادعای حاکمیت دریایی و ادای احترام به پرچم انگلستان را رها کرد و به صورت یکی از طرفداران سرسخت اصل آزادی دریاها درآمد.
در قرن بیستم
عهدنامه ورسای،
میثاق جامعه ملل،
منشور اتلانتیک،
منشور ملل متحد، (تلویحا) و
کنوانسیونهای حقوق دریاها (صریحا) اصل آزادی دریاها را مورد تایید قرار دادند.
اما در دهههای اخیر، این آزادی تااندازهای روبه محدودیت گذاشته است. امروزه با وجود منطقه انحصاری اقتصادی و پیشبینی وضعیت خاص آبهای اطراف کشورهای مجمعالجزایری به عنوان
آبهای مجمعالجزایری در کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها تعریف دریای آزاد تا حدود زیادی دچار دگرگونی شده است. بدینترتیب که منطقه انحصاری اقتصادی و آبهای مجمعالجزایری از حیطه شمول دریای آزاد خارج شدهاند
و در نتیجه گستره دریای آزاد محدود شده است.
به طور سنتی «قسمتهایی از دریا که جزء دریای سرزمینی یا آبهای داخلی هیچ دولتی نباشد را دریای آزاد تشکیل میدهد.»
با ظهور ایده منطقه انحصاری اقتصادی و مفهوم آبهای مجمعالجزایری این تعریف اصلاح شده است. ماده ۸۶ کنوانسیون ۱۹۸۲ مقرر میکند که دریای آزاد عبارت است از: «کلیه قسمتهای دریا که جزء منطقه انحصاری اقتصادی، دریای سرزمینی یا آبهای داخلی کشورها یا بخشی از آبهای مجمعالجزایری کشورهای مجمع الجزایری نباشد.»
اینکه دریای آزاد
ملک مشاع همه دولتهاست یا دارای هیچ
مالکی نمیباشد منشاء آثار حقوقی خاصی میباشد که اهمیت بحث از ماهیت حقوقی دریای آزاد را بیشتر میکند.
دستهای از دانشمندان حقوق بینالملل مانند دولا پرادل (De La Pradelle) معتقدند که دریای آزاد متعلق به عموم (Res Communis) یا مشترکات عامه و به منزله مال مشترک و
مشاع و تابع مقررات بینالمللی است. در مقابل نظریه دیگری ابراز شده که به موجب آن، دریای آزاد منطقهای است که به هیچ کس تعلق ندارد (Res Nullius) (مال بلا صاحب).
بنابراین دریای آزاد خارج از هرگونه صلاحیت سرزمینی کشوری است به این معنی که هیچ کشوری صلاحیت انحصاری در دریای آزاد ندارد و دارای هیچگونه حق مستقیمی نیز نیست، بلکه در واقع هر کشوری در این منطقه طبق مقررات بینالمللی قادر به اعمال برخی از صلاحیتهاست.
در مجموع نظریه اول قابل قبولتر است، مخصوصا با پذیرش «اعماق دریاها به عنوان میراث مشترک بشریت» و تاسیس سازمانی بینالمللی به نام «
مقام بینالمللی اعماق دریاها (International Sea-bed Authority)» در کنوانسیون حقوق دریاها تا حدود زیادی نگرانی کشورهای جهان سوم از اجرای این نظریه مرتفع خواهد شد. افزون بر آن کنوانسیون ۱۹۵۹ دریای آزاد و کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها بمراتب به نظریه اول نزدیک ترند تا نظریه دوم.
گرچه دریای آزاد
ملک خصوصی هیچ دولتی نیست، ولی این امر به معنی عدم وجود قواعد حاکم بر دریای آزاد و در نتیجه بینظمی و هرج مرج نمیباشد، زیرا دریای آزاد موضوع حقوق بینالملل است و قواعد عرفی و نیز کنوانسیونهای موجود ضامن تامین نظم در دریای آزاد میباشد. ماده ۸۷ کنوانسیون حقوق دریاها ۱۹۸۲ آزادیهای موجود در دریای آزاد را اینچنین برمی شمارد:
۱. آزادی کشتیرانی (Freedom Of Navigation)؛ کشتیهای همه دولتها خواه جنگی، دولتی یا تجاری حق دریانوردی در دریای آزاد را دارند و هیچ دولتی نمیتواند از کشتیهای تجاری خارجی بخواهد به کشتیهای جنگی ادای احترام کنند.
۲. آزادی پرواز؛
۳. آزادی قرار دادن کابل و لولههای زیردریایی؛
۴. آزادی ساختن جزایر مصنوعی و سایر تاسیسات مجاز؛
۵. آزادی ماهیگیری؛
۶. آزادی تحقیقات علمی؛
به موجب ماده۸۸ کنوانسیون ۱۹۸۲، دریای آزاد مخصوص استفاده مسالمتآمیز است. دریای آزاد ممکن است مورد استفاده نیروهای دریایی قرار گیرد؛ ولی استفاده از آن برای هدفهای تهاجمی نقض ماده مزبور و بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد میباشد. ماده ۳۰۱ کنوانسیون نیز مقرر داشته است که دولتهای عضو باید از هر گونه تهدید یا استفاده از زور در دریای آزاد، که مغایر با منشور ملل متحد خودداری کنند.
در دریای آزاد دولت صاحب پرچم دولت صاحب پرچم دولتی است که به کشتی اجازه میدهد تا زیر پرچم آن دولت
دریانوردی کند و دارای حق انحصاری صلاحیت قانونگذاری و اعمال قوانین بر کشتیها در دریای آزاد است.
دارای صلاحیت انحصاری بر کشتی و محموله و افراد آن میباشد. اما استثنائاتی بر قاعده پرچم وارد است:
حق بازدید و تفتیش (Right to Visit And Search)؛ کشتی جنگی در دریای آزاد به منظور اجرای قواعد حقوق بینالملل در مواقعی که دلیل موجهی داشته باشد که یک
کشتی (منظور کشتی غیرجنگی و غیردولتی) مرتکب یکی ار اعمال زیر شده است، میتواند آنرا متوقف کند و مورد بازرسی قرار دهد.
همچنین «در صورتی که علل دیگری این بازدید و تفتیش را طبق ترتیبات ویژه معاهداتی برای او مجاز دانسته باشند.»
ا. کشتی به دزدی دریایی اشتغال دارد؛
ب. کشتی به تجارت برده اشتغال دارد؛
ج. حمل و نقل
مواد مخدر؛
د. پخش برنامههای رادیویی یا تلویزیونی غیرمجاز؛
ه. کشتی از نشاندادن پرچمش خوداری کند.
قاعده تعقیب فوری (Hot Pursuit) بهمعنی تعقیب کشتی خارجی، تا درون دریای آزاد است. در مواردیکه یک کشتی تجاری خارجی، قوانین و مقررات دولت ساحلی را نقض کرده و برای پرهیز از توقیف به دریای آزاد میگریزد، یا مظنون به ارتکاب تخلف از قوانین یا مقررات دولت ساحلی است.
دولت ساحلی حق دارد به تعقیب کشتی در دریای آزاد بپردازد مشروط بر اینکه تعقیب هنگامی آغاز شده باشد که کشتی خارجی یا یکی از قایقهای آن در یکی از مناطق آبهای داخلی دریای سرزمینی، منطقه مجاور، یا منطقه انحصاری اقتصادی دولت ساحلی بوده باشد.
در صورتیکه کشتی خارجی در داخل منطقه مجاور یا منطقه انحصاری اقتصادی باشد، تعقیب در صورتی میتواند آغاز شود که قواعد مربوط به محافظت از این مناطق (به ترتیب) نقض شده باشد. مثلا کشتی خارجی مبادرت به
ماهیگیری غیرقانونی کرده باشد.
تعقیب باید پیوسته و بیوقفه باشد. «در صورتیکه تعقیب قطع شود نمیتوان آن را از سرگرفت.»
به علاوه حق تعقیب فوری به محض اینکه کشتی مورد تعقیب وارد آبهای سرزمینی کشور خود یا دولت ثالث شود متوقف خواهد شد.
تعقیب فقط موقعی میتواند آغاز شود که یک علامت سمعی یا بصری برای توقف در فاصلهای که توسط کشتی خارجی قابل دیدن یا شنیدن باشد، داده شده باشد.
حق تعقیب فقط میتواند توسط کشتی جنگی، هواپیمای نظامی یا کشتیهای دولتی که به این امر اختصاص داده شده است صورت گیرد.
در پایان باید یادآور شویم که کشتیهای جنگی در دریای آزاد از مصونیت کامل از صلاحیت همه دولتهای خارجی بهرهمندند.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آزادی دریاها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۱۵.