پنجیکنت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پَنْجیکَنْت، شهر و ناحیهای در جلگه رود زرافشان، در جمهوری
تاجیکستان میباشد.
نام پنجیکنت در متون اسلامی به صورتهای بنجیکت،
بُنجِکث
و بنجیکت
آمده است.
مارکوارت نام پیشین آن را با باء مجهول پنجیکت،
و لسترنج بنجیکت نوشته است.
در اواخر
سده ۱ق/اوایل سده ۸م پنجیکنت را «پنج» مینامیدند؛ در آن زمان شهر پنج تابع فرمانروای بزرگ زرافشان بود.
ناحیه پنجیکنت که تاجیکها آن را پَنجَکنت مینامند،
۶۷۰‘۳ کم ۲ مساحت دارد و در ۱۳۶۲ش/۱۹۸۳م، ۴۵۶‘۱۰۱ تن
جمعیت داشته است.
پنجکینت سرزمینی است کوهستانی که در شمال آن رشته کوههای ترکستان (ارتفاع: ح ۲تا۳هزارمتر) و در مرکز آن بلندیهای زرافشان (ارتفاع: ح ۳تا۴هزار متر) قرار دارد. بلندترین قله این سرزمین ۴۹۴‘۵ متر است.
جلگه زرافشان که پنجیکنت در آن واقع است، در ارتفاع ۹۰۰تا۹۵۰متری قرار دارد.
دمای آن در نواحی جلگهای در ژوئیه °۲۵ تا °۳۰ و در ژانویه °۵ تا °۱۰، و در نواحی کوهستانی میان صفر تا °۵ در فصل گرما و °۱۵- تا °۲۰- سانتیگراد در فصل سرماست.
میزان بارندگی در نواحی جلگهای ۲۰۰-۳۰۰میلیمتر و در کوهستانها، ۵۰۰-۷۰۰میلیمتر است. حدود ۲۰۰‘۱۰۷ هکتار از اراضی این ناحیه، پوشیده از درختان جنگلی است
.
مساحت کشتزارهای ناحیه پنجیکنت در ۱۹۸۲م حدود ۲۱۸‘۲۲ هکتار بوده که ۳۵۵‘۱۰ هکتار آن کشت آبی میشده است.
شهر پنجیکنت تا ۱۳۳۲ش/۱۹۵۳م
قصبهای بود تابع شهرستانی به همین نام در
استان خجند (لنینآباد سابق) از جمهوری تاجیکستان؛ اما از آن سال به عنوان شهر و مرکز شهرستان شناخته شد.
این شهر در فاصله ۶۸کیلومتری جنوب شرقی
سمرقند و ۳۲۰کیلومتری جنوب غرب شهر خجند واقع است.
در پنجیکنت کارخانههای کنسروسازی، برنجکوبی و فرآوردههای
انگور، تهیه لبنیات، دخانیات و محصولات دامی فعالیت دارند. شهر دارای مرکز تربیت معلم و موزه محلی تاریخ است. حدود ۵/۱ کیلومتری مشرق شهر، ویرانههای شهر قدیمی واقع است که یکی از رستاقهای سغد در سدههای ۷-۸م بود.
پنجیکنت را زیستگاه
انسان از ۵۰ هزار تا ۲۵ هزار سال پیش (عصر پارینه سنگی) دانستهاند.
در سدههای ۶ و ۵ قم هنگامی که سغد در قلمرو
دولت هخامنشی قرار داشت، پنجیکنت یکی از مراکز کشاورزی بهشمار میرفت.
باستانشناسان برآناند که پنجیکنت در سدههای ۴ و ۳ قم پرجمعیتترین شهر سغد بوده است.
سکههایی با خط یونانی متعلق به سدههای ۲-۱ قم کشف شده که بر روی آنها تصاویر فرمانروایان محلی، و بر پشت سکهها نام آنتیوخوس فرمانروای سلوکی نقش شده است.
در میان سکههای پنجیکنت، سکهای با عنوان «اِخشید شش پیر» به دست آمده که ظاهراً چنین برمیآید شش پیر نام یا عنوان
پادشاه سراسر
سغد بوده است.
در سدههای ۱-۴م پنجیکنت تابع دولت
کوشانیان بود،
اما در سده ۶م سرزمینی مستقل به شمار میرفت.
در اوایل سده ۸م افزون بر مسیر علیای رود زرافشان، یَغْناب، پَتَمَن (بوتمان)، ناحیه کوههای حصار و زرافشان نیز از توابع پنجیکنت بودند. یکی از فرمانروایان پنجیکنت دیوا شتیچ نام داشت که از تبار شاهان سغد نبود.
طبری نام این شخص را «دیواشتی» آورده است.
در ۹۶ق/۷۱۵م که
قتیبة بن مسلم باهلی، عامل
بنیامیه در
بخارا و آسیای مرکزی به
قتل رسید و به دنبال آن، خان ترکان شمالی در ۹۷ق درگذشت، آشفتگیهایی در منطقه پدید آمد.
در ۱۰۰ق/۷۱۹م طُغشاده، امیربخارا،
غورک، اِخشید سغد و نیز قراتگین ترک سفیری نزد امپراتور
چین فرستادند و از او برای مقابله با عربها یاری خواستند. در این ماجرا دیواشتیچ، فرمانروای پنجیکنت تنها کسی بود که به سوی عربها دست دوستی دراز کرد.
نامه او به
جراح بن عبدالله، عامل بنیامیه در
خراسان حاکی از این امر است.
این نامه از مجموعه اسناد کوهمغ (ج۱، شماره ۱) به دست آمده است.
در این نامه دیواشتیچ خود را دیواستی و مولای جراح نامیده است: «للامیرالجراح (بن) عبد (الله) من مولاه دیواستی».
ابن اثیر ضمن اشاره به نام «دیواشنج»، او را دیواشتی نوشته است.
اینکه
طبری و ابن اثیر او را دهقان
سمرقند نامیدهاند، از آن روست که وی در سالهای ۱۰۳-۱۰۴ق/۷۲۲-۷۲۳م بر سمرقند نیز فرمانروایی داشت.
نام این فرمانروای پنجیکنت با اینکه در آثار طبری و ابن اثیر آمده است، در آغاز مورد توجه اهل تحقیق نبود، تا اینکه نامهای از
عبدالرحمان بن سبحه خطاب به وی در اسناد کوهمغ به دست آمد. در این نامه دیواشتیچ فرمانروای سغد و سمرقند معرفی شده است.
یعقوبی عنوان فرمانروای سغد را «اخشید سغد» و عنوان فرمانروایان سمرقند را «افشین سمرقند» نوشته است.
عربان دیواشتیچ را یکی از یاران خود میپنداشتند و به همکاری او امیدوار بودند، اما این وضع دیر نپایید. در ۱۰۱یا۱۰۲ق/۷۲۰یا۷۲۱ دیواشتیچ در رأس جنبش سغدیان بر ضد عربان قرار گرفت.
سغدیان در دو گروه، یکی به فرماندهی شخصی به نام کارزنچ (کارزنگ) و برادرزاده او چالنچ، و دیگری به فرماندهی دیواشتیچ متشکل شدند.
در این زمان
سعید حرشی، عامل
خلیفه اموی در خراسان بود.
در این پیکار
سلیمان بن ابیالسری قلعهای را که دیواشتیچ، فرمانروای پنجیکنت در آن قرار داشت، به محاصره گرفت. دیواشتیچ تقاضا کرد که به
حکم حرشی تسلیم شود و به همراه مسیّب بن بشر نزد سعید حرشی رود، پس از خروج دیواشتیچ، اهالی قلعه تسلیم شدند. سلیمان بن ابیالسری، دیواشتیچ و گروگانها را همراه با غنایم نزد سعید حرشی فرستاد.
حرشی پس از تسلیم اهالی قلعه، دیواشتیچ و دیگر گروگانها را با خود به کش (شهر سبز کنونی) برد و با مردم آن دیار
پیمان صلح بست. به قولی دیگر پیمان صلح با ویک(Weik) دهقانِ کش منعقد شد.
حرشی پس از آنکه به اَربِنجَن (رَبِنجَن) رفت و دیواشتیچ را در آنجا به شیوهای بیرحمانه کشت و جسد او را بر مدخل یکی از گورستانهای شهر آویخت و نامهای بر آن نوشت که هر کس جسد را از آن محل بردارد، در مقابل، صد تن از مردم اربنجن را خواهد کشت. حرشی سپس سر دیواشتیچ را به
عراق، و دست راست او را به
تخارستان برای سلیمان بن ابیالسری فرستاد.
استیلای
عرب مانع رشد و توسعه پنجیکنت شد. در برخی از بخشهای شهر آثار حریق مهیبی دیده میشد که به احتمال مربوط به سال ۱۰۴ق/۷۲۲م، و با اینکه پس از آن در سالهای ۱۲۰-۱۲۱ق/۷۳۸-۷۳۹م روی داده بوده است.
در فاصله سالهای ۱۲۰-۱۲۲ق/۷۳۸-۷۴۰م شهر بازسازی شد، اما در جریان قیام مقنع، عربها پنجیکنت را چنان ویران کردند که دیگر روی آبادانی به خود ندید.
در
تابستان ۱۹۳۳م درقلعه مغ در کرانه جنوبی رود زرافشان، جاییکه نهرکوم بدان میپیوندد، حفاریهای پنجیکنت باستان آغازگردید. درپاییز همان سال مجموعهای از اسناد و آثار تاریخی به دست آمد که به «بایگانی کوهمغ» معروف است.
پنجیکنت قدیم را باستانشناسان شامل ۴ قسمت: شهرستان، کهندز، حومه (ربض) و گورستان دانستهاند.
شهرستان در ساحل مرتفع رود زرافشان قرار داشت. کهندز به وسیله رودخانه از شهرستان جدا میشد و مساحت آن حدود یک هکتار بود. ارتفاع کهندز حدود ۳۰متر و همانند کهندز بخارا شامل ارگ، محل استقرار فرمانروا و اعیان بود.
مطالعات به عمل آمده مؤید وجود کوشک و قصری در کهندز پنجیکنت متعلق به سدههای ۵تا۸م بوده است.
گورستان در شمال تا شمال شرق شهرستان قرار داشت. تپههای گورستان شرقی دارای نظم خاصی بود و ۴۰۰متر از دیوار شهر فاصله داشت.
ربض در پیرامون شهرستان، شامل باغ و زمین کشاورزی بود. شهر دارای آتشکدههایی متشکل از مجموعه بناها و صحن بزرگ بوده است.
عمدهترین موادی که در کارهای ساختمانی پنجیکنت بهکارمیرفت. خشتهای مستطیل فاقد اندازههای یکسان به ابعاد تقریبی۱۲× ۲۵× ۵۰ سانتیمتر بوده است. بناها بیشتر دو طبقه بود و پلکانهای مارپیچ وسقف گهوارهای داشت.
معماریهای مذهبی پنجیکنت با معماریهای
بودایی و
مسیحی و نیز با معماری آتشکدههای
ایران تفاوتهایی داشته است.
شاهکارهای هنری این شهر بر ۳ گونه است: نقاشیهای دیواری چند رنگ بزرگ، کندهکاری روی چوب و نقوش روی گِلرس. در بیش از ۵۰ اتاق، آثار نقاشی بر روی دیوار با رنگهای گوناگون به چشم میخورد که در واقع نموداری از شکوه هنری گذشته آن شهر است.
بیشتر نقاشیها یا بزرگان و مجالس مهمانی و شکار و یا شمایل دینی است، ولی بسیاری نیزازداستانهایی است که بعدها
فردوسی به نظم کشیده است و داستان
رستم یکی از آنهاست.
از شخصیتهای اسلامی پنجیکنت میتوان به ابومسلم
مؤمن بن
عبدالله بن یونس پنجیکتی اشاره کرد.
برخ نیز پنجیکنت را زادگاه
رودکی دانستهاند.
(۱) ابناثیر، محمد بن محمد، الکامل.
(۲) ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.
(۳) ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، پورت سعید، ۱۹۷۰م.
(۴) اسحاقی، عبداللهجان، آثار باستانی پنج کنت، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم ۲.
(۵) اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
(۶) بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۷) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۸) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۹) قدامة، بن
جعفر، نبذ من کتاب الخراج و صناعة الکتابة، همراه المسالک و الممالک ابن خردادبه، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
(۱۰) گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۱۱) مارکوارت، یوزف، وهرود و اَرنگ، ترجمه داوود منشیزاده، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۲) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۱۳) یاحقی، محمدجعفر و مهدی سیدی، از جیحون تا وخش، گزارش سفر به ماوراءالنهر، مشهد، ۱۳۷۵ش.
(۱۴) حموی، یاقوت، معجم البلدان.
(۱۵) یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۱۶) Barthold W W، Sochinenya، Moscow، ۱۹۶۳.
(۱۷) BSE ۳.
(۱۸) Entsiklopediyai Sovetii Tochik، Dushanbe، ۱۹۸۴.
(۱۹) Frye R N، The Golden Age of Persia، London، ۱۹۷۵.
(۲۰) Gafurov B G، Tadzhiki، Moscow، ۱۹۷۲.
(۲۱) KrachkovskiĮ I Yu، Izbrannye Sochinenya، Moscow/Leningrad، ۱۹۵۵.
(۲۲) Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya، Moscow، ۱۹۶۲.
(۲۳) Le Strange G، The Lands of the Eastern Caliphate، London، ۱۹۶۶.
(۲۴) Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، Moscow، ۱۹۷۰.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پنجیکنت»، شماره۵۵۶۰.