آباء علوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آباءِ عُلْوی، در اصطلاح
فلاسفه قدیم، فلک ثوابت و هفت ستاره گردنده که در
عناصر چهارگانه ( خاک، آب، باد و آتش) و
طبایع اربعه (گرمی، سردی، تری و خشکی) تأثیر میکنند و سبب پیدایش مرکّبات (
معدن،
نبات و
حیوان) میشوند.
به عقیده این فلاسفه، افلاک در
تکوین موجودات
عالم کون و فساد و نحوه وقوع حوادث این جهان نقش عمدهای دارند و چنان است که گویی از لحاظ فعل و تأثیر، افلاک به منزله پدران (آباء) اند و
عناصر از حیث انفعال و پذیرندگی به مثابه مادران (امّهات) و
اجسام عنصری در حکم فرزندان ایشان (موالید) : «از اینروست که افلاک را پدران خواندهاند و
عنصرها را مادران و آنچه را از آنها زاید، فرزندان».
عبدالرزاق لاهیجی (د ۱۰۷۲ق/۱۶۶۲م) در توضیح بیشتر این مطلب مینویسد: «عالم
اجسام بر دو گونهاست، یکی عالم فلکیّات و دیگری عالم
عنصریّات و
خدای تعالی فلکیات را مؤثر آفریده و
عنصریات را متأثر، و جمیع تغیّرات و تجددات که در این عالم واقع شود، همه از تأثیر افلاک و تابش کواکب بود.
و چون فلکیات همیشه در حرکتند و اوضاع ایشان در قیاس به
عنصریاتْ مختلف، و تأثیر ایشان به وساطت اوضاع، لهذا تأثیر فلکیات در
عنصریات مختلف شود هم به حسب مکان و هم به حسب زمان»
در نظر اندیشهوران اسلامی به ویژه
عارفان، با اینکه تعبیراتی از قبیل آباء و امهات و موالید که در آثار فلاسفه قدیم مطرح شدهاست، پذیرفتنی است و نیز «اگرچه از افلاک و انجم اثرها بر این
عالم سفلی میرسد»، اما «چون در اصل کار ایجاد بنگرند، فلک را نیز همچون باقی مخلوقات محکوم حکم ملک جبّار مییابند. افلاک و انجم در این حرکات و آثار و احکام که از اوضاع ایشان به عالم سفلی میرسد، نه به اختیار خودند، که همه مجبور
حکم الهیاند»
در نوشتههای
فلاسفه اسلامی گاهی «
عقل کلی» و «
نفس کلی» و «
طبیعت کلیه» نیز آباء و امهات محسوب شدهاند و از «تزویج» میان آنها سخن رفتهاست: «عقل کلی را کدخدای عالم و طبیعت کلیه را کدبانوی جهان گردانید و نفس کلیه را واسطه ساخت که از جهت
تجرد قبول کرده، به جهت تعلق صرف نماید، تا اثر فیض اعلا به جمیع ذرات
وجود سرایت تواند نمود.
و مابین عقل کلی و نفس کلیه رابطه تأثیر و تأثر که در حقیقت تزویج معنوی است، متحقق ساخت، تا انواع موجودات علوی و سفلی تولّد نمود»
برخی از دانشمندان
صوفی مشرب، برداشت دیگری از این مطلب دارند، بدین معنی که آباء را بر «
عقول و
نفوس و
طبایع» و امهات را بر «
افلاک و
انجم و
عناصر» اطلاق کرده آنها را با عالم ملک و
ملکوت یا ظلمتو
نور سنجیده و کوشیدهاند سخنان فلاسفه را با تعبیرات عرفانی و دینی هماهنگ سازند: «بدان که عقول و نفوس و طبایع را عالم ملکوت میگویند و افلاک و انجم و
عناصر را عالم مُلْک میخوانند.
حالیا بدان که ملکوت دریای نور است و ملک دریای ظلمت. این دریای نور را آباء میگویند و این دریای ظلمت را امهات میخوانند و این آباء و امهات دست در گردن هم آوردهاند و یکدیگر را در بر گرفتهاند. و از این آباء و امهات موالید پیدا میشوند و موالید معدن و نبات و حیوانند».
در آثار اسلامی گاهی به جای «آباء علوی» اصطلاحات دیگری از قبیل: آباء فلکی، آباءِ اثیری، آباءِ ثمانیه (فلک ثوابت و هفت سیّاره)، اباء سبعه (هفت سیّاره) و یا هفت آباء نیز به کار رفتهاست، ولی نحوه توجیه مطلب همان است که اشاره شد.
(۱) تهانوی، محمد بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش الویس اشپرنگر، کلکته، ۱۸۶۲م.
(۲) قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود، شرح حکمه الاشراق، ۱۳۱۴ق.
(۳) لاهیجی، محمد، شرح گلشن راز، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۴) لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، ۱۲۷۱ق.
(۵) ناصرخسرو، ابومعین، جامع الحکمتین، به کوشش هانری کُربن و محمد معین، تهران، انستیتو ایران و فرانسه، ۱۳۳۲ش.
(۶) نسفی، عزیز، الانسان الکامل، به کوشش ماریژان موله، تهران، انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران، ۱۹۶۲م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آباء علوی»، ج۱، ص۴.