آرنج (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آرنج، محل اتّصال
بازو و
ساعد است. احکام آن در بابهای:
طهارت،
صلات،
حج،
قصاص و
دیات آمده است.
• فقيهان در اين که ابتدای آرنج، انتهای ساعد يا ميان بازو و ساعد است،
اختلاف دارند.
• به هنگام شستن دست در
وضو، آغاز کردن از آرنج
واجب است.
شستن دست تا آرنج برای غسل دهنده
میّت پس از هر
غسل از غسلهای سهگانه،
مستحب است.
همچنين
استلام حجر الاسود با دست چپ برای کسی که دست راستش از آرنج
قطع شده، مستحب است.
•
قصاص قطع دست از آرنج،
قطع دست جنايتکار از آرنج است،
ولی
دیه آن،
دیه دست میباشد.
به قول مشهور ديه شکستن آرنج، يک سوم ديه دست است، ليکن در صورت بهبود يافتن بدون عيب و کجی، صد مثقال شرعی طلا (صد دينار) است.
• ديه آرنج در صورت ترک برداشتن، هشتاد دينار و در صورت نمايان شدن
استخوان و نيز سوراخ شدن، بيست و پنج دينار و در صورت کوبيده شدن، يک سوم
دیه نفس (سيصد و سی و سه دينار و يک سوم دينار) اگر بهبودی نيابد يا به طور کج خوب شود؛ ليکن اگر بدون عيب، بهبود يابد، ديه آن چهار پنجم ديه کوبيده شدن است. ديه جا به جا شدن استخوان آرنج، پنجاه دينار و در صورت در رفتن آن، سی دينار است.
۱- در
وضو «در شستن دستها واجب است که از
مرفق تا سر انگشتها شسته شود. و در شستن دستها مانند صورت باید بهعنوان
مقدمه مقداری از بالای
مرفق شسته شود و نشسته گذاشتن مقداری از صورت یا دستها، حتی بهاندازه جای یک مو جایز نیست.»
و «اگر هر دو دست او تا آرنج
قطع شده باشد در مورد
تیمم جبهه را بر زمین مسح نماید و احوط در صورت امکان آن است که دیگری را هم
نایب بگیرد تا با دست خود پس از زدن بر زمین جبهه او را مسح نماید. و در مورد وضو چنانچه ممکن باشد جمع نماید بین نایب گرفتن غیر در وضوی خود، به اینکه صورت او را
غسل کند و با آب صورت سر و پاهای او را
مسح نماید و بین تیمم به نحو فوقالذکر وگرنه وضو ساقط است و باید به همان نحو مزبور تیمم نماید.»
۲- مستحب است کف دستها را با انگشتان باز در حال
رکوع روی زانوها بگذارد و احتیاط (مستحب) آن است که در صورت امکان آن را ترک ننماید و همچنین مستحب است زانوها را به عقب کشیده کمر را صاف نگاه دارد و گردن را بکشد، و آرنج دستها را مانند دو بال قرار دهد و زن دستهایش را روی رانها، بالای زانوها بگذارد.
۳- اگر کسی دست او (
مجنی علیه) را از مچ و دیگری از آرنج
قطع نماید و بمیرد، پس اگر
قطع کردن اولی طوری باشد که سرایتش بعد از
قطع دومی باقی میماند مانند اینکه وسیله
قطع،
مسموم باشد و سمّ در خون سرایت کند و بهواسطه آن و
قطع دومی هلاک شود،
قود بر هر دوی آنها است، چنان که اگر قتل مستند به سمّ کشنده در
قطع باشد و در
قطع سرایتی نباشد اوّلی قاتل است و قود بر او میباشد. و اگر سرایت
قطع اوّلی بهواسطه
قطع دومی
منقطع شود، دومی
قاتل است.
۴- در
قطع دست از آرنج پانصد دینار است، کف داشته باشد یا نه. و از شانه همچنین است، آرنج داشته باشد یا نه. و اگر از بالای آرنج بریده شود پس در زیادی، هم احتمال
حکومت است و هم احتمال حساب آن به مساحت است.
۵- اگر بر یک مچ یا بر یک آرنج یا بر یک شانه دو دست داشته باشد پس در اصلی، دیه دست کامل است و در زیادی حکومت میباشد. و تشخیص اصلی از زیادی عرفی است یا موکول به
اهل خبره است. و در صورت مشتبه بودن و عدم تمیّز، اگر یک نفر آنها را با هم
قطع نماید بر او
دیه و
ارش میباشد. و درصورتیکه
قطعکننده متعدد باشد، ظاهراً نسبت به هر یک از آنها حکومت است. و اگر
قطعکننده یک نفر باشد لیکن
قطع دومی بعد از پرداخت حکومت باشد، ظاهراً دیه کامل بر او لازم میباشد.
۶ - اگر دست او را از مفصل زند
قطع نماید
قصاص ثابت است. و اگر با آن قسمتی از
ذراع را
قطع نماید از مفصل زند قصاص میکند و در زاید، احتمال تعیین مقدار به حکومت و احتمال حساب کردن به مسافت آن میباشد. و اگر آن را از
مرفق قطع نماید پس قصاص ثابت است و در زیادی، آن چیزی است که گذشت.
•
مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی