کعب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واژه
کعب در دو معنا استعمال شده است:
•استخوان برآمده روی پا؛
•از آلات
قمار.
از کعب به معنای اول در بابهای
طهارت،
نکاح و
حدود، و در معنای دوم به مناسبت در باب
تجارت سخن گفتهاند.
واژه کعب به معنای نخست که در
قرآن کریم نیز به کار رفته است.
بنابر قول مشهور، عبارت است از استخوان برآمده و برجسته روی پا که محل بستن بند کفش میباشد و از آن به
«قُبَّةُ القَدَم» تعبیر میشود. برخی آن را به محل اتصال ساق و قدم که از آن به مفصل بین ساق و قــدم تعبیر میشود، تعریف کردهاند.
برای عنوان کعب در برخی از کتب فقهی مطالبی بیان شده است که به آنها میپردازیم.
در
وضو محل
مسح پا در طول مسح تا از سر انگشتان تا کعب میباشد. آیا باید روی خود کعب نیز مسح شود یا آنکه کعب کفایت میکند؟ مسئله اختلافی است.
زنی که به عنوان همسر انتخاب میشود،
مستحب است ویژگیهایی داشته باشد که از آن جمله پرگوشت بودن کعب او است.
کسی که مرتکب سرقت شده است، چنانچه پس از اجرای
حد، دوباره دست به سرقت زند، پای چپ او از کعب قطع میشود.
کعب در معنای دوم که جمع آن کعاب و به معنای طاس است در
بازیهایی همچون تخته نرد و منج به کار میرود، و نیز در معنای قاپ استخوانی کوچک در پاچه گوسفند و یا گاو آمده است.
در حدیثی از
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) از
بازی قمار، حتی با کعب و مانند آن نهی شده است.
کعب به دو معنای اخیر از ابزار
قمار به شمار میرود.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۷، ۱۲۶.