• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کتاب رجال الشیعه (کتاب‌شناسی توصیفی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کتاب رجال الشیعه، اثری رجالی از شخصیت علمی و توانا از سرزمین حلب است که اصل آن در دست نیست؛ امّا، اجزایی از آن در میان کتاب «لسان المیزان» ابن‌حجر عسقلانی ذکر شده است؛ این اثر که تالیف «علی‌ بن حکم» از عالمان قرن ششم هجری است، کتاب‌شناسان به اشتباه، به فردی هم‌نام نسبت داده‌اند که فاصله‌ آن‌ها حدود سه قرن است.



ابن‌حجر عسقلانی (۷۷۳ هـ ـ ۸۲۵.) مؤلّف مشهور اهل‌ سنت، (م۸۵۲) در یکی از تألیفات خود به‌نام "لسان المیزان" که درباره‌ رجال ضعیف نگاشته است، مطالب ارزنده‌ای را از کتب شیعی نقل نموده است. این نقل‌ها؛ اگرچه در مواردی نقل به مضمون است امّا در موارد بسیاری، نقل‌ قول‌های دقیقی است و می‌تواند در بازسازی کتب رجالی شیعی بسیار کمک کند؛ چه در بازسازی آن دسته از کتبی که مفقود شده‌اند، یا آن دسته که باقی‌مانده و گاه به جهت‌های گوناگونی نواقصی پیدا کرده‌اند:

یکی از مصادر استفاده شده در لسان المیزان، کتابی رجالی است که ابن‌حجر از آن با عناوینی مانند؛ کتاب رجال الشیعه -که به نظر می‌رسد، نام اصلی کتاب همین باشد- مصنفی الشیعه، شیوخ الشیعه، مشایخ الشیعه(احتمال دارد که مراد ابن‌حجر از ذکره فی شیوخ الشیعه ویا فی ذکره فی مشایخ الشیعة همان نسبت «شیخیّت» باشد؛ البته گاهی ابن‌حجر چنین آورده است: ذکره من شیوخ الشیعة.) یاد می‌کند و مؤلّف آن را علی‌ بن حکم معرفی می‌کند که با الفاظی مانند؛ «ذکره، قال و وصفه» آرای او را متذکّر شده است. اکنون به بررسی بیشتری درباره شخصیّت وی و نقل‌های وی پرداخته می‌شود.


در اینجا به دیدگاه برخی از رجالیون مشهور شیعه اشاره می‌شود:

۲.۱ - دیدگاه نجاشی

ـ مرحوم نجاشی درباره‌ وی می‌گوید: «علی ‌بن الحکم‌ بن الزبیر النخعی ابو‌الحسن الضریر مولی له ابن‌عم یعرف بعلی‌ بن جعفر‌ بن الزبیر روی عنه. له کتاب اخبرنا ابو‌عبدالله ‌بن شاذان قال: حدثنا احمد بن محمّد بن یحیی العطار قال: حدثنا سعدعن محمّد بن اسماعیل و احمد بن ابی‌عبدالله عن علی ‌بن الحکم بکتابه.»

۲.۲ - دیدگاه شیخ طوسی

ـ مرحوم شیخ نیز چنین می‌گوید: «علی بن الحکم الکوفی ثقة جلیل القدر. له کتاب. اخبرنا جماعة عن محمّد بن علی ‌بن الحسین ‌بن بابویه عن ابیه عن محمّد بن احمدبن هشام عن محمّد بن السندی عن علی ‌بن الحکم. و رواه محمد بن علی عن ابیه و محمد بن الحسن عن سعدبن عبدالله عن احمد بن محمد عن علی‌ بن الحکم. و اخبرنا ابن ابی جید عن ابن الولید عن الصفّار و احمد بن ادریس و الحمیری و محمّد بن احمد بن محمّد عن علی بن الحکم.»
عن الصفار و احمدبن ادریس و الحمیری و محمّد بن یحیی عن احمد بن محمّد عن علی بن الحکم.»

۲.۳ - دیدگاه کشی

ـ مرحوم کشی نیز می‌گوید: «حمدویه عن محمّد بن عیسی: ان علی بن الحکم هو ابن اخت داود بن النعمان بیاع الانماط و هو نسیب بنی الزبیر الصیارفه و علی بن الحکم تلمیذ ابن ابی عمیر لقی من اصحاب ابی عبدالله (علیه‌السلام) الکثیر و هو مثل ابن فضال و ابن بکیر.»

بنابراین، نقل‌ها می‌توان نتیجه گرفت که به‌ لحاظ طبقه، علی‌ بن حکم از شاگردان ابنابی‌عمیر است و ابنابی‌عمیر طبق نقل نجاشی از امام رضا و امام کاظم (علیهماالسلام) روایت کرده است.( «لقی ابا الحسن موسی (علیه‌السلام) و سمع منه احادیث کناه فی بعضها فقال: یا (ا) با احمد و روی عن الرضا (علیه‌السلام)» و از طرفی شیخ علی‌ بن حکم را از اصحاب امام رضا و امام جواد (علیهماالسلام) بر می‌شمرد. آقای خویی در معجم رجال الحدیث راجع به وی بحث مفصّلی کرده است.)
از طرفی کتابی در رجال به وی نسبت داده نشده است؛ امّا برخی نقل‌های ابن‌حجر از علی ‌بن حکم را بر وی تطبیق داده‌اند. کتاب‌شناس شهیر آقابزرگ تهرانی، در کتاب پر ارج خود «الذریعه» در معرفی این شخصیّت چنین می‌آورد:
«رجال علی ‌بن الحکم و هو علی بن الحکم بن الزبیر النخعی الانباری، تلمیذ ابنابی‌عمیر، و قد لقی من اصحاب ابی عبدالله الصادق (علیه‌السلام) جمعاً کثیراً و هو مثل الحسن بن علی بن فضال و عبدالله بن بکیر کما ذکره الکشی و یروی عنه احمد بن ابی عبدالله البرقی الذی توفی (۲۷۴) او (۲۸۰) کما فی النجّاشی و الفهرست ینقل عنه کثیراً فی لسان المیزان بعنوان ذکره علی بن الحکم فی رجال الشیعه.»

۲.۴ - دیدگاه سیدمحسن امین

همین‌طور علامه سیدمحسن امین نیز در موارد متعددی بر همین باور است که چند نمونه از آن بیان می‌شود:
ـ «علی بن الحکم من قدماء الاصحاب یظهر ان له کتابا فی الرجال ینقل عنه ابن‌حجر فی لسان المیزان فی احوال رجال الشیعه.»
ـ «علی ‌بن الحکم من اصحابنا کان له کتاب فی الرجال موجود کان عند ابن‌حجر و ینقل عنه فی کتابه کثیراً و مفقود عند اصحابنا الذین الفوا فی الرجال.»
ـ «علی ‌بن الحکم من اصحابنا له کتاب فی الرجال کان عند ابن‌حجر و ینقل عنه فی لسان المیزان کثیراً.»

۲.۵ - دیدگاه آیت‌الله سبحانی

در میان معاصران آیت‌الله سبحانی نیز در کتاب «کلیات فی علم الرجال»
ـ « و الاسف کل الاسف أن هذا الکتاب و غیره مثل تاریخ ابنابی‌طی و رجال علی بن الحکم و رجال الصدوق التی وقف علی الجمیع، ابن‌حجر فی عصره (این‌که ابن‌حجر به تمامی این آثار به‌طور مستقیم دست یافته باشد، بدون آن‌که رجالیون شیعه از آن نقلی داشته باشند، بسیار بعید است و شاید ابن‌حجر در میان نوشته‌های «ابنابی‌طی» به آنها دست یافته باشد.
[۱۱] ر. ک. فصل‌نامه تراثنا، ربیع الثانی ۱۴۲۲، مقاله استاد ارجمند جناب حجة الاسلام آقای جعفریان، ص۱۱۲.
) و نقل عنها فی کتابه لسان المیزان لم تصل إلینا لعل الله یحدث بعد ذلک أمراً.»


ظاهر این کلام نیز همانند نظرات و گفته‌های بالا، این کتاب را برای علی بن حکم بن زبیر ثابت می‌کند؛ امّا با کمی تامل و با استفاده از نقل‌های ابن‌حجر می‌توان دریافت که این راوی برخلاف گفته‌های فوق علی بن حکم معروف نیست و علی‌ بن حکم راوی از ابن‌عمیر کتاب رجالی نداشته است و تعبیر «له کتاب» از نجاشی و شیخ منطبق بر کتاب رجال نیست؛ بلکه کتاب حدیثی مراد است. برای اثبات این ادعا، به ذکر نمونه‌هایی اکتفا می‌شود:

۳.۱ - شاهد اول

ابن‌حجر در ترجمه‌ «الحسین بن احمد بن عامر» و «الحسین بن ابراهیم بن احمد المؤدب» و «الحسین بن ابراهیم القزوینی» می‌گوید؛
• الحسین بن احمد بن عامر اشعری «ذکره علی بن الحکم فی شیوخ الشیعه و قال کان من شیوخ ابی جعفر الکلینی صاحب کتاب الکافی وصنف الحسین کتاب طب اهل البیت و هو من خیر الکتب المصنفه فی هذا الفن روی عن عمه عبدالله بن عامر و غیره.»
• الحسین بن ابراهیم بن احمد المؤدب «قال علی بن الحکم فی مشائخ الشیعه کان مقیما بقم و له کتاب فی الفرائض اجاد فیه و اخذ عنه ابو جعفر محمّد بن علی ‌بن بابویه و کان یعظمه.»
الحسین بن ابراهیم القزوینی ذکره علی بن الحکم فی شیوخ الشیعه.
این سه نفر به ترتیب مشایخ «ثقة الاسلام کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی» هستند.

۳.۲ - شاهد دوم

شاهد دیگر، کلامی است که ابن‌حجر از علی بن حکم از حسن بن محبوب نقل می‌کند؛ «الحارث بن محمد بن النعمان ابومحمّد بن ابیجعفر البجلی الکوفی؛ قال علی بن الحکم کان احد ائمة الحدیث فی معرفة حدیث اهل البیت قال و قال الحسن بن محبوب لقد رایته حضر حلقة محمّدبن الحسن صاحب الرای فما تکلم حتی استاذنه فلما قام الحارث قال‌ای رجل لولا یعنی الرفض قال و کان افرض الناس عالما بالشعر کثیر الروایة.»
در حالی‌که علی بن حکم در سندی از استبصار، در طبقه اساتید ابن‌محبوب آمده است:
«احمد بن محمّد عن ابن‌محبوب عن علی بن الحکم عن موسی بن بکر عن زرارة عن ابیجعفر (علیه‌السلام) فی مملوک قذف محصنة حرة قال....»
همین‌طور در ترجمه‌ جعفر بن مالک می‌آورد؛
«جعفر بن مالک روی عن حمدان‌ بن منصور روی عنه محمّد بن یحیی العطار ذکره علی بن الحکم فی رجال الشیعة و اثنی علیه خیراً.»
در حالی‌که محمد بن یحیی عطار از طبقه‌ علی ‌بن حکم‌ بن زبیر متاخر است.

از این‌سو نمونه و موارد دیگر برمی‌آید که علی بن حکم صاحب "رجال الشیعه" متاخر از شیخ طوسی و نجاشی می‌باشد، علاوه بر آن‌که از وی نقلی در منابع رجال شیعی مانند: «رجال نجاشی و الفهرست و رجال شیخ نقلی» از وی نیامده است و بسیار بعید است که کتاب رجال علی بن حکم به‌دست بزرگان رجالی ما نرسیده باشد و بعد از حدود دو قرن به ابن‌حجر رسیده باشد.


از آن‌جا که ابن‌حجر قسمت‌هایی از میراث شیعی حلب را (مانند رجال ابنابی‌طی که در موارد متعددی از وی نقل می‌کند.) در اختیار داشته به‌نظر می‌رسد که این میراث نیز از حلب باشد. قرائنی از کتاب "بغیة الطلب فی تاریخ حلب" تألیف ابن‌عدیم متوفی ۶۶۰ نشان می‌دهد که یکی از شخصیّت‌های شیعی در قرن ششم علی ‌بن حکم است. (البته این‌که کتابی به‌عنوان رجال برای وی مطرح باشد، ثابت نیست و صرف یک احتمال است.)

۴.۱ - ترجمه حسن بن ابراهیم

در ترجمه‌ حسن بن ابراهیم بن سعید بن یحیی بن محمد بن خشاب آمده است:
«ابو محمد الحلبی القاضی الرئیس الفاضل، احد الصدور الذین تعقد علیهم الخناصر و تفخر بذکر محاسنهم الدفاتر، کان لی صدیقا صادقا... روی لنا عن القاضی محی‌الدین بن ابی‌المعالی محمد بن علی القرشی، قاضی دمشق و عن ابیه القاضی ابی‌طاهر و ابی‌زکری یحیی بن سعد بن ثابت بن المراوی و علی بن الحکم الحلبی و جماعة من شعراء عصره... فسالته عن مولده فقال: فی ثامن عشر شهر رمضان من سنة ثمان و ستین و خمسائه (۵۶۸) بحلب... اخبرنا القاضی ابومحمّد الحسن بن ابی‌طاهر بن سعید قال اخبرنا القاضی ابو‌المعالی محمّد بن علی توفی ابو‌محمد الحسن بن ابراهیم بن الخشاب رحمه الله لیلة السبت الثامن عشر من جمادی الآخرة من سنة ثمان و اربعین و ستماه (۶۴۸) بحلب.»

۴.۲ - ترجمه احمد بن منیر

همین‌طور در ترجمه‌ احمد بن منیر بن احمد بن مفلح ابوالحسین طرابلسی (متوفی ۵۴۸) مطالبی تند راجع وی دارد که حاکی از تشیع وی است:

انبانا ابوالمحاسن سیلمان بن الفضل بن الحسین بن ابراهیم بن سلیمان بن البانیاسی قال: اخبرنا الحافظ ابو القاسم علی بن الحسن قال: احمد بن منیر بن احمد بن مفلح ابو الحسین الاطرابلسی الشاعر الرفاء، کان ابوه منیر منشدا ینشد اشعار العونی فی اسواق اطرابلس و یغنی و نشا ابوالحسین وحفظ القرآن وتعلم اللغة والادب و قال الشعر وقدم دمشق فسکنها و کان رافضیا خبیثا، یعتقد مذهب الامامیة و کان هجّاء خبیث اللسان یکثر الفحش فی شعره و یستعمل فیه الالفاظ العامیة، فلما کثر الهجو منه سجنه بوری بن طغتکین امیر دمشق فی السجن مدة و عزم علی قطع لسانه، فاستوهبه یوسف بن فیروز (۷۵ـ ظ) الحاجب جرمه فوهبه له و امر بنفیه من دمشق، فلما ولی ابنه اسماعیل بن بوری عاد الی دمشق، ثم تغیر علیه اسماعیل لشئ بلغه عنه فطلبه و اراد صلبه، فهرب و اختفی فی مسجد الوزیر ایاما ثم خرج عن دمشق و لحق بالبلاد الشمالیة ینتقل من حماة الی شیزر و الی حلب ثم قدم دمشق آخر قدمه فی صحبة الملک العادل لما حاصر دمشق الحصر الثانی، فلما استقر الصلح دخل البلد و رجع مع العسکر الی حلب فمات، رایته غیر مرة و لم اسمع منه.)

و طرابلسی مولود ۴۷۳ و متوفی ۵۴۸. شاعر آمده است: «کان کثیر التردد الی حلب و الاقامة بها، و بها مات و مدح ملوکها و امراءها و رؤساءها و کان شاعراً مجیداً حسن النظم... روی عنه الامیر ابوالفضل اسماعیل بن سلطان بن منقذ و ابو عبدالله الحسن بن علی بن عبدالله بن ابی‌جراده و الخطیب ابو‌طاهر‌هاشم بن احمد بن‌ هاشم و ابوالقاسم عیسی بن احمد المعروف بالحینک و کان روایة شعره و ابنه الوجیه بن الحینک و علی بن الحکم الحلبی.... اخبرنا ابو‌منصور عبد الرحمن بن محمّد قال: اخبرنا علی بن الحسن قال: حدثنا ابو‌محمّد عبدالله بن احمد الحمیری الکاتب ان مولد ابی الحسین بن منیر سنة ثلاث و تسعین و اربعماه (۴۹۳) باطرابلس.»

۴.۳ - ترجمه خالد بن محمد قیسرانی

در جایی دیگر در ترجمه «خالد بن محمد بن نصر بن صغیر بن خالد قیسرانی» آمده است:
«سمعت القاضی بهاء الدین ابا محمّد الحسن بن ابراهیم بن سعید بن الخشاب الحلبی یقول: سمعت الرئیس ابا الحسن علی بن الحکم الحلبی یقول: سمعت ابا عبدالله محمّد بن نصیر القیسرانی (۴۷۸-۵۴۸ هـ)
[۲۱] امین، سیدحسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۶، ۷جلد، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۸ هـ ق.
یقول: قد ابطا علی امر خالد؛ یعنی، ولده.»
همان‌طور که دیده می‌شود، الحسن بن ابراهیم‌ بن سعید الخشاب (۵۶۸-۶۴۸ هـ) از علی بن الحکم الحلبی نقل دارد و علی بن الحکم از احمد بن منیر (۴۹۳-۵۴۸ هـ) و محمّد القیسرانی (۴۷۸-۵۴۸ هـ) نقل کرده است؛ یعنی، حیات علی بن حکم به‌طور تقریبی در فاصله‌ سال‌های قبل از ۵۴۸ و بعد از ۵۸۰ بوده است، پس به‌طور قطع مراد ابن‌حجر، علی بن حکم حلبی است.
هم‌چنین گفتنی است، این فرضیه که نقل‌های رجالی ابن‌حجر درباره‌ علمای شیعی از کتاب ابنابی‌طی حلبی (ابنأبی‌طی حمیدة الحلبی المتوفی ۶۳۰ کما فی بعض مواضع کشف الظنون توفی ۶۵۸ توفی.) (م ۶۳۰ هـ.) بوده که در اختیار ابن‌حجر قرار داشته، تقویت می‌شود؛ زیرا ابن‌حجر نقل‌های بسیاری از کتاب ابنابی‌طی حلبی دارد، این فرض نیز می‌تواند مؤیدی بر کلام ما باشد؛ امّا بهر حال این نکته جای دقّت فراوانی دارد و محتاج قراین شفاف‌تری است.


از نظر مذهب، این شخصیّت از رجالیون شیعه است. بر این ادعا می‌توان شواهدی اقامه کرد: به‌عنوان نمونه اصل تالیف درباره‌ روات شیعی است و نقل‌های ابن‌حجر از وی در دامنه شخصیّت‌های شیعی است، هم‌چنین علی بن حکم از الفاظی مانند: عند العامه، مشایخ الشیعه و... استفاده کرده است که کاربرد آن در کتب رجالی شیعی نظیر دارد.


در تطابق آرا‌ی وی با کتب رجالی می‌توان چنین نتیجه گرفت که برخی از راویان مذکور به‌وسیله‌ علی بن حکم در لسان المیزان، در کتب رجالی شیعی یافت نمی‌شوند؛ امّا در پاره‌ای موارد نام آن‌ها، بدون وصف یا با وصفی غیر از آنچه علی بن حکم بیان کرده است، می‌توان یافت. برای نمونه:
۱) الحسین بن احمد بن الحسن الرقی، الحسین بن احمد بن عیسی الکوفی و... کسانی هستند که با نام ایشان در کتب رجالی ما نیامده است؛ امّا علی بن حکم متذکر شده است.
۲) حسان بن ابی‌عیسی صیقلی؛ نامی از وی در کتب رجالی نیامده است؛ امّا علی بن حکم درباره‌اش می‌گوید: " روی عنه الحسن بن علی بن یقطین حدیثا کثیراً " هم‌چنین در وسائل الشیعه روایتی آمده است که ظاهراً از وی می‌باشد؛ «فی کتاب طب الائمة عن ابی عبدالله الخواتیمی عن ابن یقطین عن حسان الصیقل عن ابی بصیر قال شکا رجل الی ابی عبدالله الصادق وجع السرة فقال له....»
۳) ابراهیم بن سنان تنها در رجال برقی نام وی آمده است.
۴) ثمامة بن عمرو ابوسعید الاذری العطار الکوفی که تنها در رجال شیخ
[۲۵] طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۷۴، رقم ۲۰۶۰-۱۵.
به‌عنوان وی اشاره‌ای شده است، در حالی‌که علی بن حکم وی را چنین توصیف می‌کند؛ "کان ورعا عالما مهیبا".
۵) الحسن بن عباس بن جریر العامری الحریشی الرازی؛ ابن‌حجر پس از ذکر کلام نجاشی، قول علی بن حکم نسبت به وی را چنین بیان می‌کند: «لا یوثق بحدیثه و قیل أنه کان یضع الحدیث» نجّاشی نیز وی را چنین وصف می‌کند: «ضعیف جدا. له کتاب إنا أنزلناه فی لیلة القدر و هو کتاب ردی الحدیث مضطرب الألفاظ.» و ابن‌غضائری نیز درباره‌ او می‌گوید: «ضعیف. روی عن أبیجعفر الثانی(علیه‌السلام) فضل إنا أنزلناه فی لیلة القدر کتابا مصنفا فاسد الألفاظ تشهد مخایله علی أنه موضوع و هذا الرجل لا یلتفت إلیه و لا یکتب حدیثه.»


۱. ابراهیم بن سنان: ذکره علی بن الحکم فی رجال الشیعه من اصحاب جعفر الصادق (علیه‌السلام).
۲. ابراهیم بن عبدالعزیز: روی عن ابیه و جعفر الصادق (علیهم‌السّلام) ذکره علی بن الحکم فی رجال الشعیه.
۳. ابراهیم بن عیسی بن ایوب خزار کوفی: ذکره علی بن الحکم و غیره فی رجال الشیعه و قال روی عن الصادق و الکاظم (علیهما‌السّلام) روی عنه الحسن بن محبوب و غیره
۴. اسحاق بن یحیی بن قاسم: ذکره علی بن الحکم فی رجال الشیعه ممن روی عن ابی جعفر (علیه‌السلام)
۵. اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی: قال علی بن الحکم کان من نجباء اصحاب الباقر وروی عن الصادق و الکاظم (علیهما‌السّلام) روی عنه عثمان بن عیسی و منصور بن یونس و غیرهما
۶. توبة القداحی من آل میمون القداح: قال علی بن الحکم روی عنه سفیان بن عیینه و هو مکی کان یخرج فی التجاره الی الیمن
۷. ثابت بن زائده عجلی کوفی: قال علی بن الحکم کان حافظا زاهدا قیل الحدیث
۸. ثابت اسدی: قال علی بن الحکم کان جعفر (علیه‌السلام) یثنی علیه خیراً
[۳۶] ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.

۹. ثابت مولی جریر: قال علی ابن الحکم کان کوفیا دخل علی جعفر (علیه‌السلام) فصحبه و اسند عنه
[۳۷] ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.

۱۰. ثمامة بن عمرو ازدی عطار کوفی: قال علی‌بن الحکم کان ورعا عالما مهیبا وله قصة مع سفیان الثوری
۱۱. ثور بن عمر بن عبدالله مرهبی کوفی: اثنی علیه علی بن الحکم
[۳۹] ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۵، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.

۱۲. جابر بن ابخر النخعی و یقال الصهبانی کوفی: قال علی بن الحکم کان عابداً ثقة روی عن جعفر صادق (علیه‌السلام)
۱۳. جابر بن اعصم المکفوف: قال علی بن الحکم کان شدیداً علی الناصبیة
۱۴. جابر بن سمیرة بالتضغیر الاسدی الکوفی: قال علی بن الحکم کان صدوقا متشددا فی الروایة جمع حدیثه فی کتاب فکان لا یحدث الا منه
۱۵. الجارود بن السری التمیمی السعدی الحمانی الکوفی: قال علی بن الحکم کان ثقة روی عن الصادق (علیه‌السلام)
۱۶. الجارود بن عمرو الطائی الکوفی: قال علی بن الحکم کان ورعا ثقة له احادیث جیدة روی عنه صفوان بن یحیی مات ستة خمس و خمسین و مائة
۱۷. جلبة بن حیان بن ابجر الکوفی: قال علی بن الحکم روی عن جعفر صادق (علیه‌السلام) و جمیل بن دراج روی عنه ابنه عبدالله
۱۸. جبیر بن حفص العثمانی ابوالاسود الکوفی: قال علی بن الحکم کان من اورع الناس روی عن جعفر الصادق (علیه‌السلام)
[۴۶] ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۹۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.

۱۹. جعفر بن عثمان الرواسی الکوفی الاحول: قال علی بن الحکم کان جلیل القدر عند العامة
۲۰. جعفر بن مالک: ذکره علی بن الحکم فی رجال الشیعة و اثنی علیه خیرا
۲۱. جعفر بن المثنی آخر مولی ثقیف: قال علی بن الحکم لم یکن مریضا
۲۲. جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه ابوالقاسم القمی الشیعی: ذکره علی بن الحکم فی شیوخ الشیعة
۲۳. جعفر بن معروف کشی: قال علی ابن الحکم کان کثیر العبادة
۲۴. جناب بن عائذ الاسدی: وثقه علی بن الحکم
۲۵. جناب بن نسطاس الجنبی: ذکره علی بن الحکم
۲۶. جناح بن زربی ابوسعید اشعری: قال علی ابن الحکم کان عارفا بالتفسیر صحب جعفر الصادق (علیه‌السلام) وروی عنه و کان صالحا واسع الفضل ثقة
[۵۴] ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۳۹، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.

۲۷. جهم بن جمیل الرواسی: قال علی بن الحکم الصحیح فی اسم ابیه حمید
۲۸. جهم بن صالح التمیمی الکوفی: قال علی بن الحکم کان جهم بن صالح اعرف الناس بحدیث الکوفة و برجال جعفر صادق (علیه‌السلام) و صنف کتابا فیما وضع علی اهل البیت اجاد فیه
۲۹. الحارث بن محمد بن النعمان ابومحمد بن ابی جعفر البجلی الکوفی: قال علی بن الحکم کان احد اثمة الحدیث فی معرفة حدیث اهل‌البیت (علیهم‌السلام) قال و قال الحسن بن محبوب لقد رایته حضر حلقة محمّد بن الحسن صاحب الرای فما تکلم حتی استاذنه فلما قام الحارث قال: «ای رجل لولا» یعنی الرافض، قال: «و کان افرض الناس عالما بالشعر کثیر الروایة»
۳۰. الحارث بن المغیرة النضری ـ بالنون ـ البصری ـ بالموحدة ـ: و قال علی بن الحکم کان من اورع الناس، روی عنه ثعلبة بن میمون و هشام بن سالم و جعفر بن بشر و آخرون
۳۱. حازم بن ابراهیم جبلی مصری: ذکره علی بن الحکم کان ثقة کثیر العبادة
[۵۹] ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.

۳۲. حبیب بن معلی خثعمی: قال علی بن الحکم کان صحیح الروایة معروفاً بالدین و الخیر یروی عنه ابن ابی عمیر
۳۳. حدید بن حکیم ازدی: قال علی بن الحکم کان عظیم القدر وافر العقل مشهوراً بالفضل روی عنه ابنه علی و غیره
۳۴. حسان بن عبدالله جعفی: و قال علی بن الحکم کان ثقة قلیل الحدیث
۳۵. حسان بن ابی‌عیسی الصیقلی: ذکره علی بن الحکم فی مصنفی الشیعة و قال روی عنه الحسن بن علی بن یقطین حدیثا کثیراً
[۶۳] ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۸۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.

۳۶. حسان بن مهران الجمال اخو‌ صفوان کوفی کاهلی و یقال غنوی: ذکره و علی بن الحکم فی رجال الشیعة
۳۷. الحسن بن ابجر: قال علی بن الحکم اسند عن جعفر الصادق (علیه‌السلام) و هو قلیل الحدیث
۳۸. الحسن بن عباس بن جریر العامری الحریشی الرازی: قال علی بن الحکم ضعیف لا یوثق بحدیثه و قیل انه کان یضع الحدیث
۳۹. الحسن بن عدیس الکوفی: قال علی بن الحکم کان من مشایخ الشیعة و کان مخلطاً
۴۰. الحسن بن علی بن صالح بن سعید الجوهری: قال علی بن الحکم کان یذاکر بعشرة آلاف حدیث
۴۱. الحسین بن احمد بن ابان القمی: ذکره علی بن الحکم فی شیوخ الشیعة و قال له تصنیف فی مناقب علی و کان شیخا فاضلا من مشایخ الامامیة جلیل القدر ضخم المنزلة نزل عنده الحسین بن سعید بن حماد بن سعید بن مهران فاقام فی جواره فی قم حتی مات رحمه تعالی
۴۲. الحسین بن احمد بن الحسن الرقی: ذکره علی بن الحکم فی شیوخ الشیعة و قال شیخ صالح کثیر الحدیث روی عن عمه علی
۴۳. الحسین بن احمد بن عامر الاشعری: ذکره علی بن الحکم فی شیوخ الشیعة و قال کان من شیوخ ابی جعفر الکلینی صاحب کتاب الکافی وصنف الحسین کتاب طب اهل‌البیت و هو من خیر الکتب المصنفة فی هذا الفن روی عن عمه عبدالله بن عامر و غیره
[۷۱] ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۶۵، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.

۴۴. الحسین بن احمد بن عیسی الکوفی: ذکره علی بن الحکم و قال کان من مصنفی الشیعة له کتاب الحقائق روی عنه محمّد بن العباس بن علی بن مروان
۴۵. الحسین بن ابراهیم بن احمد المؤدب: قال علی بن الحکم فی مشایخ الشیعة کان مقیماً بقم و له کتاب فی الفرائض اجاد فیه و اخذ عنه ابو جعفر محمّد بن علی بن بابویه و کان یعظمه
۴۶. الحسین بن ابراهیم القزوینی: ذکره علی بن الحکم فی شیوخ الشیعة
۴۷. الحسین بن سهل بن نوح: قد وصفه علی بن الحکم بالحفظ والدین
۴۸. الحسین بن شداد بن رشید الجعفی الکوفی: قال علی بن الحکم کان افقه اهل الکوفه و اصحهم حدیثا


علی بن الحکم شخصیّتی دانشمند در زمینه‌ علم رجال بوده است. اثر رجالی وی اگرچه به‌دست ما نرسیده است و حتّی گزارش کاملی از آن در منابع اهل سنّت ارایه نشده است؛ امّا اطلاعات موجود در همین‌اندک گزارش و مقایسه‌ آن با نظرات مرحوم شیخ طوسی و مرحوم نجاشی می‌تواند بر اهمیّت آن بیافزاید.


(۱) ابن‌عدیم (م ت۶۶۰)، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ۱۲ جلد، بیروت، ناشر دار الفکر، بی‌تا.
(۲) ابن‌غضائری، احمدبن حسین، رجال ابن‌غضائری، اسماعیلیان، قم، ۱۳۶۴هـ ق.
(۳) ابن‌حجر، لسان المیزان، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
(۴) آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۲۵ جلد، قم، اسماعیلیان؛ تهران، کتاب‌خانه اسلامیه، ۱۴۰۸هـ ق
(۵) برقی، احمدبن محمّد بن خالد (ف۲۷۴)، رجال برقی، ۱جلد، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۸۳هـ ق.
(۶) خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر آثار شیعه، وزیری، ۲۳ جلد.
(۷) امین، سیدحسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ۷جلد، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۸ هـ ق.
(۸) شیخ طوسی، الاستبصار، ۴ جلد، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰هـ ق.
(۹) طوسی، محمد بن حسن، فهرست طوسی، نجف، المکتبة المرتضویة.
(۱۰) فصل‌نامه تراثنا (ربیع الثانی ۱۴۲۲).
(۱۱) کشی (نیمه قرن چهارم)، اختیار معرفة الرجال، ۱جلد، مشهد، انتشارات دانشگاه، ۱۳۴۸هـ.
(۱۲) نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷هـ ق.


۱. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۷، ۷جلد، موسسه الاعلمی للمطبوعات.    
۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۲۷۴، قم، موسسه نشر اسلامی.    
۳. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۲۶۳، نجف، المکتبة المرتضویة.    
۴. کشی (نیمه قرن چهارم)، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۵۷۰، ۱جلد، مشهد، انتشارات دانشگاه، ۱۳۴۸ه.    
۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۳۲۶، قم، موسسه نشر اسلامی.    
۶. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال حدیث، ج۱۵، ص۲۹۱، موسسه خویی، وزیری، ۲۴ جلد.    
۷. کشی (نیمه قرن چهارم)، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۵۷۰، ۱جلد، مشهد، انتشارات دانشگاه، ۱۳۴۸ه.    
۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۱۳۵، ۲۵ جلد، قم، اسماعیلیان.    
۹. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۴۵.    
۱۰. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۵.    
۱۱. ر. ک. فصل‌نامه تراثنا، ربیع الثانی ۱۴۲۲، مقاله استاد ارجمند جناب حجة الاسلام آقای جعفریان، ص۱۱۲.
۱۲. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۶۵، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۱۳. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۷۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۱۴. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۷۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۱۵. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۰، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۱۶. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۴، ص۲۲۸، ۴ جلد، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰ه ق.    
۱۷. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۱۸. ابن‌عدیم(م ت۶۶۰)، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۲۲۴۶، ۱۲ جلد، بیروت، ناشر دار الفکر، بی‌تا.    
۱۹. ابن‌عدیم (م ت۶۶۰)، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۳، ص۱۱۵۵، ۱۲ جلد، بیروت، ناشر دار الفکر، بی‌تا.    
۲۰. ابن‌عدیم (م ت۶۶۰)، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۳، ص۱۱۵۴، ۱۲ جلد، بیروت، ناشر دار الفکر، بی‌تا.    
۲۱. امین، سیدحسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۶، ۷جلد، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۸ هـ ق.
۲۲. ابن‌عدیم (م ت۶۶۰)، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۷، ص۳۰۹۹، ۱۲ جلد، بیروت، ناشر دارالفکر، بی‌تا.    
۲۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۹، ص۱۳۰۸، ۲۵ جلد، قم، اسماعیلیان.    
۲۴. برقی، احمد بن محمد بن خالد (ف۲۷۴)، رجال برقی، ج۱، ص۲۸، ۱جلد، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۸۳ه ق.    
۲۵. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۷۴، رقم ۲۰۶۰-۱۵.
۲۶. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۱۶ ۲۱۷، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۲۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۶۱، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۷ه ق.    
۲۸. ابن‌غضائری، احمدبن حسین، رجال ابن غضائری، ص۵۲، اسماعیلیان، قم، ۱۳۶۴ه ق.    
۲۹. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۶۶، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۳۰. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۷۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۳۱. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۸۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۳۲. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۳۸۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۳۳. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۳۹۷، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۳۴. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۷۴، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۳۵. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۷۶، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۳۶. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
۳۷. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
۳۸. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۴، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۳۹. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۵، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
۴۰. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۶، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۴۱. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۶، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۴۲. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۷، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۴۳. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۸۹، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۴۴. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۹۰، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۴۵. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۹۵، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۴۶. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۹۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
۴۷. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۱۹، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۴۸. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۴۹. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۱-۱۲۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۰. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۵، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۱. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۲. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۳۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۳. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۳۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۴. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۳۹، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
۵۵. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۴۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۶. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۴۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۷. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۵۹، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۸. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۶۰، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۵۹. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۶۱-۱۶۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
۶۰. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۷۳، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۶۱. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۸۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۶۲. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۸۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۶۳. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۸۸، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
۶۴. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۹۰، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۶۵. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۹۰، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۶۶. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۱۶، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۶۷. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۲۰، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۶۸. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۲۵، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۶۹. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۶۱، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۷۰. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۶۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۷۱. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۶۵، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.
۷۲. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۶۶، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۷۳. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۷۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۷۴. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۷۲، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۷۵. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۸۶، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    
۷۶. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۲۸۷، ۷جلد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۱.    



مطهری، سیدمصطفی، مجله حدیث حوزه، برگرفته از مقاله «کتاب‌شناسی توصیفی کتاب رجال الشیعه»، سال‌ اوّل، شماره یک، زمستان ۱۳۸۹.    






جعبه ابزار