• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیشگویی جبرئیل از شهادت امام حسین با تربت کربلا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





پیشگویی جبرئیل از شهادت امام حسین با تربت کربلا، از مباحث مرتبط به پیشگویی‌های شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) است. انبیای الهی و اهل بیت (علیهم‌السّلام) و برخی از اصحاب خاص آنان، در روایات فراوانی از امور غیبی و حوادث آینده خبر داده‌اند. اخبار از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) نیز از این مقوله است؛ زیرا روایات فراوانی از پیامبران و ائمه (علیهم‌السّلام) نقل شده که از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) خبر می‌دهد. طبق روایات و منابع تاریخی، جبرئیل، پیشگویی‌هایی از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ارائه کرده است. در برخی از این روایت‌ها، جبرئیل خاک کربلا را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان می‌دهد و از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به همراه فرزندان و یارانش در آن مکان خبر می‌دهد.



پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جمعی از اهل بیت و یاران ایشان، مکررا شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) را پیشگویی کرده‌اند. در این پیشگویی‌ها، علاوه بر شهادت امام، جزئیّات مربوط به برخی حوادث و شرایط آن، مانند: زمان و مکان شهادت، شرکت‌کنندگان در قتل و سران آنها، و کسانی که از یاری وی امتناع می‌ورزند، نیز دیده می‌شود. تعداد روایات و احادیث مربوط به پیشگویی واقعه کربلا به حدی است که هر پژوهشگر بی‌طرفی به صدور آنها از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیه‌السّلام) اطمینان می‌کند، هرچند در مورد برخی جزئیات یقین حاصل نشود. به علاوه این احادیث هرگونه تردیدی را مبنی بر اینکه امام (علیه‌السّلام) با علم و آگاهی مسیر شهادت را انتخاب کرده، از بین می‌برد. طبق روایات و منابع تاریخی، جبرئیل، پیشگویی‌هایی از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ارائه کرده است. در برخی از این روایت‌ها، جبرئیل خاک کربلا را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان می‌دهد و از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به همراه فرزندان و یارانش در آن مکان خبر می‌دهد.
این روایات از لحاظ قوت سند و روشنی دلالت و مفهوم، یکسان نیستند. برخی از آنها (که با بقیه روایات اشتراک مضمونی دارند) از لحاظ سند، صحیح، و برخی دیگر، موثق هستند؛ اما در مجموع، روایات پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السلام) ازنظر کثرت، تواتر معنوی دارند و از گذشته، علمای اسلام آنها را پذیرفته‌اند. البته این موضوع یکی از مسائل مشهور و مسلم در تاریخ زندگانی امام حسین (علیه‌السلام) است؛ چنان که در توقیع حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) که برای وکیل خود قاسم بن علاء درباره تعلیم دعای روز سوم شعبان (سالروز ولادت آن بزرگوار)، چنین آمده است:
«... اللَّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ المَولودِ في هذَا اليَومِ ، المَوعودِ بِشَهادَتِهِ قَبلَ استِهلالِهِ ووِلادَتِهِ...»؛ «... خداوندا از تو درخواست می‌کنم به حق مولودی که در این روز متولد شده و قبل از تولد و ورودش (به این دنیا) وعده شهادتش داده شده است...».


در کتاب امالی شیخ طوسی، از امام باقر (علیه‌السّلام) حدیثی نقل شده است که به واقعه شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و مکانی که ایشان در آن به شهادت خواهند رسید، اشاره دارد. بر اساس این حدیث، جبرئیل، پیش از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، خاکی را که ایشان در آن محل به شهادت می‌رسند، برای پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورده‌اند و امام باقر (علیه‌السّلام) نیز در این روایت می‌فرمایند که آن خاک نزد ایشان و خاندانشان نگهداری می‌شود:
«عن سدیر عن ابی جعفر الباقر (علیه‌السّلام) انَّ جَبرَئیلَ (علیه‌السّلام) جاءَ الَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بِالتُّربَةِ الَّتی یُقتَلُ عَلَیهَا الحُسَینُ علیه السلام، قالَ ابو جَعفَرٍ (علیه‌السّلام): فَهِیَ عِندَنا.»
در امالی شیخ طوسی‌ به نقل از سدیر، از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت شده است که: جبرئیل آمد و خاکی را که حسین (علیه‌السّلام) بر آن شهید می‌شود، برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورد. آن خاک، نزد ماست.
همچنین در روایت دیگری، ام سلمه از پیشگویی جبرئیل درباره شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) خبر می‌دهد:
«... عن‌ام سلمة قالت کان الحسن والحسین - رضی الله عنهما - یلعبان بین یدی النبی فی بیتی، فنزل جبریل فقال یا محمد ان امتک تقتل ابنک هذا من بعدک، فاوما بیده الی الحسین فبکی رسول الله وضمه الی صادره... .»
ام سلمه می‌گوید: « حسن و حسین که در خانه من نزد پیامبر بازی می‌کردند که جبرئیل آمد و گفت: ‌ای محمد؛ پس از تو، امت تو این فرزندت را خواهند کشت و با دستش اشاره به حسین کرد. رسول خدا گریه کرد و او (حسین) را در آغوش کشید....» نزدیک به این مضامین، روایات بسیاری از‌ ام سلمه نقل شده است.
در حدیث دیگری که ابوبصیر از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند جبرئیل، مقداری از خاک کربلا را به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌دهند و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز ضمن تأکید بر فضیلت و شرافت این خاک و می‌فرمایند که "خوشا به حال کسی که در این مکان مقدس به شهادت می‌رسد".
«عن ابی بصیر عن ابی عبدالله قال: سمعته یقول: «عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله (علیه‌السلام)، قال: سمعته یقول: بینا الحسین عند رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اذ اتاه جبرئیل علیه السلام، فقال: یا محمد، اتحبه؟ قال: نعم، قال: اما ان امتک ستقتله، فحزن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لذلک حزنا شدیدا، فقال جبرئیل (علیه‌السّلام): ایشرک ان اریک التربة التی یقتل فیها؟ قال: نعم، قال: فخسف جبرئیل (علیه‌السّلام) ما بین مجلس رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) الی کربلاء حتی التقت القطعتان هکذا ـ وجمع بین السبابتین ـ فتناول بجناحیه من التربة فناولها لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ثم دحا الارض من طرف العین، فقال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): طوبی لک من تربة، وطوبی لمن یقتل فیک.»»
ابوبصیر می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که فرمود: «هنگامی که حسین به نزد رسول خدا بود، ناگاه جبرئیل بر پیامبر وارد شد و عرضه داشت: ‌ای محمد: آیا او را دوست داری؟ حضرت فرمود: آری. جبرئیل گفت: امت تو او را خواهند کشت. پیامبر از این سخن بسیار غمگین شد. پس جبرئیل گفت: آیا دیدن خاکی که حسین روی آن کشته میشود، تو را شادمان می‌کند؟ حضرت فرمود: بلی، پس جبرئیل فاصله بین محل نشستن رسول خدا و کربلا را فرو برد؛ به طوری که این دو قطعه زمین این گونه به هم متصل شدند (و دو انگشت سبابه خویش را به هم چسباند). آن گاه جبرئیل با دو بال خود، مقداری از تربت کربلا را برداشته و به رسول خدا داد. سپس به یک چشم بر هم زدن، زمین را گستراند (و به حالت اول برگرداند). رسول خدا فرمود: خوشا بر تو‌ای خاک، و خوشا به حال کسی که در تو‌ای کربلا کشته می‌شود.
در روایت دیگری ضمن اشاره به واقعه شهادت امام حسین (علیه‌السلام) و مکانی که ایشان در آن به شهادت می رسند، جبرئیل پیش از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، خاک محل شهادت ایشان را به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان می‌دهند و می‌فرمایند که این مکان "طف" نامیده می‌شود:
«... عن ابی سلمة، عن عائشة: ان رسول الله صلی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجلس حسینا علی فخذه فجعل یقبله، فقال جبرئیل: اتحب ابنک هذا؟ قال: نعم، قال: فان امتک ستقتله بعدک، فدمعت عینا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فقال له: ان شئت اریتک من تربته التی یقتل علیها؟ قال: نعم، فاراه جبرئیل علیه‌السّلام تراب من تراب الارض التی یقتل علیها وقال: تدعی الطف»
ابوسلمه از عایشه نقل می‌کند: «رسول خدا حسین را بر زانوی خود نشانده بود و او را می‌بوسید. جبرئیل عرضه داشت: آیا این پسرت را دوست داری؟ حضرت فرمود: آری، جبرئیل گفت: امت تو بعد از تو او را خواهند کشت. در این هنگام چشمان رسول خدا پر از اشک شد. جبرئیل عرض کرد: آیا می‌خواهی خاکی را که حسین بر روی آن کشته خواهد شد، نشانت دهیم؟ حضرت فرمود: بلی، آنگاه جبرئیل قدری از خاک زمینی را که حسین بر روی آن کشته خواهد شد، به پیامبر نشان داده و گفت: این زمین، طف خوانده می‌شود.
«... عن ابن عباس قال الملک الذی جاء الی محمد یخبره بقتل الحسین کان جبرئیل الروح الامین منشور الاجنحة باکیا صارخا قد حمل من تربة الحسین وهی تفوح کالمسک فقال رسول الله و تفلح امة تقتل فرخی اوقال فرخ ابنتی؟ فقال جبرئیل: یضربها االله بالاختلاف فتختلف قلوبهم»
ابن عباس می‌گوید: «فرشته‌ای که محضر رسول خدا آمد و حضرت را از شهادت حسین (علیه‌السلام) آگاه کرد، جبرئیل روح الامین بود. او در حالی که بالهایش را باز کرده بود و گریه و فریاد می‌کرد، مقداری از تربت حسین را که بویی چون مشک داشت، با خود آورده بود. رسول خدا فرمود: آیا امتی که فرزند مرا (و یا فرمودند فرزند دختر مرا) می‌کشند، رستگار می‌شوند؟ جبرئیل عرض کرد: خداوند آنها را دستخوش اختلاف می‌کند و دل‌هایشان یکی نمی‌شود.
همچنین بر اساس برخی روایات جبرئیل ضمن پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السلام) مقداری خاک سرخ‌رنگ با خود آورد و به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان داد و فرمود: "این خاک از زمین کربلا است که در آن، فرزندتان به شهادت خواهد رسید."
«عن زینب بنت جحش: کانَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ذاتَ یَومٍ عِندی نائِما، فَجاءَ الحُسَینُ علیه السلام، فَجَعَلتُ اُعَلِّلُهُ مَخافَةَ ان یوقِظَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله، فَغَفَلتُ عَنهُ، فَدَخَلَ وَاتَّبَعتُهُ، فَوَجَدتُهُ وقَد قَعَدَ عَلی بَطنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله، ... فَجَعَلَ یَبولُ عَلَیهِ، فَاَرَدتُ ان آخُذَهُ عَنهُ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): دَعِی ابنی ـ یا زَینَبُ ـ حَتّی یَفرُغَ مِن بَولِهِ. فَلَمّا فَرَغَ تَوَضَّاَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وقامَ یُصَلّی، فَلَمّا سَجَدَ ارتَحَلَهُ الحُسَینُ علیه السلام، فَلَبِثَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بِحالِهِ حَتّی نَزَلَ، فَلَمّا قامَ عادَ الحُسَینُ علیه السلام، فَحَمَلَهُ حَتّی فَرَغَ مِن صَلاتِهِ، فَبَسَطَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَدَهُ، وجَعَلَ یَقولُ: ارِنی ارِنی یا جَبرَئیلُ. فَقُلتُ: یا رَسولَ اللّه ِ! لَقَد رَاَیتُکَ الیَومَ صَنَعتَ شَیئا ما رَاَیتُکَ صَنَعتَهُ قَطُّ! قالَ: نَعَم، جاءَنی جَبرَئیلُ علیه السلام، فَعَزّانی فِی ابنِی الحُسَینِ، واخبَرَنی انَّ اُمَّتی تَقتُلُهُ، واتانی بِتُربَةٍ حَمراءَ.»
در کتاب الامالی، شیخ طوسی به نقل از زینب بنت جحش: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روزی نزد من آرمیده بود که حسین (علیه‌السّلام) آمد. من از بیم آن که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بیدار کند، او را سرگرم می‌کردم که در یک لحظه غفلت من، به درون رفت و من در پی او رفتم که دیدم بر شکم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشسته است... . خواستم او را از آن جا بردارم که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «ای زینب! فرزندم را وا گذار»... سپس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وضو گرفت و به نماز ایستاد و چون به سجده رفت، حسین (علیه‌السّلام) بر او سوار شد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در همان حالت ماند تا حسین (علیه‌السّلام) فرود آمد و چون برخاست، حسین (علیه‌السّلام) باز گشت و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را بلند کرد تا از نمازش فارغ شد. آن گاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستش را گشود و می‌فرمود: «ای جبرئیل! نشانم بده، نشانم بده». من گفتم: ‌ای پیامبر خدا! امروز دیدم کاری را انجام می‌دهی که تا کنون ندیده بودم انجام دهی. فرمود: «آری. جبرئیل نزدم آمد و مرا به خاطر پسرم حسین، تسلیت داد و به من خبر داد که امّتم او را می‌کشند و خاکی سرخ برایم آورد».
«عن شدّاد بن عبداللّه عن اُ انَّها دَخَلَت عَلی رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَقالَت: یا رَسولَ اللّه ِ، انّی رَاَیتُ حُلما مُنکَرا اللَّیلَةَ، قالَ: وما هُوَ؟ قالَت: انَّهُ شَدیدٌ، قالَ: ما هُوَ؟ قالَت: رَاَیتُ کَاَنَّ قِطعَةً مِن جَسَدِکَ قُطِعَت ووُضِعَت فی حِجری. فَقالَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): رَاَیتِ خَیرا، تَلِدُ فاطِمَةُ ان شاءَ اللّه ُ غُلاما، فَیَکونُ فی حِجرِکِ. فَوَلَدَت فاطِمَةُ علیهاالسلام الحُسَینَ علیه السلام، فَکانَ فی حِجری، کَما قالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله، فَدَخَلتُ بِهِ یَوما الی رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله، فَوَضَعتُهُ فی حِجرِهِ، ثُمَّ حانَت مِنِّی التِفاتَةٌ، فَاِذا عَینا رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تُهَریقانِ مِنَ الدُّموعِ. قالَت: فَقُلتُ: یا نَبِیَّ اللّه ِ! بِاَبی انت واُمّی! ما لَکَ؟ قالَ: اتانی جِبریلُ علیه السلام، فَاَخبَرَنی انَّ اُمَّتی سَتَقتُلُ ابنی هذا، فَقُلتُ: هذا! فَقالَ: نَعَم، واتانی بِتُربَةٍ مِن تُربَتِهِ حَمراءَ.»
در کتاب المستدرک علی الصحیحین به نقل از شدّاد بن عبداللّه، در باره اُمّ فضل: او بر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آمد و گفت: ‌ای پیامبر خدا! من شب، خواب بدی دیدم. فرمود: «چه خوابی؟». گفت: خیلی سخت بود. فرمود: «خوابت چیست؟». گفت: در عالم رؤیا دیدم که گویی قطعه‌ای از پیکرت قطع شد و در دامان من افتاد. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «رؤیای خوبی دیده ای. اِن شاء اللّه، فاطمه پسری می‌زاید که در دامان تو بزرگ می‌شود». فاطمه (علیهاالسلام) حسین (علیه‌السّلام) را به دنیا آورد و او در دامان من بود، همان گونه که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده بود. روزی او را بر پیامبر خدا در آوردم و در دامانش نهادم. سپس توجّه که کردم، دیدم چشمان پیامبر خدا اشکبار است. گفتم: ‌ای پیامبر خدا! پدر و مادرم فدایت! چه شده است؟ فرمود: «جبرئیل (علیه‌السّلام) نزد من آمد و به من خبر داد که امّتم این پسرم را می‌کشند. من با تعجّب گفتم: این را؟! و او گفت: آری. و خاکی سُرخگون از خاک‌های آن جا برایم آورد».


۱. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص۸۲۶.    
۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۱۷۲.    
۳. طوسی، محمد بن الحسن، الامالی، ج۱، ص۳۱۶.    
۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۳۱.    
۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۱۷۳.    
۶. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۸.    
۷. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۸-۱۱۰.    
۸. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۰۳.    
۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۱۹۸.    
۱۰. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۱۴.    
۱۱. قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۵۸.    
۱۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۲۸.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۳۵.    
۱۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۱۹۹.    
۱۵. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۱۶-۳۱۷.    
۱۶. قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۵۹.    
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۳۷.    
۱۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۲۰.    
۱۹. طوسی، محمد بن الحسن، الامالی، ج۱، ص۳۱۶.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۲۹.    
۲۱. ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۸.    
۲۲. ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۳۵.    
۲۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۶.    
۲۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۲۱.    
۲۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۲۲.    
۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۲۳.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۷۵-۱۹۲.






جعبه ابزار