یَهدی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یَهدی:
(شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِي) یَهدی: در اصل
«يهتدى» بوده كه «تا» در آن تبديل به «دال» و در آن ادغام شده است.
در اصل از مادّه
«هدايت» به معنى «راهنمايى با مهر و محبت و
صلاح» است.
آیه مورد بحث در نفى معبودهاى ساختگى است كه فاقد هرگونه
هدایت به سوى حقند، زيرا معبود بايد رهبر عبادتكنندگان خود باشد، در حالى كه هيچيک از معبودان
مشرکان قادر نيست بدون هدايت الهى، كسى را به سوى حق رهنمون گردد، چون هدايت به سوى حق نياز به مقام
عصمت و مصونيت از خطا و اشتباه دارد و اين بدون رهبرى و حمايت
خداوند ممكن نيست.
به موردی از کاربرد
یَهدی در
قرآن، اشاره میشود:
(قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّي إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ) (بگو: «آيا هيچ يک از معبودهاى شما، به سوى حق هدايت مىكند؟!» بگو: «تنها خدا به حق هدايت مىكند. آيا كسى كه هدايت به سوى
حق مىكند براى پيروى شايستهتر است، يا آن كس كه هدايت نمىشود مگر هدايتش كنند؟! شما را چه مىشود، چگونه داورى مىكنيد؟!»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
خدای تعالی در اين آيه سومين حجت را به
رسول گرامی خود تلقين مىكند، اين حجتى است عقلى كه خواص و دانشمندان از
مؤمنین به آن تكيه مىكنند. توضيح آن اين است كه يكى از مرتكزات فطرى بشر كه عقل وى بدان حكم مىكند اين است كه
انسان بايد حق را پيروى كند، حتى اگر احيانا در يكى از اعمالش از حق منحرف شود، و به خاطر غلط يا اشتباهى و يا هوى و هوسى غير حق را پيروى كند، در همان لحظه كه آن عمل غير حق را انجام مىدهد پيش خودش آن عمل را حق مىپندارد، چون امر بر او مشتبه شده است.
به همين جهت است كه مىبينيم بعد از آنكه غبار و كوران هوى و هوسش فرو نشست اينطور اعتذار مىجويد كه من خيال مىكردم آن عمل حق است، پس به حكم ارتكاز، فطرت، عقل بشر حق به طور مطلق و بدون هيچ قيدى و شرطى واجب الاتباع است، به همين دليل كسى هم كه انسان را به سوى حق راهنمايى مىكند نيز واجب الاتباع است، به خاطر اينكه حق مىگويد و به سوى حق دعوت مىنمايد، بايد چنين كسى را ترجيح داد به كسى كه ما را به سوى حق هدايت نمىكند، يا به سوى غير حق مىخواند، زيرا پيروى كردن از هادى به سوى حق پيروى خود حق است، همان حقى كه او ما را به سوى آن مىخواند، وجوب پيروى او، امرى است ضرورى، كه هيچ حاجتى به دليل ندارد.
در حجتى كه در آيه مورد بحث به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تلقين شده تكيه بر اين مقدمه ضرورى و فطرى شده است، لذا سخن را از اينجا آغاز مىكند كه مىپرسد: آيا شما مشركين در ميان شركاء خود هيچ شريک و معبودى سراغ داريد كه شما را به سوى حق هدايت كند؟ و پر واضح است كه مشركين غير از كلمه نه جوابى ندارند، چون شركاى آنان چه آنانى كه جمادند مانند بتها و معبودهاى جامد ديگر، چه آنهايى كه جاندارند، مانند
فرشتگان و ارباب انواع، جن و طاغوتهايى چون
نمرود،
فرعون و امثال آنان، هيچيک (بر حق نبودند، تا ديگران را به سوى حق هدايت كنند، و اصولا هيچ يک) مالک نفع، ضرر، مرگ، حيات و نشور خود نيستند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یَهدی»، ج۴، ص۵۷۸.