آثار بیتوجهی به برهان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برهان به معنای بیان دلیل و حجت روشن و واضع برای اثبات چیزی است. در بسیاری از
آیات قرآن هر جا
دلیل و برهان یا
علم و دانایی نفی شده در کنار آن پیروی از
گمان و تکیه بر تخمین مطرح گردیده است.
برخی از آثار بیتوجهی به برهان در آیات
قرآن کریم عبارتند از: پیروی از گمان و تخمین، پیروی از هواهای نفسانی، احساس ناامنی و ناکامی و شکست.
خداوند به
مشرکان میگوید: بتهایی که شما آنها را میپرستید جز اسمهایی بیمسمّا که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید واقعیتی ندارند و خدا هیچ حجّت و برهانی را بر معبود بودن آنها نازل نکرده است، آنگاه میافزاید: اینها جز گمان
باطل خود را پیروی نمیکنند: «اِن هِیَ اِلاّ اَسماءٌ سَمَّیتُموها اَنتُم وءاباؤُکُم ما اَنزَلَ اللّهُ بِها مِن سُلطـن اِن یَتَّبِعونَ اِلاّ الظَّنَّ»
یا هنگام اشاره به سخن کسانی که
آخرت را باور ندارند و
فرشتگان را دختران خدا مینامند، میفرماید: اینها به سخن خود علم ندارند، بلکه فقط از گمان خود پیروی میکنند: «اِنَّ الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ لَیُسَمّونَ المَلـئِکَةَ تَسمِیَةَ الاُنثی وما لَهُم بِهِ مِن عِلم اِن یَتَّبِعونَ اِلاَّ الظَّنَّ...»
و نیز آنجا که
منطق باطل و سست مشرکان را نقل میکند که میگفتند: اگر خدا میخواست ما و پدرانمان
مشرک نمیشدیم به
پیامبر میفرماید: به اینها بگو: آیا شما بر این سخن خود مدرک قطعی و عالمانه دارید که ارائه کنید؟ شما جز پیروی از گمان و تکیه بر تخمین چیزی ندارید: «سَیَقولُ الَّذینَ اَشرَکوا لَو شاءَ اللّهُ ما اَشرَکنا ولا ءاباؤُنا ولا حَرَّمنا مِن شَیء کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم حَتّی ذاقوا بَأسَنا قُل هَل عِندَکُم مِن عِلم فَتُخرِجوهُ لَنا اِن تَتَّبِعونَ اِلاَّ الظَّنَّ واِن اَنتُم اِلاّ تَخرُصون»
و همچنین آنجا که سخن مدعیان کشتن
مسیح (علیهالسلام) را نقل میکند میفرماید: آنان نه او را کشتند و نه بر دارآویختند، بلکه امر بر آنها مشتبه شد و کسانی هم که درباره او عقاید گوناگونی را اظهار داشتهاند از روی شک سخن راندهاند. آنها به
حقیقت امر
علم ندارند، بلکه فقط از گمان خود پیروی میکنند: «واِنَّ الَّذینَ اختَلَفوا فیهِ لَفی شَکّ مِنهُ ما لَهُم بِهِ مِن عِلم اِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ».
آدمی یا باید از بیّنه و
برهان پیروی کرده، همه شئون خویش را برپایه آن تنظیم و مرتّب سازد یا بر طبق هواها و خواستههای نفسانی خود عمل کرده، هدفی جز تأمین آنها نداشته باشد.
بیتردید کسی که
حجّت و برهان را رها کند ناگزیر در دسته دوم جای میگیرد و افکار و اعمال فاسد خویش را زیبا دیده، در نتیجه فرجامی جز نابودی ابدی ندارد. تقابل این دو دسته از افراد به وضوح در
آیه ۱۴
سوره محمّد مشهود است؛
خداوند در این آیه میفرماید: آیا آن کس که از جانب خدای خود حجّت و برهانی دارد مانند کسانی است که عمل زشتشان در نظرشان زیبا جلوه کرده و پیرو هواهای نفسانی خویشاند: «اَفَمَن کانَ عَلی بَیِّنَة مِن رَبِّهِ کَمَن زُیِّنَ لَهُ سوءُ عَمَلِهِ و اتَّبَعوا اَهواءَهُم».
همچنین نظیر این تقابل را ـ به صورتی دیگر ـ میتوان در آیه ۲۳
سوره نجم نیز مشاهده کرد؛ آنجا که خداوند میفرماید: این
مشرکان که بدون دردست داشتن برهان
بت میپرستند جز بر وفق گمان و خواستههای دل خویش عمل نمیکنند، در حالی که از جانب خدا راه درست به آنها نشان داده شده و به تعبیر دیگر حجّت بر آنان تمام گشته است: «... ما اَنزَلَ اللّهُ بِها مِن سُلطـن اِن یَتَّبِعونَ اِلاّالظَّنَّ و ما تَهوَی الاَنفُسُ ولَقَد جاءَهُم مِن رَبِّهِمُ الهُدی».
حضرت صالح (علیهالسلام) هنگامی که بتپرستان (
قوم ثمود) خواستند با تعبیر «تو پیش از این میان ما مایه
امید بودی» او را به همراهی با خود وادار کنند به آنان فرمود: ای قوم من! شما خود نظر دهید اگر من با وجود حجّتی روشن از جانب
پروردگار خویش و رحمتی که به من ارزانی داشته است نافرمانیش کنم چه کسی در برابر او مرا یاری میکند؟ بنابراین شما جز بر
زیان من نمیافزایید: «قالوا یـصــلِحُ قَد کُنتَ فینا مَرجُوًّا قَبلَ هـذا... قالَ یـقَومِ اَرَءَیتُم اِن کُنتُ عَلی بَیِّنَة مِن رَبّی وءاتـنی مِنهُ رَحمَةً فَمَن یَنصُرُنی مِنَ اللّهِ اِن عَصَیتُهُ فَما تَزیدونَنی غَیرَ تَخسیر».
قرآن کریم سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرتآموز اقوامی است که در برابر حجتها و براهین روشن الهی ایستادند و
هلاکت و نابودی را برای خویش رقم زدند. رویگردانی
اهل مدین از حجتهای روشن
حضرت شعیب (علیهالسلام) و
فرجام هلاکتبار این قوم که در
آیات ۹۱ ـ ۹۴
سوره هود آمده از نمونههای بارز این مطلب است.
پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از «مقاله برهان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۴/۲..