آداب تفسیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شرایط و آداب
تفسیر، امورىاند که مراعات آنها خطاى
مفسّر را به حداقل مى رسانند.
روشها، گرایشها و رویکردهای گوناگون مفسران در طول تاریخ چند صدساله تفسیر قرآن موجب پدید آمدن اختلافهای فراوان و گاه اشتباهاتی در بیان مفاهیم آیات
قرآن شده است، بروز برخی از این اختلافات حاکی از آن است که تفسیر نیز مانند هر
علم یا
فن دیگر نیازمند اصولی است که بر مبنای آنها، ضمن اینکه این اختلافات و خطاها به حداقل ممکن کاهش مییابد، امکان ارزیابی تفاسیر موجود و جلوگیری از برداشتهای ناصواب و تحمیلی از آیات قرآن فراهم آید.
مقصود از شرایط و آداب تفسیر اموری است که رعایت نکردن آنها موجب خطای در تفسیر و بی اعتباری آن میشود، چنانکه برخی
تفسیر به رأی را به معنای عدم رعایت همین امور دانستهاند، که اهم این امور از دید صاحبنظران عبارت است از: فراگرفتن علوم مورد نیاز در تفسیر، استفاده از
منابع معتبر تفسیر و رعایت قواعد تفسیر.
اگر چه مفسران و دانشمندان علوم قرآنی آموختن علوم متعددی را برای مفسر لازم شمرده و در تعداد این علوم اختلاف کردهاند،
مهمترین این دانشها که مورد اتفاق بیشتر آنان است، بدین قرارند: علوم ادبی، شامل لغت و صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع؛
علوم قرآنی، شامل قرائات و شناخت
ناسخ و
منسوخ و
اسباب نزول؛
علوم حدیث، شامل
درایه و
رجال؛ علوم دیگری نظیر
اصول فقه و
فقه و
کلام و نیز علم موهبت.
مفسر با بهرهگیری از
علم لغت، معانی حقیقی و مجازی واژههای قرآن و با استفاده از صرف و نحو، ساختار الفاظ قرآن را به تنهایی و معانی آنها را در ترکیب با کلمات دیگر میشناسد و با کمک علوم معانی و بیان و بدیع،
فصاحت و
بلاغت آیات قرآن را که مطابق با اقتضای حال مخاطبان و حاوی اسلوبهای بیانی از قبیل
تشبیه و
استعاره و
مجاز است، کشف میکند.
از سویی آگاه بودن مفسر از برخی مباحث علوم قرآن که در حکم مقدمهای برای فهم و تفسیر قرآن است، مفسر را یاری میکند تا قرائت صحیح الفاظ قرآن و نیز ترتیب و اسباب و شرایط نزول آیات را در یابد، همچنین به دلیل ارتباط تنگاتنگ تفسیر با روایات، مفسر برای تشخیص روایات معتبر ناگزیر از شناخت متون حدیثی و آشنایی با شرح حال راویان است.
علم اصول فقه نیز قواعدی در اختیار مفسر قرار میدهد که از طریق آنها به اقسام دلالتهای کلام و شرایط
حجیت آنها پی میبرد، ضرورت آشنایی مفسر با علم فقه و
کلام نیز از آن جهت است که بخش شایان توجهی از آیات قرآن شامل آیات احکام و نیز مباحث اعتقادی است.
در میان علوم یاد شده، روش اکتساب علم موهبت متفاوت با سایر علوم است.،
مفسر این علم را از طریق عمل به دست میآورد و
خداوند آن را به هر کسی که به دانستههای خویش عمل نماید، عنایت میکند.
، بر اساس این مطلب که در برخی از آیات
و روایات
به آن اشاره شده است، هر اندازه که شخص از
طهارت نفسانیِ بالاتری برخوردار باشد، میزان فهم او از آیات قرآن بیشتر خواهد بود،
آلوسی کسب این علم را برای مفسر ضروری نمیداند زیرا این امر با اصل فهم معانی قرآن ارتباطی ندارد و مرتبط با مقوله
تأویل است.
،
رشیدرضا علوم مورد نیاز مفسر را به گونهای دیگر مطرح نموده و به
عقیده او آگاهی از این علوم لازمه مراتب عالی تفسیر است.
از دیگر اموری که در تفسیر قرآن باید مورد توجه قرارگیرد، استفاده از
منابع معتبر است.، این
منابع بر چند قسم است :
قسم اول
منابع نقلی که عبارتاند از:
قرآن، احادیث
پیامبر و
اهل بیت، اقوال
صحابه و
تابعین .
مراجعه به برخی آیات قرآن برای تفسیر آیات دیگر علاوه بر آنکه روشی عقلایی است، از سوی اهل بیت و شاگردان مکتب آنها مورد استفاده بوده است.
، گفتههای
پیامبر اکرم به عنوان شارح و مبیّن قرآن
و احادیث رسیده از امامان که نزد شیعه همانند روایات نبوی است،
از مراجع مهم تفسیر است.، از سویی اقوال بزرگان صحابه به دلیل درک زمان نزول و
همنشینی مستمر با پیامبر به عنوان یکی از
منابع مهم تفسیر معرفی شده، که در کنار اقوال تابعین باید مورد توجه قرار گیرد.
، گفتنی است در باره
حجیت اقوال تفسیری صحابه و تابعین و محدوده پذیرش آرای آنها میان صاح بن ظران اختلاف هست.
قسم دوم
منابع لغوی است.، این
منابع از آن جهت حائز اهمیتاند که معانی و کاربردهای واژگان را در زمان نزول قرآن روشن میکنند، این معانی یا کاربردها ممکن است از متن قرآن یا روایات یا اقوال صحابه استخراج شود یا از آثار نظم و نثرِ به جای مانده از آن دوران (مانند اشعار جاهلی) به دست آید یا با مراجعه به فرهنگهای لغت متقدم و هر چه نزدیکتر به زمان نزول قرآن حاصل گردد.
قسم سوم از
منابع تفسیر را نیز قوه
استنباط مفسر دانستهاند
، که برخی از آن به
منبع عقل تعبیر کردهاند.
رعایت قواعد تفسیر که به کاربستن آنها برای ارائه تفسیر صحیح لازم است، اصل دیگری است که باید مفسر به آن توجه کند
، نسبت این قواعد با تفسیر مانند نسبت اصول فقه با فقه و نسبت نحو با
زبان عربی است.
، بسیاری از این قواعد در لابلای کتب تفسیر، اصول فقه،
بلاغت و لغت پراکنده است و تا کنون به صورت جامع و دقیق گردآوری و تبیین نشده است.،
طیار این قواعد را به دو دسته عمومی و ترجیحی تقسیم کرده است.
از نظر او قواعد عمومی، قواعدی است که مفسر در بیان معنای یک
آیه ناگزیر از رعایت آنهاست و قواعد ترجیحی قواعدی است که برای گزینش یک رأی از میان اقوال موجود مفسران به کار گرفته میشود
،
تفسیر قرآن بدون رعایت اصول ذکر شده و فراگرفتن علوم مورد نیاز، از مهمترین مصادیق تفسیر به رأی دانسته شده است.
(۱) قرآن.
(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۳) محمود بن روح اللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
(۴) ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
(۵) ابن تیمیّه، التفسیرالکبیر، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۶) ابن جزی، کتاب التسهیل لعلوم التنزیل، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۸) ابن خلدون، تاریخ.
(۹) ابن درید، کتاب جمهره اللغه، چاپ رمزی منیربعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
(۱۰) ابن رشیق، العمده فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۱) ابن عاشور (محمدطاهر بن محمد)، تفسیرالتحریر و التنویر، تونس ۱۹۸۴.
(۱۲) ابن عطیه، المحررالوجیز فی تفسیرالکتاب العزیز، ج۱، رباط ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۳) ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قم ۱۴۰۴.
(۱۴) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت.
(۱۵) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۶) ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ ش.
(۱۷) احمد عمر ابوحجر، التفسیرالعلمی للقران فی المیزان، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۸) ابوحیّان غرناطی، تفسیرالبحر المحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، چاپ افست بیروت.
(۲۰) عبد العزیز سید اهل، من اشارات العلوم فی القران الکریم، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۲۱) محمدعلی ایازی، «نگاهی به تفاسیر موضوعی معاصر»، کیهان اندیشه، ش ۲۸ بهمن و اسفند ۱۳۶۸.
(۲۲) علی اکبر بابایی، غلامعلی عزیزی کیا، و مجتبی روحانی راد، روش شناسی تفسیر قرآن، قم ۱۳۷۹ ش.
(۲۳) حسین بن مسعود بغوی، تفسیرالبغوی، المسمی معالم التنزیل، چاپ خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۲۴) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۵) محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الکبیر، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۹۹۸.
(۲۶) محمد اعلی بن علی تهانوی، موسوعه کشّاف اصطلاحات الفنون والعلوم، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
(۲۷) عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، الجواهرالحسان فی تفسیرالقرآن، چاپ ابومحمد غماری ادریسی حسنی، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۲۸) علی بن محمد جرجانی، کتابالتعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۹) هدایت جلیلی، روش شناسی تفاسیر موضوعی قرآن، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۳۰) اسماعیل بن حمادجوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۱) حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله کشفالظنون عن اسامیالکتب و الفنون.
(۳۲) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
(۳۳) محمدباقر حکیم، علوم القرآن، تهران ۱۴۰۳.
(۳۴) عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیرنورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۴۱۲.
(۳۵) علی بن محمد خازن، لباب التأویل فی معانی التنزیل، در مجمعالتفاسیر، قاهره۱۳۱۷ـ۱۳۲۰، چاپ افست استانبول: دارالدعوه، ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۳۶) دائره المعارفالاسلامیه، قاهره: دارالشعب، ۱۹۶۹، ذیل «التفسیر تکمله» (از امین خولی).
(۳۷) محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسّرون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۸) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران ۱۳۳۲ ش.
(۳۹) حسین بن محمد راغب اصفهانی، مقدمه جامع التفاسیر مع تفسیرالفاتحه و مطالع البقره، چاپ احمدحسن فرحات، کویت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
(۴۰) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیر المنار، تقریرات درس شیخ محمد عبده، ج۱، مصر ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴.
(۴۱) محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح شافیه ابن الحاجب، چاپ محمد نورالحسن، محمد زفزاف، و محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵، چاپ افست تهران.
(۴۲) فهد عبدالرحمان رومی، بحوث فی اصول التفسیر و مناهجه، ریاض ۱۴۱۹.
(۴۳) محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، قاهره ۱۹۸۰.
(۴۴) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۵) زمخشری، الکشاف.
(۴۶) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۴۷) ابراهیم بن موسی شاطبی، الموافقات فی اصول الاحکام، قاهره ۱۳۴۱، چاپ افست قاهره.
(۴۸) سعید شرتونی، اقربالموارد فی فصحالعربیه و الشوارد، قم ۱۴۰۳.
(۴۹) جعفر شهیدی، «تفسیر، تفسیر به رأی، تاریخ و حدود استفاده از آن»، در فرخنده پیام: یادگارنامه استاد دکتر غلامحسین یوسفی، مشهد: دانشگاه مشهد، ۱۳۶۰ ش.
(۵۰) صبحی صالح، دراسات فی فقه اللغه، بیروت ۲۰۰۰.
(۵۱) صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، بیروت ۱۹۶۸، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۵۲) محمد بن لطفی صباغ، بحوث فی اصول التفسیر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۵۳) صدیق حسنخان، فتح البیان فی مقاصد القرآن، بیروت ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.
(۵۴) محمدحسین علی صغیر، المبادی العامه لتفسیر القرآن الکریم بین النظریه و التطبیق، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۵۵) طباطبائی، المیزان.
(۵۶) طبرسی، مجمع البیان.
(۵۷) طبری، جامع.
(۵۸) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۵۹) طوسی، التبیان.
(۶۰) مساعد بن سلیمان طیار، فصول فی اصول التفسیر، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۶۱) حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویه، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السیدنورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
(۶۲) علوم القرآن عندالمفسرین، قم: مرکز الثقافه والمعارف القرآنیه، ۱۳۷۴ـ ۱۳۷۵ ش.
(۶۳) محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران.
(۶۴) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۶۵) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ طاهر احمدزاوی، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
(۶۶) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصافی، چاپ حسین اعلمی، بیروت، ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۶۷) احمد بن محمد فیّومی، المصباح المنیر، بیروت ۱۹۸۷.
(۶۸) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، جزء ۱، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج۲، جزء ۳، بیروت۱۳۷۶/۱۹۵۷، ج۷، جزء ۱۳، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۶۹) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۷۰) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.
(۷۱) محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، چاپ حسین درگاهی، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۰ ش.
(۷۲) محمد بن سلیمان کافیجی، کتاب التیسیر فی قواعد علم التفسیر، چاپ اسماعیل جراحاوغلی، آنکارا ۱۹۷۴.
(۷۳) کلینی، الکافی.
(۷۴) محمد بن محمد ماتریدی، تفسیر الماتریدی المسمی تأویلات اهل السنه، چاپ ابراهیم عوضین و سید عوضین، قاهره ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
(۷۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۷۶) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۷۷) مصطفی مسلم، مباحث فی التفسیر الموضوعی، دمشق ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۷۸) محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۷۹) مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، چاپ عبداللّه محمود شحاته، قاهره ۱۹۷۹ـ۱۹۸۹.
(۸۰) مقدمتان فی علوم القرآن، چاپ آرتور جفری و عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۸۱) احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۸۲) یحیی بن حمزه یمنی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغه و علوم حقائق الاعجاز، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر»، شماره۵۰۰۹.