یقن (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یَقَن (به فتح یاء و قاف) و
يَقْن (به فتح یاء و سکون قاف) از
واژگان قرآن کریم به معنای ثابت و واضح شدن است. از مشتقات این واژه در
قرآن کریم آمده است، به صورت:
یَقین (به فتح یاء) وصفی است به معنای ثابت یا ثابت شده که بالاتر از
علم است.
یَقَن یا
يَقْن به معنای ثابت و واضح شدن است. در
مصباح و
اقرب الموارد میگوید «
یَقِنَ الامر
یَقْناً: ثبت و وضح»
یقن متعدی بنفسه و به باء نیز آمده است «
یَقِنَ الامر و بالامر» یعنی به آن
علم پیدا کرد و محقّق دانست.
یقین وصف است به معنی
فاعل، یعنی ثابت و واضح.
راغب گوید: آن صفت
علم است بالاتر از
معرفت و درایت...
و شاید به معنی
مفعول و ثابت باشد که خواهد آمد. در مصباح گوید:
یقین علمی است که از
استدلال و تحقیق حاصل شود لذا
علم خدا را
یقین نگویند.
در
مجمع فرموده:
علم را
یقین گویند که بر آن قطع حاصل شده و نفس بر آن آرام گردیده است. هر
یقین علم است ولی هر
علم یقین نیست گویا
یقین علمی است که بعد از استدلال و نظر حاصل شود.
خلاصه:
یقین به معنی ثابت یا ثابت شده و بالاتر از
علم و از صفات آن است.
(وَ بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ) «و به
آخرت آنها
یقین پیدا میکنند.»
یقنه و ایقنه هر دو به یک معنیاند یعنی تحقیق کرد و به
یقین رسید.
به احتمال قوی مراد از یُوقِنُونَ در آیاتی نظیر:
(وَ فی خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آياتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ) (و نيز در آفرينش شما و جنبندگانى كه در سراسر زمين پراكنده ساخته، نشانههايى است براى گروهى كه اهل يقينند.)
مراد تحقیق کردن و
یقین جستجو کردن است.
(أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ) (آيا آنها آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! چنين نيست، آنها جوياى
يقين نيستند.)
یعنی بلکه تحقیق نمیکنند تا
یقین پیدا نمایند.
(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنفُسُهُمْ) (و آن را از روى
ظلم و
تکبر انکار كردند در حالى كه در دل به آن
يقين داشتند.)
آیات را در زبان انکار نمودند حال آنکه ضمیرشان و باطنشان به آنها باور کرد و محقّق دانست.
(كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ • لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ • ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ) (هرگز چنان نيست كه (شما خيال مىكنيد) اگر شما
علماليقين به آخرت داشتيد (افزونطلبى شما را از
خدا غافل نمىكرد!) به
يقين شما
جهنم را خواهيد ديد. سپس با ورود در آن آن را به عين اليقين مشاهده خواهيد كرد.)
ظاهرا اضافه در
عِلْمَ الْیَقِینِ بیانیّه و
عَیْنَ الْیَقِینِ به معنی نفس الیقین و خود
یقین است که
روز قیامت باشد، میشود گفت: آن حال است از مفعول
لَتَرَوُنَّها یعنی: حقّا اگر
علم جازم و
یقین داشتید شما را از
تکاثر اموال مانع میشد. حتما حتما آتش بزرگ را خواهید دید سپس آن را که خود آن است خواهید دید.
(إِنَّ هَذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقينِ) (به
يقين حق و
يقين اين است. )
(وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ) (و آن
يقين خالص است.)
حق و
یقین هر دو به یک معنی است و اضافه در آن نظیر اضافه بیانیّه است و افاده تاکید میکند و هر دو آیه درباره قیامت است معنی آیه اوّل: «اینکه در تقسیم شدن مردم به
اصحاب یمین و
اصحاب شمال و
سابقین گفتیم، ثابت و حتمی است و خلافی در آن نیست.» در مجمع و
المیزان به تاکید نیست. در مجمع و المیزان به تاکید بودن آن تصریح شده است.
(ما لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقينًا) (به هيچ صورت
علم به آن ندارند و تنها از پندارهاى بىاساس پيروى مىكنند و به
يقين او را نكشتند.)
«یَقِیناً»
تمیز است از قتل یعنی به قتل
عیسی (علیهالسّلام) علم ندارند و فقط از
ظن پیروی میکنند و او را به
یقین نکشتند ظنّ بکشتن او کردند.
(وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتيَكَ الْيَقينُ) (و پروردگارت را
عبادت كن تا
يقين تو را فرارسد (و از جهان چشم فروبندى.))
مراد از
یقین چنانکه گفتهاند
مرگ است و اطلاق
یقین بر مرگ به علت ثابت و حتمی بودن آن است و شاید اطلاق آن بر مرگ به جهت انکشاف واقع با آن است یعنی تا آنگاه که واقع منکشف شود و حقائق
ایمان و
کفر آشکار گردد پروردگارت را عبادت کن. اینکه بعضی
یقین را به معنی
علم گرفته و گفتهاند عبادت تا حصول
یقین است و چون
یقین آمد تکلیف ساقط میباشد غلط محض است، مخاطب به این
آیه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و آن بزرگوار از اهل
یقین بود ولی تا دم مرگ از
تکلیف شرعی دست نکشید این قول به ضرورت
اسلام باطل میباشد.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «یقن»، ج۷، ص۲۶۸-۲۷۰.