آتش در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آتَش ، پدیدهای شیمیایی که با گرمی و روشنایی و گاهی زبانه همراه است و عبارت است از ترکیب اکسیژن با جسم سوزنده.
واژه معادل این کلمه در عربی «
نار » است که دهها بار در
قرآن به کار رفته است.
در چند مورد از قرآن،
آتش یکی از نعمتهای بزرگ
خداوند شمرده شده است که در دوام یافتن زندگی انسان بر روی کره
زمین و ایجاد تمدن اهمیت تمام دارد.
در توصیف
بعثت حضرت موسی علیهالسلام در قرآن، آتش وسیله تجلی خداوند بر
موسی است. رویداد بدینگونه بود که نخست از دور آتشی بر موسی نمایان شد و او که با خانوادهاش در
بیابان راه گم کرده و درمانده بود، به سوی آن آتش رفت. چون به آن نزدیک شد، آتشی را دید که از
درختی برخاسته و آن را در میان گرفته است. در این هنگام از آن درخت آواز برآمد که ای موسی، همانا من خداوند هر دو جهانم و جز من خدایی نیست. تو در
وادی مقدس گام نهادهای و اینک به پیامبری برگزیده میشوی. معجزات خداوند به تو داده میشود تا برای هشدار به سوی فرعونیان بروی.
در قرآن آمده است که آفرینش
ابلیس و
جنّ از آتش بوده است. ابلیس علت خودداری از
سجده بر
آدم را چنین در برابر خدا باز میگوید که مرا از آتش آفریدهای و آدم را از گل. و چون آتش از
خاک برتر است، من از آدم برترم و سزاوار نیست که برای وی سجده کنم.
برخی از مفسران این
استدلال را بررسی کردهاند و دلایل چندی آوردهاند که برخلاف ادعای ابلیس، خاک برتر از آتش است. گفتهاند در خاک
استعدادهایی است که در آتش نیست.
در یک جا از قرآن مجید آمده است که
معجزه برخی از
پیامبران این بود که آتشی به گونه خارق عادت پدیدار میشد و قربانی را که برای تقدیم به پیشگاه خدا فراهم آورده بودند، میسوزاند.
یهودیان از
پیامبر اسلام نیز چنین معجزهای خواستار شدند و قرآن به آنان پاسخ داد که شما این معجزه را از برخی پیامبران پیشین خواستید و آنها آن را آوردند، ولی به آن باور نیاوردید.
در
قرآن و
حدیث واژه آتش (نار)، بیش از هر مورد دیگر در مورد
عذاب آخرت به کار رفته است. در این کتابها آتش وسیله عذاب جسمانی اصلی
کافران ،
مشرکان و گنهکاران در سرای دیگر است. برخی از اینان در آتش جاودان خواهند بود و برخی دیگر تنها مدت معینی عذاب آن را خواهند چشید. تعبیرات قرآن در این باره متفاوت است. در پارهای از موارد تعبیر «عذاب النار» به کار رفته، در موارد دیگری تعبیر «نار جهنم» آمده و در موارد بسیار از این آتش اخروی با دو اصطلاح معروف «
جهنم » و «جحیم» تعبیر شده است.
در قرآن اوصاف ویژهای برای آتش آخرت بیان شده است: آتشگیره و هیزم این آتش، مردم و سنگها هستند.
سوزاندن این آتش چنان است که پس از هر بار سوختن،
پوست تازهای بر پیکر میروید و این روند پیوسته انجام مییابد و پایانی در کار نیست.
این آتش چون جامهای دوزخیان را در بر میگیرد.
در چندین جا از قرآن مجید، ‚ گونهای دیگری از عذابهای جسمانی اخروی یاد شده است که جز عذاب آتش است چون بارِ درختِ «زَقّوم» و یا «شراب حمیم» که دوزخیان از آن میخورند.
ولی این عذابها همگی در داخل عذاب اصلی که آتش است به آدمیان خواهد رسید و همه آنها نسبت به این عذاب اصلی جنبه فرعی دارند.
امام خمینی برای آتش جهنم و عذاب آن اوصافی را برمیشمارد:
۱- احاطه آتش بر کافران: قرآن کریم
جهنم را محیط بر کافران شمرده است. به اعتقاد امام خمینی آتش جهنم اینک موجود است، اما حجاب دنیا مانع از درک آتش است؛ یعنی احاطه آتش جهنم در همین عالم است، اما ادراک آن ممکن نیست.
ایشان بر این باور است که آتش جهنم مانند احاطه آتش دنیا نیست زیرا آتش در دنیا، محیط بر سطح بوده و با باطن اشیاء تماس ندارد و برخلاف آتش جهنم که محیط بر ظاهر و باطن است و احاطه آن، ظهور احاطه قیومی حق تعالی است و بدن را در ظاهر و باطن و روح و قلب میسوزاند و چنین آتشی در عالم دنیا قابل تصور نیست.
۲- عظمت و شدت آتش: امام خمینی آتش دنیا را نسبت به آتش آخرت، آتش سرد و غیر خالص میداند، برخلاف آتش جهنم که خالص است. همچنین سختی و شدت حرارت آتش جهنم قابل تصور و ادراک انسان نیست زیرا ارتباط نفس با بدن در دنیا ضعیف و ناقص است ولی در آخرت این ارتباط به آخرین مراتب خود میرسد.
۳- شعور و ادراک آتش جهنم: قرآن کریم، جهنم را دارای ادراک و شعور معرفی میکند. امام خمینی نیز با استناد به آیات الهی جهنم را دارای حیات و شعور میداند که از روی شعور و ادراک، اهلش را عذاب میدهد.
ایشان ضمن نقل قول از دیگران،
خلود در آتش جهنم را از ضروریات دین میداند و معتقد است علت خلود در آتش جهنم، زوال ایمان به واسطه بعضی از ملکات نفسانی و خاموش شدن نور فطرت میباشد.
در احادیث اسلامی عذاب آتش به بیابانها و تشبیهات گوناگون توصیف شده است. در پارهای از آنها چنین آمده است: «آتش
دنیا یک جزء از هفتاد جزء آتش
دوزخ است».
در برخی از احادیث فقهی درباره حقوق متساوی مردم در بهرهبرداری از آتش به عنوان یک وسیله ضروری برای زندگی، تعبیراتی وارد شده است: «مسلمانان در سه چیز شریکند:
آب ،
آتش ، سبزه».
از این حدیث که در برخی از مجموعهها آن را از پیامبر اسلام نقل کردهاند و در پارهای دیگر، از سایر پیشوایان دینی، تفسیرهای متفاوت به عمل آمده است. فقهای گذشته گفتهاند مقصود این است که اگر کسی آتشی روشن کرده باشد، دیگران هم حق دارند از روشنی یا گرمای آن بهره ببرند و روشن کننده آن مجاز نیست مانع این بهرهبرداری شود، چنانکه آبهای عمومی و سبزهزارها از آنِ همه مردم است و همگان میتوانند از آن بهره برند.
برخی اندیشوران متأخر مسلمان گفتهاند که موارد یاد شده در حدیث فوق، افاده
تخصیص نمیکند، بلکه معنی آن حدیث این است که در هر عصری وسایل و منابع ضروری زندگی مسلمانان باید بیرون از مالکیت خصوصی افراد باشد تا همگان بدان دسترسی داشته باشند و آب و آتش و سبزه بدین جهت در آن حدیث ذکر شده است که این مواد وسایل ضروری زندگی بیابانی عرب در زمان ورود این حدیث بوده است..
(۱) ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۹۷۵م، ۲/۸۲۶.
(۲) حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ق.
(۳) سباعی، مصطفی، جامعه توحیدی اسلام، ترجمه علی محمد حیدری، تهران، حکمت، ۱۳۵۷ش.
(۴) شهید اول، محمد بن جمالالدین، اللمعه الدمشقیه، نجف، منشورات جامعه النجف الدینیه، ۱۳۸۶ق.
(۵) فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۶) مسلم بن حجاج، ابوحسین، صحیح، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۴ق.
(۷) میبدی، ابوالفضل، کشف الاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷ش.
•
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آتش»، شماره۵۱. •دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.