کلب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلب:(وَ كَلْبُهُم باسِطٌ ذِراعَيْهِ) «کلب» از «
کفایة» به معنى «
سگ» (
حیوان پارسكننده) است.
به موردی از کاربرد «کلب» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظًا وَ هُمْ رُقودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ كَلْبُهُم باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرارًا وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا) «و اگر به آنها نگاه مىكردى آنها را بيدار مىپنداشتى؛ درحالى كه در
خواب فرو رفته بودند. و ما آنها را به سمت راست و چپ مىگردانديم تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها مانند نگهبان دستهاى خود را بر دهانه
غار گشوده بود. اگر از حال آنان آگاه مىشدى، از آنان مىگريختى؛ و تمام وجودت را وحشت فرا مىگرفت!.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيدِ) كلمه
وصید به معناى درگاه خانه است و بعضى گفتهاند به معناى آستانه خانه است.
و معناى
آیه اين است كه:
اصحاب کهف كه وضعشان را گفتيم، درحالى آن
وضع را داشتند كه سگشان
ذراع دست خود را روى
زمین پهن كرده بود، اين جمله در
ضمن از اين معنا هم
خبر مىدهد كه سگ اصحاب كهف همراه ايشان بوده، و ما دام كه آنان در كهف بودهاند آن حيوان نيز با ايشان بوده است.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
به معنى «سگ» (حيوان پارسكننده) است و مؤنث آن «كلبة» به فتح كاف، جمع آن «اكلب» و «كلاب» و «كليب» و نيز جمع الجمع آن «اكاليب» است.
اين واژه توسعه پيدا كرده و در مورد
حرص و
طمع به كار رفته است، مثلا مىگويند:
هو احرص من كلب. «او از سگ حريصتر است» و يا گويند:
رجل كلب. «مردى بسيار حريص».
واژۀ «كلب» جمعا پنجبار در
قرآن کریم آمده است كه چهار بار در سورۀ كهف تكرار شده و يکبار در
سوره اعراف آيۀ ۱۷۶؛
و امّا در آيۀ مورد بحث (كهف/ ۱۸) سخن دربارۀ سگ اصحاب كهف است، با اينكه در آيات قرآن تاكنون سخنى از سگ اصحاب كهف نبوده، ولى قرآن مخصوصا در ذكر داستانها گاه تعبيراتى مىكند كه از آن مسائل ديگرى نيز روشن مىشود، از جمله بيان حالت سگ اصحاب كهف در اينجا نشان مىدهد كه آنها سگى نيز به همراه داشتند كه پابپاى آنها راه مىرفت و گويى مراقب و نگاهبانشان بود.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کلب»، ج۴، ص ۱۰۳.