آدَم (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آدَم یکی از مفردات
نهج البلاغه، نام نخستین
پیامبر الهی و
پدر همهی انسانها میباشد.
از مهمترین ویژگیهای وی
خلقت و آفرینش اولیه او تحت عنوان
انسان، و به صورت دفعی و یکباره است.
اسم مبارک این پیامبر بارها در این
کتاب تکرار شده است.
آدم نام اولین پیامبر الهی یعنی حضرت ابو البشر (علیهالسلام) است.
هشت بار «ابن
آدم» و نه بار فقط
آدم و یک بار نیز کلمۀ «
آدمیین» آمده است.
آنچه «نهجالبلاغه» دربارۀ
آدم (علیهالسّلام) گفته، همان است که
قرآن مجید میفرماید و آن این که:
خلقت
آدم و بشر اولیّه یک خلقت مستقل و بیسابقه، و به طور دفعی آفریده شده است.
همانطور که عصای
موسی (علیهالسّلام) با
اراده و
مشیت الهی دفعتا و آنا مبدّل به اژدها شد.
هکذا گِل و مجسّمۀ
آدم با نفخه الهی مبدّل به انسان و
آدم گردید و حقیقت
(فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی فَقَعوا لَهُ ساجِدینَ.) به وقوع پیوست.
از فرضیّۀ نشو و
ارتقاء و تکامل جسمی در
اسلام خبری نیست و اگر روزی مانند «دو دو تا چهار تا» ثابت شود، باز آن در رابطه با انسان نیست و دربارۀ دیگر موجودات زنده خواهد بود، زیرا آیات
قرآن مجید در مستقل آفریده شدن انسان قابل
تاویل نمیباشد،
قرآن مجید فرموده:
خداوند به
ملائکه فرمود: من از گل خشکیده بشری خواهم آفرید، چون او را ساخته و از
روح خود در آن دمیدم به او
سجده کنید:
(وَ اِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاٍ مَسْنونٍ فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحِی فَقَعوا لَهُ ساجِدینَ)
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام علی (صلواتاللهعلیه) مشروح این سخن را در «نهجالبلاغه» در خطبۀ اوّل پس از بیان خلقت
آسمانها و
زمین چنین فرموده:
«منها: في صفة خلق آدم (عليه السلام) ثُمَّ جَمَعَ سُبْحانَهُ مِنْ حَزْنِ الاَْرْضِ وَ سَهْلِها، وَ عَذْبِها وَ سَبَخِها، تُرْبَةً سَنَّها بالماءِ حَتَّى خَلَصَتْ، وَ لاطَها بِالبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ، فَجَبَلَ مِنْها صورَةً ذاتَ أَحْناء وَ وُصول، وَ أَعْضاء وَ فُصول: أَجْمَدَها حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ، وَ أَصْلَدَها حَتَّى صَلْصَلَتْ، لِوَقْت مَعْدود، وَ أجَل مَعْلوم، ثُمَّ نَفَخَ فيها مِنْ روحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْساناً ذا أَذْهان يُجيلُها، وَ فِكَر يَتَصَرَّفُ بِها، وَ جَوارِحَ يَخْتَدِمُها.» یعنی «پس از
خلقت آسمانها و
زمین،
خداوند مقداری از سخت و نرم و شیرین و شور زمین، خاکی جمع کرد، آنرا با
آب آمیخت تا گل خالص شد (شوری، شیرینی، نرمی و سفتی درهم فرو رفتند) و آنرا با رطوبت عجین کرد تا گل چسبنده گردید، و از آن مجسّمهای ساخت که دارای اطراف، پیوستگیها، اعضاء و فصول و قسمتهای متمایز بود، آنرا جامد کرد و خشکانید تا محکم گردید، و
صلب و سخت کرد تا مانند سفال شد، و تا وقتی
حساب شده و مدتی معیّن او را در همان
حال گذاشت، آنگاه از
روح خود در آن دمید، سپس برخاست درحالی که انسانی بود دارای قوای
تعقّل که آنها را به کار میبرد و فکری که با آن در کارها تصرّف میکرد و اعضائی که آنها را به کار میگرفت.»
خلاصۀ این کلام آن است که: خداوند ابتدا مجسّمهی
آدم را ساخت و سپس در آن روح دمید و این عبارت اخری
(سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحِی) است که مکرر در
قرآن مجید دیده میشود.
نظیر این سخن است کلام آن حضرت در جای دیگر که فرموده:
درباه
حضرت آدم (علیهالسلام) فرمود:
«فَلَمّا مَهَدَ أَرْضَهُ، وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ، اخْتارَ آدَمَ (علیهالسلام)، خِيرَةً مِنْ خَلْقِهِ، وَ جَعَلَهُ أَوّلَ جِبِلَّتِهِ، وَ أَسْكَنَهُ جَنَّتَهُ، وَ أَرْغَدَ فيها أُكُلَهُ، وَ أَوْعَزَ إِلَيْهِ فيما نَهاهُ عَنْهُ وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ في الاِْقْدامِ عَلَيْهِ التَّعرُّضَ لِمَعْصِيَتِهِ، وَ الْـمُخاطَرَةَ بِمَنْزِلَتِهِ فَأَقْدَمَ عَلَى ما نَهاهُ عَنْهُ ـ مُوافاةً لِسابِقِ عِلْمِهِ ـ فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ، وَ لِيُقيمَ الْحُجَّةَ بهِ عَلَى عِبادِهِ، و لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ، مِمّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبوبِيَّتِهَ، وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ، بَلْ تَعاهَدَهُمْ بَالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ.» یعنی «چون خدا
زمین خود را برای
خلقت بشر آماده کرد و فرمانش در این رابطه جای خود را گرفت
آدم (علیهالسلام) را از خلقش برگزید و او را اولین آفریده کرد و در بهشتش جای داد، خوردنیاش را در آن، فراوان نمود و در آنچه
نهی کرده بود به او فهماند، که اگر اقدام به خوردن آن کند؛ به
معصیت دچار خواهد شد و مقامش به خطر خواهد افتاد. ولی
آدم از منهّیعنه خورد تا با
علم سابق خدا برابری کند؛ خداوند او را بعد از
توبهاش به زمین افکند تا توسط
نسل او زمین را آباد گرداند و با او
حجت خویش را بر بندگان اقامه کند؛ پس از
وفات آدم مردم را از رهبر خالی نگذاشت، بلکه
پیامبرانی فرستاد و به زبان آنها حجت را تمام کرد».
جریان
سجده ملائکه به حضرت
آدم (علیهالسلام) و امتناع
ابلیس و اسکان
آدم در
بهشت در نهج البلاغه نظیر
قرآن مجید است.
(رجوع شود به:
)
این کلمه مجموعا هفده بار در «نهجالبلاغه» به کار رفته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «آدم»، ص۳۱-۳۳.