آثِمٌ قَلْبُهُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آثِمٌ قَلْبُهُ: (فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ)«آثِمٌ قَلْبُهُ» از مادّه «
اثم» در اصل به معنای اعمالی است که انسان را از رسیدن به
ثواب دور میسازد؛
سپس به هر گونه
گناه، اطلاق شده است؛
ولی در اینجا به معنای جزای گناه است.
در این
آیه يک دستور جامع در زمينه
شهادت بيان مىكند و مىفرمايد: شهادت را
کتمان نكنيد و هر كس آن را كتمان كند قلبش گناهكار است.
بنا بر اين كسانى كه از حقوق ديگران آگاهند موظفاند به هنگام دعوت براى اداى شهادت آن را كتمان نكنند، بلكه بسيارى معتقدند در مورد حقوق مردم بدون دعوت نيز بايد اداى شهادت كرد.
روشن است كه اداى شهادت
واجب کفایی است، يعنى اگر بعضى اقدام بر آن كنند به گونهاى كه
حق با آن ثابت شود از گردن ديگران ساقط خواهد شد.
به موردی از کاربرد «آثِمٌ
قَلْبُهُ» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ إِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُواْ كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَ لاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَ مَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ) «اگر در سفر بوديد، و نويسندهاى نيافتيد، طلبكار، چيزى را گروگان بگيرد و اگر به يكديگر اطمينان كامل داشته باشيد، گروگان لازم نيست، و بايد كسى كه بدون گروگان امين شمرده شده، امانت و بدهى خود را بموقع بپردازد؛ و از خدايى كه پروردگار اوست، بپرهيزد. و شهادت را كتمان نكنيد. وهر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است. و خداوند، به آنچه انجام مىدهيد، داناست.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: آیه
(فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ) و آيه
(إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا) دلالت دارند بر اينكه
قلوب كه مراد از آن، همان نفوس است احوال و اوصافى دارد، كه
آدمی با آن احوال محاسبه مىشود.
و نيز آيه شريفه
(إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ) كه
ظهور در اين دارد كه
عذاب تنها و تنها به خاطر دوست داشتن اشاعه فحشا است، و معلوم است كه دوستى حالتى
قلبى است. (دقت فرمائيد) اين بود ظاهر آيه، و لازم است دانسته شود كه آيه شريفه تنها دلالت دارد بر اينكه محاسبه بر معيار حالات و ملكات
قلبى است، چه اظهار بشود، و چه نشود، و اما اينكه جزاى آن، در دو صورت اظهار و اخفا يک جور است يا نه؟ و به عبارت ديگر آيا
جزا تنها بستگى به تصميم دارد؟ خواه عمل را هم انجام بدهد يا ندهد؟ و خواه مصادف با واقع هم بشود يا نشود؟ و مثلا كاسهاى كه
شراب تشخيص داده بنوشد، بعد معلوم شود
آب بوده، آيه شريفه ناظر به اين جهات نيست.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «آثم قلبه»، ج۱، ص۳۴.