گوتهلف برگشترسر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِرگِشترسر، گوتهلف، خاورشناس آلمانی و پژوهشگر در زبانهای
سامی و ترک شناسی و
علوم اسلامی.
وی در ۱۸۸۶ در اوبرلازو، حومه پلاون از توابع ساکسن آلمان، به
دنیا آمد.
در دانشگاه لایپزیگ از اگوست فیشر
زبان عربی آموخت و در ۱۹۱۲ خود به مقام استادی این دانشگاه رسید.
برگشترسر در ادامه پژوهشهای مقدماتی خود در لهجه نوین سوری، برای نخستین بار، در ۱۹۱۴، به شرق مسافرت، و از آناطولی،
سوریه،
فلسطین و
مصر دیدن کرد.
در ۱۹۱۵، در
استانبول و
برلین با سمت استادی، به تدریس پرداخت.
در ۱۹۱۹، پس از مرگ
فردریک شوالی در دانشگاه کونیگسبرگ جانشین وی شد، و در همین سال ادامه پژوهش
نولدکه در
تاریخ قرآن بر عهده او نهاده شد.
برگشترسر در فاصله ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۳، در دانشگاههای برسلاو و هایدلبرگ تدریس میکرد؛ و از ۱۹۲۶ تا هنگام مرگ نابهنگامش، کار تدریس را در دانشگاه
مونیخ ادامه داد.
سرانجام در ۱۶ اوت ۱۹۳۳ در ۴۷ سالگی، به هنگام کوهنوردی در کوهستان واتسمن در آلپ، سقوط کرد و درگذشت. با مرگ ناگهانی او کارنامهای براستی سرشار در زمینههای مختلف
خاورشناسی درهم پیچید.
از مهمترین زمینههای آثار وی
قرآن پژوهی است.
برگشترسر رساله دکتری خود، (
حروف نفی و
استفهام و مانند آن در قرآن)، را، نه از دیدگاه پژوهشهای دینی و تاریخی بلکه از جنبه دستوری، به آن اختصاص داده و آن را «رسالهای در دستور تاریخی زبان عربی» نامیده است.
این کتاب از نظر
روش تحقیق، نمونهای ناب با این ویژگیهاست: بیشترین جامعیت در موضوعی محدود، استفاده از آمار برای هرگونه نتیجه گیری، و باریک بینانه ترین توجه به تمام ویژگیهای زبان در مقام
ترجمه.
با درگذشت شوالی، که پیش از برگشترسر عهده دار کرسی استادی بود، ادامه کار چاپ دوم
تاریخ قرآن نولدکه برعهده برگشترسر قرار گرفت.
گرچه تا انتشار نخستین جزوه از جلد سوم هفت
سال به درازا کشید، نتیجه کار نگارشی کاملاً تازه و جامع از تاریخ قرآن بود.
کار برگشترسر دستاورد نبوغ آمیز نولدکه را بشایستگی استمرار بخشید.
برگشترسر سالهای دراز، مصالح کارش را، که در برخی موارد باید شخصاً آن را فراهم میآورد، یکایک بررسی میکرد و در راه دست یابی به بهترین و کهنترین مآخذ، از هیچ رنج و هزینهای نمیهراسید.
درآمدی بر زبانهای سامی، ثمره درسهای برگشترسر است که در آن، دانش سامی شناسی را به گونهای جامع شناسانده است.
او در نخستین بخش این کتاب، به یکایک زبانهای سامی پرداخته و برای هر کدام متنی برجسته، به عنوان نمونه، به زبان اصلی (با
الفبای فرنگی: آوانوشتی) همراه با ترجمه آلمانی، آورده است.
از مهمترین تحقیقات اوست: پژوهشی در باب «
کتاب اللاماتِ احمدبن فارس» و نگارش مقالههایی درباره طبقات قاریان و قرائتهای قرآن.
وی با همکاری جِفْری، به تهیه مقدمات تدوین روش
نقد متن برای
قرآن همت گماشت و حتی توانست علاقه و حمایت فرهنگستان علوم بایِرْن را به برنامه خود جلب کند و مرکز پژوهشهای خویش را در آنجا مستقر سازد که پس از مرگش، همکار او اُ. پرتسل، آن را ادامه داد.
شمار آثار برگشترسر در
فقه، کمتر و دارای سرشتی دیگر است و بیشتر جنبه اصولی دارد.
چنانکه در مقاله«آغاز پیدایش و سرشت اندیشه فقهی در اسلام» نتیجه میگیرد که «موشکافی در فروع عملی» غالباً از هر مرزی فراتر میرود؛ و میگوید: «ممکن است چنین به نظر آید که این ویژگی در فقه زاییده تأثیرپذیری آن از نظامهای حقوقی پیشین باشد،اما چنین نیست و مانعی ندارد که همچون دستور زبان، موشکافی در
فروع را نیز
ذاتی اسلام بدانیم.
» مخالفت با «مقایسه نظامهای حقوقی» با یکدیگر در جستجوی عامل بیگانه تأثیرگذار، و نیز اعتقاد بدین نکته که هر پدیده فرهنگی را باید نخست در چارچوب خود آن پدیده دریافت، از نشانههای بارز اندیشه برگشترسر است.
او این نگرش خود را از این هم روشنتر در مقاله دیگرش «درباره روش پژوهش در
فقه» بیان کرده است.
پس از مرگ برگشترسر، سنت او را یوزف شاخت با تکیه بر یادداشت و اوراق به جامانده از وی ادامه داد.
برگشترسر به عنوان کارشناس زبردست زبانهای کهن، به پژوهشهای علمی درباره یونان باستان نیز ارجی والا مینهاد و علاقه ای سرشار به میراث عهد باستان در دوران اسلام نشان میداد.
او در این زمینه نه تنها همچون
کارل هاینریش بکر یا
هانس هاینریش شدر به بیان کلیاتی در این زمینه بسنده نکرد، بلکه با پژوهشهای زبان شناسانه متعدد، شالودهای کاملاً نوین برای تحقیق در این رشته ریخت و به اقتضای گرایش ژرفش به
علوم طبیعی، به متون عربی
جالینوس،
بقراط و
تئوفراستوس و نیز مترجمان آثار آنان، چون
حنین بن اسحاق، روی کرد و همان راهی را که در پژوهشهای قرآنی و
فقه میپیمود پیش گرفت و از کاوش و بررسی در هر متن به روابط عمده حاکم بر زمینه آن رسید.
برگشترسر با جدیدترین تحولات
جهان اسلام نیز آشنا بود و در مقالهای اندیشههای نوگرایانه
محمد عبده و عقاید
ضیاء گوک آلْپ را بررسی کرده است.
با وجود علاقه شدیدی که برگشترسر به زبان ترکی، چه به لحاظ دستوری و چه به لحاظ ادبی داشت، در این زمینه جز با یک مقاله به میدان نیامد. اما گواه استادی او نقدهای گسترده وی از جمله بر کتابهای دستور
زبان ترکی دنی و
وایل است.
آشنایی برگشترسر با
زبان فارسی، البته کمتر و در حد نیازهای تدریسی و تحقیقی وی بود.
برگشترسر در نقدها و تصمیمات خود نقد منطقی و بجا و در بسیاری از جاها انتقاد تند و طردکننده را با رهیافتی تازه و پیشنهادی سازنده پیوند میدهد.
به عنوان چند نمونه برجسته، میتوان از مقالات او درباره
منابع ارشاد یاقوت، و
تجارب الامم مسکویه نام برد.
برگشترسر با همکاری ف. بُل و پس از درگذشت او با همکاری اُ.رِگِن بوگِن نشریهای به نام (شرق و عهد باستان) منتشر میکرد و چند سالی نیز سرپرستی بخش
علوم سامی شناسی و اسلامی (نشریه ادبی خاورشناسی) را برعهده داشت.
چنین مینماید که کانون مرکزی استعداد شگفت برگشترسر ذوق ادبی بسیار لطیف و سرشار او بود.
او در برخورد با یک متن
عربی،
عبری،
ترکی،
سریانی و حتی
فرانسوی یا
انگلیسی یا
آلمانی پیوسته با ظرافت، تمام ویژگیهای دستوری و بخصوص نحوی عبارت و آهنگ خاص آن را درمییافت و به سرشت و سبک نگارش آن بدرستی پی میبرد، و به عنوان یک
ادیب اصیل تنها بر خود عبارت تکیه میکرد و معنای آن را کانون توجه خود قرار میداد و پیوسته توانایی آن را داشت که از سطح شرح عبارت بگذرد و در ژرفای پیوندها و تار و پود فرهنگی خاستگاه نویسنده آن متن غوطه ور شود.
برگشترسر در کنار ذوق لطیف ادبی،
استعداد شگفت انگیز موسیقایی و قدرت شنوایی حساس در تشخیص
آواها داشت و این دو موهبت را، هم در بررسی
گویش سوری و گردآوری ترانههای کودکانه در
قاهره و هم در تنظیم اصوات
تلاوت و
ترتیل قرآن به کار گرفت.
برگشترسر در قاهره، نزدِ یکی از قاریان نامدار، چندی به تلاوت قرآن گوش داد و سپس آواهای او را براساس نتهای موسیقی تدوین کرد.
بخش عمدهای از پیشرفتهای دانشگاهی و حتی بخش بزرگی از پژوهشهای علمی برگشترسر زاییده مهارت بی مانند وی در
تدریس و سازماندهی علمی بود.
مشخصه او به عنوان استاد،
قدرت ارائه روش موضوع، روش دقیق، پایبندی شدید علمی و بلندپروازانهترین اهداف با صبری بی پایان بود.
او خود تأثیر استاد بر شاگرد را ارج مینهاد. نمونه بارز این ارجگذاری را در سخنرانی وی در بزرگداشت استادش، اوگوست فیشر، میتوان دید.
هیچکدام از پیشداوریهای ظاهری یا اجتماعی رایج نمیتوانست دیدگاه او را نسبت به انسانها و پدیدهها دگرگون سازد و بارها خصائل والای خود را با همدردیهای صمیمانه و همدلیهای بیدریغ و گرم خود در لحظات سختی و گرفتاری دیگران به اثبات رسانده بود.
(۱) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶، ج ۲، ص ۱۴۳ـ۱۴۴.
(۲) نجیب عقیقی، المستشرقون، قاهره ۱۹۸۰ـ۱۹۸۱.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بِرگِشترسر»، شماره۱۰۳۴.