• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آداب شاگردی اخلاق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نشست‌ها و آموزش‌های گفتاری، لازم است، تا استاد و شاگرد رو در روی یکدیگر قرار گرفته و با فرصت و آسانی، مقصود خود را بیان دارند. اینجاست که درس‌های گفتاری اخلاق، ضرورت یافته و سخن از ویژگی‌های آداب شاگردی اخلاق آن مطرح می شود. از این‌روی، در پرتو معارف اسلامی و بهره‌مندی از تجربه پاکان راه طی کرده، به تبیین برخی از آنها پرداخته و بقدر توان در بررسی آن می‌کوشیم. باشد که این برترین امتیاز حوزه‌های علمیه (تهذیب اخلاق و نظام تحصیلی) هرچه باشکوه‌تر و شایسته‌تر، رسالت خودسازی را به انجام رساند و مدخل پرواز ملکوتی را به روی سالکان حقیقت و معنویت بگشاید. فروتنی و انعطاف‌پذیری، آمادگی روحی، عزم و اراده توانا و حفظ احترام و قداست درس و استاد از آداب شاگردی اخلاق است.



حالت انقیاد و پذیرش در برابر علم و در محضر معلم زینت متعلم است. شرط بهره‌مندی از دانش و پندهای تربیتی روحی نرم و اندیشه‌ای رام داشتن است. اگرچه مستعد و تیزهوش باشی اما سزاوار نیست که از کمال خود لاف‌زنی و خود را در سایه خیال بافی‌هایت مسخ سازی. سرکشی از پذیرش حق و کناره‌گیری از فروتنی در برابر پند، تو را از استعداد و ذکاوت ذاتیت نیز محروم می‌سازد.
امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «مَنْ اَعْرَضَ عَنْ نَصِیحَةِ النَّاصِحِ اُحْرِقَ بِمَکِیدَةِ الْکَاشِحِ؛ آن‌که از پند خیرخواهی روی بگرداند به مکر دشمن گرفتار می‌شود.»
آدمی هر چند گرانقدر و تواناتر گردد نیاز او به فروتنی و نرم‌خویی فزونتر می‌شود. پیش داوری نیز آفتی برای تهذیب نفس و تطهیر قلب است یعنی نباید پیشاپیش در نظر خود اصول مسلمی را بسازد و از آنها عدول نکند و همه چیز را در ترازوی سنجش آنها بگذارد.

این خود رایی و خشک‌اندیشی، نمی‌گذارد دل در کمند پند در آید و گوش آویز‌اندرزی شود. احساس بی‌نیازی از شنیدن راهنمایی دیگران و سرسنگین بودن در برابر درس‌ها و هدایت‌های اخلاقی زمینه طغیان و سرکشی را آماده می‌سازد. قرآن سبب سرکشی انسان را بی‌نیاز پنداشتن خود می‌داند: «ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی؛ آدمی که خود را بی‌نیاز به پندارد طغیان می‌کند.»
مغرور شدن به توانایی‌ اندیشه خود، شایسته خردمند نیست. امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «حق علی العاقل ان یستدیم الاسترشاد فیترک الاستبداد؛ شایسته و سزاوار خردمنداست که همواره راه راست بجوید و خود رایی را رها کند.»


آدمی بالفطره منعطف و تاثیرپذیر آفریده شده است. اگر به باورهای نادرست و منفی بافی‌هایی که از بزرگ‌بینی او سرچشمه می‌گیرد آلوده نشود، پندپذیر و هدایت شونده خواهد بود. دلیلی ندارد که از نور هدایت و ارشاد پاک دلی بهره نگیرد و پیام خیرخواهی را نشنود. چرا که اگر ارشاد اخلاقی رسا و درست انجام گیرد سحرگونه قلب‌ها را تسخیر کرده و روح‌ها را بر می‌انگیزد. انسان معجونی از عواطف و غریزه‌هاست با آنچه می‌شنود و می‌بیند و درک می‌کند زندگی دارد. این خودسری‌ها و سنگدلی‌های تازه رشد کرده است که مانع آن می‌شود که آدمی در شعاع نور هدایت قرار گیرد.

امام علی (علیه‌السّلام) در تاثیر مواعظ شیوا می‌فرماید: «فَیَا لَهَا اَمْثَالًا صَائِبَةً وَ مَوَاعِظَ شَافِیَةً لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاکِیَةً وَ اَسْمَاعاً وَاعِیَةً وَ آرَاءً عَازِمَةً وَ اَلْبَاباً حَازِمَة؛ چه مثل‌های صائب و رسائی و چه‌ اندرزهای دلنشینی ولی بشرط آن که با قلب‌های پاک مواجه گردد و در گوش‌های شنوائی فرو رود و به رایهای جازم و عقل‌های کاملی دست یابد.»
در این سخن کوتاه و گویای مولا (علیه‌السّلام) چهار شرط اصلی برای بهره پ‌مندی از مواعظ بیان شده است که هر یک از شرایط رکنی اساسی در آداب شاگردی اخلاق بشمار می‌آید.

بنابراین تا درون از تعلقات ناشایست پاک نگردد و گوش دل برای شنیدن پیام خیرخواهانه مهیا نباشد و عزمی نشود و خلاصه‌ اندیشه‌ای توانا و پابرجا راه را روشن نسازد نصیحت و درس اخلاق نمی‌توانند تاثیر بگذارند. حضرت عیسی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «بحق اقول لکم: ان الزرع ینبت فی السهل ولاینبت فی الصفا وکذالک الحکمه تعمر فی قلب المتواضع ولاتعمر فی قلب المتکبر؛
[۵] حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاه، ج۲، ص۳۱۸.
از روی حقیقت این سخن را با شما می‌گویم: کشت در دشت نرم و آماده می‌روید نه در روی سنگ. حکمت نیز چنین است در قلب فروتن شکوفا می‌شود نه در قلب متکبر و جبار


راهنما و استاد اخلاق یقیناً عامل اصلی در کمال نیست بلکه این شاگرد است که باید قابلیت استعداد و آمادگی روحی داشته باشد بنابراین اگرانسانی فاقد آمادگی‌های لازم باشد امیدی به راهنمایی او نبوده و از تربیت و ارشاد اثری نمی‌پذیرد.
بقول شیخ سعدی:
چون بود اصل گوهری قابل• • • • تربیت را دراواثر باشد؛
هیچ صیقل نکو نداند کرد• • • • آهنی را که بدگهر باشد؛
سگ بدریای هفتگانه مشوی• • • • که چو تر شد پلیدتر باشد.
[۶] سعدی، مصلح بن عبدالله، کلیات سعدی، چاپ فروغی، ص۱۵۳.


نور معرفت و فضایل اخلاقی به درونی می‌تابد که آنجا را شایسته بیابد. قلبی که انباشته از شهوات و خاطرات است جایگاه نور دانش و هدایت نمی‌شود. مرحوم فیض (رحمه الله علیه) در این‌باره می‌فرماید: «جوینده دانش را شایسته است که: نخست درون راازاخلاق زشت واوصاف ناپسند پاک سازد؛ زیرا دانش عبادت قلبی و نماز درونی است که آدمی به وسیله آن به خدا تقرب می‌جوید. همان‌گونه که نماز با این که وظیفه اعضاء ظاهری است، جز با طهارت انجام نمی‌گیرد عبادت باطنی و سازندگی قلب نیز جز با پالایش درون از اخلاق زشت و اوصاف ناپسند انجام نمی‌پذیرد.»

قلب جایگاه ملائکه و آثار رحمت ایشان است. صفات نکوهیده مانند غضب، شهوت، کینه، حسد، کبر، عجب و مانند این‌ها مثل سگان درنده هستند پس فرشتگان چگونه وارد شوند جایی را که مملو از سگان است و نور دانش را هم خداوند بر قلبی نمی‌تاباند مگر بواسطه ملائکه.
[۷] نسفی، عزیزالدین، کشف الحقایق، ص۲۷.

گر چه حکمت را به تکرار آوری• • • • چون تو نااهلی شود از تو بری.
[۸] سعدی، مصلح بن عبدالله، مثنوی، چاپ فروغی، ص۱۵۳.


تا آیینه دل صاف و پاک نباشد فضائل در آن نقش نمی‌بندد. شاگردی مکتب اخلاق و خودسازی، آمادگی روحی و سنخیت باطنی می‌خواهد. دانه‌های شفاف باران یکسان بر زمین می‌ریزد اما به تناسب آمادگی که هر نقطه از زمین دارد گوشه‌ای لاله می‌روید و گوشه‌ای خس بار می‌دهد. این آهن است که باید خود را در حوزه جاذبه آهن‌ربا قرار دهد تا جذب کشش او شود.
تو مپندار که مجنون سرخود مجنون شد •••• زسمک تا به سماکش کشش لیلی بود.

قلب سلیم و فطرت سالم است که از پنداخلاقی تاثیر می‌پذیرد و شایستگی بهره‌مندی می‌یابد. هنگامی که موسی (علیه‌السّلام) استاد و راهنمای خود (خضر) را می‌یابد از وی تقاضای وصیت و دستورالعمل می‌کند. خضر (علیه‌السّلام) پیش از پرداختن به پاسخ آمادگی روحی را برای شنیدن توصیه‌های اخلاقی گوش‌زد می‌کند.
«... وَ اعْلَمْ اَنَّ قَلْبَکَ وِعَاءٌ فَانْظُرْ مَا ذَا تَحْشُو بِهِ... یَا مُوسَی وَطِّنْ نَفْسَکَ عَلَی الصَّبْرِ تَلْقَ الْحُلُمَ وَ اَشْعِرْ قَلْبَکَ التَّقْوَی تَنَلِ الْعِلْمَ وَ رُضْ نَفْسَکَ عَلَی الصَّبْرِ تَخَلَّصْ مِنَ الْاِثْمِ یَا مُوسَی تَفَرَّغْ لِلْعِلْمِ اِنْ کُنْتَ تُرِیدُهُ فَاِنَّمَا الْعِلْمُ لِمَنْ تَفَرَّغَ لَه؛ بدان که قلب تو ظرف و جایگاه است بنگر که با چه چیز انباشته اش می‌گردانی. ‌ای موسی خویشتن را برای صبر و استقامت آماده ساز تا به مقام حلم و خویشتن‌داری دست یابی. قلبت را با تقوی همراه ساز تا به علم و آگاهی دست یابی. روح و جانت را با بردباری و شکیبایی تمرین بده تا از گناه رهایی پید اکنی. ‌ای موسی اگر خواهان علم و معرفت هستی خویشتن را از هر چیزی فارغ و آسوده خیال ساز زیرا علم و دانش از آن کسی است که خود را فارغ از هر چیزی دراختیار آن قرار دهد.»


از ویژگی‌هایی که برای درس اخلاق بر شمردیم تاثیرگذاری و داعیه‌سازی بود اما باید توجه داشت که تنها عامل موفقیت داعیه‌ساز بودن درس نیست بلکه این عزم و اراده شاگرد است که تاثیر و انگیزه پدید آمده را به انجام می‌رساند و بدان تحقق می‌بخشد.
براساس اصل اثرپذیری انسان، کسانی که از پندهای اخلاقی وارشادی انگیزه می‌گیرند کم نیستند اما آنان که توفیق عمل پیدا کرده و به مقصد می‌رسند‌اندکند. این اراده مصمم است که انگیزه و دریافت را به تحقق می‌رساند.

ناکامی و واماندگی بسیاری از سالکان راه تربیت، ضعف و سستی در عزم‌ها بوده است که در برابر موانع و دشواری‌ها به زانو آمده و بریده‌اند. درس مطلوب و استاد شایسته به تنهائی کارساز نیست شاگرد باید از عزم و اراده‌ای توانا برخوردار باشد و قدرت به کارگیری پیام‌ها را داشته باشد والا امید به کامیابی و موفقیت آن نمی‌رود.
قرآن ناکامی حضرت آدم (علیه‌السّلام) را در ضعف اراده و نداشتن عزم می‌داند: «ولقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما؛ از پیش با آدم پیمان بستیم اما او فراموش کرد و در او عزم و اراده‌ی توانا نیافتیم.»

در برابر نکته ضعفی که از آدم (علیه‌السّلام) بیان می‌شود، عامل گستردگی قلمرو و پیروزی پیامبران صاحب شریعت را صفت (الوالعزم) بودن ایشان شمرده و آنها را بدین جهت می‌ستاید: «واصبر کما صبر الوالعزم من الرسل؛ بردباری و شکیبایی کن همان‌گونه که پیامبران الوالعزم شکیبا بودند.»

امیرالمومنین (علیه‌السّلام) نیز پیامبران بزرگ الهی را براین صفت می‌ستاید: «وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ اُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَاتَرَی الْاَعْیُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَاُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنًی وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَاُ الْاَبْصَارَ وَ الْاَسْمَاعَ اَذًی‌؛اما خداوند پیامبران خویش را از نظر عزم و اراده قوی و از نظر ظاهر فقیر و ضعیف قرار داد ولی توام با قناعتی که قلب‌ها و چشم‌ها را پراز بی‌نیازی می‌کرد هر چند فقر و ناداری ظاهری آنان چشم‌ها و گوش‌ها را از ناراحتی مملو می‌ساخت.»

حضرت علی (علیه‌السّلام) رمز پیروزی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در برپایی دین خداوند و داشتن صفت عزم می‌داند: «َقَائِماً بِاَمْرِکَ مُسْتَوْفِزاً فِی مَرْضَاتِکَ غَیْرَ نَاکِلٍ عَنْ قُدُمٍ وَ لَا وَاهٍ فِی عَزْم‌؛ پیامبر به امر و فرمان تو قیام کرد برای به دست آوردن خشنودی تو شتاب کرد بدون این که از پیشی گرفتن بماند و در اراده و تصمیمی که داشت سستی ورزد.»


پیدا کردن استاد و راهنمای لایق‌کاری بسیار دشوار است از این روی اگر توفیق یار شد و دست به دامن خضر راهی رسید باید گرانقدر و ارجمندش داشت.
علاقه و احترام به استاد، احترام به دانش، حیات، شخصیت و کمال است. هر چه بهره‌مندی زیادتر گردد بزرگداشت راهنما افزو‌ن‌تر باید باشد و سپس تبدیل به علاقه شده و در نهایت سر از محبت و عشق درآورد.

شاگردانی که با علاقه و شیداوار پیام استاد و کوکب هدایت را شنیده‌اند، در تاریخ انسانیت صاحب آثار شگفت و نام و آوازه گشته‌اند که روشن است از روابط معمولی شاگرد و استاد چنین نشانه‌هایی پدیدار نگشته است. رابطه راهرو با راهبر غیر از رابطه استادان و شاگردانی است که به راه و رفتن کاری ندارند و فقط در پی‌ اندوخته‌های فزون‌تر ذهن هستند.

علاقه شیخ طوسی به سید مرتضی، ملاصدرا به میرداماد، ملاحسینقلی همدانی به سیدعلی شوشتری، شاگردان ملاحسینقلی به وی، علامه طباطبائی به مرحوم قاضی، امام خمینی به مرحوم شاه آبادی، مطهری به امام خمینی و صدها نمونه دیگر غیر از علاقه‌ها و رابطه‌ای است که هر دانش‌آموزی با معلم خود دارد. استاد اخلاقی که به شایستگی راهبری کند حق حیات و شخصیت به شاگرد پیدا می‌کند و در تمامی کمالات و فضایل او شریک می‌گردد.

امام سجاد (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «َ اَمَّا حَقُّ سَائِسِکَ بِالْعِلْمِ فَالتَّعْظِیمُ لَهُ وَ التَّوْقِیرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ الِاسْتِمَاعِ اِلَیْهِ وَ الْاِقْبَالُ عَلَیْهِ وَ الْمَعُونَةُ لَهُ عَلَی نَفْسِکَ فِیمَا لَا غِنَی بِکَ عَنْهُ مِنَ الْعِلْمِ بِاَنْ تُفَرِّغَ لَهُ عَقْلَکَ وَ تُحَضِّرَهُ فَهْمَکَ وَ تُزَکِّیَ لَهُ قَلْبَکَ وَ تُجَلِّیَ لَهُ بَصَرَکَ بِتَرْکِ اللَّذَّاتِ وَ نَقْصِ الشَّهَوَات‌؛ حق آن که راهنما و استاد توست در فراگیری دانش و معرفت بزرگ داشتن او و احترام گزاردن به مجلس او و نیکو گوش فرا دادن به سخنان او و کمک گرفتن از او بر ضدخواهش‌های نفس خود تا بتوانی آن‌اندازه از علم که ضرورت دارد فراگیری این است که باید نیروی عقلت را مهیا سازی و فهم خویش را آماده کنی و قلب را پاکیزه نگاه داری و دیده را جلا بخشی و این همه با ترک لذات و کاستن از شهوات میسراست.»
[۱۴] حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاه، ج۲، ص۲۷۱ چاپ دوم.


محضر و مدرس اخلاق، آداب و قداستی ویژه دارد. همان‌گونه که دانش آموخته می‌شود آداب شاگردی و شنیدن پیام اخلاق نیز باید فرا گرفته شود. پند و پیام اخلاقی خود پیوندی است میان راهرو و راهبر. اگر شاگرد اخلاق از سرچشمه‌ی حکمت و تدبیر استاد سیراب شود و جان تشنه‌اش طراوت و شادابی یابد خودبخود علاقه‌مند و شیدای منبع حیات خویش می‌گردد و‌ اندرز و پند او را به گوش جان می‌خرد و با طهارت باطنی و حتی ظاهری در محضراستاد حاضر می‌شود.
‌این بود گوشه‌ای از وظایف راهنمایان اخلاق و درنگی کوتاه در ویژگی‌های درس اخلاق و بالاخره نیم نگاهی به آداب شاگردی و بهره‌مندی از کلاس تربیت. امید که توفیق یار شده و عزم و اراده مدد‌کار تا گامی فرا پیش نهیم و دل به پیام راه طی کرده‌ای بسپاریم.


۱. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۶۳۱.    
۲. علق/سوره۹۶، آیه۶-۷.    
۳. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۳۵۱.    
۴. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ج۱، ص۶۱، صبحی صالح، خ۸۳.    
۵. حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاه، ج۲، ص۳۱۸.
۶. سعدی، مصلح بن عبدالله، کلیات سعدی، چاپ فروغی، ص۱۵۳.
۷. نسفی، عزیزالدین، کشف الحقایق، ص۲۷.
۸. سعدی، مصلح بن عبدالله، مثنوی، چاپ فروغی، ص۱۵۳.
۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۷.    
۱۰. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۵.    
۱۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    
۱۲. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ج۱، ص۱۹۲، فیض الاسلام، خ۱۹۲.    
۱۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ج۱، ص۵۴، فیض الاسلام، خ۷۲.    
۱۴. حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاه، ج۲، ص۲۷۱ چاپ دوم.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آداب شاگردی اخلاق»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱/۷.    






جعبه ابزار