آثار تربیتی شفاعت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شفاعت، از ماده
شفع و به معنای وساطت و میانجیگری است و در اصطلاح به واسطهگری شخص مورد اعتماد نزد
خداوند به منظور عفو مجرمى یا برآوردن حاجتی اطلاق میشود.
این مسأله اثر تربیتی ویژهای نهتنها در
شفاعتخواهان، بلکه در
شفاعتکننده بر جای مینهد؛ یعنی
شفاعت انگیزهای است تا آدمی در پرتو انجام اعمال حسنه، به این مقام دست یابد؛ زیرا مقام
شفاعت، براساس تفضل الهی برای
اولیاءالله در نظر گرفته شده است.
از نظر بحثهای کلاسیکی لازم است که دلایل
شفاعت را از نظر
قرآن و
حدیث مورد بحث و بررسی قرار دهیم، سپس به آثار تربیتی و انقلابی آن بپردازیم؛ زیرا تا وجود چیزی از نظر
عقل و
نقل ثابت نگردد، بحث پیرامون آن، جنبه فرضی خواهد داشت.
اما چون امروز از دید بسیاری از خوانندگان، اهمیت و لزوم بحث پیرامون یک ایده مذهبی، در گرو آثار تربیتی و سازندگی آن است؛ و اگر یک ایده مذهبی در این مسیر قرار نگیرد، آن را از مسائل درجه دو مذهبی میشمارند و احیاناً خود را موظف به غور و بحث در آن نمیدانند.
اثر
اعتقاد به
شفاعت در زندگی دنیوی و اخروی قابل انکار نیست؛ همچنان که اثر این اعتقاد در زندگی فردی و اجتماعی آدمی نیز غیر قابل انکار است.
اعتقاد به
شفاعت پدیدآورندة
امید در دل گناهکاران، و مایه بازگشت آنان در نیمه زندگی، به سوی خداست، و اگر حقیقت
شفاعت درست مورد بررسی قرار گیرد، خواهیم دید که اعتقاد به
شفاعت اولیای خدا، نهتنها مایه
جرئت و موجب سرسختی با خدا نمیباشد، بلکه
سبب میشود که گروهی به امید اینکه راه بازگشت به سوی
خدا به روی آنان باز است، بتوانند به وسیله اولیای خدا، آمرزش الهی را نسبت به گذشته جلب کنند و از
عصیان و سرکشی و سرسختی دست برداشته، به سوی
حق باز گردند.
شفاعت نهتنها در زندگی انسانها، این نقش را بر عهده دارد، بلکه پذیرش
توبه، و در سطح وسیعتر موضوع «
انتظار فرج» و امید به بهبود وضع آینده اجتماع، از عوامل سازنده و نیروبخش در دگرگونساختن اوضاع و نابسامانیهای بشر میباشد و او را از محیط تیره و تار
یأس و نومیدی، به فضای روشن
رجا و امیدواری وارد میکند.
اعتقاد به
شفاعت اولیای خدا (البته با شرایط خاصی) درباره گناهکاران
سبب میشود که فرد گناهکار معتقد گردد که وی از این به بعد میتواند سرنوشت خود را دگرگون سازد، و اعمال دیرینه وی طوری نیست که برای او یک سرنوشت شوم قطعی و غیر قابل تغییر ساخته باشد؛ بلکه او از همین حالا به کمک اولیای خدا و تصمیم راسخ خود بر
اطاعت و فرمانبرداری از خدا، میتواند سرنوشت خود را عوض کند، و درهای
سعادت را به روی خود باز کند، ولی برعکس، یأس و نومیدی و اینکه دیگر کاری از او و دیگران ساخته نیست، چراغ امید را در شبستان عمر
انسان خاموش میسازد.
جوانی که در طول زندگی، گناهان و لغزشهایی داشته است، هرگاه معتقد گردد که کارهای زشت پیشین او، آن چنان کاخ سعادت وی را ویران کرده که دیگر قابل ترمیم نیست، و برای او یک سرنوشت قطعی پدید آورده که به هیچ وسیلهای نمیتوان آن را دگرگون ساخت، و آمرزش خدا را به خویش جلب نمود، و حتی
توبه و
پشیمانی و
شفاعت و کمکخواهی از اولیای حق، نمیتوانند سرنوشت او را دگرگون سازند، یک چنین اعتقاد نهتنها از حجم
گناه او نمیکاهد، بلکه
سبب میشود که پرونده زندگی وی روز به روز سیاهتر، و بار گناه او سنگینتر شود.
او با خود چنین فکر میکند: اکنون که راه بازگشت به روی من باز نیست و از این به بعد هر نوع قدم نیکی در راه
اطاعت خدا بردارم سودی به حال من نخواهد داشت، دیگر جهت ندارد که من در نیمه عمر، رنج اطاعت را بر خود هموار سازم، و از گناهان لذتبخش دست بردارم؛ ولی برعکس اگر روزنه امید را به روی خود باز ببیند و بداند که از همین حالا میتواند وضع خود را در آینده دگرگون سازد در این صورت کوششی میکند که گذشته را جبران کند و به وضع خود در آینده بهبودی بخشد.
به اعتقاد
امام خمینی شفاعت دارای آثار تربیتی مهمی برای بندگان گنهکار و غیرگنهکار میباشد؛ زیرا در شخص گنهکار امید میآفریند، به اعتقاد ایشان، بهرهمندی شخص از فیض عظیم
شفاعت سبب حفظ نور ایمان،
هدایت، رشد و ایجاد رابطه قوی معنوی با اولیای الهی میشود.
به باور امام خمینی کسی که امید به
شفاعت الهی دارد، نباید مغرور شود؛ بلکه باید این امر او را بهسوی اطاعت الهی بکشاند.
همچنین ایشان معتقد است تاثیر
شفاعت گاهی در رسیدن به مقامات و درجات معنوی است که ممکن است
سالک به تبعیت از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به فتح مطلق که آیه
(اِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ) اشاره به آن است، دست یابد که همان تجلیات ذاتی احدی و فنای جمیع رسوم خلقی و امری است.
امام خمینی از دیگر آثار
شفاعت را دوری از نفس اماره و
وسوسه شیطان و قبول عبادات میداند که شخص با توسل به مقربان الهی، آنها را واسطه قرار میدهد تا خداوند قصور او را ترمیم کند.
به باور ایشان، کسی که امید به
شفاعت دارد، باید در این عالم با سعی و کوشش، رابطه خود را با
شافعان حفظ کند؛ زیرا اگر بار گناهان او سنگین باشد، ممکن است مشمول
شفاعت نشود.
امام خمینی بیدارشدن از خواب
غفلت و پاکسازی روحی از رذایل مختلف و تناسب پیداکردن با اولیای الهی را از
اسبابی میداند که شخص بدینوسیله مشمول
شفاعت شافعان خویش قرار میگیرد.
به اعتقاد ایشان، اگر دست انسان از
شفاعت شافعان کوتاه شود، نور فطرت توحید یا نور
شافع اکبر (خداوند) همراه و موجب نجات او میشود؛ اما اگر فطرت توحیدی شخص نیز از میان برود و جای آن شرک و کفر جایگزین شود، دیگر
شفاعتی نصیب او نمیشود.
شفاعت اولیای خدا منوط به اذن پروردگار
جهان است، و تا اجازه خدا نباشد، هیچکس نمیتواند،
شفاعت نماید، ناگفته پیداست که اذن خدا بیجهت و بیحکمت نخواهد بود، در این صورت باید گفت اذن خدا شامل حال کسانی میشود که برای
عفو و اغماض شایستگی دارند و اگر در طول زندگی لغزش و گناهی داشتهاند، به مرحله پردهدری و
طغیان نرسیده است، و اگر رابطه خود را در بعضی از جهات ضعیف کردهاند، ولی به کلی آن را قطع نکردهاند. این چنین افراد که پیوندهای گوناگون خود را با حق و
حقیقت نگسستهاند، مشمول و شایسته
شفاعت میشوند.
نوید
شفاعت با این شرط، خود هشداری است به گناهکاران که به هوش باشند و هر چه زودتر از ادامه گناه باز گردند، و همه پیوندهای خود را پاره نکنند، و پردهها را ندرند، و از شعاع
شفاعت دور نگردند که در غیر این صورت راه نجاتی برای آنان نخواهد بود. همین
احساس و توجه، در بازگشت افراد گناهکار به راه حق و تجدید نظر در برنامههای غلط مؤثر میگردد، و در حقیقت روزنه امیدی برای پاک ساختن برنامه زندگی، از نقاط تاریک محسوب میشود.
تجربه نشان داده است که اگر روزنه امیدی به روی افراد مجرم گشوده شود و احساس نمایند که اگر در برنامه غلط ناروای خود تجدید کنند، راه نجاتی برای آنها هست، بسیاری از آنها از بیراهه، به راه باز میگردند.
در قوانین جزایی و کیفری ملتها، قانونی به نام «عفو زندانیان و مجرمان بزرگ و محکومان به حبس ابد» وجود دارد، نکته آن این است که روزنه امیدی برای این افراد باز شود، و در برنامه زندگی خود تجدیدنظر نمایند، و اگر این روزنه نبود، علت نداشت که در همان محیط آرام بنشینند و دست به
جنایت نزنند؛ زیرا بالاتر از سیاهی (زندان ابد) رنگی نیست.
شفاعت درباره افراد لایق و شایسته جز روزنه
امید برای امکان تجدید حیات دینی و اخلاقی چیزی نیست، و مخصوص کسانی است که روابط خود را با خدا و اولیای دین حفظ کردهاند، ولی کسی که دارای اعمال نیک نبوده و از
ایمان به خدا بهره نداشته و عمری در گناه و
فساد به سر برده باشد، هرگز مشمول
شفاعت نخواهد بود. فرق این دو طایفه را میتوان با مثالی مجسم ساخت:
فرض کنید سربازانی مأمور گشودن دژی بر فراز کوهی میباشند، و گشودن آن دژ، در حفظ کشور آنان از تجاوز خارجی، فوق العاده مؤثر است، فرمانده ماهر و ورزیده، وسائل لازم بالاروی و گشودن دژ را در اختیار آنان میگذارد، و فرمان بالا رفتن را صادر مینماید.
آن گروه از سربازان بیانضباط و ترسو که گوش به فرمان فرمانده نداده، و در پائین کوه میمانند، هیچگاه مشمول حمایت او نمیگردند، اما آن گروه که فداکارند و به سرعت از کوه بالا میروند، اگر در میان آنان افرادی ضعیف و ناتوان باشند، و در بعضی از گذرگاهها بلغزند، یا صعود و بالارفتن در بعضی از نقاط حساس کوه برای ایشان مشکل باشد، فرمانده دلسوز از آنها مراقبت مینماید و در نقاط حساس برای عبور از لغزشگاه به آنها کمک میکند.
این نوع مراقبت و کمک یک نوع
شفاعت است و از آن افرادی است که در مسیر هدف گام بر میدارند، و هیچ اشکال ندارد که فرمانده دلسوز پیش از صعود به کوه این مطلب را اعلام کند و بگوید اگر شما در نقاط حساسی از صعود باز بمانید، از کمکهای بیدریغ من محروم نخواهید ماند، و من با تمام قوا کوشش میکنم که شما را در این هدف کمک کنم.
یک چنین اعلام قبلی، افراد را برای کار دلگرم کرده و نور امید را در دل آنان پدید میآورد و بر
قدرت و پایداری آنان میافزاید، و در حقیقت یک نوع
تربیت و وسیله
تکامل است.
در اینجا از تذکر نکتهای ناگزیریم و آن اینکه: اعتقاد به
شفاعت در صورتی میتواند مؤثر و سازنده باشد که دور از هر نوع
عوامفریبی تفسیر شود و حساب
شفاعتی که
قرآن و
حدیث و یا
عقل و خرد ما را به سوی آن دعوت میکند، از
شفاعتی که در اذهان برخی دورافتادگان از تعالیم
اسلام وجود دارد، جدا گردد؛ زیرا گاهی تفسیرهای غلط برای
شفاعت از طرف افراد ناوارد، مردم را از درک حقیقت
شفاعت باز میدارد، و ما را به یاد
شعر شاعری «حاجب» نام میاندازد که فکر میکرد در
روز رستاخیز دست
علی (علیهالسلام) درباره
شفاعت گناهکاران آنچنان باز است که علاقهمندان وی به اطمینان شفاعتش هر چه بخواهند میتوانند گناه کنند، از این جهت به افتخار امام قصیدهای سرود که نخستین بیت آن این است:
حاجب اگر معامله حشر با علی است ••• من ضامنم تو هر چه بخواهی گناه کن
ولی همین شاعرـ طبق گفته خویش ـ در
عالم رؤیا امام را به خواب دید و
خشم حضرت را از سرودن چنین شعر خرافی لمس کرد و امام خواستار آن شد که قسمت دوم از شعر خود را عوض کند و چنین بگوید:
حاجب اگر معامله حشر با علی است ••• شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
خواه این جریان، حقیقت داشته باشد و یا افسانه و پنداری بیش نباشد، حقیقت همین است که در این سرگذشت آمده است. جوانان عزیز، علاقهمندان به مکتب
پیامبران، باید معارف دینی خود را از دانشمندان محقق و کتابهای اصیل اسلامی بگیرند تا
شفاعت حقیقی را از
شفاعت تحریفیافته به خوبی باز شناسند و به گفته هر درویش معرکهگیر، یا داستانسرایان حرفهای، و یا نوشتههای مبتذل که به خامه افراد فاقد صلاحیت نوشته میشود، اعتماد نکنند.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آثار تربیتی شفاعت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۳/۲۳. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.