کوفه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کوفه از شهرهای جنوب کشور
عراق فعلی، در ۱۰ کیلومتری شمال شرق
نجف و دومین شهری است که به دست
مسلمانان بنا شده است.
امام علی ـ عليهالسلام ـ این شهر را به عنوان مقر حکومت خود برگزید و در همین شهر به
شهادت رسید. بیشتر
شیعیان در قرن نخست از شهر کوفه بودند.
امام صادق ـ عليهالسلام ـ دو سال در این شهر اقامت گزید.از آثار مهم این شهر،
مسجد کوفه و
مسجد سهله است.
واژه کوفه به معنای شن سرخی است که در جایی انباشته شده باشد و برخی گفتهاند دایرهوار باشد، یا شنی که با سنگریزه مخلوط باشد و یا هر گونه شنی.
بنابر برخی منابع، «کوفه» از کلمه «تکوف» مشتق شده است که به معنای «جمع شدن» است.
بنابر روایات، منطقه کوفه در زمانهای پیش از اسلام، آباد و مسکونی بوده و بعدها ویران شده است. طبق روایتی دینی، حضرت نوح ـ عليهالسلام ـ در کوفه کشتی خود را ساخت
و قوم نوح در کوفه بتها گذاشته بودند.
بنای مجدد شهر کوفه را به مسلمانان نسبت میدهند. این شهر همراه
بصره یکی از دو شهری است که تاسیس آنها به دست مسلمانان بوده است. گویند این منطقه محل اردوی دائم سپاهیان مسلمان درگیر در فتوحات اسلامی بوده است. وقتی
عمر بن خطاب دریافت که سپاهیان عرب در این منطقه به حال افسردگی افتادهاند به
سعد بن ابی وقاص در سال ۱۵، ۱۷ و ۱۹ق دستور داد تا در آن حوالی جایی را برای اقامت مسلمانان در نظر بگیرد که با مزاج آنان سازگار باشد. سعد منطقهای را در کنار
فرات و در نزدیکی
حیره انتخاب کرد.
از اولین اقدامات سعد، ساخت
مسجد و
دارالاماره در کوفه بود که این دو را در مکان مرتفع کوفه بنا نهاد.
تأسیس شهر کوفه از ضروریات راهبردی بود که فتوحات عصر
خلیفه دوم ایجاب مینمود. زمانی که نیروی رزمی عرب به فرماندهی
سعد بن ابی وقاص به سرزمین
ایران رسید، نیاز به یک خط ارتباطی بین
مدینه - که مرکز دولت اسلامی بود - و میدان جنگ احساس میشد و لازم بود که سپاه مسلمانان یک نقطه اتکاء و پایگاه نظامی ثابت در نزدیکی میدان
جنگ داشته باشد. بدین رو عمر فرمان داد در منطقه عمومی کوفه، پایگاه نظامی ثابتی ساخته شود
و بدین سان، رفته رفته شهر کوفه گسترش و رونق یافت.
شیعیان کوفه نخستین کسانی بودند که پس از اینکه مردم،
ولایت اهل بیت ـ
عليهمالسلام ـ را رد کردند آنها ولایت و دوستی اهل بیت ـ
عليهمالسلام ـ را پذیرفتند و به همین خاطر روایاتی وجود دارد که سکونت در کوفه بر
مکه و
مدینه ترجیح داده شده است و کوفه مرکزی جهت رشد
تشیع و گسترش این این مکتب در میان مردم بود.
در ابتدای تاسیس کوفه تعداد افرادی که از نواحی دوردست آمده بودند در حدود پانزده تا بیست هزار نفر بودند.
عمر بن سعد جمعیت کوفه را به هفت گروه ذیل تقسیم کرد: ۱.
کنانه با هم پیمانانشان، ۲.
قضاعه، غسان بجیله،
خثعم، کنده، و حضرموت وازد از قبایل یمنی. ۳.
مذحج،
حِمْیر،
هَمدان و هم پیمانان آنها، از قبایل یمنی. ۴.
تمیم رهاب و
هوزان، ۵.
اسد غطفان،
محارب،
نمر،
ضبیعه و
تغلب. ۶.
ایاد،
عک،
عبدالقیس،
اهل الحجر و
حمرا و حمراء ۷. قبیله یمنی
طی. پیروان سر سخت تشیع همدانیها بودند و موقعیت خوبی را در کوفه داشتند. این ترکیب قبایل تا زمان
حضرت علی وجود داشت و ایشان با گروهبندی جدیدی ترکیب کوفه را تغییر داد و آخرین تغییرات را
زیاد بن ابیه در سال ۵۰ هجری در قبایل کوفه ایجاد کرد.
بیشتر قبیلههای عرب که در زمان گسترش قلمرو
اسلام در کوفه ساکن شدند از
یمن بودند و بیشتر قبیلههای یمنی به ویژه قبیله هَمدان از شیعیان
علی بودند.
ماسنیون میگوید:
قبیله هَمدان قبیلهای بزرگ و مهم و نیرومند و توانا بود و افراد آن از
شیعیان سرسخت حضرت
علی ـ عليهالسلام ـ بودند
و همچنین
قبیله طی یکی از قویترین قبایل حامی حضرت
علی ـ عليهالسلام ـ در جنگهای
جمل و
صفین، ابتدای شکلگیری کوفه حاضر بود.
اشعریون، از شیعیان حضرت
علی ـ عليهالسلام ـ که اصالت یمنی داشتند از قبایلی بودند که به کوفه مهاجرت کردند این قبیله به خاطر سختگیریهای
حجاج بن یوسف نسبت به شیعیان، از کوفه به
قم مهاجرت کردند و قم را مرکزی برای سکونت و ترویج
تشیع در
ایران قرار دادند.
•کوفه از همان آغاز تاسیس شهر عربی اصیلی مثل
مکه،
مدینه و حتی
دمشق نبود؛ بلکه ترکیب قبیلهای فوق العاده ناهمگونی داشت.
•اکثر مهاجرین اولیه کوفه چه عرب و چه فارس دستههای نظامی بودند که در اغلب موارد بدون خانوادههایشان آمدند و به عنوان ارتش استوار آماده عمل، زندگی میکردند.
•شهر کوفه از دو عنصر متفاوت اعراب و پارسیان شکل گرفت میتوان گروه عرب را عنصر مؤسس و فارسیان را عنصر اساسی درجه دوم نامید.
•کوفه سنتی از خود نداشت که بتواند مردم را جذب کرده یا تحت نفوذ قرار دهد.
از اولین مکانهایی که
سعد بن ابی وقاص در کوفه بنا نهاد
مسجد کوفه بود این مسجد جایگاه خطابهها و قضاوتهای
حضرت علی علیهالسلام بود که اکنون جایگاه
قضاوت آن حضرت به نام
دکة القضا معروف است. و آن حضرت با ضربه شمشیر
ابن ملجم مرادی در این مکان مجروح و به
شهادت رسید.
مسجد کوفه بر دیگر مساجد به جز
مسجدالحرام و
مسجدالنبی(ص) فضیلت دارد
و مرکز
قضاوت امام زمان ـ
عجل
الله
تعالي
فرجه
الشريف ـ خواهد بود.
مسافر میتواند
نماز را در مسجد کوفه تمام یا شکسته بخواند.
هنگامی که به فرمان
سعد بن ابی وقاص شهر کوفه را میساختند قصری نیز برای وی در جهت جنوب شرقی مسجد بنا کردند و آن را قصر طَمار (جای بلند) نام دادند و پس از سعد اقامتگاه خاص خلفا، ملوک و امرا بود.
مسلم بن عقیل را به فرمان
عبیدالله بن زیاد از بالای همین قصر به زیر انداختند.
کاروان اسرای
کربلا و سر مقدس
امام حسین ـ عليهالسلام ـ را به
دارالاماره پیش
عبیدالله بن زیاد بردند و
حضرت زینب(س) و
امام سجاد ـ عليهالسلام ـ در این مکان با
عبیدالله بن زیاد گفتگو کردند.
دارالاماره محل اقامت
مختار ثقفی نیز بود و در این مکان سر قاتلین حادثه
عاشورا را نزد مختار آوردند.
این قصر به فرمان
عبدالملک بن مروان در سال ۷۱ق تخریب شد.
غیر از
مسجد کوفه مساجد دیگری ساخته شد که بیشتر آنها مساجد قبیلهای است و به قبایل خاص نزدیک به آن
مسجد متعلق بود از نظر روایات شیعه این مساجد به سه قسم تقسیم میشوند: •مساجد مبارکه که به وسیله افراد نیک و با هدفهای نیک بنا شدهاند؛ •مساجد ملعونه که به وسیله افراد پست و با اهداف پست ساخته شدهاند؛ •مساجد دیگر که یا در روایات
شیعه مطرح نشده و یا عنوانی به آن داده نشده است.
مسجد سهله؛
مسجد بنی کاهل؛
مسجد صعصعه بن صوحان؛
مسجد زید بن صوحان؛
مسجد غنی؛
مسجد حنانه؛
مسجد جعفی؛
مسجد الحمراء.
این مساجد به منظور مقابله با
حضرت علی و به صورت
مسجد ضرار بنا شده بود در روایتی از
امام باقر چنین آمده است که چهار
مسجد اول بعد از
شهادت امام حسین به شکرانه پیروزی لشکر کوفه به آن حضرت تجدید بنا شد از این رو این مساجد
لعن مضاعف دارند. از این مساجد ملعونه هم اکنون هیچ اثری باقی نمانده است.
مسجد اشعث بن قیس کندی؛
مسجد جریر بن عبدالله بجلی؛
مسجد سماک بن مخزومه؛
مسجد شبث بن ربعی؛
مسجد تیم؛
مسجد ثقیف؛ #مسجدی در الحمراء.
•
سعد بن ابی وقاص: در ابتدای تاسیس کوفه،
عمر بن خطاب وی را به حکومت این شهر منصوب کرد؛
عثمان نیز مدتی او را در این سمت منصوب وسپس او را عزل کرد؛
•
مغیرة بن شعبه: عمر بن خطاب او را منصوب و عثمان او را عزل کرد، چون
معاویه عهدهدار
خلافت شد، مغیرة را به حکومت کوفه گمارد و او پیوسته در کوفه بود تا این که در سال ۵۰ (ه.ق) در گذشت؛
•
عمار بن یاسر: عمر او را به زمامداری کوفه گمارد؛
•
ولید بن عقبه: عثمان در سال ۲۵ (ه.ق) پس از
سعد بن ابی وقاص، اورا به حکومت گمارد؛
•
سعید بن العاص:
عثمان بعد از بر کنار کردن
ولید بن عقبه او را به حکومت کوفه منصوب کرد و مردم کوفه در سال ۳۴ (ه.ق) او را بیرون کردند و خواستند
ابو موسی اشعری حاکم کوفه شود، لذا نامهای به عثمان نوشتند. او نیز ابو موسی اشعری را منصوب کرد؛
•
عقبه بن عمرو: حضرت
علی ـ عليهالسلام ـ وی را جانشین خود در کوفه قرار داد و هنگامی که به
جنگ صفین رفت او را عزل کرد؛
•
عمارة بن شهاب: در سال ۳۶ (ه.ق) کارگزار حضرت
علی ـ عليهالسلام ـ در کوفه بود؛
•
ابو موسی اشعری: در سال ۱۷ (ه.ق)
عمر، او را به حکومت
بصره گمارد و چون
عثمان به زمامداری رسید، وی را در این مقام ابقا و سپس عزل کرد. ابو موسی به کوفه رفت. مردم کوفه پس از اینکه سعید بن العاص را اخراج کردند، از عثمان خواستند تا ابو موسی را به زمامداری کوفه بگمارد، عثمان نیز او را به حکومت کوفه منصوب کرد. ابو موسی تا زمان کشته شدن عثمان در کوفه باقی ماند، چون حضرت
علی ـ عليهالسلام ـ به خلافت رسید، او را در این منصب ابقا فرمود و پس از مدتی
جنگ جمل پیش امد و حضرت
علی ـ عليهالسلام ـ شخصی را نزد مردم کوفه فرستاد تا از آنها بخواهد ایشان را در
جنگ جمل یاری کنند. ولی ابو موسی از آنها خواست تا از جنگ خوداری کنند لذا حضرت
علی ـ عليهالسلام ـ او را از کار بر کنار کرد.
•
زیاد ابن ابیه: معاویه او را به حکومت
بصره و کوفه گمارد، و تازمان مرگ در سال ۵۳ (ه.ق) عهدهدار حکومت آنجا بود؛
•
ضحاک بن قیس: در سال ۵۳ (ه.ق)
معاویه پس از مرگ
زیاد بن ابیه، او را منصوب کرد. او نیز رفت و مردم را به بیعت با
عبدالله بن زبیر دعوت کرد و با
مروان بن حکم جنگید و در سال ۶۵ (ه.ق) در مرج راهط کشته شد؛
•
عبد الله بن خالد:
معاویه او را به، زمامداری کوفه گمارد؛
•
سعد بن زید: او از قبیله
خزاعه بود. معاویه، او را منصوب کرد؛
•
عبد الرحمن بن عبدالله: وی فرزند ام حکم، خواهر
معاویه بن ابی سفیان بود. داییاش معاویه در سال ۵۷ (ه.ق) او را به حکومت کوفه منصوب کرد. او اخلاق پسندیدهای نداشت لذا مردم کوفه او را بیرون کردند.
•
نعمان بن بشیر: وی آخرین کسی به شمار میرود که از سوی
معاویه بن ابی سفیان، عهدهدار زمامداری کوفه شد. وی در سال ۶۵ (ه.ق) به قتل رسید؛
•
عبید الله بن زیاد:
یزید بن معاویه زمانی او را به حکومت کوفه منصوب کرد، که در سال ۶۰ (ه.ق)
مسلم بن عقیل به منظور دعوت مردم برای یاری رساندن
امام حسین ـ عليهالسلام ـ به کوفه آمد. قبلا عبیدالله از سوی یزید، حاکم
بصره بود، سپس کوفه را نیز بدان افزود؛
•
عمرو بن حریث: وی از سوی
زیاد بن ابیه، عهدهدار حکومت کوفه شد و هرگاه زیاد از کوفه بیرون میرفت، او را جانشین خود قرار میداد، وی جانشین
عبیدالله بن زیاد نیز بود؛
•
عامر بن مسعود: او پس از مرگ
یزید به انتخاب مردم کوفه، زمامداری کوفه را به دست گرفت، تا اینکه عبدالله بن زبیر به عنوان
خلیفه تعیین شد. و وی از طرف
عبدالله بن زبیر به حکومت کوفه منصوب شد؛
•
عبد الله بن یزید: وی از سوی عبدالله بن زبیر به حکومت
مکه رسید، سپس زمامداری کوفه را به وی واگذار کرد. وی در حدود سال ۷۰ (ه.ق) جان سپرد؛
•
عبدالله بن مطیع: عبدالله بن زبیر او را به حکومت کوفه منصوب کرد، و
مختار او را از کوفه بیرون کرد وی به مکه بازگشت و در آن جا مانده تا اینکه همراه ابن زبیر در محاصره
حجاج قرار گرفت و به قتل رسید؛
•
مختار بن ابوعبید ثقفی: با شکست
عبدالله بن مطیع حاکم کوفه شد و هر گاه مختار به
مداین میرفت
سائب بن مالک اشعری را به حکومت کوفه میگمارد؛
•
مصعب بن زبیر: در ۶۷ ه.ق
عبدالله او را به حکمرانی
بصره گمارد، سپس بعد از یک سال او را از کار بر کنار کرد و در اواخر سال ۶۸ (ه.ق) مجددا او را منصوب کرد و با شکست دادن مختار حکمرانی کوفه را نیز به او واگذار کرد.
روایاتی که در مورد کوفه وارد شده است به چند دسته تقسیم میشود:
•روایاتی که کوفه را قبة الاسلام معرفی میکند.
•روایاتی که در مورد فضیلت مساجد کوفه مخصوصا
مسجد کوفه صادر شده است.
•روایاتی که در مورد برتری سکونت در کوفه نسبت به
مکه و
مدینه وارد شده است.
•روایاتی که در مورد خاک کوفه و اهل کوفه وارد شده است.
•روایاتی که در مورد رفع بلا از کوفه صادر شده است.
•روایاتی که میگوید: ستمگر با نیت سوء به کوفه داخل نمیشود مگر اینکه خداوند از او انتقام میگیرد.
•روایاتی که کوفه را حرم
حضرت علی ـ عليهالسلام ـ معرفی میکند.
•روایاتی که میگوید: گِل شیعیان از کوفه است و کوفه اقامتگاه
شیعیان است.
•روایاتی که کوفه را باغی از باغهای
بهشت معرفی میکند.
•روایاتی که میگوید ما کوفه را دوست داریم و کوفه ما را دوست دارد.
از امام صادق ـ عليهالسلام ـ روایت شده که فرمود:
نوح علیهالسلام در وسط
مسجد کوفه قبهای بر پا نمود و اهل و عیال خود و مؤمنین را داخل آن کرد تا اینکه شهرها را بنا کرد و فرزندان خود را در شهرها ساکن نمود و علت اینکه کوفه را قبة الاسلام نامیدند همین قبه بود.
شخصی نزد امام صادق ـ عليهالسلام ـ آمد و گفت میخواهم در
مکه یا
مدینه مقیم شوم امام صادق وی را از اقامت در مدینه و مکه منع کرد و فرمود: بر تو باد
عراق، در کوفه سکونت کن که برکت در دوازده میلی آن میباشد، این گونه ـ یعنی؛ از هر چهار طرف -.
امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمود: کوفه باغی از باغهای
بهشت است.
امام باقر به نقل از پیامبر فرمود: خاک امت من از
مدینه و خاک شیعیان ما از کوفه است.
امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمود: خداوند از میان همهِ شهرها، کوفه،
قم و
تفلیس را برگزید.
امام حسن عسکری فرمود: جای پایی در کوفه برای من، از خانهای در
مدینه محبوبتر است.
امام صادق میفرماید: هر کس در کوفه خانهای داشته باشد، حتماً آن را نگه بدارد.
امام صادق ـ عليهالسلام ـ در ضمن حدیثی فرمود: خداوند با کوفه بر دیگر شهرها احتجاج نمود، و با مؤمنان از اهل آن بر دیگران.
امام رضا به نقل از امیر مؤمنان ـ عليهالسلام ـ در مورد دفع بلاها از کوفه فرمود: بلا از کوفه دفع میشود، آن گونه که از خیمههای
پیامبر(ص) دفع میگردد.
امام صادق میفرماید: زمانی که بلایا همگانی شود امنیت در کوفه و نواحی کوفه است.
امام
علی ـ عليهالسلام ـ میفرمایند: این جا شهر ما، جایگاه ما و اقامتگاه شیعیان ماست.
امام صادق ـ عليهالسلام ـ میفرمایند: خاک کوفه ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست میداریم.
امام صادق از قول حضرت
علی نقل میکند:
مکه حرم خدا،
مدینه حرم رسول خدا و کوفه حرم من است، هیچ ستمگری در صدد ایجاد حادثه در آن بر نمیآید، جز این که خداوند ریشهکناش میکند.
امام صادق خطاب به اهل
ری فرمود: برای خدا حرمی است و آن
مکه است، برای
پیامبر خدا حرمی است و آن
مدینه است، برای
امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم میباشد.
کوفیان اولین کسانی بودند که با
هدایت مالک اشتر با
علی دست
بیعت دادند
و
امام علی در سال ۳۶ با هزار مرد جنگی اهل
مدینه به کوفه رهسپار و آنان با ۱۲ هزار جنگجو به حضرت ملحق شدند
و در جنگ جمل قسمت اعظم کوفیان از
علی حمایت میکردند.
و امام آنجا را مرکز
خلافت اسلامی قرار داد.
• از نظر اقتصادی
مدینه و محیط
حجاز تحمل رویارویی با
عراق یا
شام را نداشت. به خاطر اینکه مدینه در منطقه صحرا و بدون هیچ کشت، زرع، دامپروری و تجارت فعالی روزگار سپری میکرد. ولی عراق مهمترین منبع درآمد منطقه بود.
• مدینه از نظر نیروی انسانی کشش یک جنگ تمام عیار را با شام نداشت. ولی کوفه از نظر کثرت جمعیت و نزدیکی به مناطق پرجمعیت، توانایی مقابله با هر تجاوزی را داشت.
• مردم مدینه به ویژه برخی از
اصحاب، کوچکترین علاقهای به امام نداشتند و خود را مجتهدتر از آن میدانستند که سخن امام را بشنوند. ولی بین
امیرالمؤمنین ـ عليهالسلام ـ و مردم کوفه علاقهای متقابل وجود داشت.
• رفاه طلبی فزون از حد مردم مدینه که در دوره خلفای پیشین به آن مبتلا شده بودند، روحیه جنگی برای آنان باقی نگذاشته بود و در طول بیست و پنج سالی که از رحلت
پیامبر ـ صلي
اللهعليهوآله ـ میگذشت به تدریج مردم از آن تحول معنوی و الهی که در اثر تعلیمات آن حضرت، پیدا کرده بودند، دور شدند.
• کثرت حضور اصحاب با سابقه پیغمبر ـ صلي
اللهعليهوآله ـ در کوفه بیش از هر نقطه دیگر عالم
اسلام بود.
• کوفه از نظر جغرافیایی تقریبا در قلب عالم اسلام آن روزگار واقع و بر
ایران، حجاز، شام، و مصر
مشرف بود.
از زمان ورود امام به کوفه دو گروه در کوفه در دو موضع بودند:
•رهبرانی مانند
مالک اشتر که به امام توصیه جنگ با
معاویه را میکردند و خود را غیر مشروط در اختیار امام قرار میدادند.
•رهبران قبیلهای که هیچ تمایلی به جنگ نداشتند اما برای حفظ موقعیت خویش به ظاهر با امام همراه جنگ میشدند و علاوه بر اینان تودههای وسیعی از کوفیان بودند که در ظاهر متمایل به امام ولی از مواجهه با هر خطری گریزان بودند.
نهج البلاغه،
مملو از نفرینهای متعدد
امام علی به مردم کوفه در مورد کوتاهیهای آنها در امر جنگ با معاویه است.
حضرت علی مردم کوفه را برای
جنگ صفین در مسجد جمع کرد و فرمود معاویه با اهل
شام به سرعت به سوی
عراق میآید نظر شما چیست؟ مردم مضطرب شدند و سخنانی گفتند که حضرت چیزی از سخنان آنها را نفهمید سپس در حالی که آیه استرجاع را میخواند فرمود: "
خلافت را پسر هند جگرخوار برد" و از منبر به زیر آمد. بعد از تحمیل
حکمیت،
حضرت علی تصمیم به بسیج نیرو برای یکسره کردن کار معاویه گرفت اما مردم کوفه رغبتی نشان ندادند و با اقداماتی که
خوارج کردند از جمله ـ کشتن
عبدالله بن خباب و همسرو فرزندش ـ حضرت به جنگ با خوارج رفت بعد از جنگ با خوارج
حضرت علی به اهل کوفه فرمود اکنون آماده رفتن به سوی دشمن خود از اهل
شام شوید ولی پس از بحثهای زیاد با اصرار کوفیان به کوفه بازگشتند و عدهای از سرشناسان کوفه از
علی علیهالسلام گریختند و به
معاویه پیوستند. قسمتهای بزرگی از قلمرو
علی علیهالسلام یا به کلی به دست معاویه افتاد و یا غارتها و هجومهای خونین سپاه او وحشت و رعب سختی در دل ساکنان آن مناطق ایجاد کرد.
نام
امام حسن ـ عليهالسلام ـ به عنوان
خلیفه به وسیله چهل هزار نفر از مردم کوفه بلافاصله بعد از شهادت
حضرت علی اعلام شد. (مروج الذهب) معاویه از چهار نفر از سرشناسان کوفه برای جاسوسی استفاده میکرد و بعضی از سران کوفه حاضر شدند به خاطر معاویه، امام حسن را به قتل برسانند. عدهای از
اشراف و روسای قبایل کوفه، مخفیانه به معاویه نامه نوشتند و طی آن اطاعت خود از او را اعلام کرده و او را به حرکت به سمت کوفه تشویق کردند و اطمینان دادند که به محض نزدیک شدن معاویه، به او خواهند پیوست و امام حسن از محتوای نامهها باخبر شد.
معاویه، فرستادگانی نزد
حسن فرستاد و هنگامی که در
مدائن از نزد
امام حسن بیرون میرفتند میگفتند: خدا به پسر
پیامبر خدا ـ صلي
اللهعليهوآله ـ خونها را حفظ کرد و فتنه را آرام ساخت و او پیشنهاد
صلح را پذیرفت مردم کوفه که این سخن را شنیدند بر
امام حسن هجوم آوردند و خیمه هایش و آنچه را در آن بود به غارت بردند.
معاویه بعد از
صلح در
مسجد کوفه اعلام کرد من به خاطر دنیای خود با شما نبرد کردم و صریحا عدم وفاداری خود را به قرارداد صلح بیان کرد کوفیان که در کوچکترین مسائل با
امیر المومنین و
امام حسن به بحث و جدل میپرداختند و اوامر آنها را اطاعت نمیکردند در برابر گستاخی آشکار
معاویه دم برنیاوردند. عافیت طلبان و
اشراف کوفه صلح امام حسن با معاویه را به عنوان رفع تکلیف از خود قلمداد کردند و به زندگی دنیایی خود و اطاعت از معاویه سرگرم شدند ولی
شیعیان و اصحاب حضرت
علی و امام حسن در کوفه موقعیت دردناکی داشتند. معاویه در
عراق،
شام و دیگر مناطق مردم را به
لعن و بیزاری جستن از
علی ـ عليهالسلام ـ واداشته و این کار تا زمان خلافت
عمربن عبدالعزیز ادامه داشت.
بعد از مرگ معاویه،
سلیمان بن صرد،
مسیب بن نجبه،
رفاعة بن شداد،
حبیب بن مظاهر،
عبدالله بن وائل و جمع دیگری از شیعیان با ارسال نامههایی که تعداد نامهها به ۱۲ هزار رسید از امام حسین برای
قیام بر علیه
یزید دعوت کردند. امام پسرعموی خود
مسلم بن عقیل را برای بررسی اوضاع به کوفه فرستاد شیعیان در خانه مختار به دیدن مسلم میرفتند و هجده هزار نفر با وی
بیعت کردند. و مسلم نیز نامهای حاکی از آمادگی مردم کوفه برای
امام حسین نوشت.
یزید،
عبیدالله بن زیاد را ـ علاوه بر
بصره ـ حاکم کوفه کرد مسلم از خانه مختار به خانه
هانی بن عروه رفت و هانی وی را در خانه خود پناه داد، زمانی که عبیدالله به وسیله جاسوسهایش از وجود مسلم در خانه هانی مطلع شد هانی را به
دارالاماره دعوت و با ضرب و شتم او را زندانی کرد زمانی که این خبر به مسلم رسید با تمام کسانی که با او
بیعت کرده بودند برای جنگ با ابن زیاد به اطراف دارالاماره آمد ولی تا شب همه همراهان مسلم از اطراف وی پراکنده شدند مسلم شب را در خانه زنی به نام
طوعه ماند ولی پسر طوعه
ابن زیاد را از این قضیه آگاه کرد.
محمد بن اشعث مامور دستگیری مسلم شد و با امان دادن محمد بن اشعث، مسلم دستگیر و عبیدالله دستور داد هانی و مسلم را به
شهادت رساندند.
اشراف کوفه وقتی قدرت ظاهری و برتری یزید و ابن زیاد را دیدند و یقین کردند حکومت در قبضه قدرت آنها باقی خواهد ماند نه تنها تغییر چهره دادند و نامههای دعوت از امام را به فراموشی سپردند بلکه در تقرب و نزدیکی به ابن زیاد کوشیدند.
عبیدالله،
عمربن سعد را از کوفه با چهار هزار نفر برای جنگ با امام حسین به سوی
کربلا روانه کرد و پی در پی برای او لشگر میفرستاد تا آنکه شب ششم
محرم، بیست هزار نفر نزد عبیدالله حاضر شدند.
#هواداران
بنی امیه: رهبری طرفداران حزب اموی در کوفه بر عهده افرادی مانند
عمرو بن حجاج،
یزید بن حرث،
عمرو بن حریث،
عبدالله بن مسلم،
عمر بن سعد و... بود که با گذشت ۲۰ سال حاکمیت امویان در کوفه از نظر مالی و موقعیت اجتماعی نسبت به سایر قبایل کوفه برتری یافتند.
#شکاک ها: افرادی بودند که تحت تاثیر تبلیغات
خوارج قرار گرفته بودند بدون اینکه جزو آنان باشند و پیوسته در حال تردید بودند گویا این عده در اصل
دین تردید و تزلزل داشتند.
#الحمراء: به گفته طبری اینان ۲۰ هزار مرد مسلح کوفی بودند که دارای نژادی مخلوط از اولاد بردگان و
موالی بودند این گروه در عصر
امام حسن و
امام حسین مردمی حامل سلاح و جنگجو بودند که در برابر مزد به هر جنایتی تن میدادند و شمشیر برندهای در دست جباران بودند اینان با استقبال از فتنهها و آشوبها به قدری بر شوکت و قدرت خود افزوده بودند و حتی شهر کوفه را به آنها نسبت میدادند و میگفتند "کوفةالحمراء"
#بی تفاوتها: بیشترین سهم مردم کوفه در کربلا از آن افراد بیتفاوت بود که قصدی جز دنیا خواهی نداشتند اینها هرچند امام را دعوت کردند ولی چون احتمال پیروزی ندادند
وعده و
وعیدهای ابن زیاد را پذیرفته و به سپاه یزیدیان ملحق شدند اینها همان افرادی هستند که
فرزدق در گفتگو با
امام حسین اینگونه توصیفشان کرد: قلبهای آنان با توست و شمشیرشان علیه تو کشیده شده است.
#
قیام توابین (۶۵ ق): شیعیان کوفه که پس از
شهادت حسین بن علی ـ عليهالسلام ـ احساس پشیمانی میکردند تصمیم گرفتند با انتقام گرفتن از قاتلان آن حضرت و جانبازی در این راه، کوتاهی خود را جبران کنند. از این رو به رهبری
سلیمان بن صرد خزاعی و برخی دیگر از سران و بزرگان
شیعه چون
مسیب نَجَبه فزاری،
عبدالله بن سعد ازدی،
عبدالله بن وال تیمی و
رفاعه بن شداد بجلی در تدارک سپاه و نیرو برآمدند.سرانجام یک سال پس از مرگ
یزید و در سال ۶۵ ق، سلیمان و چهار هزار تن، با شعار
یا لثارات الحسین کنار قبر
امام حسین علیهالسلام جمع شدند و پس از ناله و انابه و پیمان با آن حضرت، راهی
شام شدند. نبرد میان دو گروه در حالی آغاز شد که از حیث شمار نفرات و نیز از نظر ساز و برگ نظامی با هم برابر نبودند.
توابین در ابتدا توانستند تلفات سنگینی بر شامیان وارد آورند، اما با کشته شدن سلیمان و شمار زیادی از نیروها، جنگ به سود عبیدالله خاتمه یافت و باقیمانده توابین نیز به کوفه بازگشتند.
#
قیام مختار (۶۶ ق): با شکست
قیام توابین بازماندگان آنان به کوفه بازگشتند. مختار که در این زمان در زندان زبیریها به سر میبرد، به طور سرّی نامهای برای باقیمانده
توابین و از جمله
رفاعه بن شداد و دیگران فرستاد. آنان پس از خواندن نامه به او پیغام دادند که برای
قیامی مجدد آمادهاند.
مختار با وساطت
عبدالله بن عمر، شوهرخواهرش، آزاد شد و پس از آن دعوت خود را علنی کرد. بسیاری از بزرگان
شیعه کوفه چون
عبدالرحمان بن شریح،
سعید بن منقذ،
سعر بن ابی سعر،
اسود بن جراد کندی،
قدامه بن مالک و... از وی حمایت کردند.
مختار با شعار یا لثارات الحسین و
یا منصور أمِت به مقر حکومت کوفه حمله کرد و والی
ابن زبیر را اخراج نمود و حکومت شیعی تشکیل داد
. از جمله اقدامات مهم مختار در مدتی که حکومت کوفه در دستش بود، کشتن شمار زیادی از قاتلان
امام حسین ـ عليهالسلام ـ بود. همچنین
اشراف کوفه را که علیه او دست به شورش زده بوند یا به قتل رساند و یا عرصه را چنان برای آنان تنگ کرد که مجبور شدند از کوفه فرار کنند و به
مصعب بن زبیر در
بصره بپیوندند.
#
قیام زید بن علی (۱۲۱ یا ۱۲۲ق): زید، فرزند
امام سجاد عليهالسلام، فردی عابد، پرهیزکار و فقیهی بخشنده و شجاع بود که با هدف
امر به معروف و
نهی از منکر و خونخواهی
امام حسین ـ عليهالسلام ـ و با شعار
یا منصور أمت قیام کرد.
وی پس از پشت سر گذاشتن درگیریهای لفظی با
هشام بن عبدالملک (۱۰۵ ـ ۱۲۵ق) تصمیم گرفت علیه وی دست به
قیام بزند. پس از بازگشت به کوفه، شیعیان (در حدود پانزده هزار نفر) اطراف او را گرفتند و او را به
قیام بر ضد
بنی امیه تشویق کردند.
اما در اثنای جنگ، با اصابت کردن تیری به پیشانی او، قیامش با شکست مواجه شد و خودش به
شهادت رسید.
#
قیام ابن طباطبا: ابن طباطبا از
سادات حسنی است و در اواخر قرن دوم شروع شده (سال ۱۹۹) و در اوایل قرن سوم شکست خورد، فرمانده نظامی این
قیام شخصی به نام
ابوالسرایا بود.
پس از اینکه
ابوالعباس سفاح در کوفه رسما تاسیس خلافت عباسی را اعلام کرده و از مردم
بیعت گرفت مرکز دولت خود را کوفه قرار داد ولی پس از چندی مشاهده کرد مردم به سوء ظن به آنها مینگرند لذا مرکز حکومت خود را تغییر داد.
و از هنگامی که خلفای عباسی رو به ضعف نهادند و در گوشه و کنار، دولتهای مستقل و نیمه مستقل پدید آمد، آنها از تعقیب و کنترل
شیعه دست برداشته و
شیعه در کوفه رسما و علنا خود را معرفی کرد.
دوستداران
امامان شیعه بیش از همه جا در کوفه تمرکز داشتند
و جمعیتی انبوه داشتند به طوری که این شهر به عنوان شهر
شیعه شناخته میشد
شدت علاقه مردم به
امامان به حدی بود که به عنوان مثال امام باقر ـ عليهالسلام ـ را پیامبر کوفه
و امام مردم
عراق میگفتند و مردم
عراق را شیفتگان امام باقر ـ عليهالسلام ـ میدانستند.
آل ابی شعبه،
آل اعین،
آل ابی صفیه،
آل ابی اراکه،
آل ابی جعد،
آل ابی الجهم،
آل ابی ساره،
آل نعیم ازدی،
آل حیان تغلبی،
بنی حر جعفی،
بنی الیاس بجلی کوفی،
بنی عبد ربه،
بنی ابی سبره،
بنی سوقه،
بنی نعیم صحاف،
بنی عطیه،
بنی رباط،
بنی فرقد،
بنی دراج،
بنی عمار بجلی، از خاندانهای علمی شیعه در کوفه بودند.
خوارج،
کیسانیه و
زیدیه در این شهر تاسیس شدند.
بنا بر
روایات متعدد، کوفه در
آخرالزمان، پایتخت دولت
مهدی موعود خواهد شد و تمام مردم دنیا به این شهر روی خواهند نمود. از امام صادق ـ عليهالسلام ـ پرسیدند: محل اقامت حضرت
مهدی ـ
عجل
الله
تعالي
فرجه
الشريف ـ و محل اجتماع مؤمنان در هنگام ظهور کجا خواهد بود؟ فرمودند: «مرکز حکومتش کوفه، مرکز
قضاوت و دادرسیاش
مسجد کوفه، ستاد
بیت المال و محل تقسیم غنایم مسلمانان
مسجد سهله، محلّ مناجات و خلوتش تپههای سپید غریین (
نجف اشرف) میباشد».
امام باقر فرمودند: «در حالی که سه پرچم در کوفه به شدت درگیر است، او وارد کوفه میشود. پس کوفه برای او مسخّر میشود. او وارد کوفه شده، بر فراز منبرش قرار گرفته، به ایراد خطبه میپردازد مردم آن قدر اشک شوق میریزند که متوجه سخنان او نمیشوند».
امیرمؤمنان در ضمن یک حدیث طولانی میفرماید: «آنگاه به سوی کوفه روی میآورد و اقامتگاهش را در آنجا قرار میدهد».
هنگامی که حضرت
مهدی ـ
عجل
الله
تعالي
فرجه
الشريف ـ حکومت واحد جهانی را بر اساس
عدالت و آزادی بنیاد نهاده، کوفه را به عنوان پایتخت دولت کریمه قرار دهد، قطر آن به ۵۴ میل (در حدود ۱۱۰ کیلومتر) خواهد رسید.
امام صادق ـ عليهالسلام ـ در این رابطه فرمودند: «چون
قائم آل محمد ـ
عجل
الله
تعالي
فرجه
الشريف ـ
قیام کند، در پشت کوفه (
نجف اشرف) مسجدی بنا مینهد که دارای هزار در است و خانههای اهل کوفه به دو نهر
کربلا متصل میشود».
وقتی کوفه به صورت پایتخت دولت کریمه درآید، همه مؤمنان در آن گرد آیند؛ چنان که در احادیث فراوان به آن تصریح شده است:
«برای مردمان روزی فرا میرسد که هیچ مؤ منی نباشد، جز اینکه در کوفه باشد و یا دلش به سوی آن پر کشد». «
قیامت برپا نشود جز اینکه همه مؤ منان در کوفه گرد آیند».
از روایات
رجعت استفاده میشود که پایتخت دولت کریمه خاندان
وحی در دوران رجعت نیز شهر کوفه خواهد بود،
مُفَضَّل در ضمن یک
حدیث بسیار طولا نی از امام صادق ـ عليهالسلام ـ در زمینه
رجعت امام حسین ـ عليهالسلام ـ نقل میکند که فرمود: «امام حسین ـ عليهالسلام ـ با این علمها و لشکرها حرکت نموده، وارد کوفه میشود. آن روز بیشتر مردمان در آنجا گرد آمدهاند، پس کوفه را سور دفاعی و مرکز فرماندهی خود قرار میدهد.
در حدیث دیگری از رجعتهای مختلف امیر مؤمنان، از جمله در عهد فرمانروایی
امام حسین ـ عليهالسلام ـ و دیدارش با اصحاب
صفین در همان محل صفین، و حضور یکصد هزار نفر از
اصحاب، که سی هزار نفرشان از کوفه میباشند، سخن رفته است. پایتخت امیر مؤمنان ـ عليهالسلام ـ نیز در دوران رجعت،
نجف اشرف خواهد بود.
در پیشگوییهای پیشوایان معصوم ـ
عليهمالسلام ـ احادیث فراوانی درباره کوفه در آستانه ظهور آمده است ؛ از آن جمله:
•هنگامی که شکافی در
فرات پدید آید و آب
فرات به کوچههای کوفه برسد،
شیعیان آماده ظهور باشند.
•ای جابر، چگونه ممکن است ـ امر ظهور ـ واقع شود، در حالی که کشت و کشتار فراوان در میان
حیره و کوفه رخ نداده است.
•سپاه
سفیانی وارد کوفه میشوند و احدی را فروگذار نمیشوند جز اینکه به قتل میرسانند.
سفیانی و همراهانش خروج کرده، هدفی جز کشتن
آل محمد و شیعیان آنها را در سر نمیپرورانند. پس لشکری را به سوی کوفه میفرستد، پس گروهی از شیعیان
اهل بیت را به قتل میرسانند و بهدار میآویزند.
در صرف و نحو دو مکتب عمده وجود دارد یکی مکتب
بصره و دیگری مکتب کوفه، و از ابتدای کار این دو مکتب اختلافات زیادی بین بزرگان آنها به وجود آمد.
سید محسن امین در
اعیان الشیعه جلد اول میگوید که بانیان اول علم نحو در
بصره و کوفه علمای
شیعه بودند که این دانش را در این دو سرزمین بسط و نشر دادند.
بصره اولین شهری است که قوانین نحو در آن ابداع و تدوین شد و بعد از گذشت یک قرن کوفه نیز مکتب خاصی را تاسیس کرد و با مکتب بصره به منازعه پرداخت
معروفترین چهره نحو بصره که به عنوان پیشوای این دانش در آن دیار مطرح است
خلیل بن احمد فراهیدی مؤلف کتاب العین است. وی استاد
سیبویه در نحو است و کسی است که این دانش را
تهذیب کرد و آن را گسترش داد و به بیان علل آن پرداخت. پیشوای نحو و لغت در مکتب کوفه
کسائی است که آگاهترین مردم آن دیار در این دانش بوده است.
به خاطر اینکه کوفی ها، با بنی عباس در
قیام علیه بنی امیه همکاری کردند بنی عباس از کوفیها در مقابل بصریها حمایت میکردند و از علمای کوفی برای تربیت فرزندان خویش دعوت به عمل میآوردند.
در اواخر عمر
امام صادق عليهالسلام، مکتب
فقه شیعی از
مدینه به کوفه منتقل شد و، حیات فقهی جدیدی در کوفه شکل گرفت.
براقی در کتاب تاریخ الکوفة مینویسد: ۱۴۸ نفر از
صحابی پیامبر اکرم(ص) به این شهر مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شدند و عدد تابعان و فقها که به این شهر منتقل شدند به هزاران تن میرسد. در این ایام بود که
امام صادق ـ عليهالسلام ـ در زمان حکومت
سفاح به این شهر عزیمت فرمود و برای چند سال در آنجا ساکن شد. در این زمان دوران حکومت
امویان به پایان رسیده بود و حکومت عباسی شکل میگرفت. تعارض این دو حکومت با یکدیگر، فرصت خوبی برای امام صادق ـ عليهالسلام ـ فراهم ساخت تا به دور از مزاحمتهای حکومت، به نشر مذهب و
فقه شیعه بپردازد.
حسن وشاء میگوید: من
مسجد کوفه را از نزدیک دیدم که حدود نهصد شیخ در آن میگفتند: «حَدَّثنی جعفر بن محمد عليهالسلام».
یکی از
اصحاب امام صادق ـ عليهماالسلام ـ
ابان بن تغلب است که حدود سی هزار حدیث از آن حضرت نقل کرده است و دیگری
محمد بن مسلم است که از
امام باقر و
امام صادق ـ عليهماالسلام ـ چهل هزار
حدیث نقل کرده است.
حافظ ابوعباس کوفی (م ۳۳۳ ق) کتابی درباره
رجال تألیف کرده است که در آن نام چهارهزار راوی بیان شده است که همگی از امام صادق ـ عليهالسلام ـ نقل
روایت میکردند. همه این فعالیتهای علمی بر محور
امام صادق ـ عليهالسلام ـ بود. از این رو،
منصور دوانیقی که از اقبال فقها و مردم بیمناک بود، امام صادق ـ عليهالسلام ـ را به بغداد فرا خواند.
#در این دوره به امر تدوین و نوشتن
حدیث اهمیت خاصی مبذول میشد. آغاز نوشتار و تدوین حدیث به زمان امام باقر ـ عليهالسلام ـ میرسد و در زمان امام صادق ـ عليهالسلام ـ به اوج خود رسید. امام صادق ـ عليهالسلام ـ شدیداً
اصحاب خویش را به ضبط و نوشتن احادیث ترغیب میفرمود.
ابوبصیر میگوید: امام صادق ـ عليهالسلام ـ فرمودند: (احادیث و علوم را) بنویسید. همانا شما نمیتوانید علوم را حفظ کنید، مگر از طریق نگارش و کتابت آن.
#در این دوره مسائل جدید و
مستحدثه فراوانی به وجود آمدند که از
قرآن کریم برای آن جوابی نمییافتند، و آنچه که فقهای
اهل سنت از روایات و اخبار در دست داشتند، پاسخ گو نبود و وضعیت جامعه و تبلیغات آن روز به گونهای نبود که مردم به
اهل بیت عليهمالسلام، مراجعه کنند. از این رو، فقهای
اهل سنت به
قیاس،
استحسان،
رأی و
ظن روی آوردند.
#در این دوره بین نقل راویان اختلاف پیش آمد. روایات بسیاری از
ائمه اطهار ـ
عليهمالسلام ـ نقل شدند. گاه در یک موضوع واحد، دو روایت متعارض نقل میشد. از این رو، برخی راویان از
ائمه اطهار ـ
عليهمالسلام ـ راهی برای شناخت حدیث درست از نادرست درخواست میکردند. روایاتی که تحت عنوان اخبار علاجیه وجود دارد، برای حل تعارض این گونه اخبار است.
#مذاهب فقهی متعددی از جمله مذهب
حنبلی،
مالکی،
شافعی، و
حنفی، به وجود آمدند. در مقابل آنها، مذهب فقهی
اهل بیت ـ
عليهمالسلام ـ در اقلیت بود و
ائمه در مواردی برای حفظ موقعیت یا جان خویش از اظهارنظر صریح خودداری میکردند و یا موضع
تقیه میگرفتند.
#در این دوره و ملاکهای
اجتهاد و استنباط
احکام شرعی مانند
استصحاب،
برائت،
احتیاط،
تخییر،
قاعده طهارت،
قاعده ید،
اباحه و
حلیت از سوی
ائمه ـ
عليهمالسلام ـ بیان شد. در مواردی راویان به مناطق دور سفر میکردند که برای پرسشهای مطرح شده نمیتوانستند با امام ـ عليهالسلام ـ در تماس باشند. از این رو، با استفاده قواعد و اصول فقهی به
اجتهاد استنباط احکام شرعی پرداختند.
آغاز مدرسه حدیثی
اهل سنت در کوفه به عصر فتوحات و تأسیس این شهر، در عصر
خلیفه دوم باز میگردد. پس از تأسیس این شهر و ورود برخی از
صحابه پیامبر حدیث نبوی در آن جا نشر یافت و محافل درسی در زمینههای
حدیث و
تفسیر منعقد شد. مدرسه حدیث کوفه در مقابل مدرسه حدیث
مدینه لحاظ میشود.
حضور شیعیان در کنار مخالفان در این ناحیه و درگیریهای فقهی کلامی، خود به خود این مکتب حدیثی را به سمت نوعی پویایی و نشاط حرکت میداد.
در زمینه تعداد محدّثان شیعی ساکن در کوفه، روایاتی در دست است که حاکی از کثرت قابل توجه راویان شیعی در این حوزه حدیثی، پس از استقرار
تشیع در آن است. نخستین گروه از شاگردان
امام باقر را برخی از
شیعیان کوفه مییابیم که در رأس آنها میتوان از خاندان «اعین» نام برد. برادران اعین عامل تبلیغ و نشر تعالیم
اهل بیت(ع) در کوفه بودند. مراودههای
شیعیان کوفه با امام صادق ـ عليهالسلام ـ در
مدینه نیز ادامه یافت و مشایخ شیعی از کوفه به صورت فردی یا گروهی به محضر آن حضرت رفته و کسب حدیث مینمودند. گذری به فهرست اصحاب
امام ششم در رجال شیخ طوسی نیز مؤید این نکته است که راویان آن حضرت در درجه اوّل کوفی بودهاند و گاه دهها نام را در
اصحاب آن حضرت ذکر میکند که وصف مشترک همه آنها «کوفی» است.
هجرت دو ساله امام صادق ـ عليهالسلام ـ به کوفه در عصر
ابوالعباس سفّاح،و گستردن بساط تربیت شاگردان در این شهر، با توجه به تازه کار بودن دولت
بنی عبّاس و اهتمام آن به تثبیت کامل حاکمیت خود، و عدم توجه کافی به فعالیتهای
امام صادق ـ عليهالسلام ـ موجب آن گردید که این دو سال برای محدثان شیعی و حتی برای برخی از محدّثان غیرشیعی، به دوران بسیار پربرکتی تبدیل شود. درباره همین دو سال است که بنا به نقلی،
ابوحنیفه این واقعیت را نسبت به خودش بر زبان رانده که: «لولا السنتان لهلک النعمان.» و همچنین وجود روابط مستمرّ بین
شیعیان کوفه و
امامان معصوم ـ
عليهمالسلام ـ همواره آنان را، به جز مواردی معدود، از انحرافات مصون نگه میداشت. و حضور نمایندگان
ائمه ـ
عليهمالسلام ـ در نقاط مختلف
شیعه نشین محسوس بود؛ و کوفه نیز به لحاظ آن که یکی از مهمترین مراکز اسکان و حضور
شیعیان به شمار میآمد، هیچ گاه از نمایندگان و وکلای
ائمه ـ
عليهمالسلام ـ از عصر
امام صادق ـ عليهالسلام ـ به بعد، خالی نبود.به عنوان نمونه، قبل از آن که امام صادق ـ عليهالسلام ـ صحابی مبرّز خود یعنی «
مفضّل بن عمر جعفی» را به عنوان نماینده خود در میان
شیعیان کوفه تعیین کند، ابوالخطّاب،
محمد بن مقلاص اسدی این نقش را در این ناحیه ایفا میکرد، وی به علت بروز انحراف فکری و گرایشهای غلوّآمیز، از سوی امام صادق ـ عليهالسلام ـ مطرود اعلام، و بر اثر اصرار شیعیان کوفه برای تعیین جانشین، امام ـ عليهالسلام ـ
مفضّل بن عمر را معرفی فرمود. در ادوار
امامت دیگر پس از
امام صادق ـ عليهالسلام ـ تا عصر غیبت نیز شیعیان ضمن ارتباط داشتن با خودِ ائمه ـ
عليهمالسلام ـ از وجود وکلای آنان نیز بهرهمند بودند؛ و یکی از مهمترین وظایف وکلا، رساندنِ نامههای حاوی سؤالهای
شیعیان به
ائمه ـ
عليهمالسلام ـ و اخذ پاسخ آنها بود، که در گسترش
حدیث شیعی، و دوری آنها از گرایش به
رأی و
قیاس سهم به سزایی داشت.
از جمله ویژگیهای مهم مکتب حدیثی کوفه، پرداختن محدثان این حوزه به تدوین و کتابت منابع حدیثی ذی
قیمتی است که از نظر کمی و کیفی قابل توجه است. و بخش عمدهای از ۶۶۰۰ کتابی که
شیخ حر عاملی در آخر فائده چهارم از
وسائل الشیعه، تدوین آنها را به قدمای شیعه اثنی عشری که معاصر
ائمه ـ
عليهمالسلام ـ بودهاند نسبت میدهد، توسط محدّثان کوفی تدوین گشته است. و ثمره همین کتابهای مدون، پیدایش «اصول اربعمأة» بود. البته این مجموعههای مدوّن در ابتدا شکل مجموعههای روایی شخصی داشت که یک راوی مجموع مسموعات حدیثی خود را یک جا جمع کرده بود که بعدها تبویب گشته و شکل منظَّم تری به خود گرفت.
مکتب حدیثی کوفه در ادامه سیر خود پس از عصر
امام صادق ـ عليهالسلام ـ شاهد فراز و نشیبهایی بوده؛ از جمله آن که این حوزه حدیثی یکی از مراکز فعالیت گروههای غالی
شیعه بوده است. از جریانهای انحرافی که در میان برخی محدثان کوفی ظاهر شد گروه «
واقفیه» بود که به خصوص در کوفه و توسط «
علی بن ابی حمزه بطائنی» و برخی از همفکران وی پدید آمد. اینان از جمله کسانی بودند که برای تأیید مذهب باطل خویش به جعل و
تحریف حدیث، اقدام مینمودند، ولی روشنگریهای
امام رضا ـ عليهالسلام ـ و برخی اصحاب خاص آن حضرت همچون «
یونس بن عبدالرحمن» و غیر او، موجب شد حتی گروندگان اولیه به گروه
واقفه نیز رفته رفته از این دیدگاه باز گردند.
خط کوفی به خط زاویهدار و مسطحی میگویند که زاویههای آن مایل به تربیع (چهارگوش) و مسطحات آن زوایای مستقیم دارد این خط دهها سال خط غالب عرب به شمار میرفت و قرآنها و نامهها با آن نوشته میشد و همچنین روی سکههای
درهم و
دینار ضرب میشد. حروف خط کوفی در آغاز بدون نقطه و بدون حرکتهای اعرابی نگاشته میشد و به سبب آنکه حافظان و قاریان
قرآن فراوان بودند و آن را سینه به سینه از پیامبر گرفته بودند اشتباه و خطا کمتر در آن رخ میداد اما پس از نیمه اول قرن اول که اعراب با اقلیتهای دیگر به شدت مختلط شده بودند کم کم خطا و اشتباه در قرائت قرآن نمودار شد لذا
ابوالاسود دوئلی برای سهولت قرائت قرآن به وسیله نقطه ها، نگارش فتحه، ضمه و کسره را ابداع کرد.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• براقی،سید حسین براقی، تاریخ الکوفه، بیروت، دارالاضواء ۱۹۸۷ م.
• جعفری، سید حسین محمد جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ترحمه محمد تقی آیت اللهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،۱۳۸۶.
• فیاض، عبدالله فیاض، پیدایش و گسترش تشیع، مترجم جواد خاتمی، سبزوار، نشر ابن ایمن، ۱۳۸۲.
• سید جوادی،احمد صدر حاج سید جوادی، دایرة المعارف تشیع، تهران، حکمت ۱۳۹۰.
• طبری، محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیتا.
• راضی یاسین، صلح الحسن، ترجمه سید
علی خامنهای، انتشارات گلشن، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۸.
• یعقوبی، تاریخ یعقوبی ترجمه محمد ابراهیم آیتی انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۶۲.
• سید بن طاووس،
علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، ترجمه بخشایشی، قم، نوید اسلام، ۱۳۷۷.
• طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بیتا.
• حموی، شهاب الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله بن حموی، معجم البلدان، بیروت، احیاء التراث العربی، ۱۹۷۹م.
• دینوری، احمد بن داود دینوری، اخبار الطوال، قم، منشورات
شریف رضی،۱۳۷۰.
• رجبی، محمد حسین رجبی، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، تهران، دانشگاه امام حسین(ع) ۱۳۷۸.
• ابن قولویه، جعفر بن محمد ابن قولویه، کامل الزیارات، تهران، پیام حق، ۱۳۷۷.
• مسعودی،
علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیه، ترجمه نجفی، تهران اسلامیه، ۱۳۶۲.
• خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، بیروت، بلاغ، ۱۴۱۹.
• کرمی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم، ترجمه
علی نقی منزوی، شرکت مولفان و مترجمان، اول، تهران، ۱۳۶۱ش.
• کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹.
• مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳.
• نعمت
الله صفری، کوفه از پیدایش تا عاشورا، تهران، نشر مشعر، ۱۳۹۱.
• براقی، احمد، تاریخ الکوفه، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۷ق، ۱۹۸۷م.