آثار مشتمل بر تفسیر اهلبیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر اهل بیت،
تفسیر آیات قرآن که توسط
اهل بیت (علیهمالسلام) صورت گرفته و در منابع روایی یا تفسیری نقل شده است. برخی آثار تفسیری، مشتمل بر روایاتی هستند که از اهل بیت (علیهمالسلام) در
تفسیر قرآن وارد شده است.
این تفاسیر در دو بخش منابع کهن تفسیری و منابع متأخر تفسیری، مورد بررسی قرار میگیرد.
برای دستیابی به
تفسیر اهل بیت (علیهمالسلام) باید از دوگونه منبع یاد کرد:
۱. جوامع و آثار روایی
شیعه همچون کتابهای
الکافی از
شیخ کلینی،
منلایحضرهالفقیه از
شیخ صدوق،
تهذیب الاحکام از
شیخ طوسی،
بحارالانوار از
علامه مجلسی،
وسائل الشیعه از
شیخ حرّ عاملی و بسیاری دیگر از جوامع روایی مشهور و غیر مشهور. در این
منابع روایی، احادیث تفسیری پراکندهاند و نمیتوان بابی مستقل در تفسیر
آیات قرآن در آنها مشاهده کرد.
۲. تفاسیر روایی شیعی که تقریباً همه
روایات منقول در آنها به اهل بیت پیامبر یعنی
امامان معصوم (علیهمالسلام) نسبت داده شدهاند. این تفاسیر به دو دسته منابع کهن و اولیه و منابع متأخر قسمت پذیرند.
منابع کهن تفاسیر روایی شیعی به شرح ذیل است:
این کتاب روایی (
تفسیر نعمانی) منسوب به
امیرمؤمنان (علیهالسلام) است و به رغم نام آن، درباره
علوم قرآنی است و صبغه تفسیری ندارد. در این کتاب، علوم قرآنی به ۶۰ نوع تقسیم و برای هر یک مثالی ذکر شده است.
مضمون تفسیر نعمانی با نامهایی دیگر نیز نقل شده است؛ از جمله
رسالة المحکم و المتشابه از
سیدمرتضی (م. ۴۳۶ ق.) و کتاب
سعد بن عبدالله اشعری (م. ۲۹۹ یا ۳۰۱ ق.) که آن را از
امام صادق (علیهالسلام) و ایشان از حضرت علی (علیهالسلام) نقل کردهاند.
ابنندیم در
الفهرست، نخستین کتاب در تفسیر قرآن را
کتاب الباقر محمد بن
علی بن
الحسین (علیهمالسلام) معرفی کرده که
ابوالجارود زیاد بن منذر از ایشان نقل کرده است.
این تفسیر امروزه به صورت مستقل در دست نیست؛ اما بخشی از
تفسیر علی بن ابراهیم موجود که از ابوالجارود نقل شده از همین تفسیر است.
ابوالجارود زیدی مذهب بوده؛ اما تفسیرش از امام باقر (علیهالسلام) را پیش از گرایش به
مذهب زیدی روایت کرده است. با این حال در مواردی تفسیر وی منعکس کننده دیدگاه
جارودیه است.
نجاشی و شیخ طوسی از
تفسیر ابوالجارود به روایت از امام باقر (علیهالسلام) یاد کردهاند که سند آن به جهت اشتمال بر کثیر بن عیاش
ضعیف است.
این تفسیر (
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری) از معروفترین تفاسیر منسوب به
اهل بیت (علیهمالسلام) است؛ اما درباره اعتبار و صحت انتساب آن به
امام عسکری (علیهالسلام) بحث و گفتوگو است. گروهی از محققان از انتساب آن به امام عسکری (علیهالسلام) دفاع کردهاند، و عدهای دیگر به ادلهای همچون مجهول الحالبودن راویانش، آن را
تضعیف کردهاند.
استادی، فهرستی از محدثانی که به این تفسیر اعتماد کردهاند از جمله شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ حرّ عامِلی و
فیض کاشانی را معرفی کرده است؛
اما محققانی چون
علامه بلاغی،
علامه شعرانی،
آیةالله خویی،
شیخ محمدتقی شوشتری و برخی دیگر
انتساب آن به امام حسن عسکری را ثابت ندانسته، آن را موضوع و مجعول معرفی کردهاند.
این تفسیر (
تفسیر فرات کوفی)، تألیف
فرات بن ابراهیم کوفی است. تاریخ وفات وی معلوم نیست؛ اما با توجه به نقل
صدوق با واسطه پدرش از فرات، تاریخ تألیف آن به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم میرسد و ظاهراً وی معاصر
کلینی بوده است. تفسیر فرات یک جلد و مشتمل بر حدود ۷۷۰ روایت در تفسیرِ حدود ۵۳۰
آیه است.
روایات این تفسیر، عموماً درباره
ولایت و فضایل ۵ تن از اهل بیت (علیهمالسلام) به ویژه
امیرمؤمنان (علیهالسلام) است؛ همچنین روایات آن غالباً
مرسل است؛ اما بسیاری از آنها در سایر آثار روایی به صورت مسند یافت میشوند.
نکته قابل توجه درباره تفسیر فرات آن است که به جز شواهدی که دلالت دارند تفسیر فرات نزد شیخ صدوق (م. ۳۸۰ ق.) و
حاکم حسکانی (قرن پنجم) موجود بوده است پس از آن نام و اثری از این تفسیر دیده نمیشود تا اواخر قرن دهم و یازدهم که
شیخ حرّ عاملی (م. ۱۱۰۴ ق) و
علامه مجلسی (م. ۱۱۱۱ ق) و
ابوالحسن عاملی (م. ۱۱۴۰ ق) صاحب
مرآة الانوار از آن یاد کرده و با قطعی دانستن نسبت آن به فرات کوفی از آن روایت نقل کردهاند.
این اثر (
تفسیر عیاشی)، تألیف
محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی از دانشمندان برجسته
شیعه در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم است. نجاشی او را
ثقه و صدوق او را از بزرگان شیعه و در عین حال روایت کننده از
ضعیفان معرفی کرده است.
تفسیر عیاشی دو جلد دارد و بر حدود ۲۷۰۰ روایت تفسیری تا پایان
سوره کهف مشتمل است.
در نسبت این تفسیر به عیاشی تردیدی نیست و حاکم حسکانی در
شواهد التنزیل و
طبرسی در
مجمع البیان و سایر محدثان متأخر چون علامه مجلسی در
بحار الانوار و فیض کاشانی در
تفسیر الصافی از وی نقل کردهاند.
روایات این تفسیر در ابتدا مسند بوده است؛ اما ناسخ و کاتب کتاب از آن رو که از کسی اجازه نقل این کتاب را نداشته اَسناد روایات آن را حذف کرده و به صورت
مرسل آورده است،
با این حال بسیاری از روایات آن در منابع معتبر روایی دیگر از جمله شواهد التنزیل حاکم حسکانی به صورت مسند وجود دارند.
بنابر این اعتبار تفسیر عیاشی به دلیل
مرسل بودن برخی روایاتش جای تأمل دارد.
و باید یکایک روایات آن از نظر سند در منابع دیگر بررسی شود. با وجود این
علامه طباطبایی آن را نیکوترین تفسیر در موضوع خود دانسته است.
این تفسیر (
تفسیر قمی)، منسوب به
علی بن ابراهیم قمی (زنده در ۳۰۷ ق.) شیخ و استاد کلینی و از جمله تفاسیر مشهور روایی است. علمای رجال چون شیخ طوسی و نجاشی به علی بن ابراهیم کتابی در تفسیر نسبت دادهاند؛
اما در اینکه تفسیر موجود موسوم به تفسیر قمی همان کتاب تفسیر علی بن ابراهیم باشد اختلاف است.
استادی بر این باور است که از زمان علامه مجلسی تاکنون تفسیر علی بن ابراهیم قمی همان است که در دست ماست
شیخ حرّ عامِلی
و به تبع وی آیةالله خویی
با توجه به توثیق عامی که در مقدمه این تفسیر آمده
همه
روایات آن را
موثق و مورد اعتماد دانستهاند؛ اما نظر تحقیقی آن است که تنها بخشی از تفسیر موجود موسوم به قمی از آن علی بن ابراهیم و بخشی دیگر از آن، تفسیر ابوالجارود است که از
امام باقر روایت کرده و بخشی دیگر از آن متعلق به گردآورنده یعنی
علی بن حاتم قزوینی (زنده در ۳۵۰ ق.) است.
بنابر این و با توجه به وجود روایات مسلّم
الضعف در این تفسیر و
قدح و
جرح و عدم وثاقت ابوالجارود
و اینکه علی بن حاتم از
ضعفا نیز حدیث نقل میکرده است
نمیتوان به صحت همه روایات این تفسیر حکم کرد. (برای آگاهی بیشتر از تفسیر قمی به این منابع رجوع کنید
).
به جز تفاسیر یاد شده،
ابن شهر آشوب در شرح حال
حسن بن خالد برقی (زنده در نیمه اول قرن سوم) از
تفسیر العسکری یاد کرده و آن را در ۱۲۰ جلد دانسته است.
شیخ آقابزرگ این تفسیر مفقود را که با تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام) تفاوت دارد،
به
امام هادی (علیهالسلام) نسبت داده است.
افزون بر جوامع روایی بزرگ شیعه همچون
بحارالانوار از
علامه مجلسی،
وسائل الشیعه از
شیخ حرّ عاملی،
الوافی از فیض کاشانی،
مستدرک الوسائل از
محدث نوری که
روایات تفسیری فراوانی از
اهل بیت را در بر دارند، مهمترین منابع متأخر مشتمل بر تفسیر اهل بیت عبارتاند از:
این تفسیر (
تفسیر نور الثقلین) از
عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی (م. ۱۱۱۲ ق.) و مشتمل بر ۱۳۴۱۶
حدیث است که از حدود ۴۳ منبع کهن نقل کرده است.
بیشتر روایات این تفسیر،
مرسل است و کتاب مشتمل بر روایات
ضعیف نیز هست و برخی از منابع آن نیز فاقد اعتبار لازماند؛ اما به لحاظ حجم، گویا از سایر
تفاسیر روایی گستردهتر است.
این تفسیر (
البرهان فی تفسیر القرآن) تألیف
سیدهاشم بحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)
است و روایات آن از حدود ۵۴ منبع گرد آمده که برخی منابع آن از بین رفتهاند. این تفسیر مزیتهایی بر
نورالثقلین دارد؛ از جمله نقل حدیث از ۳۰ منبع که آن تفسیر از آنها بهره نگرفته است؛
اما بعضی مصادر آن همانند نورالثقلین از اعتبار کافی و لازم برخوردار نیست، از این رو روایات
ضعیف و غیر قابل اعتماد نیز در آن یافت میشوند.
افزون بر این دو تفسیر جامع، سایر تفاسیر شیعی به ویژه تفسیر الصافی از
فیض کاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.) و
کنز الدقائق تألیف میرزا
محمد بن محمدرضا مشهدی (م. حدود ۱۱۲۵ ق.) بر روایات فراوانی از اهل بیت مشتملاند.
مشکل عمده و مشترک تفاسیر یاد شده
ضعف،
مرسل بودن روایات، تردید در انتساب به
معصوم و عدم اعتبار کافی و لازم آنهاست؛
اما این مشکل سبب بیاعتباری روایات این کتب نمیشود، بلکه بدین معناست که محقق نمیتواند به صرف استناد این روایات به معصوم (علیهالسلام) به آنها اعتماد کند، بلکه هر یک از روایات این منابع، پس از بررسی سند و متن آن میتواند در تفسیر از آن بهره گرفته شود.
بعضی محققان نیز بر این باورند که برای استفاده از روایات
معصومان (علیهمالسلام)، استواری متن آنها کافی است، بنابر این هر روایتی که با مبانی مسلّم عقلی و نقلی مخالف نباشد و شناخت ما را به موضوع افزایش دهد یا به پرسشی درباره آیه پاسخ دهد، مقبول و قابل استناد در تفسیر خواهد بود.
سیره عملی مفسران شیعی نیز این است که با توجه به روایات بیانگر
عرض احادیث بر قرآن،
از روایات تفسیری غیر معارض با
قرآن در غیر
احکام فقهی در تفسیر
آیات بهره میگیرند.
(۲) آشنایی با تفاسیر قرآن، رضا استادی، قم، مؤسسه در راه حق، ۱۳۷۷ ش.
(۳) آلاءالرحمن، البلاغی (م. ۱۳۵۲ ق.)، تهران، بعثت، ۱۴۲۰ ق.
(۶) الاخبار الدخیله، محمد تقی التستری، به کوشش الغفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۱ ق.
(۷) امل الآمل، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)، به کوشش الحسینی، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۳۶۲ ق.
(۸) بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
(۹) البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)، قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق.
(۱۲) تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)، به کوشش
رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۱۳) تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق.
(۱۵) تفسیر و مفسران، معرفت، قم، التمهید، ۱۳۷۳ ش.
(۱۶) التفسیر والمفسرون، معرفت، مشهد، الجامعة الرضویة، ۱۴۱۸ ق.
(۱۷) جامع احادیث الشیعه، اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعة العلمیة، ۱۳۹۹ ق.
(۱۸) دائرة المعارف قرآن کریم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ ش.
(۱۹) دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ ش.
(۲۰) الذریعة الی تصانیف الشیعه، آقابزرگ تهرانی (م. ۱۳۸۹ ق.)، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ ق.
(۲۱) رجال الطوسی، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ ق.
(۲۲) رجال النجاشی، النجاشی (م. ۴۵۰ ق.)، به کوشش شبیری زنجانی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ ق.
(۲۶) الفهرست، ابن الندیم (م. ۴۳۸ ق.)، تهران، مروی، ۱۳۹۳ ق.
(۲۷) الفهرست، الطوسی (م. ۴۶۰ ق)، به کوشش قیومی، نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ ق.
(۲۹) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۳۰) کیهان اندیشه، قم، مؤسسه کیهان.
(۳۵) معالم العلماء، ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ ق.)، قم.
(۳۶) معانی الاخبار، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ ش.
(۳۷) معجم رجال الحدیث، الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.)، بیروت، ۱۴۰۹ ق.
(۴۰) مکاتب تفسیری، علی اکبر بابایی، تهران، سمت، ۱۳۸۱ ش.
(۴۴) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
پژوهشکده فرهننگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تفسیر اهل بیت»، ج۸، ص۹۳، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۴/۲۴.